شبنامه 1209 - @mrtahlilgar.mp3
12.72M
🚨 مهم / ایران 1.5 میلیون بشکه نفت آمریکا و کشتی بزرگتر از ناو هواپیمابر آمریکا را توقیف کرده!
#شبنامه / اندیشکده آمریکایی: ما محموله ی نفتی 38 میلیون دلاری ایران را توقیف کرده ایم، ایران سه برابر این را که از کویت خریده بودیم توقیف کرده است / 1.5 میلیون بشکه نفت آمریکا توسط ایران توقیف شده است / کشتی که ایران توقیف کرده از ناوهای هواپیمابر آمریکا بزرگتر است / قسمت ۱۲۰۹
17.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌘به کسی که معتقد است اسلام مرده جایزه می دهند🌘
فرد مسلمان استحاله شده که نظریه پرداز جعلی شد و معتقد است: اسلام ۱۴٠٠ سال قبل مرد!!.
چنین فردی از دست آقای روحانی جایزه گرفته بود و مورد تقدیر وزیر کابینه اش قرار داشت.
آیا ساده لوحی بود یا جهل و یا...!.
نکته: طیف آفای روحانی خیز بر داشتند برای اشغال مجلس.
واقعا مردم ما ضد اسلام هستند به این ها رای بدهند؟!
در حالیکه مردم بیش از ۳۲ سال کشورداری آنها مخصوصا دو دور ریاست دولت تدبیر را تجربه کردند، که بخش عمده مشکلات فعلی از جمله کمبود مسکن و کاهش شدید ارزش پول ملی ما (حراج کردن ارز و طلا در کشور که نتیجه اش کاهش ارزش پول ملی شد) در نهایت تورم و دهها مورد دیگر از نتایج بی تدبیری آنهاست و تا چند سال آینده نیز آثار بی تدبیرها در زندگی و امور معیشتی مردم ما باقی خواهد ماند و بر طرف نخواهد شد ـ
اصلاح طلبان که برخی افسادشان آشکار است، چطوری می خواهند به قدرت بر گردند؟ » م م» ۱۴٠۲/۲/۲۳👇
10.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸بازنشر به بهانه امضای قرارداد تکمیل خط ریل رشت آستارا
8.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جسارت و گستاخی طالبان از حد گذشته،
تمسخر ایران و رئیس جمهور کشورمان
@tribon_mellat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حجاب_حکم_خداست
🔴 دخترهایی که ما بهشون افتخار میکنیم
🔴 دخترهایی که براندازها بهشون افتخار میکنن
8.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥چگونه یک #فمنیست به #ایران آمد و نسخه #فرزند_کمتر، زندگی بهتر را برای ایران پیچید.
⭕️ جالب اینجاست که این برنامهای رو که به ایران داد رئیس جمهور وقت #آمریکا با اجرایش در آمریکا مخالفت کرده بود.
#نفوذ
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅┅❅🌸🌺🌸❅┅┅┄
بصیرت آگاهی همراه با ایمان قلبی است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 **برملاشدنِ دروغ تروریستها هنگام گفتوگو با یکدیگر**
🔹رسانههای ضدایرانی با انتشار صوت مکالمۀ مجید کاظمی، یکی از تروریستهای اعدامشده، که در آن میگوید من اسلحه نداشتم و هیچ کاری نکردم، اینطور القا میکنند که مجید کاظمی بیگناه بوده اما کاظمی در صوتی که از مشاجرهاش با دیگر تروریست اعدامشده، منتشر شده از جابجایی اسلحهها میگوید.
🔹مجید کاظمی بعد از آخرین جلسۀ دادگاهش هم گفته من در جو قرار گرفتم و تیراندازی کردم. دیگر تروریستهای همراه او میگویند کاظمی کاری نداشت که تیر به چه کسی میخورد و در خیابان بیتوجه به اطرافش شلیک میکرد.
⭕️ راز یک سلام/ شیطان میگفت نمازت را تهران بخوان!
♨️ یکی از نمازگزاران خاطرهای از حضرت آیتالله العظمی بهجت فومنی (ره) نقل کرد که توسط فرزند این عالم ربانی شیخ علی بهجت مطرح شد.
🔻این نمازگزار میگفت: «تهران زندگی میکردم، کارم در زمینه کامپیوتر بود، روزی از تلویزیون یکی از نمازهایی را که آیتالله بهجت (ره) میخواندند دیدم و لذت بردم. تصمیم گرفتم به قم بروم و نماز جماعتم را به امامت آیتالله بهجت (ره) بخوانم، همین کار را هم کردم، به قم رفتم، دیدم بله همان نماز باشکوهی که در تلویزیون دیدم در قم اقامه میشود.»
♦️این شیفته حضرت بهجت میگفت: «نمازهای پشت سر آقا بسیار برایم شیرین و لذتبخش بود، برنامهام را طوری تنظیم کردم که نماز صبح بروم قم و نماز صبحم را به امامت آقای بهجت بخوانم و به تهران برگردم.»
