eitaa logo
آل یاسین ۳۱۳
1.4هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
5هزار ویدیو
452 فایل
❣﷽ ✨ کانال آل یاسین🔻 🌺 @alyassin313 ╰┅─────────┅╯ ختم قرآن 👇 https://eitaa.com/joinchat/3883794739C7127d3934a چله مهدوی 👇 https://eitaa.com/joinchat/89981238C4e2667f121 ادعیه وزیارت 👇 https://eitaa.com/joinchat/4130603226C47ebb27628
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ؛ ۳۰ روز تا اربعین ترک زیارت امام حسین مایه کم شدن عمر و روزی می‌شود... 🔹حدیث 🎤 📚 إنَّ أحَدَکُمْ لَيمُوتُ قَبْلَ أجَلِهِ
🏴 | در کربلا چه گذشت... بیستم محرم الحرام |دفن بدن جون 🔹بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعی از بنی اسد بدن شریف "جون" غلام ابوذر غفاری را پیدا کردند در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطر بود و سپس او را دفن کردند. 🔺وقایع نگار روزانه محرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اهالی رأس البیشه عراق چــنـد روزی مـیـشـه کـه مشایه رو شروع کردن😢 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(١٩) 🔹داستان شنیدنی رسول ترک میاندار هیئت در تهران 🌿خوب دل بدید وگوش کنید @alyassin313 🍀🖤 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسیجی شهید کاظم عاملو🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 نام پدر: غلامرضا تاریخ ولادت: ۱۳۴۴/۴/۲۲ محل ولادت: سمنان تاریخ شهادت:۱۳۶۶/۱۲/۷ محل شهادت: ماووت عراق نحوه شهادت: اصابت ترکش به سر مزار: امامزاده یحیی(ع)_سمنان ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🔻کانال آل یاسین ۳۱۳🔻 @alyassin313 🔻گروه 🔻 https://eitaa.com/joinchat/89981238C4e2667f121
🔰زندگینامه شهید کاظم عاملو [🌿🌻🕊] 💐🍃شهید کاظم عاملو در بیست و دوم تیر ماه سال ۱۳۴۴ در شهرستان سمنان دیده به جهان گشود. پدرش را تمام اهالی جهادیه سمنان، به تقوا و ایمان و کسب روزی حلال می‌شناختند. صبح زود از خانه بیرون می‌رفت و برای تامین روزی حلال ، سختی‌های بسیاری می‌کشید. مادرش نیز در خانه های مردم کار می‌کرد،.جلوی تنور نان می‌پخت تا کمی از خرج زندگی خانواده و فرزندش را تامین کند. کاظم دوران کودکی پرشور و نشاطی داشت. همیشه اهل بگو بخند و شادی بود. بدن قوی داشت و به ورزش،.خصوصا فوتبال و والیبال مسلط بود. کارمند شرکت مخابرات بود. سال ۱۳۶۵ ازدواج کرد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. هفتم اسفند۱۳۶۶، با سمت نیروی واحد مخابرات در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، شهید شد. پیکرش را در امامزاده یحیی تهران به خاک سپردند. روحش شاد و یادش گرامی🌷🌷 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🔻کانال آل یاسین ۳۱۳🔻 @alyassin313 🔻گروه 🔻 https://eitaa.com/joinchat/89981238C4e2667f121🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠مقامات معنوی شهید والامقام کاظم عاملو 🔹️🔸️🔹️ با بچه‌های محل رفیق بود و دوستان زیادی داشت. اما نکته مهم‌تر این‌که از همان دوران نوجوانی یک بچه مسجدی بود. شب و روزش درمسجد محله جهادیه سمنان سپری می‌شد. در امور فرهنگی مسجد مشغول فعالیت شد.