چیزی به من بگو: که فراتر از حرف باشد! وجانم را لمس کند. چیزی بگو...!! مثلابگو کنارت هستم.. #پروفایل #انگیزشی🍒 #مدیر @Childrenofhajqasim1399

معلم گفت انشا بنویس با موضوع #حسرت....! پنج تا کلمه نوشتم حرم گنبد رواق روضه صحن حسین.... 💔 بهم صفر داد‼️ گفتم مگه غیر از اینه؟! یه عمر داریم تو حسرت همین چند تا واسه اقا جان میسوزیم...... سرش‌و‌انداخت‌پایین‌وهیچی‌نگفت💔(: 🖇 #مدیر #ڪۍ‌عزیز‌تر‌از‌حسیـــــن @Childrenofhajqasim1399

#تلنگر مواظب زبونمون باشیم، خوراکش غیبت و دروغ و بی احترامی و... نشه خوراک زبونمون بی احترامی به والدین نشه.. نگیم اونا فلانن بهمانن، تو خوب باش! تو صبوری کن... خدا جایزه هاشو به ادم خوبا میده...♥️🌱 #صبر #خدا #مدیر @Childrenofhajqasim1399

بهش چی میگن؟؟!🥀 #مدیر @Childrenofhajqasim1399

چای را من دَم می‌کنم میز را تو می‌چینی بعد می‌نشینیم پشت پنجره‌های خود‌مان و به هم‌دیگر فکر می‌کنیم. -رضا کاظمی #مدیر @Childrenofhajqasim1399

مراببربه‌حرم‌تا‌نرفتہ‌ام‌از‌دست علاج‌واقعه‌قبل‌ازوقوع‌بایدکرد...(: +به‌جزغم‌خوردن‌عشقت‌غمی‌دیگرنمیدانم…♥️ #کربلا💔 #مدیر @Childrenofhajqasim1399

• . -وَڪَم‌مِـنْ‌ضـٰالٍّ رأۍقُبةَ‌الحُـسِين.؏. فَـاهْـتَدۍٰ.. وچہ‌بسیــارگمراهــٰانــے‌کھ بادیدن‌گنبدحسین .؏. هدایت‌شـدند...! #دلبر‌آسمونـے‌ #کربلا #مدیر @Childrenofhajqasim1399

من برم ی نفس بگیرم بیام...😁😎🌹 #مدیر

┄┅┅✿❀🦋❀✿┅┅┄ ☀️ #حدیث_مهدوی ☀️ 💎امام زمان (عجّل الله فرجه شریف) میفرمایند: از فضائل تربت امام حسین علیه السّلام آن است که اگر تسبیح در دست گرفته شود ثواب ذکر را دارد،گرچه دعایی هم خوانده نشود. 📚[بحار الانوار؛جلد53،صفحه 165] #ادمین_یازهرا @Childrenofhajqasim1399

سوال شرعی یه خانم: دیروز یواشکی از جیب شوهرم پول برداشتم رفتم یه جفت جوراب شیک ، هدیه روز تولدش براش خریدم بعد دیدم یه مقدار از پولش هم اضافه اومده حيفم اومد بذارم سر جاش رفتم واسه خودم يه جفت النگو خريدم ايا كار بدى كردم😔😂😁 #بخند_مومن😁 #ادمین_یازهرا @Childrenofhajqasim1399

#داستان_کوتاه تعدادی حشره کوچک در یک برکه، زیر آب زندگی می کردند. آنها تمام مدت میترسیدند از آب بیرون بروند و بمیرند. یک روز یکی از آنها بر اساس ندای درونی از ساقه یک علف شروع به بالا رفتن کرد، همه فریاد می زدند که مرگ و نیستی تنها چیزی است که عاید او میشود، چون هر حشره ای که بیرون رفته بود باز نگشته بود. وقتی حشره به سطح آب رسید نور آفتاب تن خسته او را نوازش داد و او که از فرط خستگی دیگر رمقی نداشت روی برگ آن گیاه خوابید. وقتی از خواب بیدار شد به یک سنجاقک تبدیل شده بود. حس پرواز پاداش بالا آمدنش بود. سنجاقک بر فراز برکه شروع به پرواز کرد و پرواز چنان لذتی به او داد که با زندگی محصور در آب قابل مقایسه نبود. تصمیم داشت برگردد و به دوستانش هم بگوید که بالای آن ساقه ها کسی نمی میرد ولی نمی توانست وارد آب شود چون به موجود دیگری بدل شده بود. شاید بیرون رفتن از حصار دنیای فعلی ترسناک باشد، . اما مطمئن باشید خارج از این پیله ی وابستگی ها، جهانیست ورای تصور... 👤ابراهیم امینی #ادمین_یازهرا @Childrenofhajqasim1399