پدر و مادر و بقیه کسانی که راه شما راه اسلام است و در راه اسلام حرکت میکنید، تقاضای من از شما این است که تا آنجا که توان در بدن دارید در جهت اسلام به کار برید و در این راه از هیچ چیز هراس به دل ندهید که خدا است شکافندهی دریاها و حافظ همه و از شما میخواهم که در حق امام دعا کنید و از خداوند بخواهید که این نعمت الهی را تا انقلاب مهدی (عج) حفظ کند و از شما میخواهم که برای من نیز دعا کرده و از خدا بخواهید مرا نیز با جمع شهدا محشور کند و از شما میخواهم که دعاها را فراموش نکنید، زیرا که دعا وسیلهای است برای تقرب به خدا و مقربین نیز از مخلصین درجه شان بیشتر است؛ و باز انتظار من از شما این است که صبور و ملایم باشید و همچنان که کسی بهترین چیزهای خود را برای عزیزترین کسان خود میخواهد، شما نیز بهترین چیزهای خود را برای خدا بخواهید که البته همه متعلق به خود اوست و بازگشت همه به سوی اوست؛ و از شما میخواهم با تمام قوا از اسلام عزیز دفاع کرده و هیچ لحظه از یاری خداوند مأیوس نشوید و هر وقت میخواستید برای من دلتنگ شوید به یاد عزیزترین کسانتان در کربلای حسین (ع) شهید شده اند بیافتید و فراموش نکنید که آنها بزرگترین عزیزان ما بودند و این راه برای آنان عزیز و گرامی بود و اگر خواستید گریه کنید برای این شهیدان راه حقیقت اشک بریزید و با یاد آنها و همچنین به فکر هزاران نوگل اسلام بیفتید که در کربلای ایران شهد شده اند و دل خود را به خدا بسپارید و در مشکلات از او یاری بخواهید. همچنان که من خواهرم را به خدا سپردم و رضای ما، در رضای اوست و اگر خداوند خواست و او بازگشت به او بگویید که او برای من حکم یک هادی را داشت و ثابت کرد که راهرو فاطمه (س) است و به حقیقت شفیع ما در روز جزاست.
برادر و خواهرانم که رهرو و مقلد امام هستید پا برجا باقی بمانید و لحظهای پشت او را خالی نکنید که او استوار است، ولی شما و ما به گمراهی میرویم، و برای این نعمت الهی شکرگذاری کنید؛ و نکته دیگر به خانواده ام تذکر میدهم و آن این است که لحظهای از امر به معروف و نهی از منکر غافل نشوید و اگر کافر یا انسان ستمگری را امر به معروف و نهی از منکر کردید و باز در منکرات خود پابرجا ماند اگر نور چشمتان هم باشد تردش کنید که میان خدا و او باید یکی را انتخاب کنید.
در پایان اضافه میکنم که کلیه قرض هایم را به برادر نورانی، یکی از دوستان، میگویم که با حلال خواهی از شما میخواهم که آنها را بپردازید و اگر کسی حقی پیش من دارد از او میخواهم که حلالم کنند و اگر حقی پیش کسی دارم حلالش باد.
برای فرج امام زمان و برای امام و انقلاب و مستضعفین جهان دعا کنید.
التماس دعا دارم، حلالم کنید. علی
بالأخره بعد از ۳۰ ماه حضور مداوم و تأثیرگذار در جبههها در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۶۱ و در جبهه فکه در عملیات والفجر مقدماتی، ترکش خمپاره ۶۰ به قلب و سرش اصابت کرد.
یکی از دوستانش نقل میکرد که علیرضا قبلاً و در جمع محدودی از همرزمانش چگونگی شهادتش را گفته بود: «دشمن دو جای مرا هدف قرار خواهد داد. مغزم را که به اسلام فکر میکند و قلبم را که برای اسلام میتپد.»
دو روز در بیمارستان شریعتی تهران بیهوش بود. پس از این دو روز و هنگام اولین تکبیر اذان مغرب، روح پاک و عاشق او به دیدار حضرت حق شتافت. مقدر بود که روز شهادتش مقدر باشد با شب تولدش؛ اذان صبح یکم اسفند ۳۹ به دنیا بیاید و اذان مغرب ۳۰ بهمن ۶۱ به اعلا علیین بپیوندد.
هنگام عروج روح علیرضا اتفاق عجیبی افتاد. هالهای از نور دور صورتش را گرفته بود، مانند ماهی که زیر ابر پنهان بوده و نمایان میشد. این صحنه، غوغایی در بیمارستان به پا کرد. پزشکان و پرستاران بیمارستان و مجروحین همه گریه میکردند. پرستاران کف پای علیرضا را بر روی صورتشان میمالیدند و میگفتند: با اینکه اینجا خیلی شهید دیده ایم، ولی تا به حال چنین صحنهای را ندیده بودیم که شهیدی اینگونه عروج کند. (به نقل از پدر ایشان)
صدایش آرام، گیرا و دلنشین بود. لحن کلامش موثر و بر دل مینشست. هرچه میگفت به آن اعتقاد داشت و عمل میکرد. در سلام کردن بر همه سبقت میگرفت. برای هیچکس بد نمیخواست، راحتی دیگران را میخواست حتی به قیمت رنج و ناراحتی خودش. به نظافت و تمییزی بسیار مقید بود، حتی یک چوب کبریت هم به کوچه و خیابان نمیانداخت. بسیار قناعت پیشه بود. اهل تجمل و تشریفات نبود، هر غذایی بود میخورد و هر لباسی بود میپوشید. هرگز یأس و ناامیدی در وجودش رخنه نمیکرد.
