eitaa logo
جِیْل‌الْتُرابْ | شعر
420 دنبال‌کننده
477 عکس
111 ویدیو
3 فایل
ا﷽ا «قَبِیلِه‌خَاکْ» مجنون ز بخت تیره ندارد شکایتی زیرِ سیاهِ خیمه لیلی نشسته است سفره‌ی‌شعر‌پهن‌است (: 🆔 ارتباط: @NEJAT_110
مشاهده در ایتا
دانلود
او بین جمع بود، غرورم نمی‌گذاشت در خلوتم نشستم و تنها گریستم ... https://eitaa.com/sheikh_ali_moghaddam @ALTORAB
حضرت فاطمه عليهاالسلام :  فَرَضَ اللّه ُ الصَّلاةَ تَنزِيها مِنَ الكِبرِ ؛ خداوند نماز را براى دورى از كبر واجب كرد  [ بحار الأنوار ، ج 82 ، ص 209 ] . چو جامِ کج شده ای که از آن شراب بریزد به سجده کم‌ کنی ای دل مگر تکبُّر خود را @sheikh_ali_moghaddam @ALTORAB
چنان پر است کتاب خدا ز وصف علی شود علی، بشود این کتاب اگر انسان @ALTORAB
فرود آید دو صد تیر بلا بر جان اعدایش اگر حیدر فقط خم سازد ابروی کمانش را @ALTORAB
صلّی الله علیک یا اباعبدالله هب لی کمال الانقطاع الیک بر نورِ خداوند، شعاع است حسین فارغ ز غمِ هرچه متاع است حسین انگشتر و پیراهن و سر را بخشید تفسیرِ کمالِ انقطاع است حسین @ALTORAB
تشنگی را بهانه کرد علی تا ببوسد دوباره بابا را... @ALTORAB
چگونه پدر از زمین جمع سازد علی را علی را علی را علی را @ALTORAB
از رشته ی حیات ندیدم ضعیف تر این تار و پود با نَفَس از بین می رود @ALTORAB
الهی! إِنْ كُنْتُ بِئْسَ اَلْعَبْدُ فَأَنْتَ نِعْمَ اَلرَّبُّ اطاعت گر می آوردم چه میکرد؟! ارادت گر می آوردم چه میکرد؟! مرا با این گناهان نیز بخشید عبادت گر می آوردم چه میکرد؟! @ALTORAB
وداع محرم نباشد غیر داغ تو، به دل شایسته ماتم را به شادی دو عالم‌ هم نباید داد این غم را تویی آن اسم اعظم که حوائج مستجاب از اوست خدا از برکت نام تو بخشیدست آدم را تمام اغنیا هم ریزه خوار سفره ات هستند که دیدم در صف نذری بگیران تو، حاتم را بخار رحمت از چایی بزمت جلوه گر باشد به رشک آورده چایِ روضه تو، چاهِ زمزم را "حسین و یا حسین و یاحسین و یاحسین" ای دل برای عاشقان عشق است از عالم همین دم را چنان که باید و شاید نکردم گریه بر داغت به غفلت دادم از کف دامن ماه محرم را میان روضه ی گودال از چه جان ندادم من؟! به سر باید کنم از این مصیبت خاک عالم را به تیر و نیزه و شمشیر و سنگ آن قوم شیطانی چرا کشتند اینگونه ولی الله اعظم را؟! @ALTORAB
السلام علیکِ یا بنت الحسین یا رقیه چنان شمعم که امشب کُنج این ویرانه می گریم هنوز از غُصه ی بزمِ مِی و پیمانه می گریم دل اهل حرم می سوزد از اشک شرر بارم پدر جان، در فراقت آنقدر طفلانه می گریم عجب آرامشی در خانه ی ما بود، یادت هست؟ چنان طفلی که گُم کردست راهِ خانه، می گریم به روی شانه ات سر می نهادم وقت خوابیدن ولی امشب ببین از دردهای شانه می گریم دلم تنگ تبسّم های شیرینت شده بابا تبسّم کن برایم، دیگر ای بابا نمی گریم @ALTORAB
کم کم، کم کم چو شمع خاموش شود از صفحه ذهن ها فراموش شود مرگ از سر و روی آدمی می بارد با موی سفید خود کفن پوش شود @ALTORAB