#صرف
نقاط اشتراک و تفاوت باب های مفاعله و تفاعل
۱.نقطه اشتراک این دو باب در ان است که همیشه مصدر این دو باب را دو فاعل احداث می کنند مثلا در ضارب زید عمرا و در تضارب زید و عمرو زید و عمرو هر دو فاعل و مفعول ماده ضرب هستند با این تفاوت ها:
۱.در باب مفاعله چون زید و عمرو همدیگر را زده اند پس هردو هم فاعل هستند هم مفعول امابه یک فاعل صریحا دلالت می شود(زید) وبه یک مفعول صریحا(عمرو) همچنین به یک مفعول دلالت ضمنی می شود(همان زید فاعل) و به یک فاعل دلالت ضمنی (همان عمرو مفعول).
اما در باب تفاعل به دو فاعل صریحا دلالت می شود(تضارب زید و عمرو) و ضمنا هر رو مفعول هستند(زیرا فعل ضرب روی هردو واقع شده است.
فرع این تفاوت ان است که محل استعمال این دو باب باهمتفاوت دارد،
مثلا :
در جایی که متکلم بلیغ از باب مفاعله استفاده می کند حتما فاعل ویژگی خاصی دارد (مثل جایی که بخواهند بگویند رید و عمرو باهم دعوا کردند و زید اول دعوا را شروع کرد یا غالب در دعوا زید بود و... در این صورت باب مفاعله افاده معنا می کند) اما در حایی که صرفا می خواییم نقل دعوای دو شخص را بیاوریم و به اصل روی داد فعل از دو شخص اشاره کنیم ماده را در باب تفاعل می ریزیم.
تدریج الادانی،ص۴۶
ادامه دارد
@alnokat
#صرف
💠فعَل جاء لمعانٍ کثیرة لا تنضبط کثرةً و سعةً....
💠و فعِل تکثر فیه العلل والاحزان و اضدادها نحو سقِم و مرِض و فرح و تجیء الالوان و العیوب و الحِلیٰ کلها علیه ....
💠و فعُل لافعال الطبائع و نحوها مما حبل علیها الانسان أو صارت ملکةً له بالتکرار نحو حسُن و قبُح و صغُر و کبُر
🔰مواد و مصادری که در هیأت وژن فعَل (مفتوح العین) ریخته می شود از لحاظ گوناگونی به حدی زیاد است که نمی شود آنهارا تحت ضابطه و قاعده خاضی بر.
🔰اما وزن فعِل (مکسور العین)غالب موادی که در این هیأت ریخته شده موادی است که دال بر بیماری و حزن و اندوه است و همچنین دلالت بر رنگ و زینت دارد،می باشد مانند امثله مذکوره.
🔰همچنین فعُل (مضموم العین) دال بر افعال طبع یا امور فطری انسان و اموری که برای انسان ملکه است می باشد.
📗شرح النظام،ص ۱۳۲
@alnokat
#صرف
✅إعلم أنّ المقصود من تحقیر النعوت لیس تحقیر ذات المنعوت غالبا،بل تحقیر ما قام بها من الوصف الذی یدل علیه لفظ النعت،فمعنی ضویرب؛ذو ضرب حقیر و معنی قولهم:
🔰أسَیوِد،اُحَیمِر،اُصیفر:ای لیست هذه الالوان فیهم تامة
🔰وقد تجیء لتحقیر الذات کما فی قول الامام علی علیه السلام:
یا عدیَّ نفسِه .
💠بدانکه قطعا مقصود از تحقیر کردن صفات،تحقیر ذات موصوف نیست غالبا،بلکه مقصود تحقیر صفتی است که قائم به آن موصوف می باشد،وصفی که لفظ (محقَّر)وصف دلالت بر آن دارد،پس:
🔰معنای ضویرب(آن نیست که ضارب کوچک است بلکه)صاحب ضربی که ان ضرب کوچک و ضعیف است.
🔰و معنای قول اهل لغت که (اسیود و احیمر و اصیفر)گوید:منظور ان است این اسن که سیاهی و قرمزی زردی در آن موصوف تام نیست.
🔰البته گاهی هم خلاف غالب تحقیر وصف برای تحقیر موصوف است نه صفت مثل کلام مولا علی علیه السلام:
✨ای دشمن کوچک خودت.
📗شرح رضی بر شافیه،ج۱،ص۲۷۹
@alnokat
#صرف
💠تسمی الثلاثة(واو،یاء،الف) حروف العلة،لانها تتغیر و لا تبقی علی حال.کالعلیل المنحرف المزاج المتغیر حالا بحال،و تغییر هذه الحروف لطلب الخفه لیس لغایة ثقلها بل لغایة خفتها،بحیث لا تحتمل أدنی ثقل و ایضا لکثرتها فی الکلام....و کل کثیر مستثقل و إن خفّ.
💠وجه تسمیه حروف عله،به العله بدان خاطر است که دائما تغییر می کنند و بر حال واحدی نیستند مانند شخص علیل و مریض که دارای مزاج ناسالم است و حال متغیری دارد.
💠این تغییر هم بخاطر خفیف شدن تلفظ کلمه،بدلیل غایت ثقل ان ها نیست بلکه بر عکس بخاطر نهایت خفیف بون ان هاست(بلکه برخی انهارا صوت گویند یعنی مدِّ ضمه و کسره و فتحه نه حرف)به گونه ای خفیف هستند که کوچکترن سنگینی را متحمل نمی شوند.
دلیل دوم تغییر هم کثرت استعمال است زیرا هر کثیری ثقیل می شود اگرچه خودش ذاتا خفیف باشد.
📗شرح رضی بر شافیه،ج۳،ص ۶۸
@alnokat