هدایت شده از در نوبت
#یادداشت
💠تخصص گرایی و نتائج آن
🔰برگرفته از جلسات درسی استاد علی فرحانی
✍مقرر: احسان چینی پرداز
🔹مراد از #تخصص_گرایی؛ که این نوشته درصدد بیان آن است، تجزیه ابواب علم و تخصص هر فرد در بابی خاص و یا به معنای تخصص در علمی خاص غیر از علوم دیگر می باشد.
🔹این نگاه که ابتداءا از غرب وارد دانشگاه و بعد هم از دانشگاه با تمام ثمرات عدیده خود وارد حوزه شده است معمولا با یک مقدمه به ظاهر بدیهی بیان شده و آن هم اینکه: « هیچ متخصص علمی نیست الا اینکه عمیق تر است از یک علامه؛ و هیچ علامه ای نیست الا اینکه دقتش در هر علم، از متخصص آن علم پایین تر است.» این مقدمه ظاهرا بدیهی، در جواب به شبهات و نیازهای روز، منتهی به یک ایده آل شده : نمیتوان علامه تربیت کرد، بلکه باید تخصص گرایانه و جزء نگرانه نیازهای بشری را پاسخ داد.
🔹این نگاه که به تعبیر مرحوم استاد شهید مطهری یک نگاه جزءنگر به علم می باشد؛ متاسفانه نه تنها از طلاب حوزه بلکه از فلاسفه بزرگ حوزه هم شنیده می شود و البته این حقیقت تلخ کسی را که عرض ذاتی در ابتدای فلسفه را فهمیده است، در تعجب فرو خواهد برد!
🔹البته این مطلب متاسفانه علاوه بر فلسفه، در فضای فقه و اجتهاد هم مطرح است. در این فضا برخی بدیهی می دانند که اجتهاد در تمام ابواب امکان ندارد بلکه باید در تک باب یا حتی جزء بابی خاص به تخصص دست یافت.
علاوه بر آن این منظر تخصص گرایانه به همین اکتفا نکرده بلکه پای خود را فراتر گذاشته و وارد عرصه معنویات هم می شود. به طوری که برخی از علماء اخلاق راه حل و نسخه درمان صفات مذمومه را در صرف مدتی برای آن و متمرکز شدن بر دفع آن می دانند.
🔹این در حالی است که چنین نگاهی علاوه بر اینکه توانایی کامل در پاسخ به نیازهای روز بشر را ندارد بلکه نگاهی صد در صد باطل و اشتباه می باشد.
🔹علت این چنین نگاهی که بعد از کانت مرسوم شد و حکومت خود را بر مکاتب غربی آغاز کرد؛ یک جمله کلیدی است که در پس پرده این نگاه وجود دارد : «ارزش واقع شناختی علوم مقبول نبوده یا نهایتا مشکوک است». یعنی اصل توانایی علم در اتصال ما به واقع نامعلوم بوده و در نتیجه برخورد ما هم با آن علوم برخوردی شکاکانه خواهد بود.
🔹اما از نتائج اسفناک این رویکرد در فضای غرب:
1⃣ دست برداشتن انسان از علم و نتیجه گرا شدن او
2⃣ حصر حرکت انسان به سوی مادیات و تمام توابع آن
3⃣ ادعاء بی ثمر شدن علوم انسانی (در دوره ای از تاریخ غرب)
4⃣ نادیده گرفتن «خصوصیات ذاتی فضای رشته های تجربی و مهندسی و انسانی».
5⃣ ادعای محدودیت زا و اجبارساز بودن دین
🔹با توجه به آنچه که گفته شد این نگاه ، نه تنها نگاهی عقیم هم در ناحیه علمی و هم در ناحیه عمل بوده؛ بلکه ما را از اسلام شناسی و شناخت منظومه ای دین هم باز می دارد: دین مجموعه اعتقادات (هست ها) و عملیات (بایدها) بوده و شارع مقدس سعادت تک تک افراد بشر را مبتنی بر این مجموعه تضمین کرده است. حال اگر این مجموعه؛ تجزیه شده و در ضمن علوم مختلفی قرار گرفته باشد؛ بداهتا نتیجه می شود که اثری به نام سعادت بشر، بر مجموع این علوم بار می شود و نه تک علم خاص در میان تمام مجموعه! پس معنا ندارد که افرادی جداگانه در علمی خاص از این مجموعه متخصص شوند چرا که با وجود این تخصص گرایی، توانایی رهبری سعادت بشر و تحصیل مقصود این مجموعه امکان نخواهد داشت.
