قبلاً و در مقاله « شاه اردن از زاویه ای دیگر »، اشاره نموده بودیم که خانم « مری کریستینا ویلسون » پژوهشگر و استاد تاریخ دانشگاه ماساچوست، در کتاب « ملک عبدالله، بریتانیا و ساخت اردن »، ضمن پرداختن به نقش « بریتانیا » در تحولات خاورمیانه اعم از « فلسطین » و « اردن » در زمان « ملک عبدالله اول » جد پادشاه فعلی اردن، به نکته جالبی اشاره می نماید و آن مشکوک بودن « نسب » خاندان پادشاهی اردن می باشد. وی در کتاب خود به صورت گذرا اشاره نموده بود که ممکن است « نسب پادشاهی خاندان هاشمی »، جعلی یا خریداری شده باشد! با این حال به صورتی سیاستمدارانه ذکر کرده بود که اصولاً دستکاری در « شجره نامه ها » در منطقه حجاز که « علم نسب شناسی »، به شدت و با قدرت پیگیری می شود، دشوار می باشد!
از این عبارت دوم، می توان برداشت دو پهلو کرد که زیرکی نویسنده را نشان می دهد! از یک سو می توان برداشت کرد که علی رغم بحث ها پیرامون نسب « خاندان پادشاهی اردن »، به دلیل این که علم « نسب شناسی » در « حجاز » که مبداء این خاندان است، با قوت پیگیری می شود، پس امکان دارد که نسب آن ها ذاتاً درست باشد که مورد اعتراض واقع نشده است!
🌤اَللّهُمَّ عَجِّللِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
┄┅══❁ 🕋 ❁══┅
https://t.me/alvadossadegh
https://eitaa.com/alvadossadegh
┄┅════❁ 🌍 ❁═════┅
برداشت دوم نیز این است که به دلیل وجود نسب شناسان « خبره » در حجاز، شایعه « تشکیک در نسب » خاندان پادشاهی اردن، با احتمال بیشتری مطرح است!
به هر حال، در این چند روز، کتاب کامل « ملک عبدالله، بریتانیا و ساخت اردن » به دست نگارنده مطالب حاضر رسید و با مطالعه اجزای آن، سند دست اولی برای این موضوع مبهم ذکر نشده بود و پیگیری و پژوهش مولف مطالب حاضر، از طرق دیگر و بالاخص کتب اصیل مربوط به « علم انساب »، ادامه پیدا کرد.
با بررسی های بیشتر، مسایلی که به ایجاد شبهات مهم در برابر صحت « شجره نامه » خاندان پادشاهی اردن دامن می زند، به صورت مستقیم در دسترس قرار گرفت. که در ادامه بحث به آن می پردازیم.
با این حال برای مطالعه دقیق تر این موضوع، نیاز به بیان « مطالب مقدماتی » مختصری وجود دارد که آن ها را ذکر می نماییم.
🌤اَللّهُمَّ عَجِّللِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
┄┅══❁ 🕋 ❁══┅
https://t.me/alvadossadegh
https://eitaa.com/alvadossadegh
┄┅════❁ 🌍 ❁═════┅
در نسب خاندان پادشاهی « اردن » نام چند نفر بیش از سایرین مطرح می باشد که یکی از آن ها، « شریف حسین » جد پادشاه فعلی اردن می باشد. « شریف حسین » حاکم حجاز در زمان دولت « عثمانی » بوده که با هدایت انگلیسی ها، و کمک پسرانش « فیصل »، « عبدالله »، و « علی »، اعلام استقلال نموده و به تسلط « عثمانی ها » بر سرزمین های عربی، خاتمه داد. این اقدامات که با هدایت « سرگرد لورنس » بریتانیایی انجام شده بود، منجر به عقب نشینی عثمانی ها، از حجاز، عراق، سوریه، اردن و فلسطین شد. در این مقطع، « شریف حسین » خود را خلیفه مسلمین اعلام کرد، لیکن انگلیسی ها برنتافته و متصرفات سابق عثمانی ها را، تحت قیمومیت خود در آوردند! همچنین حمایت خود از « شریف حسین » را قطع کرده و با حمله خاندان « آل سعود » به « حجاز »، با خیانت انگلیسی ها، خاندان « آل سعود » پادشاهی حجاز را در دست گرفته و « شریف حسین »، تحت الحفظ انگلیسی ها، به « قبرس » تبعید شد و تا 20 روز قبل از مرگش، در « قبرس » ماند و در آن مقطع به « اردن » نزد پسرش « عبدالله اول » پادشاه اردن آمده، و در همان جا درگذشت. پیکر وی نیز در محوطه « مسجدالاقصی » به خاک سپرده شد.
