✍️ غرر آیات در تفسیر المیزان (1️⃣)
🔰 به قلم #استاد_موالی_زاده:
مقدمه
🔷 علامه طباطبائی در تفسیر المیزان برخی از آیات قرآن را با عنوان «غرر الآیات» به معنای آیات درخشان و راهگشا توصیف می کند که نشان از جایگاه ویژه و برتر آن آیات شریفه نسبت به دیگر آیات دارد . البته این برتری به جهت فصاحت و بلاغت و شیوایی در سخن نبوده بلکه درخشندگی این آیات به سبب بیان مسائل توحید و چگونگی ارتباط ذات پروردگار با جهان خلقت می باشد . آیات مذکور را باید در بالادست همه ی آموزه ها و اندیشه های دین اسلام جای داد و بر اساس آنها به تفصیل و بسط تعالیم دینی پرداخت .
🔸آیت اله جوادی آملی در توضیح جایگاه غرر آیات در نگاه علامه طباطبائی می فرماید : « درخشش چشمگير آنها(غرر آیات) راهگشاى بسيارى از آيات ديگر قرآن بود بلكه پايه محكمى براى حلّ بسيارى از احاديث خواهد بود ... »
📌ایشان پس از اشاره به مبنای علامه طباطبائی مبنی بر بازگشت همه معارف دینی اعم از عقائد ، اخلاق و احکام شرعی به توحید ، اینچنین آیاتی را بیانگر ضرورت ارتباط میان جهان بینی با ایدئولوژی دانسته اند .
💠غرر آیات تنها به بحث از وجود ذات پروردگار و اصل توحید و ضرورت باور و اعتقاد توحیدی نمی پردازند بلکه قواعد کلی ضرورت و چگونگی توحیدی شدن زندگی فردی و اجتماعی انسان را بیان می کنند .
🖇بدین ترتیب ، در سایه غرر آیات و به واسطه آشنا شدن با این آیات کلیدی ، می توان مبانی امتداد توحید در متن زندگی بشری را طراحی کرد تا زمینه ارائه فرآیند امتداد عملیاتی توحید فراهم گردد .
🔺بدون توجه و ملاحظه غرر آیات و همچنین غرر احادیث اهل بیت ـ علیهم السلام ـ نه تنها نمی توان به انسان شناسی قرآنی و ژرفای اندیشه امامت و ولایت انسان کامل و حقیقت بعثت پیامبر و همچنین معاد ، قیامت و برزخ و شئون آن پی برد بلکه در حوزه علوم انسانی اسلامی و تولید علم دینی و ارائه مکتب اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی اسلامی نیز توفیقی حاصل نخواهد شد .
🔶 در این سلسله مباحث تلاش شده به برخی از غرر آیات مذکور در تفسیر المیزان اشاره شود تا در ماه بهار قرآن ، در کنار تلاوت روزانه بتوان زمینه مطالعه عمیق تر نسبت به قرآن فراهم گردد .
⬅️ در نوشتار بعدی ان شااله در محضر آیه «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» حجر/21 به عنوان یکی از غرر الآیات خواهیم بود و به بیان نکات آن آیه شریفه خواهیم پرداخت .
👈ادامه دارد ...
#علامه_طباطبائی
#تفسیر_المیزان
#امتداد_توحید
#غرر_آیات
@almohkamat
المحکمات
✍️ غرر آیات در تفسیر المیزان (1️⃣) 🔰 به قلم #استاد_موالی_زاده: مقدمه 🔷 علامه طباطبائی در تفسیر ال
📙رابطه مُلک و ملکوت در قرآن (تطابق عوالم)
✍️به قلم استاد موالی زاده
2️⃣بخش دوم از مقاله (غرر آیات در تفسیر المیزان)
💠تفسیر آیه «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» الحجر/21
🔷علامه طباطبائی این آیه شریفه را یکی از نمونه های «غرر الآیات» معرفی می کند که در برگیرنده حقائقی بس شگرف می باشد . آیه مذکور شاخص ترین آیه در مجموعه «آیات القدر» است که البته ، علامه همه آنها را از غرر آیات دانسته است . آیاتی همچون :
➖«إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ» القمر/49،
➖«وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيراً»الفرقان/2 ،
➖«قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْراً»الطلاق/3 ،
➖«الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى» الأعلى/3
که بیانگر توحید ربوبی و نظام حاکم بر همه پدیده های جهان می باشد .
