💫پاداش ولایت امیرالمؤمنین
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمودند:
کسى كه به رشته ولایت ما چنگ زند و پیرو فرمان های ما باشد، فرداى قيامت در بهشت با ما خواهد بود و كسى كه منتظر حکومت ما باشد همانند كسى است كه در راه خدا به خون خود غلتيده باشد.
☘️«الْآخِذُ بِأَمْرِنَا مَعَنَا غَداً فِي حَظِيرَةِ الْقُدْسِ وَ الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»
📚الخصال؛ ج۲ ؛ ص ۶۲۵
هدایت شده از ✅گلچین سیاسی و اجتماعی
#کیمیا_علیزاده یک بیوطن
اینکه از وزیر و رئیس جمهور تا شخص اول ایران، مالی و اعتباری حمایتت کنند و بعد از بهرهبرداری، لگد بزنی و بروی، یعنی حتی اگر ببری، الی آباد خائن و بازنده ای
╔═∞══❀•○●○❀══∞═╗
🇮🇷به گلچین سیاسی بپیوندید
Eitaa.com/Golchinseyasy
╚═∞══❀•○●○❀══∞═╝
هدایت شده از نهج البلاغه 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺امام رضا علیه السلام:
◽️ يَوْمُ مَرْغَمَةِ الشَّيْطَانِ وَ يَوْمُ تُقْبَلُ أَعْمَالُ الشِّيعَةِ وَ مُحِبِّي آلِ مُحَمَّد علیهم السلام
🔹غدیر روزی است که بینی شیطان به خاک مالیده میشود
و اعمال شیعیان و دوستداران آل محمد علیهم السلام مُهر قبولی میخورد.
📚 اقبال الاعمال ج۲، ص۲۶۰.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌸 ۵ روز تا برترین عید. 🌸
@nahjol_balagheh
هدایت شده از تفسیر موسوی
یا ایها الرسول بلغ.mp3
4.2M
🔰 بیان نکات تفسیری آیه ولایت👆
به مناسبت دهه ولایت و امامت
یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک
💐 اللَّهُمَّ عَرِّفْنِےحجتڪ
هدایت شده از نهج البلاغه 🇮🇷
🔔دنيا سراى آرزوها❗️
#نهج_البلاغه
◽️وَ الدُّنْيَا دَارٌ مُنِيَ لَهَا الْفَنَاءُ وَ لِأَهْلِهَا مِنْهَا الْجَلَاءُ وَ هِيَ حُلْوَةٌ [خَضِرَةٌ] خَضْرَاءُ وَ قَدْ عَجِلَتْ لِلطَّالِبِ وَ الْتَبَسَتْ بِقَلْبِ النَّاظِرِ؛ فَارْتَحِلُوا مِنْهَا بِأَحْسَنِ مَا بِحَضْرَتِكُمْ مِنَ الزَّادِ وَ لَا تَسْأَلُوا فِيهَا فَوْقَ الْكَفَافِ وَ لَا تَطْلُبُوا مِنْهَا أَكْثَرَ مِنَ الْبَلَاغ
🌓دنیا خانه آرزوهایی است که زود نابود می شود ، و کوچ کردن از وطن حتمی است ، دنیا شیرین و خوش منظر است که به سرعت به سوی خواهانش می رود ،و بیننده را می فریبد . سعی کنید با بهترین زاد و توشه از آن کوچ کنید و بیش از کفاف و نیاز خود از آن نخواهید و بیشتر از آنچه نیاز دارید طلب نکنید.
📚 #خطبه_45
@nahjol_balagheh
#مرد_ناشناس
🔅🔅زن بیچاره مشك آب را به دوش كشیده بود و نفس نفس زنان به سوی خانه اش می رفت. مردی ناشناس به او برخورد و مشك را از او گرفت و خودش به دوش كشید. كودكان خردسال زن چشم به در دوخته منتظر آمدن مادر بودند. در خانه باز شد. كودكان معصوم دیدند مرد ناشناسی همراه مادرشان به خانه آمد و مشك آب را به عوض مادرشان به دوش گرفته است. مرد ناشناس مشك را به زمین گذاشت و از زن پرسید: «خوب، معلوم است كه مردی نداری كه خودت آبكشی می كنی، چطور شده كه بی كس مانده ای؟» .
