شرح ملاجامی_۸۰.mp3
9.96M
#وشرطها_أی_شرط_الحال
۹۷/۱۱/۲۳ص۱۷۳
@alnokat
#موارد_تأکید_بوسیله_إنّ
۱.در مقابل منکر حکم:
إنّا الیکم مرسلون
۲.در مقابل منکر لازم فایده خبر(افاده اینکه متکلم نیز عالم به حکم است) مثل جایی که به حافظ قرانی که منکر علم شما به حفظ قران او است بگویی
إنّک حفظت القران
۳.جایی که از گفتن کلام لذت حاصل می شود
(مثل گفتار منافقان به دوستان خود)
إذا خلوا الی شیاطینهم قالوا إنّا معکم
۴.در جایی که متکلم انتظار رخ دادن اتفاقی را نداشته ولی اتفاق افتاده
رب إنّی وضعتها انثی
۵.ضمیر شأن با إنّ نیکو بدون آن نیکو نیست
إنّه لا یفلح الکافرون
باقی موارد:مطول،ص۱۶۲،باحاشیه جرجانی
@alnokat
نام انگشتان دست ✋ به عربی و فارسی در شعر ادیب الممالک فراهانی
✅اولین (ابهام) پس (سبابه) و پس (وسطی) بود.
(بنصر)و (خنصر) بتازی بشنو از من بی گزند.
✅در زبان فارسی شد نامشان بی گفتگو:
(شصت) و (دشنامی) (میانه) باز (بنیام) و (کلند).
📙النضید ج۱ ص۲۰۷
@alnikat
شرح ملاجامی_۸۲.mp3
15.12M
#وکل_ما_دل_علی_هیأة
۹۷/۱۱/۲۷ص۱۷۷
@alnokat
شرح ملاجامی_۸۳.mp3
12.01M
#والمضارع_المثبت
اتمام باب حال
۹۷/۱۱/۲۷ص۱۸۰
@alnokat
#همّ_غم
1⃣همّ:ناراحتی را گویند که بدون سبب برای انسان ایجاد می شود بر خلاف غم که دارای سبب است
2⃣برخی در فرق بین این دو کلمه گفته اند غمّ:اندوهی است که انسان قدرت رفع آن را ندارد مثل غم از دست دادن محبوب و عزیر انسان
اما همّ اندوهی است که انسان قادر به رفع آن است مثل اندوه حاصل شده از فقر
✅مؤید این مطلب آیه:
(کلما ارادوا أن یخرجوا منها من غمٍّ اعیدوا فیها).
@alnokat
#أو_فی_القرآن
روی صحیحا أن أو فی القرآن للتخییر حیث وقع
روایت صحیح داریم قطعا هر (أو)که در قرآن وجود دارد،به معنای تخییر است.
الروضة البهیه،کتاب الحدود،حد المحاربه
@alnokat
📜 عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ كَانَ يَقُولُ: طُوبَى لِمَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ الْعِبَادَةَ وَ الدُّعَاءَ وَ لَمْ يَشْغَلْ قَلْبَهُ بِمَا تَرَى عَيْنَاهُ وَ لَمْ يَنْسَ ذِكْرَ اللَّهِ بِمَا تَسْمَعُ أُذُنَاهُ وَ لَمْ يَحْزُنْ صَدْرَهُ بِمَا أُعْطِيَ غَيْرَهُ.📜
حضرت رضا از اميرمؤمنان "عليهما السّلام" نقل كرده كه آن حضرت همواره مىفرمود: خوشا به حال كسى كه عبادت و دعایش را برای خدا خالص کند و دل خويش را به آنچه که چشمش می بیند، مشغول نکند و در اثر توجه به آنچه که می شنود، خدا را فراموش ننمايد و به آنچه که به دیگران داده شده است از قبیل ثروت و قدرت و پست و مقام، حزن و اندوهى به خودش راه ندهد.
📚{اصول کافی، ج۳، ص۲۶}
┈••••ه✾ 🌺 ✾ه•••••••┈┈┈
💠 ۱۹- انسان مخلص مشمول "طوبی" است.
➖طوبی چیست؟
معمولا بعضی از الفاظ قرآن و حدیث را نمی توان به صورت ساده و بسیط ترجمه کرد؛ اگر بخواهیم طوبی را معنی کنیم به این ترتیب باید معنا کرد.