🔹در باب معنویات هم همین طور است؛ به قول مرحوم ملا احمد نراقی صاحب معراج السعاده اگر قرار باشد در اصلاح نفس نسخه های تخصص گرایانه پیچید: اولا که عمری لازم است تا مذمومی به ممدوحی تبدیل شده؛ ثانیا در صورتی که مشغولیت به صفتی ایجاد شود از صفات دیگر اعراض شده و این موجب می شود تا صفات مذمومه دیگر هم عود کنند. (خزائن) لذا این نگاه در معنویات نیز جواب نداده و نهایتا بشر را به تهذیب نفس نمی رساند.
لذا چنین دیدی؛ دشمن اساسی نگاه منظومه ای بوده و مانع از حصول #اسلام_شناسی واقعی است. یعنی با اینکه اسلام شناسی واقعی و کامل بدون فقه و اصول و فلسفه و عرفان نظری صورت نمی گیرد اما هیچ یک از این موارد به تنهایی اسلام شناسی نبوده و عالم به آنها هم اسلام شناس نمی باشد.
🔹در نهایت انسان شناسی اسلامی نیز مهر تایید بر مطلب گذاشته و به کلام خاتمه میدهد: از آنجا که هر تخصصی کمال محسوب می شود و تخصص گرایی به معنای این است که انسان در بخشی متخصص شود و بخش دیگر را رها کند، پس می بایست کمالی را دارا و کمال دیگر را فاقد شود؛ و این نشان از عجز انسان از رسیدن به کمال واقعی است. البته تنافی این مساله با تاکیدات و دستورات دین مبنی بر اینکه وجود انسان مرآت تمام کمالات شود، واضح است.
#تخصص_گرایی #حوزه_علمیه
@fater290
المرسلات
♨️ فقه استخوانبندی و در واقع ستون فقرات زندگی اجتماعی است/تخصّصگرایی فکر خیلی خوبی است، منتها غفلت
♨️#تخصص_گرایی در حوزه های علمیه
🔰 حجت الاسلام سید محمد هاشمی @smhashemi128
🔘پیشرفت و گسترش خارق العاده علم در دوران جدید، و گسترش بی حد و حصر نیازهای بشر سبب شده است، علم به عنوان ابزار شناخت عالم یا ابزار تصرف در عالم به شاخه ها و رشته های گوناگون تقسیم شود. علوم پایه و تجربی و ریاضی که زمانی به تعداد انگشتان دست قابل شمارش بود شعبه های مختلفی پیدا کرده و گاهی به دست آوردن بالاترین درجه علمی در یک رشته نیاز به کار تخصصی در یک بخش بسیار بسیار جزیی در آن رشته (که خود به شکل بسیار جزیی از سایر رشته ها جدا شده) دارد. بر این اساس گفته می شود که دیگر دوران «ذوالفنون» ها و «علامه» ها به سر رسیده و راهی جز تمرکز و توجه به یک تخصص باقی نمانده است.
🔘از آنجا که تمام امواج دنیای جدید به صورت ناقص یا هضم نشده به شرق و سپس به حوزه ها می رسد، نوای تخصص گرایی نیز مدتی است حوزه های علمی را فرا گرفته است . در این نوشته تلاش می کنیم به دو معنای صحیح و غلط از تخصص گرایی بپردازیم.
🔘تخصص گرایی در حوزه گاهی به معنای تبحر و تعمق در یکی از علوم خاص حوزوی یا یکی از رشته های علوم انسانی، تنها پس از اتمام سطح اول حوزه معنا شده است و حتی مجموعه هایی آموزشی بر اساس این نگاه شکل گرفته و برخی تحول خواهان حوزوی نیز بر این روش تاکید کرده اند. در این روش یک طلبه بدون احراز شناخت کامل (و حتی متوسط) از اسلام به یکی از رشته ها ورود می کند و تلاش می کند ابعاد مختلف آن رشته را بکاود.