🌤اَللّهُمَّ عَجِّللِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
┄┅══❁ 🕋 ❁══┅
https://t.me/alvadossadegh
https://eitaa.com/alvadossadegh
┄┅════❁ 🌍 ❁═════┅
بعد از وقایع « خاندان آل سعود »، گرچه « شریف حسین » تبعید و از حکومت برکنار شد، لیکن « پادشاهی عراق و سوریه » تا مدت ها در دست « فیصل » باقی ماند که آن مناطق نیز با انقلاب های « عربی »، به تدریج جای خود را به جمهوری های « سوریه » و « عراق » دادند!
در این میان « عبدالله اول » پسر « شریف حسین » که « پادشاهی اردن » به وی واگذار شده بود، به حکومت خود کماکان ادامه داده و نقش « مخرب » خود در « یهودی سازی فلسطین » را با همکاری « بریتانیایی ها » ادامه داد. به نحوی که با اعلام تقسیم سرزمین « فلسطین » به دو بخش « عرب نشین » و « یهودی نشین » از سوی « سازمان ملل متحد » در سال 1947، تنها « پادشاه عرب » بود که از این موضوع حمایت نمود!!!
البته وی مزد این خوش خدمتی ها به « صهیونیسم جهانی » را گرفت و حکومت وی، و فرزندان و نوادگانش یعنی « طلال بن عبدالله »، « حسین بن طلال » و در حال حاضر « عبدالله بن حسین (عبدالله دوم) » در زمره یکی از باثبات ترین حکومت های پادشاهی خاورمیانه به شمار می رود و اکنون نیز به نقش مخرب خود در حمایت پنهانی از « اسراییل » و مقابله با « محور مقاومت » ادامه می دهد!
🌤اَللّهُمَّ عَجِّللِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
┄┅══❁ 🕋 ❁══┅
https://t.me/alvadossadegh
https://eitaa.com/alvadossadegh
┄┅════❁ 🌍 ❁═════┅
همانگونه که ذکر شد، خاندان پادشاهی اردن، در طی قرون اخیر، نقش مخرب خود را در مزدوری از جانب انگلستان و دولت های غربی، و آسیب زدن به خاورمیانه و فلسطین، در مقاطع مختلف تاریخی، به خوبی بازی کرده است و محقق آمریکایی « مری کریستینا ویلسون » به همین دلیل اسم کتاب خود را « ملک عبدالله (اول)، بریتانیا و ساخت اردن » قرار داده است.
ضمناً همانگونه که عرض شد، این محقق و استاد دانشگاه آمریکایی، به صورت زیرکانه ای، و با متنی دوپهلو، صحت « نسب » خاندان پادشاهی موسوم به « هاشمی » که امروز باقیمانده آن ها در « اردن » به سر می برند را مورد تشکیک قرار داده است!
این که مستندات مطالعه شده توسط خانم « مری کریستینا ویلسون » در این زمینه چه بوده است را در دسترس نداریم و وی نیز به آن ها اشاره نکرده است، اما خوشبختانه به طرق دیگری نیز، می توان به نتیجه ای که ایشان گرفته اند، رسید!
