هدایت شده از "نهـان فآذر."
فقط یه فانتزی خوان میتونه یه خودکار و چوبدستیش کنه و هی وردای وینگاردیم لوی اوسا و اکسپلریاموس و آوداکداورا و.. امتحان کنه و در عین حال همون خودکار یه ستاره بکشه رو زمین تا بارتیمیوس احضار کنه و در عین حال سعی کنه اون خودکار رو به شمشیر تبدیل کنه.
از آن سوی تاریکی
الان حال بدی دارم #آریان
منم همینطور عزیزم منم همینطور 🫂🫂
هدایت شده از "نهـان فآذر."
لب روی لب فشار داد و با دیدن نگاه متعجب کاساندان گفت:
« مادرم اسمم رو گذاشته بود الیوت. ولی اونا میگفتن چون باید به ربات بودن عادت کنم خودم رو
با اسم الجی وایت بشناسم. »
کاساندان میخواست از سرگذشت او بپرسد اما زبان به دهن گرفت:
« پس من صدات میکنم موون!»
الیوت متعجب به او نگاه کرد که کاساندان انگشت اشارهاش را روی بینیش کشید:
« اونجوری نگاهم نکن! خیلی شبیه ماهی. »
الیوت سرخ شد و بعد خندید:
« ببینم یه خورشید داره اینو میگه؟! »
⭐- #الیکا
از آن سوی تاریکی
لب روی لب فشار داد و با دیدن نگاه متعجب کاساندان گفت: « مادرم اسمم رو گذاشته بود الیوت. ولی اونا می
الهیییییی
غلیاضغطمطللسمظبسندژایاهس
هدایت شده از ایستگاه 34 🇮🇷
جدی جدی تو ایتا مخصوصا تو ایستگاه احساس اضافه بودن میکنم اصلا نمیدونم چرا این حس از دلم بیرون نمیره