🔘به نظر می رسد این روش حداقل در علوم اسلامی نه تنها منتج نیست بلکه منشاء التقاط های اساسی است. تصور کنید کسی که به صورت تخصصی تفسیر را برگزیده است و سایر ابعاد فکر اسلامی را نیاموخته است بخواهد مقایسه ای میان تفسیر المنار رشید رضا و تفسیر المیزان علامه طباطبایی صورت دهد، این مقایسه نه تنها متوقف بر فهم تاریخ تفاسیر است بلکه به شدت به آشنایی با علم اصول و فلسفه محتاج است. یا کسی که به طور خاص تنها شاغل به فلسفه بوده است بخواهد آیات و روایات پیرامون کیفیت معاد را با نگاه فلسفی تطبیق دهد یا کسی که تنها به فقه و اصول پرداخته و از فلسفه الهی بهره ای ندارد، بخواهد پیرامون حقیقت ملک یا انسان یا اراده یا نحوه تشریع شارع سخن بگوید. برخی اشکالات اساسی در کار برخی علما که تنها به تاریخ کربلا پرداخته و هرگز نتوانسته اند بین علم غیب امام و آنچه در کربلا رخ داد جمع سالمی کنند، نیز بر همین اساس بود. چون تحلیل کربلا تنها به تحلیل داده های تاریخی نیست بلکه شناخت حقیقت امامت در این فهم سهم بزرگی دارد. (بخشی از بلوا بر سر کتاب شهید جاوید از اینجا نشأت گرفته است)
🔘این مشکل زمانی بغرنج تر می شود که بخواهیم در حوزه ی نظام سازی و فقه حکومتی یا #علوم_انسانی سخن بگوییم. شاید بتوان فهم های گهگاه التقاطی #مهدی_بازرگان و #علی_شریعتی و یا فهم های ضد اجتماعی و سکولار برخی علمای حوزوی را ناشی از این برداشت های ناقص از علوم اسلامی دانست.
🔘این مسیر گاهی باعث شده که اسلامی کردن علوم انسانی تنها به تهذیب علوم و گاهی گزینش گری ناشیانه تقلیل یابد و مجموعه آیات و روایات به صورت مستهجنی به عنوان موید یا نافی برخی نظریات در حوزه علوم انسانی قلمداد شود و بعد از آن نیز تصور شود روانشناسی یا اقتصاد اسلامی تولید شده است.
🔘اما چگونه می توان بدون فهم ابعاد مختلف اندیشه اسلامی تنها به یک رشته خاص پرداخت؟
🔘به نظر می رسد تخصص گرایی معنای دیگری نیز دارد که در اندیشه و سیره مرحوم امام، رهبر انقلاب، علامه طباطبایی و شهید مطهری به چشم می خورد. این بزرگان با این که در برخی رشته های خاص به طور تفصیلی ورود کرده اند، اما پیش از آن تراز کاملی از اندیشه اسلامی را به دست آورده اند.
🔘در این روش یک اندیشمند مسلمان ابتدا به درجه ای از اسلام شناسی می رسد و پس از آن با این عقبه علمی به حسب تکلیف به یکی از رشته ها ورود می کند.
🔘بحث های حکومتی امام خمینی، بحث های اجتماعی رهبر انقلاب، تفسیر المیزان علامه طباطبایی و تمامی آثار شهید مطهری در تقابل با اندیشه غرب از این قبیل است.
🔘بی شک از هیچ طلبه مقدمات خوانده ای که پس از آن به تخصص در تفسیر یا فلسفه یا علوم انسانی شاغل شده باشد، نمی توان انتظار تفسیر المیزان، اصول فلسفه، نقدی بر مارکسسیم یا علل گرایش به مادی گری را داشت. جالب این است که نتیجه سالها نگاه معوج به تخصص گرایی نیز هرگز به تولید چنین آثاری منجر نشده است.
🔘شاید تصور سالهای طولانی تحصیل برای به دست آوردن تراز اسلام شناسی (اجتهاد) عاملی برای کوچ عمومی طلاب از مسیر اصلی تحصیل باشد. در این صورت راهبری صحیح تحصیلی طلاب و کوتاه کردن مدت تحصیل می تواند راه را برای الگوی صحیح تخصص گرایی در حوزه باز کند.