🔷علامه طباطبائی ، آیه «نزول خزائن» را یک قانون کلی هستی شناسی می داند که در آن چگونگی خلقت اشیاء توسط پروردگار ، ارتباط مُلک اشیاء با ملکوت آنها و ویژگی های جهان ملک و جهان ملکوت روشن گشته است .
🔸بر اساس این آیه ، همه پدیده ها و حوادث جهان مادی ، نازل شده جهان بالا هستند . تعبیر قرآن به نزول در خصوص آهن ، پوشاک ، پر پرندگان و چارپایان با این آیه توضیح داده می شود :
➖«و أَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأْسٌ شَديدٌ» حدید/25
➖«يا بَني آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُواري سَوْآتِكُمْ وَ ريشا» اعراف /26
➖«و أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ» زمر/6
🔷همچنین این آیه یک قانون کلی انسان شناسی نیز می باشد که بر پایه آن می توان جایگاه انسان در عالم الست و قوس نزول و صعود او ، مرگ و حشر و نشر او را توضیح داد . می توان مقامات انسان کامل مانند نزول وحی ، تنزیل ملائکه ، ولایت تکوینی ، هدایت تکوینی ، معراج ، عصمت ، معجزه و رویت ملکوت را شرح داد .
⬅️ از این رو ، علامه طباطبائی در جای جای تفسیر خود جهت تبیین آیات دیگر و حل بسیاری از مسائل معرفتی ، از این آیه بهره های فراوان برده است .
🔷بر اساس این آیه هر شئ و پدیده ای در جهان مادی ، خزانه اصلی و حقیقت و باطن آن در جهان غیب و ملکوت می باشد که خداوند متعال به اندازه استعدادش ، در جهان مادی نازلش کرده است .
🔸و اما در چگونگی این نزول ، با توجه به آنکه ضمیر در عبارت «ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ» به « خزائن» برمی گردد ، باید گفت خزائن خود نازل می شوند نه آنکه شئ از خزائن جدا می شود و نازل می گردد .
🔸از این رو ، نزول به نحو تجلی است نه تجافی . یعنی نزول از جهان ملکوت به جهان ملک نیست ، تا سبب گسست میان مبداء و مقصد گردد ، چیزی جدا و یا کم و حتی خارج نمی شود بلکه شئ نازل شده با منبع و مخزن خود رابطه ای حقیقی از سنخ حقیقت و رقیقت میان جهان مُلک با ملکوت دارد . ملکوت باطن مُلک ظاهری است . مُلک رتبه پایین تری از ملکوت می باشد . بدین ترتیب ، اصل اشیاء در بالا و عالم غیب است و آنچه در پایین و عالم شهادت وجود دارد ، سایه و فیض و صورتی بیش نیست .
👈«صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی»
🔷در آیه «نزول خزائن» از اینکه ویژگی «قدر معلوم» و محدودیت به تعینات برای هر شئ پس از نزول گفته شده ، روشن می گردد که اشیاء در رتبه خزائن که در جهان ملکوت هستند ، غیر محدود و مطلق و دارای «وجود سعی» می باشند .
🔸از این رو ، کثرت در ملکوت عددی نیست بلکه تعدد درجات وجودی می باشد ؛ زیرا عدد نشان از محدودیت دارد و هر عددی محدود به یک واحد بالاتر از خود است .
🔹همچنین از تعبیر «عندنا» برای خزائن بر اساس آیه «ما عند الله باق » ، برمی آید که وجود ملکوتی اشیاء ، زوال ناپذیر و ثابت و بدون تغییر و حرکت می باشد .
👈ادامه دارد ...
#علامه_طباطبائی
#تفسیر_المیزان
#امتداد_توحید
#غرر_آیات
@almohkamat
📙"کن فیکون" در عالم امر و ملکوت
✍️ به قلم #استاد_موالی_زاده
3️⃣بخش سوم از مقاله (غرر آیات در تفسیر المیزان)
💠«إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»
🔷علامه طباطبائی این آیه شریفه را یکی دیگر از نمونه های «غرر الآیات» معرفی می کند که در برگیرنده حقائقی بس شگرف می باشد که نقش بنیادین در شکل گیری نگاه توحیدی به جهان هستی دارد .
