eitaa logo
امام زمانم.عج.
47 دنبال‌کننده
647 عکس
55 ویدیو
0 فایل
••پـروَردِگـارا جُـز تُــو پَـنـاهـے نـیسـت...💕✨ ••خـوشـادردی‌کـه‌درمـانـش‌تــو‌بـاشـی؛ خـوشـاراهـی‌کـه‌پـایـانـش‌تــوبـاشـی...‌♡ ••اللّهمَّ عَجَّل لِوَلیّکَ الفَرَج🌱💛 ✅کپی‌با ذکر صلوات‌ برای‌ظهور آقا آزاد است.
مشاهده در ایتا
دانلود
•| 📚☁️|• کتابِ نخل و نارنج، نوشته وحید یامین پور، روایت شور و شوق شیخ اعظم، خاتم الفقها و المجتهدین، مرتضی انصاری است که همچنان به عنوان نگین درخشان علم و تقوا ستایش میشود. آنچه در این کتاب میخوانید، داستانی است که هرچند به قلم خیال نوشته شده است، کوشش شده بر اسناد و واقعیت های تاریخی استوار باشد. 🌿 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ 🆔 @amamzmanam
•| ☁️📚|• ••از تیپش خوشم نمی آمد. دانشگاه را با خط مقدم جبهه اشتباه گرفته بود. شلوار شش جیب پلنگی گشاد میپوشید با پیراهن بلند یقه گرد سه دکمه و آستین بدون مچ که می انداخت روی شلوار. در فصل سرما با اورکت سپاهی اش تابلو بود. یک کیف برزنتی کوله مانند یک وری می انداخت روی شانه اش، شبیه موقع اعزام رزمنده های زمان جنگ. وقتی راه می رفت، کفش هایش را روی زمین می کشید. ابایی هم نداشت در دانشگاه سرش را با چفیه ببندد. از وقتی پایم به بسیج دانشگاه باز شد، بیشتر میدیدمش. به دوستانم می گفتم:《 این یارو انگار با ماشین زمان رفته وسط دهه شصت پیاده شده و همون جا مونده! 》 -کتاب ، به قلم محمدعلی جعفری، از زبان همسرش، روایت‌گر زندگی شهید مدافع حرم، است. 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🆔 @amamzmanam
•| ☁️📚|• ••از تیپش خوشم نمی آمد. دانشگاه را با خط مقدم جبهه اشتباه گرفته بود. شلوار شش جیب پلنگی گشاد میپوشید با پیراهن بلند یقه گرد سه دکمه و آستین بدون مچ که می انداخت روی شلوار. در فصل سرما با اورکت سپاهی اش تابلو بود. یک کیف برزنتی کوله مانند یک وری می انداخت روی شانه اش، شبیه موقع اعزام رزمنده های زمان جنگ. وقتی راه می رفت، کفش هایش را روی زمین می کشید. ابایی هم نداشت در دانشگاه سرش را با چفیه ببندد. از وقتی پایم به بسیج دانشگاه باز شد، بیشتر میدیدمش. به دوستانم می گفتم:《 این یارو انگار با ماشین زمان رفته وسط دهه شصت پیاده شده و همون جا مونده! 》 -کتاب ، به قلم محمدعلی جعفری، از زبان همسرش، روایت‌گر زندگی شهید مدافع حرم، است. 🌱✨ 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🆔 @amamzmanam
•| ☁️🌱|• ••با تاکسی خودم را به مرکز شهر رساندم. چشم هایم مثل آدمی گرسنه به دنبال رد یا نشانه هایی از آن کارناوال می گشت که من را تا آنجا کشانده بود. راننده تاکسیِ فرودگاه میگفت:《 تا یکی دو ساعت دیگر آفتاب غروب میکند و هوا کمی خنک تر میشود، کارناوال راه می افتد. کارناوال شب تا صبح توی شهر می گردد و مردم به دنبالش پای کوبی میکنند و نزدیک صبح، خسته و بی رمق به هتلشان بر میگردند. تا صبح روز بعد که دوباره کارناوال راه بیوفتد و دوباره دور یکدیگر جمع شوند.》 فکر کردم این هفته چه هفته لذت بخشی است! یک هفته طلایی. -کتاب تولد‌ در لس‌آنجلس، نوشته بهزاد دانشگر، خاطرات جذاب و خواندنی محمد عرب را بازگو میکند. 🌿🌸 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🆔 @amamzmanam کانال تازه تاسیس مارو دنبال کنید✨☝️🏻
