🌴💐🌹🌼🌹💐🌴
#شهدا
#حجاب
#عفاف
#رئیس_جمهور_مکتبی
#شهید_والامقام
#محمدعلی_رجایی
گاهی که خبر نداشت و میرفت مجلس و مراسمی ناگهان غافل گیر می شد...
چشمش که به زنهای نامحرم می افتاد می نشست یک گوشه، سرش را پایین می انداخت...
چند لحظه که می گذشت بلند می شد چیزی را بهانه میکرد و زود خداحافظی می کرد و مجلس را ترک میکرد.
دیگر لازم نبود توضیحی بدهد:
همه می دانستند که #محمدعلی_رجایی آدمی نیست که پا به هر محفلی بگذارد و در مقابل عمل حرام بی تفاوت بماند!
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
@amamzmanam
#تلنگرانه
جالبہوقٺےپیشکسیهسٺیم
کہدوسٺمونداره ''💕''
دائمحواسمونهسٺکارےنکنیم
کہناراحٺبشہ '' :( ''
وبرعکسکارےکنیمکہ
دوسٺداشٺہباشہتابیشٺر
دوستمون داشته باشه...💕
پسچرا...
ماییکہمےخوایمخداعاشقمونبشہ
بااینکہمےدونیممےبینہ!'
بازمگناهمےکنیم..؟ 💔
🆔 @amamzmanam
#حدیث
اميرالمؤمنين عليه السلام :
معاشرت و هم صحبتی، خصلت هاى پوشيده را آشكار مى كند.
📙غررالحکم ؛۵۰۹۹
🆔 @amamzmanam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر قشنگه روز عید غدیر خانم های خانه دار غذا درست کنند و به چند نفر غذا بدهند....
#عید_غدیر
#استاد_پناهیان
🆔@amamzmanam
و خدا ناب ترین لیلی دوران من است(''♥️'')
#پروفایل
#خدا
به جمع ما بپیوندید🦋👇🏻👇🏻
•••┈❀🌿🌸♥️🌸🌿❀┈•••
@amamzmanam
•••┈❀🌿🌸♥️🌸🌿❀┈•••
حکمت0⃣2⃣
🌱روش برخورد با جوانمردان🌱
🌸أَقِيلُوا ذَوِي الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ، فَمَا يَعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلَّا وَ [يَدُهُ بِيَدِ اللَّهِ] يَدُ اللَّهِ بِيَدِهِ يَرْفَعُهُ.🌸
✨از لغزش جوانمردان درگذريد، زيرا جوانمردى نمى لغزد جز آن كه دست خدا او را بلند مرتبه مى سازد.✨
@amamzmanam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از راه دور، پر زدهام سوی گنبدت
با یک سلام، از تهِ دل زائرت شدم!
#أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ
@amamzmanam
📜#حکایت 💦#ذکر
#غیبت ممنوع 📛
روزی یکی از اولیا به حضرت الیاس و حضرت خضر علیهما السلام شکایت کرد که مردم زیاد غیبت می کنند و غیبت هم از گناهان کبیره است 🔥 و هر چه آنها را نصحیت می کنم و منع شان از غیبت کردن می کنم، به حرفم اعتنایی نمی کنند ☹️ و آن عمل قبیح را ترک نمی کنند. چه کنم؟
حضرت الیاس (ع) فرمود: چاره این کار این است که وقتی وارد چنین مجلسی و دیدی غیبت می کنند بگو:
🌸 «بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد»
☀️ پروردگار، ملکی را بر اهل مجلس موکل می کند که هر وقت کسی خواست غیبت کند آن ملک جلو این عمل زشت را می گیرد و نمی گذارد غیبت شود. 🤫
سپس حضرت خضر (ع) فرمود: وقتی کسی در وقت بیرون رفتن از مجلس این ذکر را بگوید، حضرت حق ملکی را می فرستد تا نگذارد که اهل آن مجلس غیبت او را کنند. 😊
📚 داستان های صلوات / ص ۵۷
@amamzmanam
یه موتور گازے داشت 🏍
که هرروز صبح و عصر سوارش میشد
و باش میومد مدرسه و برمیگشت .
یه روز عصر ...
که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت❗️
رسید به چراغ قرمز .🚦
ترمز زد و ایستاد ‼️
یه نگاه به دور و برش کرد 👀
و موتور رو زد رو جک
و رفت بالای موتور و فریاد زد :🗣
الله اکبر و الله اکــــبر ...✌️
نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .😳
اشهد ان لا اله الا الله ...👌
هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید 😂
و متلک مینداخت😒
و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد 😳
که این مجید چش شُدِه⁉️
قاطی کرده چرا⁉️
خلاصه چراغ سبز شد🍃
و ماشینا راه افتادن🚗🚙
و رفتن .
آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟
چطور شد یهو؟؟!! حالتون خُب بود که؟!!
مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت👀
و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟ 😏
پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود
که عروس توش بی حجاب نشسته بود 😖
و آدمای دورش نگاهش میکردن .😒
من دیدم تو روز روشن ☀️
جلو چشم امام زمان داره گناه میشه ❌
به خودم گفتم چکار کنم
که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه .
دیدم این بهترین کاره !"👌
همین‼️✌️
#شهید_مجید_زین_الدین
🎌برگےازخاطراتشهیدمجیدزین الدین🌟
هر جوری که میتونی جلوی گناه را بگیر✋✨
🔸🔸🔸
#شهیدانه
#امام_زمان
به جمع ما بپیوندید🦋👇🏻👇🏻
•••┈❀🌿🌸♥️🌸🌿❀┈•••
@amamzmanam
•••┈❀🌿🌸♥️🌸🌿❀┈•••
#چادرانهــ💛
شایدچادرڪلمهایستعربی! 💕🍃
ولۍعربڪه‹چ›ندارد!😐💔
پسشاید
بهجای‹چ›باید‹ج›گذاشت..
‹ج›گذاشتوگفتجادر!
یعنیجاۍدُر..!🙃
یعنیتودُرهستیهمانمروارید❤️
همانیڪهجایشدرصدفاست..😇
همانمرواریدزیبادرصدفڪهگرانقیمت
تریناستدربیندُرها!🌹
پسچادرهمانصدفاست💛🍃
صدفیبرایمحفوظماندنمنوتو..!
صدفیبمان:))♥
#حجاب✨💕
به جمع ما بپیوندید🦋👇🏻👇🏻
•••┈❀🌿🌸♥️🌸🌿❀┈•••
@amamzmanam
•••┈❀🌿🌸♥️🌸🌿❀┈•••
#حدیث
امام صادق علیه السلام:
السَّعيدُ مَن وَجَدَ في نفسِهِ خَلوَةً يَشغَلُ بها
خوشبخت، كسى است كه براى نفس خود خلوت و فراغتى يابد و به كار اصلاح آن پردازد
📚بحارالأنوار صفحه203 جلد78
@amamzmanam
✅عظمتِ طبِّ امام هادی النقی (علیه السلام)
📌درمان زخم متوکل با پشتگل وقتی همه اطباء عاجز شدند...
طبیب نگاهی به زخم پهلوی متوکل انداخت و گفت: «ای خلیفه، این زخم به دلیل عفونت زیادی که در آن جمع شده، روز به روز ورمش بیشتر می شود.»
متوکل ناله ای کرد و گفت: «فکر چاره باشید که این درد مرا از پای در می آورد.»
طبیب نگاهی به صورت رنگ پریدهی متوکل انداخت و گفت: «باید سر زخم را بشکافیم تا عفونت بیرون بیاید.»
ـ سر زخم را بشکافید؟! من همین طور هم آرام و قرار ندارم، چه رسد به این که بخواهید چاقو را به زخم نزدیک کنید.
طبیب دیگر گفت: «ای خلیفه! هیچ راهی غیر از این وجود ندارد.» فتح بن خاقان تعظیمی کرد و گفت: «ای خلیفه! اگر اجازه بدهی، شخصی را نزد علی النقی بفرستیم. شاید دوایی برای این مرض شما داشته باشد.»
متوکل با اشارهی سر، حرف او را تایید کرد. فتح بن خاقان بیرون رفت و لحظاتی بعد برگشت و گفت:«حتماً غلام با راه چاره ای بر خواهد گشت.» بطحایی که چشم دیدن امام را نداشت، گفت: «هیچ کاری از او بر نمیآید.» طبیب نگاهی تمسخر آمیز به فتح بن خاقان انداخت و گفت: «چه راهی غیر از شکافتن سر زخم وجود دارد؟!»
مادر متوکل با دستمال اشکهایش را گرفت و پیش خود گفت: «نذر میکنم اگر فرزندم شفا پیدا کند، کیسه ای زر برای امام بفرستم.»
ساعتی بیشتر نگذشته بود که غلام وارد جمع شد و گفت: «امام گفت که پشکل گوسفند را در گلاب بخیسانید و آن را روی زخم ببندید.»
صدای خنده فضای اتاق را پر کرد:
[ـ پشکل؟!
ـ عجب حرفی!
ـ واقعاً مسخره است. (=درست مانند کسانی که تجویز شیاف روغن بنفشه از امام صادق علیه السلام را مسخره میکردند)]
صدای فتح بن خاقان آنها را به خود آورد:
ـ حرف امام بی حساب نیست. به آنچه دستور داده، عمل کنید. ضرری نخواهد داشت.
