• کرامت مثل یک جرعہ‌‌ست از پیمانه‌ی ‌جـانش ‌‌‌‌‌‌‌‌٫ سخـاوت لقمـه‌ای از سـادگۍ ‌سفرھ‌ی نانش ..

- آیا امام حسن 'علیہ‌السلام' واقعاً ۳۰۰ تا زن داشتن؟ * اگه شما هم این شبهه رو توی فضاۍ مجازي دیدین و ذهنتونو مشغول کرده، حتماً بھ این فایل گوش بدین. 「 #امام_حسن 」- ☁️ ؛ رفع‌ شبهہ‌ٔ بعدی رو ؛ اِن‌شاءالله روزهای ِ آتـي . . خدمتتون می‌رسونیم رفقا . مجدداً خواستار وَ خرسند باز نشرهاتوون هستیم .

* اگرچه تلخ‌تر از زهر بودھ زندگۍ امروز ولی فردا عسل مي‌ریزد از کام جوانانش ؛

‌ همه‌ امامان نور واحد هستند؛ هركدام بنابر موقعيت زمان و مکانی کہ داشتند، وظايف خود را بھ انجام رساندند و اين زحمات در قالب‌هاۍ مختلف مانند: قيام، صلح، سكوتـ و فعاليت‌های سياسی/فرهنگی ظهور نمود. مثلاً در زمان حضرت علی؏، اقتضـا می‌كرد امام خانہ‌نشین شود و در حكومت دخالتۍ نكند. امّا در زماني‌ديگر بہ‌ امر حكومتـ اقدام نمايد. سيدالشهدا براۍ حفظ دين، جان خود و يارانش را نثار كرد. بنابراين تمام امامان؏ الگوی‌زندگی‌ما انسان‌ها و شيعيان در اوضاع مختلف هستند و مذهبـ شيعه منتسب‌بہ‌ همه آنھا است. ء ـــــــــ ــ ـ ــــــــــــــــــ

__ _ اگـرچه سایھ‌ی او مـایه‌ي آرامش ‌دنیاستـ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌٫ دلش‌ در بند دنیا نیست، دنیا ‌‌هست زندانش 𖧧 .

یکی از نمایندگان مجلس در زمان رضاشاھ ‌میگہ: ایشون هفده‌ سال ‌سلطنت‌‌کردھ و تو ‌‌این مدتـ ۴۴۰۰۰ ‌سند مالکیت گرفتہ؛ که اگه ‌تقسیم ‌کنیم، هر روز هفت‌تا سند بہ اسمش ‌‌‌خورده و اگه کسی مقاومت ميکرده ‌ناپدید ‌می‌شدھ ..

‌ ـ ـــ قبل انقلاب تو رفاه بودیم ! ‌سازمان ملل متحد در دهہ ۱۳۳۰ شمسی ‌طـے تحقیقی متوجھ شد ؛ هر بزرگسال ‌ایرانی روزانہ‌کمتر از ۱۸۰۰کالری دریافت ‌می‌کنه کھ از تمامـي مناطق فقر نشین ‌خاورمیانہ کمتر بود. ‌رژیم غذایـۍ توی خانوادھ‌ی معمولی ‌دهقانی بہ شرح زیر بود: صبحانه نان ‌و چای ، ناهار نان و ماست ، شام نان ‌و ماست و چای. . . کتاب مقاومت شکنندھ . جان فوران / صفحھ ۳۴۹

- - رضاخان با کودتا به قدرت رسید، ‌‌پشتوانه‌ی مردمیم نداشت، بعدم نھ ‌تنھا هیچ تلاشۍ براي جلب ‌‌رضایت ‌مردم نکرد بلکھ تا تـونست به مردم ‌تاخت؛ از غصب املاک و زمیـن‌شون ‌تا زندان، شکنجہ و قتلِ عام.

‌ سرلشکر ارفع یکی‌از همراهان رضاخان در ‌سفر به ترکیہ توی خاطراتش می‌گه ؛ من ‌مسئول مذاکرھ براۍ تعیین مرز با ترکیه ‌بودم. یهـ روز بحث‌مون با ترکا خیلی بالا ‌گرفت مامور ترکی گفت: هرچـے رضاشاه ‌بگه ما قبول داریم. ‌من نقشہ‌ها و کاغذها رو جمع کردم و یھ ‌راست رفتم کاخ سلطنتی. شاه تا نقشه‌ها ‌رو دیدن فرمودن موضوع چیه؟ ‌من شروع کردم بہ توضیح دادن که فلان ‌تپه و منطقه چه اهمیتـۍ برامون داره و ‌چرا مورد نیازمونہ. مدتی باحرارت حرف ‌زدم امّـا اعلی‌حضرت چیزی‌ نمـي‌فرمودن ‌سرم رو که بلند کردم دیدم شاھ با حالت ‌خاصـۍ نگاهم می‌کنن. فرمودن: اختلاف ‌مـا با ترکیه بہ‌ ضرر هر دو کشوره و مهم‌ ‌نیست این تپھ مال کـے باشه ، این مهمہ کهـ ما با هم دوست باشیم. ‌من شرمنده شـدم؛ کاغذهامو جمع کردم ‌و برگشتم وزارت امور خارجہ. ‌خلاصه اینجوری بود که آرارات کوچولو ‌رو شوهر دادن به ترکیه :| * داستان کوچکی از #پیمان_سعدآباد

~ چرا بعد از حملہ متفقین رضاخان ‌اخـراج و بعد‌ش هم به یھ منطقه‌ۍ دورافتادھ تبعید شد؟ ✍ ؛ با هم بخونیم