🔹در این آیه شریفه سخن از «ملکوت» و ویژگی های آن به میان آمده است . شناخت عالم ملکوت و ویژگی های آن علاوه بر حیث هستی شناسی ، شرط اصلی انسان شناسی و معرفت النفس می باشد .
🔹علامه در تفسیر آیه «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي» إسراء/ 85 ، روح انسان را از سنخ عالم امر و ملکوت دانسته که با جهان مادی ارتباط دارد .
🔹همچنین با توجه به آیه «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ»سجدة/ 24 ، هدایت گری امام ، از سنخ هدایت تکوینی به عالم امر و ملکوت می باشد .
🔶در نگاه معرفتی قرآن ، جهان هستی همانند سکه ای است که یک روی آن عالم امر و ملکوت ، و روی دیگر آن عالم خلق و مُلک می باشد . «اَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ »اعراف/54 . عالم امر ، وجود اشیاء است از جهت استناد مستقیم به ذات پروردگار ، و عالم خلق وجود اشیاء با توجه به وساطت اسباب می باشد (المیزان / ج 13 / ص 197)
🔰اگر بخواهیم تصوری از عالم امر و ملکوت داشته باشیم باید جهانی را در نظر بگیریم که زمان و مکان ندارد . تغییر و حرکت و تبدل و دگرگونی در آن یافت نمی شود . بر خلاف عالم خلق که اشیاء در آن محدود به زمان و مکان هستند و بر اساس قوانین حرکت و زمان ، تغییر می کنند . «خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ» از آنجا که زمان هست ، حدوث و پیدایش در عمود زمان و تدریج در خلقت معنا می یابد . و چون مکان هست ، بخش پذیری و گسست و به هم پیوستن نیز شکل می گیرد .
🔶ویژگی های عالم امر و ملکوت را می توان از آیه شریفه «وَ ما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ»: قمر/50، بدست آورد . تعبیر «کلمح بالبصر» به معنای یک چشم بر هم زدن ، نشان می دهد که «امرنا» و «أمره» که همان کلمه «کُن» می باشد و با تعبیر «ملکوت» شناخته می شود ، موجودی دفعی الوجود و بدون تدریج که عاری از زمان و مکان هست که نیازی به استعداد پیشین ندارد.
🔷اما خطاب «کن فیکون» در این آیه و در هر جای دیگر از قرآن ، از سنخ خطاب تکوینی است نه خطاب تشریعی و لفظی . خطاب تکوینی همان ایجاد اشیاء در عالم امر می باشد بدون آنکه نیازمند وساطت معدات و استعدادهای مادی و گذر از زمان و مکان گردد .
👈 ادامه دارد ...
#علامه_طباطبائی
#تفسیر_المیزان
#امتداد_توحید
#غرر_آیات
@almohkamat
المحکمات
📙"کن فیکون" در عالم امر و ملکوت ✍️ به قلم #استاد_موالی_زاده 3️⃣بخش سوم از مقاله (غرر آیات در تفس
📚تجسم اعمال در ملکوت
✍به قلم #استاد_موالی_زاده
📚بخش 4⃣ از مقاله (غرر آیات در تفسیر المیزان)
💠«لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَة مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيد» ق / 22
🔷آیه بالا از جمله آیاتی است که علامه آنها را به (غرر الآیات) و درخشان در منظومه معارف قرآنی توصیف می کند . دلیل آن ، نقش بسزای این آیه در تبیین نظام انسان شناسی قرآنی به جهت جامعیت آن می باشد .
🔹بر اساس این آیه ، چشم باطن بین در انسان ها پس از مرگ گشوده می شود و بدین ترتیب ،توانایی مشاهده باطن اعمال و تجسم آن را می یابند . توانی که انسان در طول زندگی مادی خود از آن محروم هست مگر آنکه از اولیاء کمّل الهی باشد . امام علی می فرماید : ( لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا ) . این روایت نشان از چشم باطنی و ملکوت بین امام در دنیا دارد .
🔶آیه کشف غطاء بیانگر نظام انسان شناسی قرآنی است و به تنهایی ، راحل سه گانه حیات انسان در جهان هستی را بیان می کند . حیات انسان در دنیا ، حیاتی پیشین و حیاتی پسین دارد که همزمان تحقق دارند و نسبت باطن و ظاهر به هم دارند و قانون تطابق عوالم بر آن حاکم می باشد .