و برای تهیهی آن، از در بیرون رفت. یکی از اطباء گفت: «بهتر است ما هم بمانیم تا نتیجهی کار را ببینیم».
ساعتی بیش از گذاشتن دارو روی زخم نگذشته بود که شکافته شد و عفونت بیرون زد. طبیب که به زخم خیره شده بود، با ناباوری گفت: «به خدا قسم که علی النقی دانای به علم است و حرف های ما دربارهی او اشتباه بود.»
بطحایی که کنار متوکل ایستاده بود، این حرف برایش گران آمد. سر در گوش متوکل برد و گفت: « ای خلیفه! بهتر است زودتر این طبیبان را مرخّص کنی. جایز نیست در حضور شما کسی را مدح کنند که خلافت شما را قبول ندارد.»
متوکل که کمی دردش آرام شده بود، به آنها گفت: «شما مرخص هستید، می توانید بروید». و رو به بطحایی گفت: «اگر داروی علی النقی نبود، من الآن حال خوشی نداشتم». بطحایی چشم های نگرانش را به زمین دوخت و به فکر فرو رفت. متوکل که متوجه نگرانی او شده بود، گفت: «در چه فکری؟ اتفاقی افتاده؟»
ـ ای خلیفه! علی النقی مال و اسلحهی زیادی در خانهی خود جمع کرده و میخواهد علیه شما قیام کند. بهتر است زودتر فکر چاره ای بکنی. متوکل دستش را به هم کوبید و نگهبان را صدا زد.
ـ برو سعید حاجب را خبر کن.
وقتی سعید وارد شد، متوکل گفت: «همین امشب مخفیانه به منزل علی النقی برو و هر چقدر اسلحه و اموال دارد، به اینجا بیاور.»
*
تاریکی کوچه را پوشانده بود. سعید نردبان را به دیوار کاهگلی تکیه داد و از آن بالا رفت. خود را به دیوار آویزان کرد تا جاپایی پیدا کند که صدای امام او را به خود آورد:
ـ ای سعید! همان طور بمان تا برایت شمعی بیاورم!
گوشهی عمامهی پشمی را دور سرش پیچید و از روی سجاده ای که روی ایوان انداخته بود، بلند شد. وقتی امام شمع را به حیاط آورد، سعید جاپایی پیدا کرد و خود را از دیوار پایین کشید. امام با دست اشاره کرد و گفت: «برو اتاق ها را بگرد و هر چه پیدا کردی، بردار.»
سعید به فرش حصیری کف اتاق چشم دوخت و گفت: «ای سید! شرمنده ام. مرا ببخش. دستور خلیفه بود.» و به طرف اتاق ها رفت.
*
ـ ای خلیفه! در منزل علی النقی غیر از شمشیر که غلافی چوبی دارد و این کیسه چیزی پیدا نکردم. نگاه متوکل به یکی از کیسهها افتاد که مُهر شده بود. رو به سعید گفت: «این که مهر مادرم است! برو او را صدا کن.»
کیسهی دیگر را باز کرد، چهارصد دینار داخل آن بود. وقتی مادرش وارد شد، کیسه را زمین گذاشت و گفت: «مادر! این کیسه را در منزل علی النقی پیدا کردیم که نشان مهر شما روی آن است. می خواهم بدانم مهر شما روی این کیسه چه می کند؟»
مادر متوکل نگاهی به کیسه انداخت و گفت: «چند روز پیش نذر کردم که اگر شفا پیدا کنی، ده هزار دینار برای امام علی النقی بفرستم. نشان مهر خود را نیز بر آن زدم.»
صورت متوکل از شرم سرخ شد، رو به سعید گفت: «شمشیر و این کیسهها را بردار و کیسه ای دیگر به آن اضافه کن و به منزل علی النقی برو و عذرخواهی بکن.»...
📕کافی، ج ۱، ص ۴۹۹
📚بحارالأنوار، ج ۵۰، ص ۱۹۸
#عاشقان.ظهور
@amamzmanam
❣#سلام_فرمانده ❣
📖 السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَابْنَ عَلِيٍّ اَلْمُرْتَضَى...
🌱سلام بر تو ای یادگار امیرالمومنین .
سلام بر تو و بر روزی که زمین درد کشیده را، با عدالت علوی التیام خواهی داد.
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
#عاشقان.ظهور
@amamzmanam
•📸🗞•
چطـوریگناهنڪنیم؟!
-قـدماول:
هروقـتڪھفڪرگناھاومدتوسـرت...↯
¹•شیطـانرولعنتڪن!
²•یھصلواتبفرسـت!
³•بگواستغفراللـھ
-قـدمدوم:
اگردیـدیبازمولڪننیست...↯
¹•برویھوضوبگیر!
