حواسمان هست؟!
#امسال_هم
#میلاد_بدون_درک_حضور_مولود_مبارکش
#گذشت
#گذشت
روزگاری علی علیه السلام خطاب به مردم کوفه:«شما وسیله ای نیستید که بشود به آن اعتماد کرد و نه یاوران عزیزی که بتوان به دامن آنها چنگ زد»
نهج البلاغه خطبه۱۲۵
🚫نکند امروز هم درگرماگرم جشن میلاد و زمزمه دعای فرج، آقایمان این کلمات را در تعریف نسبت ما به وجود مبارکشان بیان کرده باشند؟!؟!؟!
💢جنگ جمعیت علیه ایران
✍نایل فرگوسن، استراتژیست ارشد آمریکایی: قدرت فوق العاده انقلاب ایران از حجم بالای زاد و ولد در سالهای اولیه انقلاب است و همین مسئله باعث شد تا غرب به سرعت وارد عمل شده و این رشد جمعیت که باعث قدرت روزافزون ایران در منطقه و جهان شده بود را کنترل نماید. استراتژی «فرزند کمتر زندگی بهتر» حاصل تفکر و دست های پنهان چه کسانی است؟
چهار داستان جالب و یک نتیجه غمناک
1_ابنمقفع و ابنابیالعوجا دوتا از زندیقان و ملحدان معروف در دوران امام صادق(ع) بود که نه خدارو قبول داشتن نه پیامبر(ص) رو. یه روز در مسجدالحرام که مسلمونا مشغول طواف بودن ابنمقفع به ابنابیالعوجا گفت همه این مسلمونا گوسفندی بیش نیستن، بجز اون شیخ که اونجا نشسته، چون او سرشار از علم و معرفت و اخلاقه واشاره به امام جعفر صادق(ع) کرد.
ابنابیالعوجا که تو مناظره هیشکی رقیبش نبود، پوزخندی زد و گفت الان میرم با دوتا سوال حالش رو جا میارم. رفت و برگشت گفت وای برتو ابن مقفع
اين شخص بالاتر از بشر است؛ اگر در دنيا روحى باشد و بخواهد در جسدى آشكار یا پنهان گردد همين مرد است.
بعد بحثهایی که با امام کرده رو مطرح میکنه. این سوال و جوابها جالبه. ولی از توش اینهمه حیرت و شگفتی درنمیاد. که ابنابیالعوجا گفت این اصلا بشر نیست...
به این میگن هدایت بالرؤیة. یعنی هدایتی که با دیدن امام و دیدن ابهت و عظمت امام حاصل میشه. که ما ازش محرومیم...
2_در زمان امام هادی(ع) چندتا از این سیاهپوستهای زنگی که تو جنگ اسیر شده بودن و کاملا وحشی بودن رو اجیر میکنن که امامهادی رو بکشن. که بعدا بگن بخاطر انتقام از اسلام این کارو کردن و شهادت امام رو بندازن تقصیر اینا. این سیاههای زنگی امام رو ندیده بودن. برنامه میچینن امام رو با شمشیر بزنن، درتاریخ هست که تا امام رو میبینن به سجده میافتن. بعدش بهشون میگن چرا سجده کردید؟ میگن چنان هیبت و عظمتی داشت این مرد که بی اختیار به سجده افتادیم.
این هدایت بالرؤیة است که ما محرومیم ازش...
3_منصور دوانیقی دستور داد ابوحنیفه رو بیارن. منصور وقتی دستور میداد کسی رو بیارن طرف غسل و کفن کرده میومد پیش منصور، چون احتمال زیاد کشته میشد. منصور از ترسناکترین خلفای عباسی بود.
منصور به ابوحنیفه که عالم برجسته اون زمان و بنیان گذار فرقه حنفی بود، گفت مردم خیلی مجذوب جعفربن محمد(ع) شدن. چندتا سوال سخت آماده کن تو قصر من درحضور مردم از جعفر بپرس تا شکستش بدیم و محبوبیتش رو کم کنیم. ابوحنیفه میگه سوالات رو آماده کردم زمانیکه وارد قصر منصور شدم وقتی چشمم به ابوعبدالله جعفربن محمدالصادق افتاد، چنان مبهوتِ هیبت و عظمت او شدم، یادم رفت به سلطان منصور دوانیقی سلام کنم.