و گروه سرود را فعال کرد. نماز اول وقت و جماعت او هیچ‌گاه ترک نشد. کاظم در ابتدای دوره جوانی راهی جبهه شد .سه ماه در منطقه بانه حضور داشت و این سه ماه،.مسیر زندگی کاظم و بسیاری از هم‌رزمانش را تغییر داد. مقدمات تکامل روحی و معنوی در او ایجاد شد. رزق حلال و اعتقادات او سبب شد که یکباره اوج بگیرد. او به‌جایی رسید که نگفتنی است و نه توصیف کردنی!. پرده‌ها از جلوی چشمانش کنار رفت. او نادیدنی ها را مشاهده می‌کرد! می‌خواست آنچه می‌بیند را داد بزند،.اما کمتر کسی را می‌یافت که محرم اسرار باشد. کاظم بارها در جلسه و مکاشفه خدمت امام‌ زمان (عج) رسید.و بارها با ایشان همراه بود. با دوستان شهیدش تکلم داشت.و مقامات بهشتی آن‌ها را مشاهده می‌کرد. تنها اندکی از دوستان و همراهانش از این‌موضوع مطلع بودند،.چرا که می‌گویند: آنکه را اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند کاظم آنجاکه باید برای ارشاد خلق،.به بیان آثار اعمال و رفتارشان بپردازد، از این کار دریغ نمی‌کرد، هرچند که برخی با حرف‌ها و تهمت‌های خود قلب مهربان او را آزار می‌دادند،.اما کاظم راهش را انتخاب کرده بود. 💠نماز شب خاطرات شهید والامقام کاظم عاملو: راوی: منصور فرخ‌نژاد شهادت کاظم بسیاری از رفقایش را تا مدت‌ها سرخورده کرد .هرجا می‌رفتیم حرف از کاظم بود و گریه‌های رفقایش. هیچ‌کس هنوز نفهمیده بود که چه کسی را از دست داده روزبه‌روز ابعاد شخصیتی این مرد بزرگ بیشتر برای ما فاش می‌شد. یادم است در جبهه جنوب بودیم . نوعاً بچه‌ها با کاظم خیلی عیاق بودند .یک‌بار تنها گیرش آوردم و گفتم :کاظم ، برام از نماز شب حرف می‌زنی؟ اولش قبول نکرد ولی وقتی اصرار کردم شروع کرد. چند جور برام گفت که هنوز در ذهنم مانده. کاظم گفت: آقای فرخ‌نژاد نماز شب آدم‌ رو با ادب و با اخلاق می‌کنه اخلاق حسنه بهش می‌ده. آنوقت خدا می‌شه استاد اخلاقش وقتی هم خدا بشه معلم اخلاق انسان ، همه‌چیز رو درست می‌کنه و کارش رله می‌شه. بعد تعبیر جالبی به کار برد ؛ گفت : آقای فرخ‌نژاد. به خدا نماز شب، زمین و آسمان رو بهم می‌دوزه. منم سعی کردم عمل کنم. بعدها در کتاب‌های مختلف ، نظرات عجیب علما به روایات نماز شب را دیدم و اهمیت کلام کاظم برایم اثبات شد. آدم وقتی قدر یک دوست الهی را نداند ،بعدها خیلی افسوس می‌خورد که چرا از وجود او استفاده نکرده. یک شب رفته بودم سر قبر شهید کاظم عاملو دعای کمیل را را در امامزاده یحیی خواندند در جوار قبور شهدا. تصمیم گرفتم همان‌جا بمانم و نماز شبم را هم بخوانم. کنار قبر شهید عاملو و اخوی شهیدم. معمولاً شب‌ها یک ساعت به اذان صبح درب امامزاده را باز می‌کنند. نماز را خواندم و زیارتی کردم که اذان صبح را گفتند. نماز صبح را خواندم و داشتم از سمت درب شمالی می‌آمدم بیرون؛.که یکهو دیدم یک جوان حدوداً ۲۵ساله با گریه و زاری وارد شد. خیلی جا خوردم . بلندبلند گریه می‌کرد! تا مرا دید صدا زد: آقا، قبر شهید عاملو کجاست؟ با چشمانی گرد شده از تعجب نگاهش کردم .