🌤اَللّهُمَّ عَجِّللِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
┄┅══❁ 🕋 ❁══┅
https://t.me/alvadossadegh
https://eitaa.com/alvadossadegh
┄┅════❁ 🌍 ❁═════┅
موضوع وقتی جالب تر می شود که بدانیم، در طی دهه اخیر و پس از انتشار مقاله « شاه اردن از زاویه ای دیگر » که در مقطع انتشار خود، موج قابل توجهی را در بین « سایت ها »، « کانال ها »، « مقالات » و « مجلات » ایجاد کرده بود، عمال « پادشاهی اردن »، نه فقط تنها عبارات ذکر شده در خصوص تشکیک در « شجره نامه » این خاندان را در « ویکی پدیا »، حذف کرده اند، بلکه به صورتی کاملاً معکوس، در « ویکی پدیا » ی اعضای خاندان پادشاهی اردن، به ذکر این که آن ها از « سادات حسنی » هستند، مبادرت ورزیده اند!!!!
در تصاویر فوق، ضمن مقایسه « متن قدیم و جدید » ویکی پدیای « عبدالله دوم » و دستکاری در متن آن، ملاحظه می فرمایید که عبارات مربوط به تشکیک در « نسب » عبدالله دوم پادشاه اردن، از « ویکی پدیا » حذف شده است که البته با مقایسه « تاریخچه صفحه مذکور » با ورژن جدید آن، « ورژن قدیمی » که حاوی عبارات تشکیک کننده بوده و حذف شده است، در قالب « کادر زرد رنگ » در بخش تاریخچه صفحه مذکور در « ویکیپدیا »، قابل بازیابی و مطالعه است!!!
🌤اَللّهُمَّ عَجِّللِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
┄┅══❁ 🕋 ❁══┅
https://t.me/alvadossadegh
https://eitaa.com/alvadossadegh
┄┅════❁ 🌍 ❁═════┅
بنابراین به نظر می رسد که خود « خاندان پادشاهی اردن » نیز نسبت به کنکاش پیرامون « نسب » این خاندان، حساس و نگران شده اند که البته در اواخر مطالب این قسمت، آخرین نمونه اقدامات فرمایشی این « خاندان » را در رفع و رجوع این مساله، ارایه خواهیم کرد.
اما بحث اصلی ما در این حوزه، با مطالعه کتب نسب شناسی با استفاده از علمای این علم که لقب « نسّابه » نیز به آن ها داده می شده است، ادامه می یابد.
با توجه به این که اسامی متعددی در این بخش از بحث، مورد استفاده قرار خواهند گرفت، نگارنده، بخش بالایی شجره نامه خاندان پادشاهی اردن را از شخصیت مورد مناقشه این « شجره نامه » یعنی « قتادة بن ادریس » رو به بالا، تکمیل نموده و اسامی و القاب « سادات » مشهور ذکر شده در این شجره نامه را بازنویسی نموده است که در تصویر فوق، می توان به القاب دیگر « سادات مشهور » مندرج در « شجره نامه »، دسترسی بهتری پیدا کرد.
🌤اَللّهُمَّ عَجِّللِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
┄┅══❁ 🕋 ❁══┅
https://t.me/alvadossadegh
https://eitaa.com/alvadossadegh
┄┅════❁ 🌍 ❁═════┅
همانگونه که ذکر شد، مهم ترین فرد این شجره نامه، « قتادة بن ادریس » می باشد که از وی به عنوان « سرسلسله » امراء و پادشاهان خاندان « هاشمی » که بقایای آن ها امروزه در « اردن »، سلطنت می نمایند، یاد می نمایند.
از « قتادة بن ادریس »، به عنوان « امیر مکه » و شاعری زبردست نام برده شده است و در مورد وی، اقوال گوناگونی وجود دارد. در خصوص وی ذکر شده است که او در دوره ابتدایی امارتش، رفتار نیکو با حجاج و فقرا و مردم نشان داده، و در ادامه، مسیری معکوس در پیش گرفته، و به قتل و غارت و ستمگری مبادرت ورزیده است.
