eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
886 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
647 ویدیو
65 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 سردار احمد ذوالقدر طی حکمی از سوی سرلشگر سلامی به‌عنوان فرمانده استان تهران منصوب شد. وی پیش از این در جایگاه معاون هماهنگ‌کننده قرارگاه ثارالله علیه‌السلام مشغول فعالیت بود. @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 ؟؟؟!!!!!! بشنوید ✅ گلایه فرمانده تخریب شهید حاج سید محمد زینال حسینی به سردار شهید حاج کاظم رستگار فرمانده تیپ سیدالشهدا علیه السلام در تابستان 1362 بعد از عملیات والفجر2 انتشار برای اولین بار بعد از 37 سال ما هیچی نداریم نیرو نداریم تدارکات صفر است چادر نداشتیم حالا که به ما چادر داده اند میله چادر نداریم عجب حکایتی است ☑️ بر مجاهدان این سرزمین چه گذشت 🔴 این سند دفاع مقدس به اهتمام سردار حاجی محمد زاده ثبت گردیده @alvaresinchannel
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ ☘️☘️☘️ ☘️☘️ ☘️ ره باز کنید، دلبری آمده است بر شیعه امام دیگری آمده است در مطلع هشتم ربیع الثانی میلاد امام عسگری آمده است @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 سی و دوسال پیش در چنین روزی 4 آذرماه 66 تیم گشت و شناسایی لشگر10 که شب های قبل برای شناسایی مواضع دشمن در درجنوب اعزام شده بودند در مسیر برگشت در اثر برخورد با دو نفر از شهید و تیم شناسایی مجروح میشود. ✅ در این ماموریت و به شهادت رسیدند. پیکر این دو شهید در امام زاده عباس چهاردانگه به خاک سپرده شد. تصویر بالا دیماه سال 1365 از سمت راست برادر محمد رضا توانا @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 ✍️✍️: راوی 🔴 معاون اطلاعات عملیات لشگر10 @alvaresinchannel
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ ◼️ ‏_معصومه(س)، خواهر گرامی (ع) در سال 173 ق در مدینه به دنیا آمد. ایشان بانویى سخنور، معلمی توانا و در زهد و تقوا برجسته بود. حضرت معصومه(س) یک سال پس از ورود برادرش به خراسان به قصد دیدار وی از مدینه به سمت خراسان حرکت کرد، اما پس از حوادثی که در شهر ساوه برای آن حضرت پیش آمد، بیمار شد. چون حضرت معصومه در شرافت و فضیلت شهر قم احادیثی را از پدران خود شنیده بود، عزم این شهر کرد و پس از 17 روز توقف در قم، به ملکوت اعلی پیوست. آرامگاه با شکوه آن حضرت در قم، محفل و زیارتگاه مردم و دانشمندان با فضیلت است. ◼️ ◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ @alvaresinchannel
شور ( یه دنیا حسرت موند میون این سینم ) - حاج محمود کریمی.mp3
5.82M
بشنوید | #رثای_ماندگار ویژه وفات حضرت معصومه "س" با مداحی: #حاج_محمود_کریمی نشراثار حاج محمود کریمی [ @MAHMOUDKARIMMI ]
audio_2020-11-25_18-50-48.ogg
8.77M
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ◾️◾️ ◾️ 🔸 در شب وفات اخت الرضا(س) 1399 ▪️ با مداحی حاج جعفر طهماسبی @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 🔴40 روز بعد از شروع جنگ پایش به جبهه باز شد از قدیمی های تخریب بود زیر دست از بنیانگذاران تخریب در جنگ کار کرده بود مرتضی از تخریبچی های در جنوب بود و هنگام عملیات ها به تیپ و لشگرها برای باز کردن معبر مامور میشدند. در پاکسازی در اطراف بستان و هویزه و سوسنگرد خیلی فعال بود. با تشکیل (ع) وقبول فرماندهی از سوی به واسطه ی رفاقتی که با هم از تخریب قرارگاه کربلا داشتند وارد تخریب تیپ سیدالشهداء(ع) شد. در اولین ماموریت تخریب تیپ سیدالشهداء علیه السلام برای پاکسازی میادین مین سومار و گیلانغرب به علت تجربه بالا در پاکسازی میادین مین کمک کار شهید نوریان بود. در این ماموریت بود که در اثر انفجار و اصابت ترکشهای فراوان و قطع شدن هر دوپا از بالای زانو در تاریخ 27آبان 61 به شدت مجروح شد و برای درمان به تهران فرستاده شد . اما درتاریخ 6 آذرماه 1361 به جهت شدت جراحات وارده به شهادت رسید. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 گزارش_تصویری اولین شهید لشگر10 سیدالشهداء(ع) شهادت بر اثر انفجار مین منطقه عملیاتی سومار تاریخ شهادت: 6 آذرماه 1361 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 شهید سید مرتضی مساوات ✍️✍️✍️ راوی : (برادر شهید) مجروح شده بود آوردنش بیمارستان تهران. دستش ترکش خورده بود و توی گچ بود در بیمارستان فرمانده شون برای ملاقات اومده بود فرمانده شون فرمانده تخریب بود من به ایشون گفتم : برادرعبدالله حالا که دستش زخمی شده مادرمون نگران است که با این دست زخمی نمیتونه کنه پانشه بازبره جبهه و مین خنثی کنه. گفتم برادر عبدالله چند وقت مرخصی به مرتضی بده تا دستش خوب بشه بیاد جبهه. برادرعبدالله گفت: من حرفی ندارم خودش گوش نمیده. مرتضی با همون دست بسته و گچ گرفته رفت جبهه... وشنیدم با همون دست مجروحش مین خنثی میکنه. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 ✅اولین نفر از سمت راست ویژه 38 سالگرد شهادت اولین شهید لشگر10 تخریبچی شهید سید مرتضی مساوات ✍️✍️ راوی: (برادرشهید) مقرشون در کوت عبدالله بود بعد از عملیات رمضان رفتم که مرتضی رو ببینم رفتم برای دیدنش تازه از منطقه ی عملیات برگشته بود. یه تعداد اسیرهم با خدشون آورده بودن . مثل اینکه بعد از زدن معبر و گذشتن از اون ها رو اسیر کرده بودند و به آوردند من با دیدن اسیران بعثی خیلی عصبانی شدم و اسلحه رو طرفشون گرفتم و یه رگبار هم زدم مرتضی دوید به سمت من و فریاد زد... برادر!!! اینها اسیر ما هستند نباید باهاشون بدرفتاری کرد. سید مرتضی و برادر عبدالله (شهید حاج عبدالله نوریان) من رو به کناری کشیدند و قدری آب یخ به من دادن و آرومم کردند. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 شهادت 6 آذرماه 1361 ✍️✍️✍️راوی: (برادر_شهید) 🔴 تازه از منطقه اومده بودم بعد از عملیات مسلم ابن عقیل (ع)بود همون صبح که من رسیدم تهران مرتضی حرکت کرد برای اسلام آباد غرب. یک هفته از رفتن مرتضی گذشته بود و منزل یکی از دوستانم بودم که خبر اومد مرتضی در جبهه مجروح شده. تا شنیدم انگار به من الهام شد . گفتم: مرتضی دیگه این بار شهید میشه. بعد از چند روز بیمارستان طالقانی تهران آوردند.. مثل اینکه قبلا توی بیمارستان صحرایی جبهه روی معده اش عمل جراحی کرده بودند. وقتی ما به بیمارستان رسیدیم ایشون رو آماده کرده بودند که به اطاق عمل ببرند. من دستش رو گرفتم و نگاهم به پاهاش افتاد که ورم کرده بود میگفتند پاهاش باید قطع بشه.. بهش گفتم داداش چطوری؟؟؟ گفت الحمدلله خدا رو شکر. توی اون حالت فقط امام زمان(ع) وامام حسین(ع) رو صدا میکرد. چند روز از این ماجرا گذشت. پاهاش رو قطع کرده بودند. من و برادرم و عمویم به صورت شیفتی شبانه روز کنار تختش در بیمارستان بودیم. کلیه هاش از کار افتاده بود و مجرای تنفسی اش هم ترکش خورده بود و برای اینکه راحت نفس بکشه ، گودی گلوش رو سوراخ کرده بودند و از اونجا نفس میکشید و از ته گلو صحبت میکرد. از در اطاق بیرون رفته بودم تا راحت استراحت کنه. نیم ساعت گذشته بود که با نگرانی به اطاقش برگشتم. تا نگاهم افتاد دیدم صورت مرتضی مثل گچ سفید شده. پرستارها و دکترها رو صدا زدم و اومدند آمپول زدند و شوک دادند و حالش بهتر شد و بهوش اومد و چشم هاش رو باز کرد. تا نگاهش به من افتاد گفت : برادر چرا من رو از اون دنیا بیرون کشیدی من در یک باغ سر سبز و زیبا بودم. من با آقام امام حسین(ع) بودم .من ☑️ سرم روی زانوی آقام بود و آقا به من گفت دو روز بیشتر زنده نیستی. بیا این دو روز من رو ببیرید خونه. مرتضی اصرار داشت که ما او رو بخونه ببریم اما با وضعیتی که داشت امکان پذیر نبود پاهاش قطع بود و اکسیژن بهش وصل بود و شکمش از ترکش پاره بود و بدنش عفونت کرده بود و کلیه هاش از کار افتاده بود اون روز پنجشبه ظهر بود که هی اصرار میکرد به منزل ببریم که میسر نشد. ☑️ مرتضی دو روز بعد همون طور که خودش خبر داده بود ظهر روز شنبه نزدیک اذان ظهرآماده رفتن به اطاق عمل بود هم تختی او میگفت از صبح فقط امام حسین(ع) رو صدا میزد و مدام ذکر میگفت. با اذان ظهر روز شنبه 6 آذرماه 61 شهادتین را زمزمه کرد و با پیان اذان ظهر ملائکه ا را با خود بردند. روحش شاد. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 برادر فرمانده شهید تخریب لشگر10 میگفت : شهید سید مرتضی مساوات شب قبل از شهادتش خواب دیده بود و به من گفت: برادر عبدالله من شهید میشم وقتی با من خداحافظی کرد و با من روبوسی کرد بوی شهادت میداد. راوی:برادرشهید @alvaresinchannel