#یادداشت #حوزه_علمیه
🌐 المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد
@almorsalaat
#فهرست یادداشت های منتشر شده در کانال #المرسلات
📝فهم #مطلب_ما نخستین گام در یادگیری گزاره های علمی
🔰حجت الاسلام محمد مهدی مقدسی
eitaa.com/almorsalaat/1571
📝چرا و چگونه #تقریر بنویسیم؟
🔰حجت الاسلام سید محمدهاشمی
https://eitaa.com/almorsalaat/1529
📝آیا خواندن کتاب مغنی ضروری است؟
🔰حجت الاسلام محمد مهدی مقدسی
eitaa.com/almorsalaat/1566
📝درباره ارزش تدریس بدایه الحکمه استاد علی فرحانی
🔰طاها رسولی
eitaa.com/almorsalaat/1590
📝تقریرنویسی، روش و ثمرات
🔰 حجت الاسلام عباس افروزی
eitaa.com/almorsalaat/1475
📝 #تخصص_گرایی در حوزه های علمیه
🔰 حجت الاسلام سید محمد هاشمی
eitaa.com/almorsalaat/1451
📝اجتهاد، رکن رکین شناخت معارف اسلامی
🔰حجت الاسلام ناصر قیلاوی زاده
eitaa.com/almorsalaat/1406
📝تحولی که نشد ... (به مناسبت دیدار اخیر رهبر انقلاب با مسئولین آموزش و پرورش)
🔰حجت الاسلام محسن ابراهیمی
eitaa.com/almorsalaat/1393
📝آیا فلسفه بخوانیم؟ (تاملی پیرامون اعتقاد آخوند خراسانی (ره) در ارتباط با خاص نبودن معنای حروف)
🔰حجت الاسلام سجاد انتظار
eitaa.com/almorsalaat/1392
📝عاشورا پایگاه پرقدرت رسانه ای اسلام
🔰حجت الاسلام علی امیری
eitaa.com/almorsalaat/1360
📝ماهیت؛ قبل و بعد از هل بسیطه ( توضیحی پیرامون یکی از شروط مقدمات برهان)
🔰حجت الاسلام سجاد انتظار
eitaa.com/almorsalaat/1140
📝«روش شناسی اجتهاد»، انحراف یا کشف جدید؟
🔰حجت الاسلام محسن ابراهیمی
eitaa.com/almorsalaat/1094
📝پیرامون روش تحصیل علم #منطق
🔰حجت الاسلام محمدمهدی مقدسی
eitaa.com/almorsalaat/921
📝تخصص گرایی و نتائج آن (برگرفته از جلسات درسی استاد علی فرحانی)
🔰احسان چینی پرداز
eitaa.com/almorsalaat/741
📝زوائد علم اصول (بر اساس دروس استاد علی فرحانی)
🔰احسان چینی پرداز
eitaa.com/almorsalaat/718
📝معلمِ بزرگ انتظار؛ امام سید علی خامنه ای
🔰حجت الاسلام سید محمد هاشمی
eitaa.com/almorsalaat/534
📝 #تحول مسیر نیست، مقصد است
🔰حجت الاسلام سید محمد هاشمی
eitaa.com/almorsalaat/255
📝کرونا و بحران جدایی ایمان و شریعت
🔰حجت الاسلام محمدمهدی ستودی
eitaa.com/almorsalaat/220
📝ایمان بیاوریم که اندیشه های آقای خامنه ای، حوزه را نجات می دهد.