در خصوص وی ذکر شده است که احتمالاً 90 سال عمر نموده و در سال 617 هجری قمری به دست پسرش « حسن » کشته شد.
نکات بسیاری مهم و مجهولی در خصوص « قتادة بن ادریس » وجود دارد. بنابر اتفاق نظر کلیه محققین و مورخین، هیچ اطلاعی از « قتادة بن ادریس »، « سال » و محل دقیق « ولادت » و احوالات وی، تا قبل از رسیدن به « امارت مکه » در سال 597 هجری قمری وجود ندارد!!!
🌤اَللّهُمَّ عَجِّللِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
┄┅══❁ 🕋 ❁══┅
https://t.me/alvadossadegh
https://eitaa.com/alvadossadegh
┄┅════❁ 🌍 ❁═════┅
منابع تاریخی که محل زندگی وی را قریه « علقمیه » دانسته اند نیز همگی مربوط به ادوار تاریخی بعدی است و بالطبع با روایت رسمی خود خاندان « بنی قتادة »، ذکر شده اند. اما به هر حال، علی رغم وجود همین نکات، اطلاعات ناکافی و بسیار اندک از گذشته وی قبل از رسیدن به « امارت مکه »، وجود دارد که این مساله در وهله اول بسیار عجیب می نماید. بالاخص که وی نسب خود را به « محمد الثائر » می رسانده که در تاریخ به قیام بر علیه « عباسیان »، شهرت یافته است و احوال خاندان وی، مورد توجه مورخین بوده است.
به هر حال، آن چه که مشخص است، این است که « قتادة بن ادریس »، با به راه انداختن نبردی « خونین »، سادات « حسنی » حاکم بر « مکه » را به قتل رسانده و خود به « امارت مکه » دست یافت و خاندان « بني قتادة » را تاسیس نمود.
نکته جالب این که پرچم « بني قتادة » به رنگ « قرمز » بوده و فرزندان وی که « امارت مکه » را در دست داشتند و تا پادشاهی حجاز و سپس « اردن »، این سلطنت را ادامه دادند، از همان پرچم « سرخ » متعلق به « بنی قتادة » استفاده می نمایند و به تدریج در افواه عموم نیز « پرچم بنی قتادة » به عنوان پرچم « هاشمی »، مطرح شد!
🌤اَللّهُمَّ عَجِّللِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
┄┅══❁ 🕋 ❁══┅
https://t.me/alvadossadegh
https://eitaa.com/alvadossadegh
┄┅════❁ 🌍 ❁═════┅
بجز گذشته نامعلوم « قتادة بن ادریس »، سیر و سلوک خشن « بنی قتادة » در برخورد با « سادات حسنی » حاکم مکه، و نیز حاجیان، کشت و کشتار درون خاندانی این گروه، برای کسب « قدرت » - به نحوی که حتی احتمالاً قتل خود « قتادة » نیز به دست پسرش « حسن رقم خورد! - و نیز پرچم « قرمز رنگ » بحث برانگیز این خاندان، که هر یک به تنهایی در برابر ادعای « سیادت » این خاندان، علامت سوال ایجاد می نماید، نکات مندرج در کتب « علم انساب » نیز سوالات جدی در این خصوص مطرح می کند.
اولین کتابی که می توان به آن اشاره نمود، « کتاب لباب الانساب و الالقاب و الاعقاب » تالیف « أبو الحسن ظهيرالدين علي بن زيد البيهقي » مشهور به « ابن فندق » و متوفی به سال 565 هجری قمری می باشد که به لحاظ زمانی نیز در زمان معاصر جوانی و میانسالی « قتادة بن ادریس »، و قبل از رسیدن وی به « امارت » نوشته شده است.