🔷تعبیر به غفلت انسان در آیه ، نشان از وجود کنونی آن مغفول عنه دارد که هست نه آنکه در آینده و پس از مرگ و روز قیامت پیدا خواهد شد ، زیرا غفلت نسبت به امر معدوم پذیرفتنی نیست .
🔸اما انسان نسبت به چه چیزی غافل است که پس از مرگ بر او نمایان می گردد ؟ بازگشت واژه (هذا) در آیه به کجاست ؟ در پاسخ باید گفت ، باطن و ملکوت اعمال و افعال انسان است که در پس از مرگ رخ می نمایاند اگر چه اکنون وجود دارد .
🔸نکته دیگر اینکه باطن و ملکوت اعمال ، ذاتا پوشیده نیست و در پس پرده نهان نمی باشد بلکه پرده بر چشم و دیده ما است که پس از مرگ به سبب جدا شدن از جهان مادی ، باز می شود .
🔷یکی دیگر از نکات ارزشمند آیه (کشف غطاء) ، مساله رابطه عمل انسان و جزاء می باشد . در نگاه علامه ، بر اساس این آیه ، جزاء اعمال دنیوی انسان ، همان باطن و ملکوت عمل است که انسان ها نسبت به آن در دنیا غافلند و پس از مرگ آن را درک می کنند . از این رو ، میان عمل انسان و جزاء آن فاصله ای نیست .
⬅️پیدایش حیات پسین در عالم ملکوت همزمان با زندگی دنیوی ، رخ می دهد ، و راز ماندگاری و به هم پیوستگی زندگی انسان نیز در این حیات باطنی و پسین نهفته است . و گرنه زندگی مادی ما ، به سبب نهاد نا آرام جهان مادی ، ایستایی و ثبات ندارد . زندگی انسان در دنیا ، نقطه ای است نه خطی ، و اتصال این نقاط مرهون زندگی پس از دنیا می باشد. این قانون ، نقش بسزایی در انسان شناسی قرآنی دارد .
👈ادامه دارد ....
#علامه_طباطبائی
#تفسیر_المیزان
#امتداد_توحید
#غرر_آیات
@almohkamat
المحکمات
📚تجسم اعمال در ملکوت ✍به قلم #استاد_موالی_زاده 📚بخش 4⃣ از مقاله (غرر آیات در تفسیر المیزان) 💠«لَ
📚فلسفه ضمیر غائب در تبیین توحید ذاتی در قرآن
✍به قلم استاد موالی زاده
📙بخش 5⃣ از مقاله (غرر آیات در تفسیر المیزان)
💠«قُل ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَيًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى» اسراء/۱۱۰
🔷یکی دیگر از آیات قرآن که توسط علامه طباطبائی به «غرر الآیات» توصیف گشته ، آیه «اسماء حسنی» می باشد . در پرتو این آیه شریفه ، دیدگاه متعالی قرآن نسبت به توحید در ذات و توحید در عبادت روشن می گردد .
🔹نکته بسیار ناب توحیدی در آیه شریفه که ویژگی خاص آیه بشمار می رود ، در مرجع ضمیر (فله الاسماء الحسنی) نهفته است. آن چیست که همه اسماء حسنی از آن ِ اوست ؟ آیا بازگشت ضمیر به الله یا الرحمن را که در صدر آیه آمده ، می توان پذیرفت ؟
🔶بر اساس دیدگاه علامه طباطبائی ، ضمیر به هیچ یک از دو اسم الله یا الرحمان که در آیه آمده و همچنین هیچ اسم دیگر از اسماء ، باز نمی گردد بلکه مرجع ضمیر ذات متعالی است که والاتر از هر اسم و رسمی می باشد .
🔷شکی نیست که مرجع ضمیر در (فله الاسماءالحسنی) نباید دارای اسم باشد ؛ زیرا اگر خود دارای اسم باشد ، آن اسم هم باید از مصادیق اسماء حسنی بشمار آید و در نتیجه معنای آیه اینگونه خواهد شد : اسم حسنا دارای اسماء حسنی است ، که معنای نادرستی خواهد بود . اسم با وجود اسم بودن نمی تواند از اسماء حسنی برخوردار باشد بلکه این مسمی است که دارای اسم می باشد نه خود اسم .