♨️یک سال کارش همین شده بود، میرفت قم نماز میخواند و برمیگشت. این نمازگزار میگفت: «در این زمان شیطان هم بیکار ننشسته بود، هر روز مرا وسوسه میکرد که چرا از کار و زندگی میزنی و به قم میروی؟ خوب همین نماز را در تهران بخوان!»
🔻چندی گذشت، این نمازگزار که مدتی پشت سر آقای بهجت نماز خواند کمکم نسبت به فریادهای آیتالله بهجت (ره) هنگام سلام دادن آخر نماز حساس شده بود. با خودش میگفت: «آخر چرا آقا فریاد میکشد؟ چرا داد میزند؟ چرا با درد سلام میدهد؟ حساسیتم طوری شده بود که خودم قبل از سلامهای آقا سلام میدادم.»
♦️با خودش میگفت: « اگر نفهمم چرا آقا موقع سلام آخر نماز فریاد میکشد دیگر نمیآیم قم نماز بخوانم، همان تهران میخوانم، این هفته هفته آخر است!»
♨️ یک روز درب منزل آقای بهجت رفت و در زد تا به دلیل این فریادهای بلند حضرت بهجت (ره) پی ببرد. متوجه شد که آقای بهجت مهمان دارند. یک گوشهای نشست و در افکار خود غرق شده بود. در ذهنش با آیتالله بهجت حرف میزد. در ذهنش به آقای بهجت میگفت: «آقا اگر این راز را نگویی میروم! آقا دیگر پشت سرت نماز نمیخوانم! در همین افکار بودم که آیتالله بهجت انگار حرفهایم را شنیده بود. سر بلند کرد و به من خیره شد، به خودم لرزیدم، یعنی آقا فهمیده من چه میگفتم؟ من که در دلم گفتم، بلند حرفی نزدم، چطور شنید؟»
🔻سرش را پایین انداخت و آرام از مجلس خارج شد و به تهران برگشت، در راه دائماََ با خود میگفت: «آقا چطور حرفهای من را شنید؟ در همین افکار بودم تا اینکه شب شد و خوابیدم، در خواب دیدم پشت آیتالله بهجت (ره) ایستادم و در صف اول نماز میخوانم، متعجب شدم، در بیداری اصلاً نمیتوانستم به چند صف جلو برسم چه برسد به اینکه بروم صف اول!»
♦️خوشحال بود که در صف اول و پشست سر آقای بهجت نماز میخواند. ناگهان دید دربی جلوی محراب حضرت آیتالله بهجت باز شده و پشت این در باغی بزرگ و آباد است. با خودش میگفت: «این در را چه کسی باز کرده؟ اصلا قم چنین باغ بزرگی ندارد، تعجب کردم، باغ سرسبز و پر از میوهای بود، خدای من این باغ کجا بود؟ در همین افکار بودم که به سلام آخر نماز رسیدیم، در انتهای نماز و هنگام سلام نماز درب باغ محکم بسته شد، در همان حال از خواب پریدم.»
♨️وقتی که این نمازگرار از خواب برخاست. نمیتوانست بفهمد خواب بوده یا بیدار؟ آیا جواب سؤالش را یافته بود؟
🔻او در افکارش به این راز و به سؤالش فکر میکرد و پاسخی که یافته بود و ادامه داد: «پس راز این فریاد بلند آقا هنگام سلام نماز دردِ دل کندن از آن باغ آباد و بازگشت به زمین خاکی بود؟ به دلیل این درد آقا فریاد میکشید، من جواب سؤالم را گرفته بودم و پس از آن سه سال دیگر عاشقانه هر روز صبح برای نماز به قم میرفتم و سپس به تهران بازمیگشتم تا زمان رحلت آن عالم عالی قدر به این کار ادامه دادم و امیدوار بودم به یک سین سلام نماز آقای بهجت برسم.»
🔴این روایت بعد از فوت حضرت آیت الله بهجت (ره) توسط فرزند ایشان در یک مراسم بازگو شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حیدر مصلحی وزیر سابق اطلاعات :
مشایی نفوذی ام آی 6 انگلیس بود.
تحلیلی از سرویسهای جاسوسی آمریکا ؛ انگلیس و اسرائیل توسط وزیر سابق اطلاعات
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت ششم : پهلوان ( ۱ )
✔️ راوی : حسین الله کرم
🔸سيد حسين طحامي کشت يگير #قهرمان جهان به زورخانه ما آمده بود و با بچه ها #ورزش ميکرد.هر چند مدتي بود که سيد به مسابقات قهرماني نميرفت، اما هنوز بدني بسيار ورزيده و قوي داشت. بعد از پايان #ورزش رو کرد به حاج حسن و گفت: حاجي، کسي هست با من کشتي بگيره؟
حاج حسن نگاهي به بچه ها کرد و گفت: #ابراهيم، بعد هم اشاره کرد؛ برو وسط گود.
معمولاً در کشتي پهلواني، حريفي که زمين بخورد، يا خاک شود ميبازد.