کتاب « لباب الانساب »، کتابی بسیار ارزشمند بوده و حاوی مطالبی از کتبی است که امروزه از بین رفته و موجود نمی باشند.
🌤اَللّهُمَّ عَجِّللِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
┄┅══❁ 🕋 ❁══┅
https://t.me/alvadossadegh
https://eitaa.com/alvadossadegh
┄┅════❁ 🌍 ❁═════┅
اما در صفحه 463 کتاب « لباب الانساب » ظهیر الدین بیهقی، ذکر شده است که که « طبق اجماع علمای علم انساب »، نسلی از « عبدالله بن محمد بن موسی الثاني » باقی نمانده است!
اگر این نکته را که از کتاب « لباب الانساب » ذکر شده است، در نظر بگیریم، « شجره نامه » ذکر شده توسط خاندان پادشاهی « اردن »، بسیار قبل تر از « قتادة »، قطع می شود و این شجره نامه به ترتیب تصویر « فوق » خواهد شد!
🌤اَللّهُمَّ عَجِّللِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
┄┅══❁ 🕋 ❁══┅
https://t.me/alvadossadegh
https://eitaa.com/alvadossadegh
┄┅════❁ 🌍 ❁═════┅
این گزارش « بیهقی » یا « ابن فندق » از جهاتی حائز اهمیت است:
اول این که وی به منابع مختلفی دسترسی داشته است که امروزه در دسترس ما نیست و ذکر این موضوع که « طبق اجماع علمای علم انساب »، نسلی از « عبدالله بن محمد بن موسی الثاني » وجود ندارد، ممکن است ناشی از دسترسی وی به منابع متعددی باشد که حاکی از این موضوع بوده و به همین دلیل وی از عبارت « به اتفاق » یا « اجماع » در این خصوص استفاده کرده است و اگر « اجماع » واقعی بر سر این موضوع وجود داشته است، چنین گزارشی بسیار با ارزش تلقی می شود!
نکته دیگر این که وی معاصر با « قتادة بن ادریس » می زیسته است، لیکن در زمان وفاتش هنوز « قتاده » به امارت نرسیده بود و این یعنی بدون این که تحت تاثیر « تبلیغات »، « جعل » و پروپاگاندای « بنی قتادة » قرار گرفته باشد، این مطالب را نگاشته است و این مساله نیز بر اهمیت موضوع می افزاید!
البته ظاهراً در کتب خطی دیگری نیز مطالب مشابه مطلب نقل شده توسط بیهقی، وجود دارد، لیکن نگارنده مطلب حاضر به آن ها دسترسی ندارد و اخلاقاً نمی توان به آن ها استناد نمود.
🌤اَللّهُمَّ عَجِّللِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
┄┅══❁ 🕋 ❁══┅
https://t.me/alvadossadegh
https://eitaa.com/alvadossadegh
┄┅════❁ 🌍 ❁═════┅
اما بجز مطلب فوق که کاملاً رادیکال و قاطع، نسلی برای « عبدالله بن محمد بن موسي الثاني » در نظر نگرفته است، در برخی کتب دیگر، نسل هایی برای وی در نظر گرفته شده است. برای مثال کتاب « شجرة المبارکة في أنساب الطالبية » که برخی آن را به « فخر رازی » و برخی به نویسنده ای دیگر به نام « جمال الدين محمد بن الحسين بن حسن الرازی الآبی » منسوب نموده اند، در خصوص فرزندان عبدالله بن محمد بن موسي الثاني » چنین می گوید: وی « محمدالأکبر » را فرزند موسي الثاني » معرفی نموده و برای « محمد الأکبر » نیز فرزندی به نام « عبدالله الأصغر » معرفی نموده است.
تا این بخش، تفاوتی بین این کتاب و کتاب « ابن فندق » وجود ندارد، اما در ادامه، کتاب « شجرة مبارکة » رازی، ذکر می کند که « عبدالله الاصغر » فرزندانی در « مکه » و « ینبع » دارد که به دو نفر از نسل وی اشاره می کند که یکی از آن ها « حسین بن علی بن عبدالله الأصغر » می باشد که « فقیه » و « عالم دینی » بوده و فرزند وی یعنی » جعفر » اشاره می نماید.