🔶از این رو ، آیه برای اشاره به مسمای اسماء حسنی ، از ضمیر غائب استفاده کرده است تا با تامل در آن به اوج توحید پی ببریم که مسمای اسماء حسنی ، هیچ گونه تعینی ندارد و از دایره وصف و کلام خارج است .
🔷علامه در کتاب «رسائل توحیدی» ، ذات مسمی را داراى صرافت واطلاق دانسته که از هر گونه تعین خارجی و خارجی حتی اطلاق نیز منزه است . فرض اطلاق برای ذات پاک ، خود ، نخستین تعین است كه البته همه تعيّنات را محو مىكند و حتی کثرت های مفهومی را از بین می برد . از این مرحله در واژگان عرفان به «مقام احدیت» تعبیر می گردد .
🔹پس از آن، تعيّنهاى دیگر در ضمن اسماء حسنای الهی نمود می یابد که آن هم مرحله «مقام واحدیت» است که همان توحید صفاتی می باشد .
🔶از این رو ، باید گفت ضمیر در (فله الاسماء الحسنی) به توحید ذاتی اشاره دارد که «مقام احدیت» است ، و «اسماء حسنی» نیز به توحید صفاتی و اسمائی رهنمون می سازد که «مقام واحدیت» می باشد .
♦️(الله) نیز برخلاف تصور رایج ، از اسماء حسنای ذات است نه آنکه خود دارای اسماء حسنی باشد اگر چه بر خلاف سائر اسماء ، اسم جامع است و به تعبیر امام خمینی ، در احدیت محضه مستهلک می باشد .
👈ادامه دارد ....
#علامه_طباطبائی
#تفسیر_المیزان
#غرر_آیات
@almohkamat
المحکمات
📚فلسفه ضمیر غائب در تبیین توحید ذاتی در قرآن ✍به قلم استاد موالی زاده 📙بخش 5⃣ از مقاله (غرر آیات
📚توحید عوام و توحید خواص
✍ به قلم #استاد_موالی_زاده
📙بخش 6⃣ از مقاله (غرر آیات در تفسیر المیزان)
«اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض» النور /۳۵
🔷«آیه نور» از جمله آیات شریف قرآنی است که علامه طباطبائی در تفسیر المیزان ، آن را از «غرر آیات» برشمرد . این آیه در برگیرنده سطح بالایی از معرفت توحیدی در دو عرصه هستی شناسی و شناخت شناسی توحیدی می باشد و نگاهی توحیدی به مخاطب فرهیخته می بخشد .
🖊گنج هستی شناسانه در آیه نور :
در آیه ، «نور» به عنوان یکی از نام های نیک و اسماء حسنای الهی بشمار رفته که بر پایه توحید صفاتی ، با «الله» یگانگی دارد (تساوق) .
📌«نور» ـ در این آیه ـ با آنکه به «سماوات و الارض» یعنی جهان آفرینش ، اضافه گردیده اما نباید گرفتار این اضافه شد و واژه «نور» را به معنای منوّر و روشنی بخش دانست و خیال کرد جهانی در میان بوده که با تابیدن نور الهی ، از تیرگی برون گشته و به روشنایی دست یافته است . این باوری بس عوامانه است .
❗️خیر ، خداوند متعال خود «نور» است که در پرتوی آن ، جهان پدیدار گشته نه آنکه جهانی در برابر پروردگار بوده که پذیرای تابش نور الهی است . نور الهی ، هستی را به ارمغان می آورد نه آنکه تیرگی هستی را بزداید ، می درخشد اما نمی تابد ، پرتویی است که دریافت گری ندارد ، فروغی است که روشنایی دارد اما رنگ و لعاب ندارد ، دریای نوری است که امواج دارد اما کرانه ندارد .
💢بنابراین ، عالَم ، محضر خداست نه آنکه در محضر خدا باشد و از خود آورده ای پیشکش کند ؛ زیرا جهان آفرینش در فقر مطلق و نیاز بی کران است و از خود در برابر پروردگار هیچ گونه هویتی ندارد و تنها نمودی است از آن بود . «أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيد»
🔶درک عمیق تر آیه نور در گرو سنجش آن با آیه شریفه «هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ» می باشد .