🔸طوبی یعنی زندگی پاک و پاکیزه و خوشایند و گوارا و دلچسب و لذت بخش و شیرین و زندگی آرام و مطمئن بدون ترس و اضطراب و استرس و نگرانی و مشتمل بر خیر و برکت و سعادت و خوشبختی در دنیا و بهره مند شدن از درخت طوبی در آخرت است. بنابراین تنها کلید فتح الفتوح تمامی عوالم و همه کمالات علمی و معنوی و دنیوی و اخروی، اخلاص است و اخلاص و اخلاص.
استاد علی مومنی
@alnokat
بعضا جملاتی در کلام علما وجود دارد،که دارای تراکیب مشکله و دشواری می باشد.
کتاب الفوائد العجیبه فی اعراب الکلمات الغریبه ۲۵نمونه(که در تصویر زیر قابل مشاهده است) را بصورت مختصر و مفید توضیح داده است.
این کتاب یا رساله ارزشمند در فایل زیر،قابل استفاده می باشد.
آپلود شده از کانال روش سنتی.
@alnokat
4_6003426542418395163.pdf
2.19M
الفوائد العجیبه فی اعراب الکلمات الغریبه
@alnokat
💠 داستان تحصیل علم سکاکی.
🔹سراج الدین سکاکی از علمای بزرگ ادبیات عرب بوده و در عصر خوارزمشاهیان می زیست.
سکاکی نخست مردی آهنگر بود. روزی صندوقچه ای بسیار کوچک و ظریف از آهن ساخت که در ساختن آن رنج بسیار کشید.
آن را به رسم تحفه برای سلطان وقت برد. سلطان و اطرافیان به دقت به صندوقچه تماشا کردند و او را تحسین نمودند.
در آن وقت که منتظر نتیجه بود مرد دانشمندی وارد شد و همه او را تعظیم کردند و دو زانو پیش روی وی نشستند. سکاکی تحت تأثیر قرار گرفت و گفت: او کیست؟ گفتند: او یکی از علما است.
از کار خود متأسف شد و پی تحصیل علم شتافت. سی سال از عمرش گذشته بود، که به مدرسه رفت و به مدرس گفت: می خواهم تحصیل علم کنم.
مدرس گفت: با این سن و سال فکر نمی کنم به جایی برسی، بیهوده عمرت را تلف مکن.
ولی او با اصرار مشغول تحصیل شد. اما حافظه و استعدادش ضعیف بود.
استاد به او گفت: این مساله فقهی را حفظ کن:
🔸"استاد گفت: پوست سگ با دباغی پاک می شود"
وی بارها آن را خواند و فردا در نزد استاد چنین گفت:
🔸"سگ گفت: پوست استاد با دباغی پاک می شود" !!!
استاد و شاگردان همه خندیدند و او را به باد مسخره گرفتند.
اما تا ده سال تحصیل علم نتیجه ای برایش نداشت و دلتنگ شد و رو به کوه و صحرا نهاد به جایی رسید که قطره های آب از بلندی بروی تخته سنگی می چکید و بر اثر ریزش مداوم خود، سوراخی در دل سنگ پدید آورده بود.
مدتی با دقت نگاه کرد، سپس با خود گفت:
🔹دل تو از این سنگ، سخت تر نیست، اگر استقامت داشته باشی سرانجام موفق خواهی شد.
این بگفت و به مدرسه بازگشت و از چهل سالگی با جدیت و حوصله و صبر مشغول تحصیل شد تا به جایی رسید که دانشمندان عصر وی در علوم عربی و فنون ادبی با دیده اعجاب به او می نگریستند.
او بعدها کتابی به نام "مفتاح العلوم" مشتمل بر دوازده علم از علوم عربی نوشت که از شاهکارهای بزرگ علمی و ادبی به شمار می رود.
***
برگرفته از: کتاب یکصد موضوع 500 داستان، اثر سيد على اكبر صداقت.
@alnokat
بسم الله الرحمن الرحیم
ان شاء الله ادامه تدریس شرح ملاجامی،بزودی شروع خواهد شد،و صوت ها در کانال بارگزاری می شوند.
همچنین سرعت بارگزاری نکات علمی نیز،که مدتی کمرنگ شده بود،با مدد پروردگار بیشتر می شود.