🌤اَللّهُمَّ عَجِّللِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
┄┅══❁ 🕋 ❁══┅
https://t.me/alvadossadegh
https://eitaa.com/alvadossadegh
┄┅════❁ 🌍 ❁═════┅
نکته مهم در خصوص کتاب « شجرة المبارکة » این است که این کتاب، در سال 597 هجری قمری و دقیقاً در سالی تالیف شده است که « مکه » به دست « قتادة بن ادریس » فتح شده است! ضمن این که طبق ادعای « بنی قتادة »، مدتی قبل از « تصرف مکه »، « قتادة بن ادریس »، بر « ینبع » تسلط یافته و بر آن منطقه، حکومت می کرد!
حال سوال مهمی پدید می آید و آن سوال بدین ترتیب است که وقتی نویسنده ای حتی وضعیت فرزندان « عبدالله بن محمد بن الموسی الثاني » را در حجاز ذکر نموده و 2 نفر از افراد مشهور منتسب به خاندان وی را بیان نموده است، چگونه است که هیچ گزارشی از « قتادة بن ادریس » که هم عصر وی بوده و در زمان قبل از تالیف کتاب، « حاکم ینبع » و سپس « حاکم مکه » شده و ظاهراً شاعری چیره دست نیز بوده است، در زمره فرزندان « عبدالله بن محمد بن موسی الثاني » ذکر ننموده است؟!!! یقیناً نویسنده کتاب « شجره مبارکه » که اطلاعات و آمار فرزندان « عبدالله بن محمد بن موسی الثاني » را از حجاز گرفته است، به طریق اولی، می بایست نام « قتادة بن ادریس » را که در حال تاخت و تاز در آن مناطق بوده و به شعر و شاعری هم شهرت داشته، ذکر می کرده است!!!
🌤اَللّهُمَّ عَجِّللِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
┄┅══❁ 🕋 ❁══┅
https://t.me/alvadossadegh
https://eitaa.com/alvadossadegh
┄┅════❁ 🌍 ❁═════┅
با توجه به مساله فوق، می توان دریافت که علی رغم معاصر بودن نویسنده « شجره مبارکه » و حتی تالیف این کتاب در زمان « تصرف مکه » توسط « قتادة » و شهرت وی در « شعر عرب »، هیچ نامی از « قتادة » و اجدادش در کتاب « شجرة مبارکه » نیست! (کادر آبی رنگ در تصویر فوق)
این در حالی است که افرادی با شهرت کمتر از وی، در این کتاب « انساب » ذکر شده اند!
با توجه به مطالب ذکر شده، می توان دریافت که کتب « انساب » تالیف شده در زمان نزدیک زمان زندگی » قتادة » یا حتی کتب مشهور « انساب » نگارش یافته معاصر با وی، اشاره ای به « نسب » مورد ادعای خاندان « بني قتادة » نداشته اند و حتی در برخی از این کتب، نسل افراد مورد ادعا در « شجره نامه بنی قتادة » را منقطع اعلام نموده اند!
با این حال ملاحظه می گردد که در کمتر از 100 سال پس از استقرار و امارت خاندان « بنی قتادة » در « مکه »، ناگهان انبوهی از « شجره نامه ها » در کتب « انساب » بعد از آن دوره، ذکر شده است که شباهت به « شجره نامه » مورد ادعای خاندان « بنی قتادة » یا اصطلاحا « هاشمی » که دیگر حکمران مکه شده اند، دارند!!!
🌤اَللّهُمَّ عَجِّللِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
┄┅══❁ 🕋 ❁══┅
https://t.me/alvadossadegh
https://eitaa.com/alvadossadegh
┄┅════❁ 🌍 ❁═════┅