²•دورڪعتنمازبخون!
''تو۹۹درصدمواقعجوابمیدھ!
کافیھفقطیهبازامتحانڪنید''
•قانوندلـمونازامروز↯
موقعگناھ،اگردیدیهیچجورهنمےتونیـے
جلویشیطانوبگیـری!
اولدورڪعتنمازمیخونے
بعدهرگناهےخواستےانجاممیدی...!
''مطمئنباشاینجوریخداڪمڪتمیڪنهدیگھ
سمتاونگناهنمیـری...''
-استادرائفےپور''
••¦⇢ #ترک_گناه
••¦⇢ #خودسازی
#امام_زمان
#أللَّهُـمَ_عجِّـلْ_لِوَلیِک_ألْـفرج
@amamzmanam
#چادرانهــ💛
شایدچادرڪلمهایستعربی! 💕🍃
ولۍعربڪه‹چ›ندارد!😐💔
پسشاید
بهجای‹چ›باید‹ج›گذاشت..
‹ج›گذاشتوگفتجادر!
یعنیجاۍدُر..!🙃
یعنیتودُرهستیهمانمروارید❤️
همانیڪهجایشدرصدفاست..😇
همانمرواریدزیبادرصدفڪهگرانقیمت
تریناستدربیندُرها!🌹
پسچادرهمانصدفاست💛🍃
صدفیبرایمحفوظماندنمنوتو..!
صدفیبمان:))♥
#حجاب✨💕
به جمع ما بپیوندید🦋👇🏻👇🏻
•••┈❀🌿🌸♥️🌸🌿❀┈•••
@amamzmanam
•••┈❀🌿🌸♥️🌸🌿❀┈•••
•|#چادرانه🍀|•
سیاهی اش
بلندی اش
گرمایش…
آرامش محض اسـت…
مشکی بودنش، آبی ترین آسمان مـن اسـت
همین کـه دارمش، لذت دارد….
زینتم را می گویم:
چادر…
@amamzmanam
[ #تـلنگرانهـ🚦⛓ ]
✨فعالیت داشتن در فضاے مجازے و پاڪ ماندن در آن تقواے دو چندان میخواهد🌐
✨یادمان نرود،گاهے با گناه بہ اندازه
یڪ لایڪ فاصله داریم...👌
✨یادمان نرود ،فضاے مجازے هم
"محضر خداستـــ "❤️✨
✨در روز حساب، تمام این سایتها بہ
حرف مےآیند و گواهے میدهند بر ڪارهایمان نڪند ڪهـ شرمنده باشیم😰
«امان از لحظهے غفلت ڪهـ فقط خدا
📿 شاهد استـــ و بس !🚧
👈🏼گاهے روے مانیتور بچسبانیم :
" ورود شیطان ممنوع 🚫 "
♡مراقب دستےڪهـ ڪلیڪ میڪند☝️🏻
♡چشمے ڪهـ میبیند👀
♡و گوشے ڪهـ میشنود باشیم..👂🏾
♡و بدانیم و آگاه باشیم ڪهـ خــ📿ــدا
♡" همیـــشه #آنلاین استـ‼️
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
#امام_زمان
ظهوربسیارنزدیکاست🔥
⚘اَݪٰلــّہُـمَّ؏َجِــِّلݪِوَلیـِّڪَالفَرَجـــ⚘
@amamzmanam
#تلنگر
#نماز_با_حضور_قلب
چرا نمازامون با حضور قلب نیست؟
یڪ راهکار خیلے ساده و عملق برای افزایش تمرکز توی نماز:
۱_ تو نماز اول از همه به چیزی که میگی سعی کن توجه کافے داشته باشی
حتی اگه معنی چیزایی ڪه میخونی رو نمیدونی حتما برو به معانیشون یک نگاهے بنداز..خیلی زشتھه آدم ندونه چی داره میگه ها
۲_ راهکار دوم اینکه تو نماز فقط بہه سجاده ات نگاه کن
و سعی کن تحت هیچ شرایطی نگاهتو از سجاده ات بر نداری.. این کار به شدت باعث افزایش تمرکزت میشھ
تازه.. یک فایده دیگه هم داره اونم اینکه برای کنترل نگاه خیلی قوی میشے
أللَّھُـمَ_؏َـجِّـلْ_لِوَلیِڪْ_ألْـفَـرَجـ
@amamzmanam
•|#شهیدانه🌹|•
°°°گمنامی تنها برای شهرت پرستان درد آور است
°°°وگرنه همه اجرها در گمنامیست
°°°محکمه خون شهداء محکمه عدلیست
°°°که ما را در آن به محاکمه میکشند
~~~~~~●
@amamzmanam