- شوهرم سرباز بود. علی بن ابی طالب او را به یكی از مرزها فرستاد و در آنجا كشته شد. اكنون منم و چند طفل خردسال.
مرد ناشناس بیش از این حرفی نزد، سر را به زیر انداخت و خداحافظی كرد و رفت، ولی در آن روز آنی از فكر آن زن و بچه هایش بیرون نمی رفت. شب را نتوانست راحت بخوابد. صبح زود زنبیلی برداشت و مقداری آذوقه از گوشت و آرد و خرما در آن ریخت و یكسره به طرف خانه ی دیروزی رفت و در زد.
- كیستی؟ .
- همان بنده ی خدای دیروزی هستم كه مشك آب را آوردم، حالا مقداری غذا برای بچه ها آورده ام.
- خدا از تو راضی شود و بین ما و علی بن ابی طالب هم خدا خودش حكم كند.
در باز گشت و مرد ناشناس داخل خانه شد. بعد گفت: «دلم می خواهد ثوابی كرده باشم. اگر اجازه بدهی، خمیر كردن و پختن نان یا نگهداری اطفال را من به عهده بگیرم».
- بسیار خوب، ولی من بهتر می توانم خمیر كنم و نان بپزم. تو بچه ها را نگاه دار تا من از پختن نان فارغ شوم.
زن رفت دنبال خمیر كردن. مرد ناشناس فورا مقداری گوشت كه خود آورده بود كباب كرد و با خرما با دست خود به بچه ها خورانید. به دهان هر كدام كه لقمه ای می گذاشت می گفت: «فرزندم! علی بن ابی طالب را حلال كن اگر در كار شما كوتاهی كرده است».
خمیر آماده شد. زن صدا زد: «بنده ی خدا همان تنور را آتش كن».
مرد ناشناس رفت و تنور را آتش كرد. شعله های آتش زبانه كشید. چهره ی خویش را نزدیك آتش آورد و با خود می گفت: «حرارت آتش را بچش، این است كیفر آن كس كه در كار یتیمان و بیوه زنان كوتاهی می كند».
در همین حال بود كه زنی از همسایگان به آن خانه سر كشید و مرد ناشناس را شناخت. به زن صاحبخانه گفت: «وای به حالت! این مرد را كه كمك گرفته ای نمی شناسی؟ ! این امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب است».
زن بیچاره جلو آمد و گفت: «ای هزار خجلت و شرمساری از برای من! من از تو معذرت می خواهم».
- نه، من از تو معذرت می خواهم كه در كار تو كوتاهی كردم [1]
📚. بحارالانوار ، جلد 7، باب 103، صفحه ی 597.
منبع: داستان راستان،شهید مطهری،جلد اول.
هدایت شده از از هر فصلی گفتاری(سعیدی)
👈آداب و اعمال #عید_غدیر 🌸
#بزرگترین_عید
۱. غسل کردن (ابتدای روز بهتر)
۲. روزه گرفتن که کفاره گناهان است
۳. خواندن نمازهای مخصوص درمفاتیح
۴. ذکر خدا گفتن
۵. شکرگزاری خدا به جهت نعمت ولایت و امامت
۶. صلوات بسیار بر پیامبر و آلش
۷. زیارت امیرالمومنین در نجف
۸. زیارت از دور و نزدیک با زیارت امین الله
۹. عید گرفتن
۱۰. تبریک گفتن به دیگران
۱۱. برپایی مجلس جشن و سرور
۱۲. شاد کردن مومنان
۱۳. لباس پاکیزه و نو پوشیدن
۱۴. دید و بازدید
۱۵ عیدی دادن به فرزندان و خانواده
۱۶. صدقه دادن به فقرا و مستمندان
۱۷. عقد اخوت بستن
۱۸. اطعام و غذا دادن به مومنان و روزه داران
۱۹. خواندن دعای ندبه
۲۰. تزیین درب منازل، ساختمانها و خیابان با پارچه و پرچم
۲۱. برپایی ایستگاه صلواتی
۲۲. پخش شکلات و شیرینی
َ۲۳. بیان قصه های غدیری برای کودکان
۲۴. خواندن و بیان خطبه غدیر
۲۵. راه اندازی کاروان شادی
۲۶. بیان فضایل امیرالمومنین که عبادتی بزرگ است.
