#داستان_سخاوت
نقل كرده اند كه:
روزى حضرت اميرالمومنين علیه السلام ميهمانى را به همراه خود به منزل آورد به حضرت زهرا عليها السلام فرمودند:
در خانه براى مهمان چه دارى؟ عرض كرد يا على فقط يك گرده نان در خانه است كه آن را براى دخترم زينب گذارده ام.
حضرت زينب در بستر بود ولى هنوز بيدار بود، تا اين سخن را از مادرش شنيد با اينكه چهار ساله است!
گفت: مادر جان نان را براى مهمان ببريد،
جود و سخاى زينب از همان خرد سالگى معلوم است تا چه رسد به روز عاشورا و فدا کردن فرزندانش.
حضرت زينب دو فرزند بنام عون و محمد با يك مقدماتى رفتند ميدان و كشته شدند، حضرت امام حسين (عليه السلام) كشته آنها را رو به خيمه آورد.
حضرت زينب از خيمه خود بيرون نيامد ولى برعكس هنگامى كه كشته على اكبر ميوه دل امام حسين (عليه السلام) را آوردند از خيمه بيرون آمد روى كشته على اكبر (عليه السلام) چه ناله ها و چه گريه هايى مى كرد، مثل اينكه فرزند خودش است دو نور ديده اش را داده ولى از خيمه بيرون نمى آيد.
📗زندگانى حضرت زينب عليها السلام ص 26
#حضرت_زینب(س)
💚زيارة السيدة زينب سلام الله عليها
🌹السلام عليك يا بنت رسول الله السلام عليك يا بنت فاطمة وخديجة السلام عليك يا بنت أمير المؤمنين السلام عليك يا أخت الحسن والحسين السلام عليك يا بنت ولي الله السلام عليك يا أخت ولي الله السلام عليك يا عمة ولي الله و رحمة الله وبركاته السلام عليك عرف الله بيننا وبينكم فى الجنة و حشرنا في زمرتكم و أوردنا حوض نبيكم وسقانا بكأس جدكم من يد علي بن أبي طالب صلوات الله عليكم أسأل الله أن يرينا فيكم السرور والفرج و أن يجمعنا و إياكم في زمرة جدكم محمد صلى الله عليه وآله و أن لا يسلبنا معرفتكم إنه ولي قدير أتقرب إلى الله بحبكم والبرائة من أعدائكم والتسليم إلى الله راضياً به غير منكر ولا مستكبر وعلى يقين ما أتى به محمد و به راض نطلب بذلك وجهك يا سيدي اللهم و رضاك والدار الآخرة يا سيدتي يا زينب اشفعي لي فى الجنة فان لك عند الله شاناً من الشان اللهم اني أسألك أن تختم لي بالسعادة فلا تسلب مني ما أنا فيه، ولا حول ولا قوة إلا بالله العلي العظيم، اللهم استجب لنا وتقبله بكرمك وعزتك، وبرحمتك وعافيتك، وصلى الله على محمد وآله اجمعين، وسلم تسليماً يا أرحم الراحمين🌹
🟢#داستان
🟠همدلی
پرستار بیمارستان، مردی با یونیفرم ارتشی با ظاهری خسته و مضطرب را بالای سر بیماری آورد و به پیرمردی که روی تخت دراز کشیده بود گفت: آقا پسر شما اینجاست.
پرستار مجبور شد چند بار حرفش را تکرار کند تا بیمار چشمانش را باز کند.
پیرمرد به سختی چشمانش را باز کرد و در حالیکه بخاطر حمله قلبی درد می کشید، جوان یونیفرم پوشی را که کنار چادر اکسیژن ایستاده بود دید و دستش را بسوی او دراز کرد و سرباز دست زمخت او را که در اثر سکته لمس شده بود در دست گرفت و گرمی محبت را در آن حس کرد.
پرستار یک صندلی برایش آورد و سرباز توانست کنار تخت بنشیند.
تمام طول شب آن سرباز کنار تخت نشسته بود و در حالیکه نور ملایمی به آنها می تابید، دست پیرمرد را گرفته بود و جملاتی از عشق و استقامت برایش می گفت.
پس از مدتی پرستار به او پیشنهاد کرد که کمی استراحت کند ولی او نپذیرفت.
آن سرباز هیچ توجهی به رفت و آمد پرستار، صداهای شبانه بیمارستان، آه و ناله بیماران دیگر و صدای مخزن اکسیژن رسانی نداشت و در تمام مدت با آرامش صحبت می کرد و پیرمرد در حال مرگ بدون آنکه چیزی بگوید تنها دست پسرش را در تمام طول شب محکم گرفته بود.
