#حتی_۵تومن_سهیم_شویم 🔹قربانی اول ماه قمری با پرداخت هزینه ای به نیت سلامتی وجود نازنین حضرت ولیعصر (عج) وسلامتی خود و خانواده محترم و دفع بلا در اول هرماه قمری جهت خرید و ذبح گوسفند 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 به نام‌ آقای محمدصالح فلاح زاده

۵۰۴۱۷۲۱۰۶۱۵۱۰۸۸۰

🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 گروه جهادی صاحب الزمان (عج) https://eitaa.com/joinchat/836632619C8b64f6ddc2 لطفا بعد از واریزی عکس فیش را به آیدی زیر ارسال بفرمایید @TABESTAN62

. تجمع بانوان فاطمی استان قم •| فریاد خاموش |• 📌 اجتماع بزرگ فریاد خاموش همزمان با سراسر کشور ♨️ همراه با برنامه های متنوع فرهنگی : ✨ پویش سخاوت کودکان ایرانی 🎨 ایستگاه فرزندان افتاب 🎤 اجرای سرود لالایی کودک فلسطینی 📝 ثبت نام از کودکان به عنوان منادیان مظلومیت کودکان فلسطین و لبنان ⏰ زمان: چهارشنبه ۱۴ آذر ماه ساعت ١۴ 📍مکان: میدان جانبازان_مصلی . ✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲به کانال جامعه زنان استان قم بپیوندید ╭┅────────┅╮ 💠 @TarikhSazan_ir ╰┅────────┅╯

📚یک جرعه کتاب📚 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 «تربیت فرزند» فاطمه(س) در مورد تعلیم و تربیت فرزندان خود ،مادری آگاه، دلسوز و پرتلاش و موفق بوده است. او بچه ها را زیاد به یاد رسول الله(ص) می انداخت و به سفارش پدرش،بچه ها را دسته گل می دانست و آن ها را برای یاد گرفتن قرآن و دعا به نزدش می فرستاد. آن گاه حسن(ع) هفت ساله بود، او را به مسجد می فرستاد تا مطالب وحی را از زبان پیامبر(ص) بشنود و وقتی که آن کودک هفت ساله به خانه باز می گشت ،فاطمه(س) از وی می خواست آن چه را که از پیامبر شنیده است برای مادر بازگو کند. آن گاه که با حسن کوچک خود در حیاط خانه بازی می کرد، به او الگوی ایمان و زندگی می داد و راه و رسم عدالت دوستی و ظلم ستیزی را این گونه می آموخت که: پسرم! هم چون پدر خود باش و ریسمان ظلم و ستم را از گردن حق گسیخته گردان.به عبادت خداوندی برخیز که دارای نعمت های فراوان است و هرگز با افراد ستم پیشه،طرح دوستی نریز. برشی از کتاب بانوی بی نشان صفحه ۷۲ •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• #پایگاه_معصومیه

#اطلاعیه ملائک در طواف چادرش پروانه پروانه به سوی جانمازش میرود سلانه سلانه 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 مراسم روضه دهه دوم فاطمیه سخنران:حجت الاسلام و المسلمین سیدعلی علوی زمان: چهارشنبه و پنج شنبه ۱۴ و ۱۵ آذرماه ، ساعت ۹:۳۰ مکان: استقلال ۲ مسجد امام محمدباقر(ع) •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• #پایگاه_معصومیه

📚یک جرعه کتاب📚 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 شهادت حضرت محسن(ع) حضرت فاطمه خود به بیان ماجرا می پردازد و می گوید:«هیزم بسیاری را بر در خانه جمع کردند و آتش آوردند تا در را با ما بسوزانند.من پشت چوبه کنار در ایستادم.آن ها را به خدا و پدرم سوگند دادم که دست از ما بردارند و یاریمان کنند.عمر آن تازیانه را از دست قنفذ(غلام ابوبکر)گرفت.آن را چنان بر بازوی من زد که چون رملی ورم کرد.با پای خود به در خانه لگد زد و آن را به من که حامله بودم کوبید.با صورت بر زمین افتادم.شعله های آتش زبانه کشید و صورتم را سوزاند.عمر با دستش چنان سیلی بر من زد که گوشواره از گوشم بر زمین افتاد.درد زایمان مرا در خود گرفت و محسن بی گناه را سقط کردم.» در این زمینه نیز علاوه بر علمای شیعه و منابع موجود و معتبر شیعی،برخی مورخان و بزرگان اهل سنت نیز بدان تصریح کرده اند.به عنوان نمونه،می توان به چند مورد ذیل اشاره کرد: ابی الفتح شهرستانی آورده :«نظّام_از رؤسای مذهب معتزله در زمان خود_گفته است: عمر چنان ضربه ای به شکم فاطمه(س) در روز بیعت زد که فاطمه(س) جنین خود را از شکم انداخت» مسعودی از مورخان معروف اهل سنت در کتاب خود می آورد:« عده ای به خانه اش_خانه علی(ع)_حمله ور شده و به آن جا هجوم آوردند و درب خانه اش را به آتش کشیدند و او_علی(ع)_ را به زور از خانه خارج کردند.آن ها سیده زنان،فاطمه(س) را پشت درب فشار سختی دادند به حدّی که _فاطمه(س)محسن را سقط کرد.»وی سپس به چگونگی بیعت گرفتن از علی (ع) اشاره نموده و می نویسد:«آن ها می خواستند از وی بیعت بگیرند،لکن علی(ع) ممانعت کرده و گفت: هرگز چنین کاری نخواهم کرد...