♨️آن هنگام که آفرینش و خلقت آسمان ها و زمین مطرح می گردد پای تدریج ، زمان ، استقلال و گسست ، ماهیت و چیستی به میان می آید اما همان آسمان ها و زمین در کنار نگاه به نور الهی ، تنها نمود و جلوه ای است و «نقش نگارین » ندارد مگر در «آیینه اوهام» .
🔷در نتیجه ، در نگاه حقیقی به آسمان ها و زمین ، آیه نور را در برابر دیدگان خود می نهیم که در آن خبری از «ستة ایام» نیست . بله ، در نگاه مجازی به جهان آفرینش ، با آیه خلقت پیش می رویم که در آن خبر از گرفتاری خلقت آسمان ها و زمین به «ستة ایام» آمده است .
🖊گنچ شناخت شناسانه در آیه نور :
گنج دیگری در آیه نور در عرصه خداشناسی نهفته است . در قرآن ، گاهی خداوند نهان است و باید او را یافت . گاهی آن چنان پیدا که بی او ، تیرگی و ظلمات فراگیر است . در قرآن ، آسمان ها و زمین و مخلوقات ، گاهی معرّف (بالکسر) و نشانه ی خداوند هستند و گاهی معرّف(بالفتح) که خداوند شناساننده آنهاست .
🔷آن هنگام که سر و کار قرآن با عوام بیفتد ، آن ها را ترغیب می کند که به دنبال یافتن نشانه های خداوند باشند تا به او برسند . با نگاه ژرف در شگفتی های آفریده ها و نظم حاکم بر جهان طبیعت پیرامون خود ، به وجود آفریدگاری بس توانا پی ببرند . آیاتی همانند « ا فَلاَ يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ *وَ إِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ *و إِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ *وَ إِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ » به اندیشیدن در طبیعت پیرامون خود ، برای شناخت خداوند دعوت می کند که آغاز راه معرفت الهی است .
🔺اما مخاطب خاص قرآن ، خداوند را نور آسمان ها و زمین می داند . (الله نور السموات و الارض) نه تنها نهان نیست تا به دنبال نشانه برای یافتنش باشند ( مَتی غِبتَ حتی تَحتاج الی دلیل یَدُلّ علیک ) بلکه آن چنان نمایان و درخشان است که آسمان ها و زمین ، پرتوی اویند . همه چیز و همه کس از او آگاهند و تنها نسبت به او غبار غفلت بر دیدگان قلب می نشیند . از آیه «يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْض» می توان نتیجه گرفت آسمان ها و زمین و هر آن چه در آن هاست ، نسبت به خداوند آگاهند ؛ زیرا تسبیح ، نتیجه ی آگاهی است . و سبب این آگاهی همگانی ، ویژگی نور می باشد که در آیه نور آمده است . (آفتاب آمد دلیل آفتاب) روشن تر از نور نیست تا هدایت گر به نور باشد . (أ یکون لغیرک مِن الظهور ما لیس لک حتی یکون هو المُظهِر لَک )
⬅️البته شناخت خداوند متعال دارای رتبه ی بالاتری نیز هست که از آنِ پرده داران اسرار خزائن غیبی و اهل سرّ و حقیقت است که در نوشته گذشته بدان اشاره ای گردید.
👈 ادامه دارد ...
#تفسیر_المیزان
#غرر_آیات
#امتداد_توحید
@almohkamat
🗂#فهرست
📝#مجموعه_آثار_نوشتاری با موضوع سلسله بحث های غرر آیات
🖊 استاد حجت الاسلام سید فرید موالی زاده
📚مقدمه
🆔https://eitaa.com/almohkamat/237
📚رابطه مُلک و ملکوت در قرآن (تطابق عوالم)
🆔https://eitaa.com/almohkamat/246
📚"کن فیکون" در عالم امر و ملکوت
🆔https://eitaa.com/almohkamat/250
📚تجسم اعمال در ملکوت
🆔https://eitaa.com/almohkamat/258
📚فلسفه ضمیر غائب در تبیین توحید ذاتی در قرآن
🆔https://eitaa.com/almohkamat/265
📚توحید عوام و توحید خواص
🆔https://eitaa.com/almohkamat/284
#تفسیر_المیزان
#غرر_آیات
#استاد_موالی_زاده
@almohkamat