این همان هدایت بالرؤیة هست که ما ازش محرومیم...
4_تو حادثه کربلا و قضیه زهیر هم همینطور، زهیر وقتی به خیمه امام رفت با دیدن و رؤیة امام حسین(ع) دگرگون شد. بعیده که امام بحث علمی کرده باشه در اثبات حقانیت خودش
هدایت باطنی امام شامل هممون میشه و به همون نظر داره حضرت، ولی از هدایت بالرؤیه امام محرومیم
بخاطر همینه که در دعای عهدی میگیم، خدایا اگه مردیم (حتی تو بهشتم بودیم) وقتی حضرت مهدی عج ظهور کرد مارو برگردون، عجیب نیست؟ چرا برگردونه؟ تو بهشتی دیگه. میگه اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ، منو برگردون ببینمش. فقط یه بار ببینمش (بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ)
دیدنش موضوعیت داره که ما محرومیم ازش...
ولادت حضرتش را تبریک عرض میکنم
اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ ، وَ الْغُرَّةَ الْحَميدَةَ، وَ اكْحُلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ
#حسین_دارابی
#امام_زمان #نیمه_شعبان
@hosein_darabi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سکانسی ازفیلم حضرت سلیمان (ع) و بازگشت شیاطین که حضرت (ع)سلیمان به بند کشید! و نابودی انها بدست حضرت مهدی عج و بهشتی که موقع ظهور حضرت مهدی عج بر زمین بپا خواهد شد.
🌸🍃🌸🍃
#تربیت
براي تربيت كودكي سالم از اين چهار اشتباه پرهيز كنيد:
بکار بردن جملات منفی
(بچه بد، نکن، دست نزن، لجباز)
پرسیدن علت رفتار از کودک
(چرا این کارو کردی؟ به جاش مستقیم به او بگویید چه کار بدی کرده)
صحبت طولانی با توضیح اضافه
(نصیحت نصیحت نصیحت)
تهدید کودک به دوست نداشتن
(میذارمت میرم، بچه بد، دیگه دوستت ندارم)
اين چهار كار باعث پايين آمدن اعتماد بنفس كودك شده لجبازي را در كودكان افزايش ميدهد.
🔹بچه را آن طور نميزنند
شبهايي كه مرحوم حاج #شيخ_رجبعلي_خياط جلسه ميرفتند، مسئول بردن و اوردن ايشان اقاي صنوبري بودند.
يك روز آماده ميشود كه حاج شيخ را به جلسه ببرد، خانم ايشان از بچه اش ناراحت ميشود و يك دفعه به صورتي كه بچه غافل بوده به پشت او ميزند ؛ تا اين ضربه را ميزند ، كمر خودش خميده شده و به شدت شروع ميكند به درد گرفتن!
آقاي صنوبري كه همسرش را در اين وضعيت ميبيند، ميگويد: من ميخواهم بروم دنبال حاج شيخ ، تو هم سوار شو تا سر راه به درمانگاهي برويم؛ رفتند آقاشيخ رجبعلي را سوار كردند ، اقاي صنوبري به جناب شيخ گفتند ميخواهم همسرم را دكتر ببرم ، براي ايشان دعا كنيد!
حاج شيخ بلافاصله فرمودند دكتر لازم نيست ! بچه را آنطور نميزنند! برايش چيزي بخريد و خوشحالش كنيد ، مشكل حل ميشود!
آقاي صنوبري نقل كرد براي بچه اسباب بازي خريديم و به محض اينكه به او داديم و خوشحال شد ، درد همسرم كه
بسيار شديد بود برطرف شد.
🌸🍃🌸🍃
#فرزندپروری
درك خشم و نگراني منطقي كودك و بيان آن از سوی والدين،
احساس آرامش و امنيت به كودك داده
و رابطهاش را با والدين مستحكمتر و قوی تر می كند.