eitaa logo
سید حسین | عمار
879 دنبال‌کننده
543 عکس
64 ویدیو
0 فایل
به نام خدا و برای خدا یه خادم الشهدا دهه هشتادی محصول انقلاب از کرج... نوکر حضرت زهـــرا سلام‌اللّه‌علیها... مجذوب خاک شلمچه... دلتنگ راهیان نور... ((کپی:راضی نیستم)) شرایط تبلیغات و کپی @shraiet_8
مشاهده در ایتا
دانلود
🙃🍃 اولین سال بعد از شهادت شهید زمستان سرد شده بود و خلاصہ اولین برف زمستان بر زمین نشست یڪ شب پدرشوهرم آمد خیلی ناآرام گفت: عروس گلم ناصر بہ تو قول داده ڪہ چیزی بخره و نخریده؟  گفتم: نہ هیچی  خیلی اصرار ڪرد آخرش دید ڪہ من ڪوتاه نمی‌آیم گفت: بهت قول داده زمستون ڪہ میاد اولین برف ڪہ رو زمین میشینہ چی برات بخره؟  چشم‌هایم پر از اشڪ شد گریہ‌ام گرفت گفت: دیدی یڪ چیــزی هست..بگو ببینم چی بهت قول داده؟  گفتم: شوخی می‌ڪرد و می‌گفت بذار زمستون بشہ برات یڪ پالتو و یڪ نیم چڪمہ میخرم این دفعہ آقاجون گریہ‌اش گرفت نشستہ بود جلویِ من بلند بلند گریہ می‌ڪرد گفت:دیشب ناصر اومد تویِ خوابم بهم پول داد گفت: بہ منيژه قول دادم زمستون ڪہ بشہ براش یڪ چڪمہ و یك پالتو بخرم حالا ڪہ نیستم شما زحمتش رو بڪش 🌱|@amar_Karbala
به رُفقایش گفته بود: من اهمیت نمی‌دهم درباره ما چه می‌گویند.. من می‌خواهم دلِ ولایت رو راضی کنم.. +این بصیرت چگونه حاصل می‌شود؟! بر اثر گذشتن از خود.. 🌱|@amar_Karbala
‏از حاج احمد سوال شد چرا اسمِ تیپتان را محمد رسول‌الله گذاشتید؟! گفتن: تا هروقت که اسم لشکر ۲۷ بردہ می‌شود ذکر صلوات به همراه داشته باشد :) 🌱|@amar_Karbala
‌‹مادرت‌میگفت‌ یڪ‌‌هفتہ‌قبل‌شهادت شب‌از‌لای‌در‌دیدم‌سر‌سجاده‌داره‌گریه.. ‌میکنه‌و‌با‌امام‌زمان‌حرف‌میزنہ‌ رفیق‌چے‌گفتی‌دِل‌امام‌زمانو‌بردی؟ سفارش‌ماهم‌میکنی :)› 🌱|@amar_Karbala
شهید حقیقت شگفت آوریست ما چون عادت کردیم به مشاهده‌ی شهدا به گذشت و ایثارشان عظمت این حقیقت بهشتی برای ما مخفی میماند ❤️ 🌱|@amar_Karbala
چه زیباست .. خاطرات مردانی که پروای نام ندارند و در کهف گمنامی خویش مأوا گرفته اند به یاد شهدای گمنام … آنان که در زمین گمنامند و در آسمانها مشهورند … 🥲💚 🌱|@amar_Karbala
یاࢪان شـتاب ڪنید گویند قافلھ اۍ دࢪ ࢪاھ اسـت ڪھ گنھڪاࢪان ࢪا دࢪ آن ࢪاهے نیسـت آࢪۍ گنھڪاࢪان ࢪا ࢪاھے نیسـت اما پشیمانان ࢪا مےپذیࢪند 🌱|@amar_Karbala
راستی! هنوز مادر پیرت تو خونه منتظره... چرا اینجا خوابیدی؟ 🌱|@amar_Karbala
🌷 جلسه‌ی فرماندهان در قرارگاه تیپ برگزار شده بود. همه آمده بودند جز آقا ولی. سابقه نداشت آقا ولی بدقولی یا تاخیر داشته باشد. جلسه هم بدون ایشان برگزار نمی‌شد. پرس‌‌و‌جو کردیم. آقا ولی را در اقامتگاه بسیجیان در منتهی‌الیه قرارگاه یافتیم. داشت زمین قرارگاه و محیط خوابگاه بسیجی‌ها را جارو می‌کرد تا وقتی بسیجی‌ها از راه رسیدند، محیطی پاکیزه داشته باشند. آن‌قدر سرگرم این کار شده بود که گذشت زمان را احساس نکرده بود. شهید🕊🌹 🌱|@amar_Karbala
‏‌دختری داد میزد ، گریه میکرد ؛ میگفت: میخوام صورتِ پدرمو ببوسم . اما اجازه نمیدادند ، یکی گفت: دخترش است مگر چه اشکالی دارد؟ بگذارید پدرش را ببوسد .. گفتند شما اصرار نکنید نمیشود این شهید سر ندارد:)..💔 🌱|@amar_Karbala
مانه‌ازرفتن‌آنها، که‌ازماندن‌خویش‌دلتنگیم...! 🌱|@amar_Karbala
پایان مبارزه ما شهادت است...✌️🏻🇮🇷 🌱|@amar_Karbala