دوباره با لهجه کُردی سوالش را تکرار کرد. آمد جلوتر و تا آمدم حرفی بزنم؛ گفت: تو رو خدا بگو و خیالمو راحت کن ! شهید عاملو این‌جا خوابیده؟! حرکت کردیم تا مزار را نشانش بدهم . بی‌تابی می‌کرد و می‌گفت :.من از کردستان آمدم! خیلی مشکل دارم. این شهید رو هم نمی‌شناسم ؛اومد به خوابم و گفته:.بیا کنار قبرم تو امامزاده یحیی در سمنان؛.بیا هر مشکل داشته باشی به یاری خدا حل می‌شه. … این‌ها رو می‌گفت و همین‌طور گریه می‌کرد. قبر شهید عاملو را نشانش دادم . تا دید ،خودش را انداخت روی قبر. گریه می‌کرد چه گریه‌ای! در همان‌حال به زبان کردی شروع کرد به درد و دل کردن با کاظم. داد می‌زد و گریه می‌کرد. وقتی این‌طور دیدمش دیگه نایستادم؛.آمدم بیرون. ولی برایم قصه‌ی عجیبی بود. یکی از دوستانش می‌گفت : خیلی بهش اعتقاد دارم سر قبرش زیاد می‌روم خیلی با هم رفیق بودیم . اختلاف سنی‌مان یک‌سال بیشتر نبود. پدر من کشاورز بود با هم می‌رفتیم باغ؛ مدرسه ؛ همه جا حتی با یک خمپاره من مجروح و او شهید شد. به‌خاطر همین چیزا بود که بعد از مجروحیت وقتی سرحال آمدم و خبر شهادتش را شنیدم خیلی حالم بد شد هر وقت دلم می‌گیرد می‌روم سر قبرش حس می‌کنم به من عنایت دارد. هر وقت چیزی را حاجت می‌کنم و می‌روم سر قبرش احساس می‌کنم به من توجه دارد گاهی متوسل می‌شوم و واقعاً حاجت می‌گیرم. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🔻کانال آل یاسین ۳۱۳🔻 @alyassin313 🔻گروه 🔻 https://eitaa.com/joinchat/89981238C4e2667f121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌠تفریح عجیب شهید کاظم عاملو! ⚡از درون می لرزید و به خود می پیچید عرق از سر و رویش قطره قطره می چکید. چند بار صدایش زدم حالت عادی نداشت انگار توی عالم دیگری بود و صدای ما را نمی شنید. چراغ والر را آوردیم نزدیکش و پتوهایمان را انداختیم رویش. لرزَش کم نمی شد توی خواب صحبت می کرد. بچه ها گفتند:«تب کرده و هذیون می گه.» اما حرف هایش به هذیان نمی خورد این ماجرا چندین شب ادامه داشت. شب های بعد با واکمن و نوار صدایش را ضبط کردیم و گاهی هم می نوشتیم چندین نوار ضبط کرده و حدود پانصد صفحه کتاب موجود است... ارتباط با عالم دیگر و شهدا شده بود سرگرمی معنوی اش در دل شب. ماهم از این عنایت بی نصیب نبودیم. (به نقل از همرزم شهید، محمد حسن حمزه) ⭕لحظه های آخر صورتش خیس شده بود صدای گریه اش حسینیه را پر کرده بود. همیشه دیرتر از همه بچه ها از حسینیه می آمد بیرون می دانستیم قنوت و سجده های طولانی دارد اما این بار فرق می کرد. انگار در حال و هوای دیگری بود و هیچ کدام از ما را نمی دید در مسیر هم که باید پیاده تا منطقه گردرش می رفتیم ذکر می گفت و گریه می کرد. نزدیکی های خط مستقر شدیم. خمپاره ای نزدیک سنگر ما به زمین خورد ترکشش پایم را زخمی کرد. پس از چند روز، روی تخت بیمارستان فهمیدم همان خمپاره کاظم را از جمعمان گرفت. (به نقل از همرزم شهید، حسن عزالدین) 🌿منبع: کتاب فرهنگ نامه شهدای استان سمنان ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─🔻کانال آل یاسین ۳۱۳🔻 @alyassin313 🔻گروه 🔻 https://eitaa.com/joinchat/89981238C4e2667f121