eitaa logo
جِیْل‌الْتُرابْ | شعر
413 دنبال‌کننده
394 عکس
76 ویدیو
3 فایل
ا﷽ا «قَبِیلِه‌خَاکْ» مجنون ز بخت تیره ندارد شکایتی زیرِ سیاهِ خیمه لیلی نشسته است سفره‌ی‌شعر‌پهن‌است (: 🆔 ارتباط: @NEJAT_110
مشاهده در ایتا
دانلود
عیسی دَمی کجاست که احیایِ ما کند..؟ @ALTORAB
ز دامنگیری پيری اگر آگاه می‌گشتم به دستِ غم نمی‌دادم گريبانِ جوانی را.. @ALTORAB
به هرکجا بوَد افتاده‌ای، نظیرِ من است دگر مخوان ز رهِ طنز «بی‌نظیر» مرا.. @ALTORAB
پاسخ بده از این همه مخلوق چرا من؟ تا شرح دهم از همه‌ی خلق چرا تو؟ @ALTORAB
چگونه می‌شود از چنگِ غصه‌ات بگریزم؟ کبوترم که مرا پنجه‌ی عقاب گرفته.. @ALTORAB
آه از سرِ پُر شور و امان از دلِ مغرور از دور تو را دیدم و بوسیدمت از دور... @ALTORAB
روز نخست، نوبت‌ ‌تقسیم تاب و تب تابش به مویِ تو، به منِ خسته تب رسید بختم سیاه گشت ز داغ تو، تلخ نه این هم شباهتی که به من از رطب رسید @ALTORAB
یا نخل یا نگار به تاراج رفته است عمر من و پدر سر این قد بلند ها... ‌‌ @ALTORAB
ساوه شهره به انار است و بم به رطبش یا را ما نیز به شیرینی مرموز لبش... ‌ @ALTORAB
ترسم تو بیایی و من آن روز نباشم ای کاش که من خاک سر راه تو باشم @ALTORAB
اگر به دست من افتد فراق را بکشم... @ALTORAB
انسان هرگز نمی افتد مگر از سمتی که به آن تکیه کرده است :)) @ALTORAB
"مرگ" تنها درد عشقت را ز من خواهد گرفت آنچه را مشکل به دست آورده، مشکل می دهم @ALTORAB
من که میگم درختا عاشق شدن گردش فصلا وخزون بهانه است فرقی نداره تو بهار یا پاییز چتر یه اختراع احمقانه است @ALTORAB
‌‌ ‌ اما غم این شعر:) رقیبم شانه خواهد زد، ولی آشفته خواهد ماند که موهایت فقط عادت به انگشتان من دارند @ALTORAB
چه می داند دل آباد، سرِّ گریه ی ما را رموز دفتر سیلاب را ویرانه می داند @ALTORAB
حاج عباس مس فروش از خیرین و شیفتگان مجالس سید الشهداء بود که از کار های خیر ایشان ساخت ضریح حضرت زینب سلام الله علیها میباشد که این شعر بر روی آن حک شده بود : خاک حریم پاک تو برتر ز کیمیاست  کی لایق مزار تو این نقره و طلاست تقدیم این ضریح ز عباس مس فروش عرض ادب به محضر بانوی کربلاست ❤️ @ALTORAB
‌بوسه‌ای ده علی‌الحساب و مپرس آرزوهایِ بی‌شــــــمارِ مرا... @ALTORAB
طواف کوی تو هر صبح و شام باید کرد دل رمیده به دست تو ، رام باید کرد سبو کشند دو چشم تو و بدین منوال خیال نشئه ز لب های جام باید کرد @ALTORAB
اگر انصافْ دادرس باشد عاشقِ زنده خون‌بها دارد @ALTORAB
شوربختی بین که با این سینهٔ پر زخم و داغ رو به هر جانب که می آرم نمکدان چیده است!... @ALTORAB
چشم از برای روی عزیزان بُوَد به کار یعقوب را به دیدهٔ بینا چه حاجت است ؟ @ALTORAB
یاعلی مددی بت های درون کعبه را بشکستی این بار بیا بُت دلم‌ را بشکن @ALTORAB
گفتم که غمزه‌ی تو به خونم نشاند‌؛ گفت اورا گناه نیست، که فرموده‌ایم ما @ALTORAB
وَارْحَمْني صَريعاً عَلَي الْفِراشِ تُقَلِّبُني اَيدي اَحِبَّتي وَتَفَضَّلْ عَلَي مَمْدوُداً عَلَي الْمُغْتَسَلِ یُقَلِّبُنِی... در آن حال كه در بستر مرگ افتاده و دست‌هاي ياران مرا به اين سو و آن سو كنند بر من رحم كن و در آن حال كه به صورت دراز روی سنگ غسالخانه افتاده ام و او مرا به این طرف و آن طرف می‌گرداند.... @ALTORAB
سپرده ام به خدا هر چه داشتم اما خدای گله ، خداوند گرگ ها هم هست... @ALTORAB
بین ما فرسخ و فرسنگ نباشد حائل بشنو از عشق صدا گرچه ندارد دهنی @ALTORAB
تو آن ماهی که معمولا رخت را قاب می‌گیرند همیشه شاعرانی مثل من از پشت عینک ها... @ALTORAB
به پیشِ او چو نشینم روَد به فکر فرو که از بَرَم به کدامین بهانه برخیزد @ALTORAB
همچو اشکی که به دامن نرسد میمانم میچکم از نظر و شرم برم میدارد... @ALTORAB