🔰حجت الاسلام محسن ابراهیمی
eitaa.com/almorsalaat/177
📝چرا انسان؟
🔰حجت الاسلام سجاد انتظار
eitaa.com/almorsalaat/154
📝 نظریه فاعل بالتجلی در حکمت متعالیه
🔰حجت الاسلام سید مجتبی جواهری
eitaa.com/almorsalaat/1540
📝چند نکته درباره علوم انسانی
🔰حجت الاسلام سیدمجتبی جواهری
eitaa.com/almorsalaat/1484
@almorsalaat
♻️مقدار نیاز یک طلبه به ادبیات عرب
🔰حجت الاسلام عباس افروزی @A_Afrouzi133
┄┅┅═❅❅❄️❅❅═┅┅┄
▫️یکی از مشکلات مبتلابه طلاب در عصر حاضر -به خصوص طلاب مستعدّی که مشغول تحصیل در مقدمات هستند- این است که وسوسه کم کاری در علم ادبیات گریبان گیر آن ها شده و دغدغه و وقت خود را در علوم گوناگون ادبی صرف می کنند. خصوصا که برخی از اساتید نیز به این مشکل دامن زده و طلبه را به خواندن هر چه بیشتر این کتب تشویق، و فکر و دغدغه و عمر طلبه را در این علم محدود و متوقف می کنند.
▫️چنان ذهن طلبه را مشغول به مباحث (به ظاهر) پر طمطراق این علم می کنند که علوم دیگر در ذهن طلبه کم رنگ شده که این علم با اینکه یک #علم_آلی و ابزاری است کم کم رنگ یک #علم_اصالی و مستقل را به خود می گیرد.
▫️به عنوان مثال طلبه پایه پنجمی که باید در آن پایه دغدغه علم اصول و فقه را داشته باشد، هنوز در فکر ادبیات بوده و به بنده می گفت مکتبی در مصر به وجود آمده که ملاک در تجزیه و ترکیب را لفظ و معنا معاً می داند، بر خلاف بعضی مکاتب دیگر که تنها لفظ را معیار در تجزیه و ترکیب می دانند و برخی دیگر تنها معنا را.!!
▫️بنده خودم چون از سیکل وارد حوزه شده بودم و با فضاهای متشتت حوزوی آشنایی نداشتم، یکی از اساتید دائما مرا به خواندن بلکه خریدن کتب متعدد ادبی تشویق می کرد، می گفت حتما باید کتب «الانصاف فی مسائل الخلاف»، «العلوم العربیه»، «حدائق الندیه» و ....را داشته باشی!.
▪️اما حقا معیار و ملاک در مقدار نیاز یک طلبه به ادبیات عرب چیست؟ آیا لازم است که بدین صورت وارد کتب ادبی شده و عمر و وقت خود را در فراگیری آن کتب صرف کند؟
▪️بهترین و منصفانه ترین پاسخ از برای پرسش فوق، پاسخی است که استاد علی فرحانی در این زمینه بیان فرمودند. ایشان برای پاسخ به این سؤال مهم -با اینکه خود بسیاری از کتب مرجع و اصلی ادبیات عرب را در همان زمان اشتغال به سطح مقدماتی، خوانده و کار کرده بودند- با بیان یک معیار اصلی، عمر تحصیلی طلبه را به دو دوره تقسیم کرده و با توجه به اقتضائات خاص آن دو دوره، مقدار نیاز به ادبیات عرب را مشخص می کنند.
▫️ایشان می فرمودند: قبل از ورود در بحثِ از مقدار خواندن ادبیات عرب یا هر علم دیگری از علوم حوزوی، اول باید دانست که هدف اصلی و نهایی از تحصیل علوم حوزوی رسیدن به ملکه و قدرت فهم صحیحِ کتاب و سنت است. یعنی اهمیت و تقدّس علوم حوزوی فقط و فقط به خاطر این است که این علوم #مقدمه_و_ابزار اند برای رسیدن به توانایی و قدرت فهم آن #ذی_المقدمه مقدس. و الا اگر این حیثِ از علوم حوزوی در نظر گرفته نشود، هیچ تفاوتی بین علوم حوزوی مثل: صرف و نحو، منطق، فلسفه، اصول و... با علوم غیر حوزوی مثل: فیزیک، شیمی، زیست، ریاضیات و... نخواهد بود.