@alnokat
فانّه لا محالةَ کذا...
✅تجزیه محالة و ترکیب جمله:
🔷محالة مصدر میمی به معنای تغییر و تحول به سوی چیزی (أی تحوّل إلیه...)می باشد.
🔶محالة اسم لای نفی جنس،وخبر آن موجودة محذوف است.
♻️جمله لامحالة معترضه بین اسم إنّ و خبر اوست،که افاده تأکید حکم را می کند.(زیرا هم معنای جمله لا محالة تأکیدی است یعنی حکم بلا تغییر همین است،و هم چون معترضه واقع شده بیانگر تأکید می باشد).
📙الفوائد العجیبه فی اعراب الکلمات الغریبه،ص۵۲
@ALNOKAT
#فرق_اتفاق_و_اجماع
از نظر لغت اجماع هم اتفاق است و اما اجماع اختصاص دارد به آراء فقهی و فقهاء. اتفاق مطلق توافق آراء است.
بنابراین نسبت میشود اعم و اخص مطلق.
و اما در اصطلاح فرق بین اجماع و اتفاق این است که اتفاق در امور عقلیه و غیر احکام است
و اتفاق نظر بین اهل معقول و اتفاق نظر بین اصولیین را هم در بحث اصولی اصطلاحا اتفاق میگوییم نه اجماع، چون اجماع اختصاص دارد به اتفاق آراء نسبت به حکم.
فرائد الاصول، شیخ انصاری، ج1، ص76.
@alnokat
#نکات_متنی
#دلالت
۱. دلالت همان راهنمایی کردن، ارشاد کردن و دادن علم به دیگری است.
۲. اصل دلالت مصدر است، مثل کتابت و امارت.
۳. دال:شیء یا شخصی است که دلالت از او صادر می شود، و مدلول شیء یا شخصی است که به سوی او دلالت شده است.
۵. اگر دال در دلالت کردن از خودش اختیار داشته باشد مثل انسان، دلالت با فتح دال خوانده می شود، و اگر دال از خودش اختیار نداشته باشد مثل کلمه، دلالت با کسر دال خوانده می شود.
۶. دلیل: مبالغه در دلالت را دلیل گویند، مانند علیم و قدیر.
۷. دلالت کردن لازمه دارد اطلاع داشتن را، لذا مانند اطلاع با حرف جر (علی) متعدی می شود.
۸. ادله جمع دلیل است و نادرا به صورت دلایل جمع بسته می شود.
۹. انواع دلالت عبارتند از:لفظی، عقلی، نقلی، شرعی، فعلی، قطعی، ظنی، طبعی، وضعی، عادی، عرفی.
۱۰. استدلال:بر اساس قاعده کثرت المبانی تدل علی کثرت المعانی، استدلال در جایی است که اثبات مطلب مؤونه و زحمت بیشتری می طلبد.
ر.ک:الکلیات، ص ۳۶۵.
#استاد_سلیمانیان
@alnokat
#تفاوت
#مضاف_و_مضاف_الیه
#با
#صفت_و_موصوف
۱.شدت اتصال در اضافه به گونخ ای است که مدلول واحد می شود و دو اسم مثل جزء یک کلمه مفرد هستند مثل زاء در زید بگونه ای که اگر یک جزء نباشد مدلول اصلا فهمیده نمی شود اما در صفت و موصوف با نبود صفت موصوف استقلال در دلالت دارد.
۲.شدت اتصال مضاف با مضاف الیه در لفظ قوی تر از اتصال صفت با موصوف است به گونه ای که مضاف و مضاف الیه را کالکلمة الواحدة خوانند
اما
در معنا هر یک از مضاف و مضاف الیه دلالت بر یک شیء جدای از هم دارند مثل غلام زید که غلام یک شخص و زید نیز یک شخص ولی وقتی مرکب اضافی می شوند دال بر یک شخص واحد هستند
برخلاف صفت و موصوف که هر دو دال بر یک ذات هستند (البته با تفاوت دلالت) مثل زید العالم که هم زید هم عالم در اینجا اشاره به یک شخص دارند.
فیه نظر.
شرح ملاجامی،ص۱۴۳
@alnokat
شرح ملاجامی_۸۵.mp3
19.2M
#فالاوّل_أی_القسم_الاوّل
۹۸/۱/۲۶ص ۱۸۵
@alnokat