در آخر، پیرمرد مرد و سرباز دست بیجان او را رها کرد و رفت تا به پرستار بگوید. منتظر ماند تا او کارهایش را انجام دهد.
وقتی پرستار آمد و دید پیرمرد مرده، شروع کرد به سرباز تسلیت و دلداری دادن، ولی سرباز حرف او را قطع کرد و پرسید:«این مرد که بود؟»
پرستار با حیرت جواب داد:«پدرتون!»
سرباز گفت:«نه اون پدر من نیست، من تا بحال او را ندیده بودم.»
پرستار گفت:«پس چرا وقتی من شما را پیش او بردم چیزی نگفتید؟»
سرباز گفت:«میدونم اشتباه شده بود ولی اون مرد به پسرش نیاز داشت و پسرش اینجا نبود و وقتی دیدم او آنقدر مریض است که نمی تواند تشخیص دهد من پسرش نیستم و چقدر به وجود من نیاز دارد تصمیم گرفتم بمانم.
🆔 @Childrenofhajqasim1399
ثواب زیارت امام حسین (ع) در شب جمعه از زبان امام مهدی(عج)
از جمله مطالبي که درباره زيارت حضرت سيدالشهداء امام حسين (ع) رسيده مطلبي است که در داستان تشرّف حاج علي بغدادي (ره) به حضور مبارک صاحب الزمان (ع) نقل شده و آن قسمت اين است که مي گويد به آن حضرت عرض کردم: «مولاي ما! روضه خوانان حسين (ع) حديثي را نقل مي کنند که مردي در عالم رؤيا کجاوه ای را در ميان زمين و آسمان ديد و پرسيد که چه کساني در اين کجاوه نشسته اند؟
پاسخ داده شد: حضرت زهرا (ع) و خديجه کبري (ع) پرسيد: به کجا مي روند؟ جواب دادند: امشب شب جمعه است و آنان براي زيارت امام حسين (ع) در شب جمعه، مي روند و نيز ديد که از کجاوه، برگه هايي مي ريزد و در آن مکتوب است: «براي زيارت کننده حسين (ع) در شب جمعه، امان از آتش دوزخ است.»
اکنون آيا اين حديث صحيح است؟» حضرت فرمود: «نَعَم زِيارَه الحُسَين (ع) فِي لَيلَهِ الجُمعَه اَمانُ مِن النّار يومَ القِيامَه؛ يعني، آري زيارت حسين (ع) در شب جمعه امان از آتش دوزخ در روز قيامت خواهد بود.»(بحار الانوار ، ج 53 ، ص 315)
چنانکه مي نگريد حضرت ولي عصر (ع) سخن قاريان تعزيه امام حسين (ع) و حديثي را که آنان درباره زيارت حضرت سيدالشهدا مي خوانده اند، تصديق و تقرير کرده و خود نيز بطور قطعي تصريح فرموده اند که زيارت امام حسين (ع) در شب جمعه، امان آدمي از آتش قهر الهي در روز قيامت خواهد بود.
🆔 @Childrenofhajqasim1399
شھیدحججۍ میگفتن:
+یھوقتـایۍدلڪندناز
یھسـرےچیـزاۍِ"خـوب"
باعـثمیشه،
چیـزاۍِ"بهترے"
بدسـتبیاریم...!
بـراےِرسیـدنبه
مھـدےِزهـرا"عج"،
ازچـۍدلڪندیم؟!🖐🏻💔
پنجدقیقه به جمله آخر فکر کن...
فقط پنجدقیقه!
شاید همین پنجدقیقه ساختت(:
و هر وقت پریشون بودی و غمگین
یاد حرف تماماً پدرانه و آرامبخش امیرالمومنین (ع) بیوفت و مرور کن که فرمایش میکرد :
" در برابر دنیایی که گرفتاری
آن مانند خوابهای پریشان
شب می گذرد ؛ شکیبا باش..."🌱
هدایت شده از • انتصار •
روز چهارشنبه مجروح شدنش
آخرین کلاس حوزه رو باهم بودیم..
کلاس که تمام شد ،
سریع وسایل هاشو جمع کرد که بره!
گفتم : آرمان کجا میری؟
گفت : امشب آماده باش هستیم در اکباتان!
گفتم : آرمان نرو...
گفت : نه؛باید برم...
به شوخی گفتم : آرمان میری شهید میشی هاا!
با خنده گفت : این وصله ها به ما نمیچسبه...(:
گفتیم : بیا باهم عکس بگیریم شهید شدی میزارم پروفایلمون! :))
نیومد؛هرکاری کردیم نیومد...💔
پ.ن:روایتی از دوستان #شهید_آرمان_علی_وردی