۲۷. ابلاغ خطبه و پیام غدیر به آیندگان تا قیامت
۲۸. تکریم سادات (بشرط عدم مزاحمت)
۲۹. عهد و پیمان با امام زمان علیه السلام
۳۰. ذکر هنگام ملاقات مؤمنان:
🌸اَلْحَمْدُ للهِِ الّذي جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّكينَ بِوِلايَةِ اَميرِالْمُؤْمِنِينَ وَالاَْئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السلام🌸
✍احمد سعیدی
#غدیر
#عید_غدیر
#اعمال_عید_غدیر
راه پیوستن به کانال 👇
🇮🇷@fasle57
هدایت شده از ✅گلچین سیاسی و اجتماعی
⛔️ جزئیاتی از جلسه حضرت آقا با هیئت دولت روحانی
دهن کجی حسن روحانی به رهبر انقلاب حتی در آخرین روزهای دولتش!
این تصویر آخرین جلسه هیئت دولت با رهبر انقلاب است که با اینکه رهبر انقلاب و وزرا در جلسه حاضر شدند ولی هنوز حسن روحانی به جلسه نیامده است و رهبر انقلاب به ساعت خود نگاه میکنند!
در این جلسه، همان طور که خبر آن منتشر شد روحانی دیر به بیت رسید و حضرت آقا با وزرا نشسته بود تا ایشان بیاید .
یک کلمه حضرت آقا از دولت و شخص روحانی تعریف نکرد و فقط فرمودند: این جلسه برای خستهنباشید به آقایانِ اعضای دولت است، چه آنهایی که هشت سال بودند، چه آنهایی که کمتر بودند.
رهبر انقلاب، ۱۷ دقیقه صحبت کنند که نصف آن در مورد عید غدیر بود و در نهایت با کنایه به تاخیر روحانی فرمودند: وقت تمام شد؛ البته حرف هست، حرف برای گفتن زیاد است، منتها دیگر مجال نیست؛ یک مقداری از وقت مقرّرمان هم گذشت.
برعکس تمام دیدارهای آخر دولت های قبلی که حضرت آقا با دولتی ها عکس یادگاری میگرفت و به عنوان تشکر به آنها قرآن هدیه میدادند، در این جلسه نه عکس یادگاری گرفتند با اعضای دولت روحانی و نه قرآن هدیه دادند.
╔═∞══❀•○●○❀══∞═╗
🇮🇷به گلچین سیاسی بپیوندید
Eitaa.com/Golchinseyasy
╚═∞══❀•○●○❀══∞═╝
هدایت شده از ✅گلچین سیاسی و اجتماعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جوانان خوزستانی به آل سعود
نكلب الدنيا على الوهابيه
دنیای وهابی را نابود میکنیم
@Drsalaam
بح بح بح
تا کور بشه چشم وهابی ها و همه دشمنان ایران عزیز
╔═∞══❀•○●○❀══∞═╗
🇮🇷به گلچین سیاسی بپیوندید
Eitaa.com/Golchinseyasy
╚═∞══❀•○●○❀══∞═╝
هدایت شده از ✅گلچین سیاسی و اجتماعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جوانان خوزستانی به آل سعود
نقلب الدنيا على الوهابية
دنیا را روی سر وهابیها خراب میکنیم
@Drsalaam
بح بح بح
تا کور بشه چشم وهابی ها و همه دشمنان ایران عزیز
╔═∞══❀•○●○❀══∞═╗
🇮🇷به گلچین سیاسی بپیوندید
Eitaa.com/Golchinseyasy
╚═∞══❀•○●○❀══∞═╝
هدایت شده از بیداری ملت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سخنان تکاندهنده و اعترافات تلخ شیخ طارق یوسف المصری (عالم و دعوتگر اهل سنت) در مورد حدیث غدیر!