•|📚☁️|• ••دختران آفتاب خواسته است که زن، منزلت و شخصیت وی را بشناساند؛ به خودش، مردش، به جامعه اش و به تاریخ گذشته و آینده اش، همانگونه که هست و همانگونه که باید باشد و همینگونه است که همسفران خویش را از طفیلی وجود مرد بودن عبور میدهد، از عین مرد بودن میگذراند و به انسانی می رساند که در عین زن بودن، هیچ از مراتب و کمالات انسانی کم ندارد. --کتاب دختران آفتاب، نوشته امیرحسین‌بانکی، بهزاد‌دانشگر‌، محمدرضا‌رضایتمند است.🌱 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🆔 @amamzmanam کانال‌تازه‌تاسیس‌مارو‌دنبال‌کنید✨☝️🏻
•|✨📚|• ••این بار در کتاب "حیدر" نوشته "آزاده اسکندری"، با روایتی خطی، یک دست و درهم تنیده از ۹ سال زندگی مولی الموحدین علی علیه‌سلام با حضرت صدیقه طاهره سلام‌علیها مواجهیم. روایتی که راوی‌اش حیدر علیه‌سلام است. از زبان مولا میخوانیم که از سال دوم تا یازدهم هجری چه گذشت. از روزهای نزدیک به ازدواج حضرت امیر علیه‌سلام تا روزهای بعد از شهادت حضرت زهرا سلام‌علیها. 🌱 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🆔 @amamzmanam لطفا‌کانال‌مارو‌دنبال‌کنید☝️🏻✨
•| 🌱✨|• ••این منم خوشبخت ترین زن دنیا، که در تاریک و روشن جاده ایی که به آسمان وصل می شود، در حالی که احساس میکنم خودِ بهشت را در کنارم دارم، همراه نیمه دیگر وجودم به دالان بهشت میروم. --ارزش وصل نداند مگر آزرده هجر مانده آسوده بخسبد چو منزل برسد رمانِ دالان‌بهشت، نوشته نازی‌صفوی به داستانِ زیبای مهناز و محمد میپردازد، قصه ایی سراسر زیبایی؛ عاشقانه‌ای زیبا را رقم میزند که این مسیر همراه با تلخی هایی است که به شیرینی های ماندگار تبدیل میشود.🌱 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🆔 @amamzmanam لطفا‌کانال‌مارو‌دنبال‌کنید☝️🏻✨
امام زمانم.عج.
••خیلی وقته معرفی کتاب نداشتیم! -از کتاب خوندن غافل نشیم :) 🌱 [ مسئله این نیست که خرید کتاب چقدر
•| ☁️📚|• ••آیا آن زمان را به یاد می آورید که کودکی کوچک بودید و زندگی را بسیار شگفت انگیز و حیرت آور میدانستید؟ تردید نداشته باشید. معجزه‌ی زندگی به راستی واقعیت دارد. این معجزه بسیار شگفت انگیز، روحیه بخش و حیرت آور است. شما می توانید زندگی مناسب و دلخواهتان را بیافرینید. شما میتوانید به خواسته های ارزشمندتان برسید. شما میتوانید سعادتمندانه زندگی کنید. -این حقیقت دگرگون کننده‌ی زندگی در کتاب های آسمانی نهفته است.🌱 ●کتاب معجزه سپاس گزاری، اثر راندا برن، ترجمه سیما فرجی 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🆔 @amamzmanam
•| ✨📚|• ••و من شدم "ایران". من باید پاسخگوی همه نقاط قوت و ضعف ایران می‌بودم. انگار من مسئول همه شرایط و وقایع بودم. چاره ای نبود و البته از این ناچاری ناراضی هم نبودم. من ناخواسته واسطه انتقال بخشی از اطلاعات شده بودم و این فرصتی بود تا آن‌طور که باید و شاید وظیفه ام را انجام دهم. تصمیم گرفته شده بود! من سفیر ایران بودم و حافظ منافع کشورم و مردمش. --کتاب خاطرات سفیر، نوشته نیلوفر شادمهری🌱 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🆔 @amamzmanam
•|✨📚|• ••این بار در کتاب "حیدر" نوشته "آزاده اسکندری"، با روایتی خطی، یک دست و درهم تنیده از ۹ سال زندگی مولی الموحدین علی علیه‌سلام با حضرت صدیقه طاهره سلام‌علیها مواجهیم. روایتی که راوی‌اش حیدر علیه‌سلام است. از زبان مولا میخوانیم که از سال دوم تا یازدهم هجری چه گذشت. از روزهای نزدیک به ازدواج حضرت امیر علیه‌سلام تا روزهای بعد از شهادت حضرت زهرا سلام‌علیها. 🌱 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🆔 @amamzmanam لطفا‌کانال‌مارو‌دنبال‌کنید☝️🏻✨