▫️قطعا هر کدام از علوم حوزوی در جنبه تخصّصی خودش، شعاع بسیار وسیع و گسترده ای را شامل شده و مسائل گوناگون زیادی را در بر می گیرد. اما باید دانست که مسائل مطرح شده در آن گسترۀ وسیع، بتمامها دخیل در آن غرض مقدس از علوم حوزوی نیستند. و اساسا قرار نیست که طلبه همه مسائل و اقوال گوناگون این علوم را یاد بگیرد و تبدیل به یک ادیب زبردست یا فیلسوف قوی و یا یکی از علماء منطقی مسلط بر تمام اقوال و نظرات بشود. از این رو بسیار لازم و ضروری است که با این دید طلبه را از حیث آموزشی تربیت کرده و با حساسیت تمام جلوی صرف شدن عمر و وقت طلبه در مسائلی که (فعلا) ضرورتی برای تحصیل آن هدف مقدس ندارد، را گرفت.
▫️ایشان می فرمودند: متاسفانه یکی از مشکلات واقعی در حوزه این است که اساتید غالبا چنین قدرت و ملکه ای را نداشته و این راه را طی نکرده اند، و نمی دانند که طلبه را تا چه اندازه از هر علمی باید وارد کنند و چه اندازه را اساسا مطرح نکرده و فکر و ذهن طلبه را درگیر نکنند. لذا ناخواسته طلبه را درگیر مسائلی می کنند که #در_آن_زمان اساسا نباید برای آن طلبه مطرح می شد و ذهن و فکرش را درگیر می کرد.
▫️اگرچه فراگیری بعضی از آن مسائل در نهایت کار –نه در ابتدا- شاید لازم و ضروری باشد، اما اگر طلبه با سیر صحیح و منطقی –با توجه به آن هدف نهایی مقدّس- مقدار مورد نیاز از هر علمی را فرا بگیرد، وقتی به توانایی و قدرت فهم صحیح از منابع رسید، تازه نوبت به آن مسائل رسیده و می تواند با داشتن نظام فکری و استانداردهای لازم (ملاک حجیت) در بحر وسیع و عمیق آن علوم غواصّی کند. لکن فرق این نحوۀ ورود با ورود در ابتدای کار –ورود نا بهنگام- تفاوت از زمین تا آسمان است. در این نحوۀ ورود، طلبه نظام فکری داشته و با دست برتر وارد آن مسائل می شود و بدون سردرگمی و غرق شدن در اقوال و نظرات، می تواند با مبانی و استانداردهای لازم با دقت و ظرافت تمام نظریۀ صحیح تشخیص دهد.
▪️از میان علوم حوزی آن علمی که مستقیماً متکفّل تحصیل آن #هدف_نهایی_مقدّس است #علم_اصول_فقه می باشد. این علم ولو خود یکی از علوم ابزاری و مقدمی است لکن مسائل و مباحث مطروحۀ در علوم دیگر تا از گذرگاه این علم نگذرند و استاندارد های لازم را به دست نیاورند و در نهایت از علم اصول مُهر با ارزش حجیت را نستانند، به هیچ وجه اعتبار نداشته و اجازۀ ابزار قرار گرفتن در راه فهم صحیح منابع دین را نخواهند داشت.
از این رو علم اصول جایگاه و ارزش والایی در میان دیگر علوم حوزوی داشته و علوم دیگر را باید با توجه به این علم تنظیم و تشریح کرد.
▪️با توجه به مطالب فوق می توان عمر تحصیلی طلبه را به دو دوره تقسیم کرد: یک دوره قبل از فراگیری علم اصول و تسلط کافی بر آن علم و یک دوره بعد از آن.
▫️طلبه در دوران اول عمر تحصیلی خود یعنی زمانی که هنوز یک دور علم اصول کار نکرده و تسلط کافی (نه به صورت نهایی) را به دست نیاورده، باید ملاک و معیار در تحصیل علوم دیگر را علم اصول قرار دهد. به این صورت که ببیند که برای فراگیری و تسلط در علم اصول چه مقدار از علم منطق، چه مقدار از علوم ادبی، چه مقدار از علم فلسفه و دیگر علوم نیاز دارد. تا با تحصیل آن پیش نیازها بتواند علم اصول را به خوبی بخواند و تسلط کافی پیدا کند.