👈 شیخ طارق یوسف المصری: به خداوند قسم ما امتی هستیم که علی [علیه السلام] را تنها گذاشتیم!/ برخی از صحابه پس از غدیر بر ضدّ حضرت علی توطئه کردند و ایشان را از خلافت کنار گذاشتند و راه بغض و کینه را نسبت به وی در پیش گرفتند!
#عید_غدیر #اهل_سنت #امیر_المومنین
✍️بیداری ملت
@bidariymelat
#نهج_البلاغه
❣امیر المومنین_علیه السلام_می فرماید:
✨اللَّهْوُ مَعَ الاَْغْنِیَاءِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الذِّکْرِ مَعَ الْفُقَرَاءِ
💠از کسانى مباش که لهو و لعب با ثروتمندان نزد او از ذکر خدا با فقیران محبوب تر است
✍این دو خصلت، دو عیب بزرگ است; مشغول لهو و لعب بودن یک عیب و با اغنیاى بى درد و بى خبر از حال فقرا همنشین شدن عیبى دیگر;
✔️اما با فقیران زیستن خود یکى از محاسن اخلاقى است و ذکر خدا با آنان گفتن فضیلت دیگرى است.
📚#حکمت ۱۵۰
═✙❆♡❆✙═
هدایت شده از ✅گلچین سیاسی و اجتماعی
⛔️تناقض باشی
دهباشی سازنده مستند انتخاباتی روحانی در سال 1392 در توییترش نوشت:
هوایِ تهرون امشب یهجوری بهاری شده انگار آخوندا رفتند!
بی گمان یکی از مؤثرترین افراد، در به قدرت رساندن روحانی در سال 92، همین حسین دهباشی است که با تکنیکهای جنگ روانی و رسانهای باعث شد یک آخوند لیبرال رئیسجمهورکشورشود.
حسین دهباشی سالها بعدازآن روزهای شوم از تکنیکهای خبیثانه ای که در پروسه انتخابات استفاده کرده بود پرده برداشته و میگوید:
27-28 جمله طراحیشده بود که قرار بود آقای روحانی بگوید. مثلاً جملات "هم چرخ سانتریفیوژها باید بچرخد هم چرخ زندگی مردم" و "من سردار نیستم، وکیلم" را من طراحی کرده بودم که آقای روحانی کمی آن را اصلاح کرد و گفت: "من سرهنگ نیستم، حقوقدانم".
دهباشی درباره قسمتی از مستند می گوید: ابتدا میخواستیم خودش پشت فرمان بنشیند ولی گفت که خیلی وقت است پشت فرمان ننشسته!!! لذا من پشت فرمان نشستم. دهباشی درباره این جمله روحانی در آن فیلم که میگفت "من سالهاست که وقتی بین منزل و اداره تردد میکنم و مردم را میبینم و چهرهها را مطالعه میکنم میبینم چقدر گرفته و چقدر عبوس است و خنده در چهرهها نیست"؛ تأکید میکند که این جمله هم متعلق به روحانی و واقعی نبوده بلکه این جمله را خودش (دهباشی) به او یاد داده است تا بگوید.
او با همین ادبیات برای روحانی فیلم ساخت و هشت سال گرانی، تورم، تحریم و تحقیر را به مردم هدیه داد.
جناب دهباشی! دلیل هوای بارانی دیشب پایتخت، اشک شوق آسمان از رفتن شیخ محبوب شماست نه چیز دیگر
🇮🇷به گلچین سیاسی بپیوندید
Eitaa.com/Golchinseyasy
هدایت شده از ✅گلچین سیاسی و اجتماعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ظریف امروز(10 مرداد 1400):
من شهادت می دهم هیچ یک از مذاکره کنندگان به آمریکا اعتماد نکردند.