🔸کشتي شروع شد. همه ما تماشا ميکرديم. مدتي طولاني دو کشتيگير درگير بودند. اما هيچکدام زمين نخوردند.فشار زيادي به هر دو نفرشان آمد، اما هيچکدام نتوانست حريفش را مغلوب كند، اين کشتي پيروز نداشت.
🔸بعد از کشتي سيد حسين بلندبلند ميگفت: بارک الله، بارک الله، چه #جوان شجاعي، ماشاءالله پهلوون!
٭٭٭
🔸ورزش تمام شده بود. حاج حسن خيره خيره به صورت #ابراهيم نگاه ميکرد.#ابراهيم آمد جلو و باتعجب گفت: چيزي شده حاجي!؟ حاج حسن هم بعد از چند لحظه سکوت گفت: تو قديمهاي اين تهرون، دو تا #پهلوون بودند به نامهاي حاج سيد حسن رزاّز و حاج صادق بلور فروش، اونها خيلي با هم دوست و رفيق بودند.
🔸توي کشتي هم هيچکس حريفشان نبود. اما مهمتر از همه اين بود که بنده هاي خالصي براي خدا بودند.
هميشه قبل از شروع #ورزش کارشان رو با چند آيه قرآن و يه روضه مختصر و با چشمان اشک آلود براي آقا اباعبدالله شروع ميکردند. نَفَس گرم
حاج محمد صادق و حاج سيد حسن، مريض شفا ميداد.
🔸بعد ادامه داد: #ابراهيم، من تو رو يه پهلوون ميدونم مثل اونها! #ابراهيم هم لبخندي زد و گفت: نه حاجي، ما کجا و اونها کجا.بعضي از بچه ها از اينکه حاج حسن اينطور از ابراهيم تعريف ميکرد،ناراحت شدند.
🔸فرداي آن روز پنج #پهلوان از يکي از زورخانه هاي تهران به آنجا آمدند. قرار شد بعد از #ورزش با بچه هاي ما کشتي بگيرند. همه قبول کردند که حاج حسن داور شود. بعداز #ورزش کشتيها شروع شد.
🔸چهار مسابقه برگزار شد، دو کشتي را بچهدهاي ما بردند، دو تا هم آنها. اما در کشتي آخركمي شلوغ کاري شد! آنها سرحاج حسن داد ميزدند. حاج حسن هم خيلي ناراحت شده بود.من دقت کردم و ديدم کشتي بعدي بين ابراهيم و يکي از بچه هاي مهمان است. آنها هم که ابراهيم را خوب ميشناختند مطمئن بودند که ميبازند.براي همين شلوغ کاري کردند که اگر باختند تقصير را بيندازند گردن داور!
🔸همه عصباني بودند. چند لحظه اي نگذشت که #ابراهيم داخل گود آمد. با لبخندي که بر لب داشت با همه بچه هاي مهمان دست داد. آرامش به جمع ما برگشت. بعد هم گفت: من کشتي نميگيرم! همه با تعجب پرسيديم: چرا !؟
🔸كمي مكث كرد و به آرامي گفت: دوستي و رفاقت ما خيلي بيشتر از اين حرفها وكارها ارزش داره! بعد هم دست حاج حسن را بوسيد و با يك #صلوات پايان کشتيها را اعلام کرد.
شايد در آن روز برنده و بازنده نداشتيم. اما برنده واقعي فقط ابراهيم بود.
وقتي هم ميخواستيم لباس بپوشيم و برويم. حاج حسن همه ما را صدا کرد و گفت: فهميديد چرا گفتم ابراهيم پهلوانه!؟
🔸ما همه ساکت بوديم، حاج حسن ادامه داد: ببينيد بچه ها، پهلواني يعني همين کاري که امروز ديديد. #ابراهيم امروز با نَفس خودش کشتي گرفت و #پيروز شد.
ابراهيم به خاطر خدا با اونها کشتي نگرفت و با اين کار جلوي کينه و دعوا را گرفت. بچه ها پهلواني يعني همين کاري که امروز ديديد.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
شهید #ابراهیم_هادی
🌷@shahedan_aref
☘مسئولیت سنگینی گرفته بودم.
🌷یک روز شهید تهرانی مقدم پیش من آمد و گفت دوست داری کارت خوب پیش برود؟ گفتم: بله.
💠گفت : به تمام نیروهای تحت امرت بگو بگویند خدایا ما این کار را برای تو انجام می دهیم اگر ثواب دارد آن را تقدیم حضرت زهرا (سلام الله علیها) می کنیم.
🌸 بعد از آن به صورت عجیبی کارهای ما درست می شد...
💥خوبه ما هم نیت کنیم بگوییم : خدایا ما کار خوبی نداریم همین اندک کارهای خوبمان را هم تقدیم حضرت زهرا (سلام الله علیها) می کنیم.
🌹ان شاء الله کارهای ما هم وسط کارهای خیر ائمه قرار می گیرد و اجر و قرب و برکت پیدا میکند..
🌼شادی روح شهدا صلوات🌼
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
شهید #حسن_طهرانی_مقدم
🌷@shahedan_aref