▫️در این دوره، طلبه تنها به اندازه ای نیازمند ادبیات عرب می باشد که بتواند راحت و روان کتب عربی مورد نیاز در این مسیر مقدّس را بخواند. چه کتب حوزوی مرسوم (لمعه، اصول فقه، رسائل، مکاسب، کفایه و...) چه کتب غیر مرسوم مانند نهایة الأفکار و نهایة الدرایه و... . پس همین اندازه که طلبه بتواند از پس عبارات عربی کتب مورد نیاز بربیاید، کافی بوده و لازم نیست عمر و فکر و دغدغه او را در کتب ادبی مختلف تلف کرد.
▫️در دورۀ دوم عمر تحصیلی، طلبه بعد از خواندن یک دور علم اصول و تسلط کافی بر آن علم، به یک نظام فکریِّ بنیادین و استانداردهای لازم مجهّز شده و در صورت لزوم می تواند با قدرت کافی و دستِ برتر -بدون سردرگمی و غرق شدن در اقوال- وارد مسائل ریز و درشت علوم مختلف شده و انجام وظیفه کند.
▫️به عنوان مثال، طلبه بعد از تحصیل قدرت مذکور برای فهم دقیق و صحیح قرآن کریم که یکی از جنبه های اعجازش حیث ادبی و لغوی است، لازم است در دوره دوم عمر خود با تجهّز کامل وارد علوم ادبی لغوی شده تا با اتخاذ مبنا و تشخیص قول صحیح، بتواند فهم صحیح و مصیب از آیات این کتاب شریف را داشته شود.
✅تخصّص گرایی صحیح
🔸اساسا بعد از تحصیل علم اصول و تسلط کافی بر آن است که تحقیق و پژوهش در هر علمی از علوم، معتبر و دقیق و عمیق می شود. چرا که در این صورت محصّل و پژوهشگر با دقت نظر بالا در هر قول و نظری به دنبال دلیل اعتبار و حجیتش می گردد و سریع آن مساله را جزو پیش فرض های تصوری خود قرار نمی دهد.
🔸شهید مطهری در مورد تاثیر شگرف علم اصول می فرماید: «علم اصول، نظر به اينکه سروکارش با محاسبات عقلي و ذهني است و موشکافي زياد دارد، علمي شيرين و دلپذير است و ذهن دانشجو را جلب ميکند. براي ورزش فکري و تمرين #دقت_ذهن در رديف منطق و فلسفه است. طلاب علوم قديمه دقت نظر خود را بيشتر مديون علم اصول ميباشند.» کلیات علوم اسلامی، اصول فقه، ص۲۹
▫️نقش آفرینی شگرفِ علم اصول تنها در کتب ادبیات و دیگر علوم مرسوم حوزوی نبوده بلکه به خاطر «من جهت العامه» و «قاعده مند» بودن مسائلش، در هر علمی از علوم تاثیر شگرف خود را در محصّل و پژوهشگرِ آن علم به وجود می آورد.
🔸استاد فرحانی می فرمودند: می توان برای لمس کردن این تاثیر شگرف، علم تاریخ را مد نظر قرار داد و کتب تاریخی ای که با داشتن این قدرت نوشته شده اند را با دیگر کتب تاریخی که مولّفشان چنین قدرتی نداشته است مقایسه کرد.
🔸ما نباید بخواهیم طلبه را به عنوان یک ادیب مدقّق یا یک عالم منطقی یا فیلسوف مسلّط بر تمام کتب و اقوال تربیت کنیم، بلکه تمام این علوم مقدمه و ابزار اند از برای رسیدن به قدرت و توانایی فهم صحیح منابع دین. تعیین نهایی وظیفه، دست خود طلبه است. طلبه بعد از رسیدن به آن قدرت و ملکه، تازه می تواند با توجه به وظیفه ای که در عرصه های اجتماعی بر دوش خود احساس می کند، وارد میدان انجام وظیفه شود. چه بسا که در زمانی دفاع از حریم مقدس دین اسلام ورود عمیق و دقیق در علم ادبیات عرب باشد. اما تنها طلبه ای می تواند در این میادین عالمانه و صحیح جولان دهد که این توانایی و قدرت را به همراه داشته باشد.
#یادداشت #تخصص_گرایی
#حوزه_علمیه #هدایت_تحصیلی
#مشاوره_مجازی #مهارت_های_تحصیل_علم
🌐 المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد
@almorsalat