ظریف در کمسیون امنیت ملی (28 آذر 95):
من اعتراف می کنم،اشتباه کردم به حرف جان کری وزیر امورخارجه آمریکا اعتماد کردم.
می پذیرم اشتباه کردم و مسئولیت آن را می پذیرم.
╔═∞══❀•○●○❀══∞═╗
🇮🇷به گلچین سیاسی بپیوندید
Eitaa.com/Golchinseyasy
╚═∞══❀•○●○❀══∞═╝
هدایت شده از تفسیر موسوی
انما یرید الله لیذهب.mp3
3.75M
🔰 بیان نکات تفسیری آیه تطهیر👆
به مناسبت دهه ولایت و امامت
انما یرید الله لیذهب ...
💐 اللَّهُمَّ عَرِّفْنِےحجتڪ
هدایت شده از ✅گلچین سیاسی و اجتماعی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین فیلم از اطفای حریق سپاه در ترکیه
🔹فرمانده عملیات هوایی نیروی هوافضای سپاه: هم اکنون دو فروند بالگرد و همچنین هواپیمای ایلوشین آتش نشان ما بنا به درخواست رسمی دولت ترکیه و برای کمک به مهار آتش سوزی در این کشور حضور دارندو به اجرای عملیات می پردازند.
tn.ai/2547647
@TasnimNews
╔═∞══❀•○●○❀══∞═╗
🇮🇷به گلچین سیاسی بپیوندید
Eitaa.com/Golchinseyasy
╚═∞══❀•○●○❀══∞═╝
هدایت شده از تفسیر موسوی
انی جاعلک للناس اماما.mp3
2.58M
🔰 بیان نکات تفسیری آیه ابتلا👆
به مناسبت دهه ولایت و امامت
انی جاعلک للناس اماما ...
💐 اللَّهُمَّ عَرِّفْنِےحجتڪ
هدایت شده از تفسیر موسوی
آیه مباهله.mp3
2.3M
🔰 بیان نکات تفسیری آیه مباهله👆
به مناسبت دهه ولایت و امامت
فمن حاجک فیه ...
💐 اللَّهُمَّ عَرِّفْنِےحجتڪ
#نهج_البلاغه
◽️لَمْ يَفْرُغْ صَاحِبُهَا فِيهَا قَطُّ سَاعَةً إِلاَّ کَانَتْ فَرْغَتُهُ عَلَيْهِ حَسْرَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ
🌗هر کس ساعتى در اين دنيا بيکار بماند (و عمل نيکى براى آخرت انجام ندهد) اين ساعتِ فراغت و بيکارى موجب حسرت (و ندامت) او در قيامت خواهد شد»
📚#نامه_59
هدایت شده از ✅گلچین سیاسی و اجتماعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
60 گلوله برای حذف عمار!
شهید حسن آیت که در خط مقدم مبارزه با لیبرالها و جبهه ملی بود، زودتر از دیگران فهمید که بنیصدر در خط امام نیست و روزی در برابر امام خواهد ایستاد!
وقتی نماینده مجلس شد، با اینکه چند روز بیمار بود، اما آن روز تمام اسنادش را جمع کرد تا به مجلس برود و علیه میرحسین موسوی سخنرانی کند، اما هرگز به مجلس نرسید! دکتر حسن آیت صبح 14 مرداد 1360 جلوی درب منزلش به ضرب 60 گلوله به شهادت رسید و آن اسناد هم توسط ضاربان دزدیده شدند و تا امروز هم خبری از ضاربین و اسناد پیدا نشده است!
شهید حسن آیت: "اکنون اینان (لیبرالها) مشغول تدارک توطئه وسیعی برای واژگون ساختن جمهوری اسلامی ایران هستند."
╔═∞══❀•○●○❀══∞═╗
🇮🇷به گلچین سیاسی بپیوندید
Eitaa.com/Golchinseyasy
╚═∞══❀•○●○❀══∞═╝
هدایت شده از تفسیر موسوی
سوره انسان.mp3
2.19M
🔰 بیان نکات تفسیری سوره انسان👆
به مناسبت دهه ولایت و امامت
و یطعمون الطعام علی حبه ...