در این هنگام دست علی(ع) را در حالی که مشت بود و بازکردنش بر آن ها سخت بود به طرف ابوبکر کشیده تا اینکه بالاخره دست ابوبکر را به دست علی(ع) گذاشتند؛در حالی که دست علی(ع) مشت و بسته بود.» •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• #پایگاه_معصومیه

🌷🏴🌷 صلوات خاصه‌ی حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) اللَّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌الصِّدِّيقَةِ فَاطِمَةَالزَّكِيَّةِ حبِيبَةِحَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ‏ و أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصفِيَائِكَ الَّتِي انتَجَبتَهَا وَ فَضَّلتَهَا و اختَرتَهَا عَلَى نِسَاءِ العَالَمِينَ‏ اللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّن ظَلَمَهَا و استَخَفَّ بِحَقِّهَا و كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَولاَدِهَا اللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الهُدَى و حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ و الكَرِيمَةَ عِندَ المَلَإِ الأَعلَى‏ فصَلِّ عَلَيهَا وَ عَلَى أُمِّهَا صلاَةً تُكرِمُ بِهَا وَجهَ أَبِيهَا محَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ‏ و تُقِرُّ بِهَا أَعيُنَ ذُرِّيَّتِهَا و أَبلِغهُم عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أفضَلَ التَّحِيَّةِ وَ السَّلاَمِ‏ ‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎ ‎ ‌‎‎‎‎•••┈✾~ 🏴 🕯 🏴 ~✾┈•••

#اطلاعیه ملائک در طواف چادرش پروانه پروانه به سوی جانمازش میرود سلانه سلانه 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 مراسم روضه ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سخنران:حجت الاسلام و المسلمین سیدعلی علوی زمان: پنج شنبه ۱۵ آذرماه ، ساعت ۸:۳۰ مکان: استقلال ۲ مسجد امام محمدباقر(ع) •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• #پایگاه_معصومیه

🔴 انشاءالله فردا صبح ساعت ۱۰ دسته ی عزاداری مادر سادات حضرت زهرا سلام الله علیها از مسجد امام محمد باقر علیه السلام شروع می‌شود. قدم همه عزیزان به روی چشم 🌹

یک جرعه کتاب 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 از جمله جریانات تاریخی که ابن ابی الحدید بدان اشاره دارد این است: پیامبر(ص)دستور دادند،زینب را از مدینه منتقل کنند.در بین راه زینب،توسط هبار بن أسود ترسانده شد و بچه ای را که در شکم داشت سقط نمود.پیامبر(ص) بعد از اطلاع از این جریان برای نقیب اب یجعفر،می نویسد:«نقیب گفت: وقتی رسول خدا(ص) به خاطر ترساندن زینب و افتادن بچه از شکم او،خون هبار بن أسود را مباح کرد،روشن است که اگر در زمان فاطمه(ص)زنده بود،بدون شک خون کسانی که فاطمه(س) را ترساندند تا بچه از شکم انداخت،مباح می کرد.» ذهبی،مورخ مشهور اهل سنت نیز در کتاب خود آورده است:«محمد بن احمد حماد کوفی_از حافظین حدیث و از اهل تسنن_گفته است:بدون شک عمر چنان لگدی به فاطمه(س) زد که محسن از او سقط شد.» •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• #پایگاه_معصومیه

حال بشنوید از زبان عمر که خود در نامه ای صمیمانه به معاویه از ستم هایش می نویسد:«من به خانه ستاره درخشان و نشان پر فروغ پرچم پیروز و توانمند بنی هاشم که حیدر نامیده میشد و داماد محمد(ص)نیز هست و با همان دختری که بانوی زنان جهان گفته می شود و او را فاطمه(س) می نامند ازدواج کرده است،حمله بردم.در آن خانه علی و فاطمه و فرزندانشان حسن و حسین و دخترانش زینب و امّ کلثوم و کنیزی به نام فضه زندگی می کردند.من به همراهی خالدبن ولید و قنفذ و دیگر یاران ویژه خود به آن جا رفتم» عمر در خصوص جزئیات حمله به خانه وحی می گوید:«به خانه علی آمدم.هم رأی شده بودیم که او را از خانه بیرون کنیم....فاطمه(س) پشت در ایستاد و گفت: ای گمراهان دروغگو چه می خواهید؟گفتم چه شده است که پسرعمویت خود در پرده نشسته و تورا برای پاسخگویی فرستاده؟گفت: سرکشی تو مرا بیرون کشانده است تا حجت را برتو و هر گمراه نفس پرستی تمام کنم.گفتم این حرف های بیهوده را رها کن!به علی بگو بیرون بیاید...اگر بیرون نیامد با هیزم بسیاری بر می گردم،آتش بر اهل این خانه ریخته و آن را با هرکس که در آن است خواهم سوزاند.مگر آن که علی(ع) بر بیعت گردن نهد.تازیانه قنفذ را گرفتم و او را زدم.گفتم:من خودم خانه را آتش می زنم.فاطمه(س) گفت: دشمن خدا!دشمن رسول خدا!دشمن امیرالمؤمنین! سپس دست خود را بر در زد و نمی گذاشت آن را باز کنم.با تازیانه بر انگشت و دست او زدم و او را به درد آوردم.گریه و آهی از عمش جان او دلم را تکان داد که نزدیک بود مرا نرم سازد و از همانجا بازگردم.اما کینه هایی را که از علی (ع) داشتم به یاد آوردم.