پوسترهای جالب برای #اگر_دیر_بجنبیم #جدی_بگیریم 🆔@kahfolhassan 🆔@kahfolhassan @zedbanoo

خطاب به مادرهاوکادرآموزشی آگاه باشیدازتوطئه جدیددشمن👆

👌🇮🇷نماهنگ فوق‌العاده محشر بسیار زیبا و فوق‌العاده عالی من ایرانیم با صدای حاج مهدی مختاری 🎼وفا میکنم وفا میکنم از خاک کشورم دفاع میکنم روزی هزاربار برای تو جان دهیم تا که تو را به دست امام زمان دهیم

▪️جلسه دوم #جمعی‌خوانی ▪️کتابِ کودک، خانواده، انسان (این جلسه از صفحه ۲۹ تا صفحه ۴۴ کتاب بوده که درباره احساسات و هیجانات در بچه‌ها و نحوه مواجهه درست با اون‌ها گفتگو کردیم. به نظرم جلسه مهمی هست 👌) 👈 مینی‌دوره رایگان تربیت فرزند (برای دیگران هم ارسال کنید) (چهارشنبه‌ها بارگذاری می‌کنیم) (جلسه دو از نُه جلسه) #حمید_کثیری 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4 @zedbanoo

⭕️ به بهانه مرگ سید جواد طباطبایی (صاحب نظریه مرگ اسلام) بیشتر با او و شبکه‌ی حامی او آشنا شوید

بسم‌الله یادم هست وقتی خبر مرگ عمه‌جانم را شنیدم، نمیوانستم از غمش غمگین شوم یا از خوشحالی مرگش در زوضه‌ی ابی عبدالله، خوشحال شوم؟!! هرچند گوچک بودم ودرکی از عمق موضوع نداشتم اما فوت عمه به خاطرگواتر در مجلس روضه ماهها و شاید سالها مایه‌ی خوشحالی و افتخار ما بود.. مادرم هم که آسمانی شد، خواهرم می گفت دیده است که بالا را نگاه می کرده و دکر میگفته، مادر عمری برای مرگ راحت دعا کرده بود و از مرگ مفاجات به خدا پناه برده بود. این بود که یک روز و فقط یک روز، بیحال شد و بعد از انجام تمام کارهاش. بعد از تب چندساعته، نگاهی به سمت بالا کرده بود، ذکر گفته و ازحال رفته بود.... اما هیچ کدام ،حتی مرگ کشی روی سن و بعد از دریاقت جایزه، مثل مرگ این جوان، تنم را نلرزاند! نه فقط بابت نگاه خیره‌اش به بالا. و حس لمس مامورین قبض روح الهی! بلکه در دست داشتن موس و نشستن پای سیستم و اشتغال به بلاگری ... اینکه آخرین کارمن در دنیا چه خواهد بود؟ چه چیز آخرین توشه و آخرین یادگاری‌ام در دنیا خواهد بود؟ پیرفرزانه‌ای را می شناسم که هرشب، دو رکعت نماز می‌خواند، چون می‌خواهد اگر در خواب، از دنیا رفت، آخرین کارش در دنیا، نمازش بوده‌ باشد! بوده اند کسانی که در سجده رفته‌اند و به تصادف یا در حین گناه یا ... و درحال حاضرجز ترس و جز دعا و جز استعاذه به خدا، و تلاش برای اینکه لااقل خیلی با کلیک‌هام، با لایکها، با تماسها...گناه نکنم... و پناه بر خدا از مرگ بد... و سوآ عاقبت...

بسم‌الله "پناه بر خدااز سو عاقبت" یادم هست وقتی خبر مرگ عمه‌جانم را شنیدم، نمیوانستم از غمش غمگین شوم یا از خوشحالی مرگش در زوضه‌ی ابی عبدالله، خوشحال شوم؟!! هرچند کوچک بودم ودرکی از عمق موضوع نداشتم اما فوت عمه به خاطرگواتر در مجلس روضه ماهها و شاید سالها مایه‌ی خوشحالی و افتخار ما بود.. مادرم هم که آسمانی شد، خواهرم می گفت: دیده است که بالا را نگاه می کرده و دکر میگفته، مادر عمری برای مرگ راحت دعا کرده بود و از مرگ مفاجات به خدا پناه برده بود. این بود که یک روز و فقط یک روز، بیحال شد و بعد از انجام تمام کارهاش. بعد از تب چندساعته، نگاهی به سمت بالا کرده بود، ذکر گفته و ازحال رفته بود.... اما هیچ کدام، حتی مرگ کسی روی سن و بعد از دریافت جایزه، مثل مرگ این جوان، تنم را نلرزاند! نه فقط بابت نگاه خیره‌اش به بالا. و حس لمس مامورین قبض روح الهی! بلکه در دست داشتن موس و نشستن پای سیستم و اشتغال به بلاگری ... اینکه آخرین کارمن در دنیا چه خواهد بود؟ چه چیز آخرین توشه و آخرین یادگاری‌ام در دنیا خواهد بود؟ پیرفرزانه‌ای را می شناسم که هرشب، دو رکعت نماز می‌خواند، چون می‌خواهد اگر در خواب، از دنیا رفت، آخرین کارش در دنیا، نمازش بوده‌ باشد! بوده اند کسانی که در سجده رفته‌اند و به تصادف یا در حین گناه یا ... و درحال حاضرجز ترس و جز دعا و جز استعاذه به خدا، و تلاش برای اینکه لااقل خیلی با کلیک‌هام، با لایکها، با تماسها...گناه نکنم... و پناه بر خدا از مرگ بد... و سوعاقبت... #سبک_زندگی #مرگ ✍زدبانو @zedbanoo