💐 اللَّهُمَّ عَرِّفْنِےحجتڪ
⭕️ #مسجدی که اتاق عقد و سالن عروسی رایگان به جوانان میدهد
🔸مسجدالزهرا(س) در خیابان شهید عراقی با فراهم کردن اتاق عقد و یک سالن عروسی زمینه برگزاری مراسم عقد و عروسی را به صورت رایگان و ساده برای زوجین جوان فراهم کرده است.
🔸مسجد الزهرا(س) در منطقه پاسداران تهران واقع است و سالن اجتماعات مسجد نیز امکان برگزاری جشن ولیمه #ازدواج را دارد.
#چهزیبا 🌱
🌻کاش این کار فرهنگ بشه 🌻
شماره تلفن مسجد الزهرا(س) خیابان شهید عراقی
۲۲۳۰۴۰۴۷ – ۲۲۳۰۴۰۴۶ – ۲۲۵۰۵۹۵۶
آدرس مسجد الزهرا واقع در خیابان شهید عراقی
تهران – خیابان شریعتی – بالاتر ازپل سیدخندان – انتهای خیابان خواجه عبدلله – خیابان شهید عراقی
https://www.rajeoon.com/مسجد-الزهرا-س/
*قبر شيخ آماده بود و كنار آن تلي از خاك ديده مي شد. مردم اطراف قبر حلقه زدند.*
صداي گريه آنها هر لحظه زيادتر مي شد.
جسد *شيخ طبرسي* را از تابوت بيرون آوردند و داخل قبر گذاشتند.
قطب الدين راوندي وارد قبر شد و جنازه را رو به قبله خواباند و در گوشش تلقين خواند.
سپس بيرون آمد و كارگران مشغول قرار دادن سنگهاي لحد در جاي خود شدند.
پيش از آنكه آخرين سنگ در جاي خود قرار داده شود، *پلك چشم چپ شيخ طبرسي تكان مختصري خورد* اما هيچكس متوجه حركت آن نشد!
كارگران با بيلهايشان خاكها را داخل قبر ريختند و آن را پر كردند. روي قبر را با پارچه اي سياه رنگ پوشاندند.
*آفتاب به آرامي در حال غروب كردن بود.*
مردم به نوبت فاتحه ميخواندند و بعد از آنجا ميرفتند.
شب هنگام هيچ كس در قبرستان نبود.
*شيخ طبرسي به آرامي چشم گشود.*
اطرافش در سياهي مطلق فرو رفته بود.
*بوي تند كافور و خاك مرطوب مشامش را آزار ميداد.*
*نالهاي كرد.*
*دست راستش زيربدنش مانده بود.*
*دست چپش را بالا برد.*
*نوك انگشتانش با تخته سنگ سردي تماس پيداكرد.*
*با زحمت برگشت و به پشت روي زمين دراز كشيد.*
*كمكم چشمش به تاريكي عادت كرد.*
*بدنش در پارچهاي سفيد رنگ پوشيده بود.*
آرام آرام موقعيتي را كه در آن قرار گرفته بود درك ميكرد.
آخرين بار هنگام تدريس حالش بهم خورده بود و ديگر هيچ چيز نفهميده بود.
*اينجا قبر بود!*
او را به خاك سپرده بودند. ولي او كه هنوز زنده بود. زنده به گور شده بود. هواي داخل قبر به آرامي تمام ميشد و شيخ طبرسي صداي خس خس سينهاش را ميشنيد.
*چه مرگ دردناكي انتظار او را ميكشيد.*
*ولي اين سرنوشت شوم حق او نبود.*
*آيا خدا ميخواست امتحانش كند؟*
چشمانش را بست و به مرور زندگيش پرداخت.
سالهاي كودكياش را به ياد آورد واقامتش در مشهد الرضا را. پدرش *«حسن بن فضل »* خيلي زود او را به مكتب خانه فرستاد.
از كودكي به آموختن علم و خواندن قرآن علاقه داشته و سالها پشت سر هم گذشتند. *به سرعت برق و باد!*
شش سال پيش زماني كه 54 ساله بود، سادات آلزباره او را به سبزوار دعوت كرده و شیخ دعوتشان را پذيرفت و به سبزوار رفت.
مديريت مدرسه دروازه عراق را پذيرفت و مشغول آموزش طلاب گرديد و *سرانجام هم زنده به گور شد!*
چشمانش را باز كرد.
چه سرنوشتی در انتظار او بود
*ديگر اميدي به زنده ماندن نداشت.*
*نفس كشيدن برايش مشكل شده بود.*
*هر بار که هواي داخل گور را به درون ريههايش ميكشيد سوزش كشندهاي تمام قفسه سينهاش را فرا ميگرفت.*
*آن فضاي محدود دم كرده بود و دانههاي درشت عرق روي صورت و پيشاني شيخ را پوشانده بود.*
*در اين موقع به ياد كار نيمه تمامش افتاده و چون از اوايل جواني آرزو داشت تفسيري بر قرآن كريم بنويسد.*
*چندي پيش محمد بن يحيي بزرگ آلزباره نيز انجام چنين كاري را از او خواستار شده بود.*
اما هر بار كه خواسته بود دست به قلم ببرد و نگارش كتاب را شروع كند، كاري برايش پيش آمده بود.
*شيخ طبرسي وجود خدا را در نزديكي خودش احساس ميكرد.*
*مگر نه اينكه خدا از رگ گردن به بندگانش نزديكتر است؟*
به آرامي با خودش زمزمه كرد:
*خدايا اگر نجات پيدا كنم، تفسيري بر قرآن تو خواهم نوشت.خدایا مرا از اين تنگنا نجات بده تا عمرم را صرف انجام اين كار كنم.*
*ولی شيخ طبرسي در حال خفگی و زنده بگور شدن بود.*
*اما به یکباره كفندزد با ترس و لرز وارد قبرستان بزرگ میشود.*
*بيلي در دست به سمت قبرشيخ طبرسي رفت.*
*بالاي قبر ايستاد و نگاهي به اطراف انداخت.*
*قبرستان خاموش بود و هيچ صدايي به گوش نميرسيد.*
*پارچه سياه رنگ را از روي قبر كنار زد و با بيل شروع به بيرون ريختن خاكها كرد.*
*وقتي به سنگهاي لحد رسيد، يكي از آنها را برداشت.*
*نسيم خنكي گونههاي شيخ را نوازش داد.*
*چشمانش را باز كرد و با صداي بلند شروع به نفس كشيدن كرد. كفن دزد جوان، وحشت زده ميخواست از آنجا فرار كند اما شيخ طبرسي مچ دست او را گرفت.*
*صبر كن جوان!*
*نترس من روح نيستم.* *سكته كرده بودم. مردم فكر كردند مردهام مرا به خاك سپردند.*
*داخل قبر به هوش آمدم. تو مامور الهي هستي....*
*آیا مرا میشناسی؟*
بله مي شناسم!
شما شيخ طبرسي هستيد که امروز تشييع جنازه تان بود.
دلم ميخواست،
دلم ميخواست زودتر شب شود و بيايم كفن شما را بدزدم!
*به من كمك كن از اينجا بيرون بيايم.*
*چشمانم سياهي ميرود.*
*بدنم قدرت حركت ندارد.*
كفن دزد شيخ طبرسي را بيرون آورده در گوشهاي خواباند و بندهاي كفن را باز كرد و به گوشهای انداخت.
*مرا به خانهام برسان. همه چيز به تو ميدهم. از اين كار هم دست بردار.*
*كفن دزد جوان لبخند زد و بدون آنكه چيزي بگويد شيخ را كول گرفت و به راه افتاد.*
*شيخ طبرسي به كفن اشاره كرد و گفت:*
*آن کفن را هم بردار.*
*به رسم يادگاري! به خاطر زحمتي كه كشيدهاي جوان به سمت كفن رفت. خم شد و آن را برداشت