خیلی خوش طبع بود. کلماتی شیرین و شاد میگفت و خانه را غرق نشاط میکرد. در تمام عمرش هیچ کس از او بی احترامی ندید. در شبهای سرد زمستان و پر یخ و برف جبهه، قبل از اذان صبح بیدار میشد و نماز شب میخواند. بسیاری از رزمندگان و دوستان مناجات او را در دل شب دیده بودند.
از تعریف و تمجید دوستانش به شدت میرنجید. به محض اینکه کسی در حضور او غیبت میکرد، فوراً موضوع صحبت را عوض مینمود و اگر موفق نمیشد، از آنجا بیرون میرفت.
تقدیر
در تاریخ ۱۳۶۹/۳/۳ فرمانده معظم کل قوا حضرت آیت الله خامنهای طی لوح تقدیری خطاب به خانواده گرامی این سردار سرافراز و در تجلیل از ایشان چنین مرقوم فرمودند:
[..]شجاعت و فعالیت وی به کسب فتوحات مهم در صحنه جنگ کمک کرده است و سبب اعتلای کلمه اسلام و پایداری انقلاب و حفظ میهن اسلامی گردیده است. [..]
حاج ابراهیم همت فرمانده دلاور و شهید لشکر ۲۷ حضرت محمد رسول الله (ص) بعد از شهادت علیرضا در وصفش گفت:
خدا گواه است شهید ناهیدی از مفاخر اسلام است. این بچه حزب اللهی بسیجی از کردستان شروع کرد. از روی اخلاص و تقوا، یک دست لباس بسیجی پوشیده بود و این سه سال حضور در جبهه را با همین یک دست لباس بود. یک جفت پوتین هم داشت که کف آن سائیده بود. یک ریال هم حقوق نمیگرفت. کار را در کردستان از صفر شروع کرد. اول خمپاره و بعد خمپاره را یاد گرفت و به کارگیری نمود. سپس بر روی انواع موشکها کار کرد که تا آن موقع هیچکس نمیتوانست آن را شلیک کند.
وصیتنامه
بسم الله الرحمن الرحیم
«بسم الله الذی لا ارجو الا فضله و لا أخشی الا عدله»
با سلام به رهبر کبیر انقلاب و امت شهید پرور و خانواده و بستگان عزیزم و با درود فراوان به روح شهیدان اسلام.
السلام علیک یا اباعبدالله یا ثارالله یا سیدالشهداء، السلام علیک یا ابوالفضل، السلام علیکای یدالله.
سلام بر ۷۲ شهید کربلا و سلام بر کربلا، سرزمینی که شهید است و سلام بر عاشورا، روزی که شهید است و در پیشگاه خداوند شهادت خواهند داد، چه آنان ناظر بر حماسه حسین (ع) بودند و سلام بر ۷۲ تن شهید ایران و سلام بر تمام شهدای راه قرآن و سلام بر مهدی (عج) شهید منتظر و سلام بر روح الله شهید زنده و بنده مقرب خدا.
حال که باید سفر را آغاز کرد، پروردگارا از تو میخواهم که ما را حسینی سازی و از برای گمشدگان، حسین را راهنما سازی.ای مومنین استوار، ایستادگی نمایید که پیروزی نزدیک میباشد و بدانید تنها راه سعادت، پیروی از رهبریت با تدبیر امام میباشد.
پدر و مادرم، صبور و بردبار باشید که انا لله و انا الیه راجعون. از شما التماس دعا دارم و حلالیت میطلبم. از کلیه بستگان و آشنایان و یا افرادی که نمیشناسیمشان و حقی به گردنم دارند و امت شهید پرور حلالیت میطلبم. خواهر عزیزم فاطمه جان خدا را شکر میکنم که زندگی تو ما را به یاد اسرای کربلا میاندازد.
فرزندان امام مجتبی (ع) سه نفر بودند: قاسم، ابوبکر، عبدالله که در کربلا به شهادت رسیدند.
🏴 قاسم بن الحسن
مادر قاسم بن الحسن «رمله» نام داشت، وی نوجوانی بود که هنوز به حدّ بلوغ نرسیده بود، هنگامی که برای اجازه رفتن به میدان خدمت امام حسین علیه السلام رسید، امام او را در آغوش گرفت و هر دو آنچنان گریستند که از حال رفتند.
🏴 ابوبکر بن الحسن
او با قاسم از یک پدر و مادر بودند، مرحوم محدث قمی نوشته است: امام باقر علیه السلام فرمود: ابوبکرالحسن را مردی به نام «عقبة الغنوی» به شهادت رساند، و ابوالفرج شهادت او را قبل از شهادت قاسم نقل کرده است.
🏴 عبدالله بن الحسن
عبدالله بن الحسن نیز فرزند دیگر امام مجتبی علیه السلام است که در کربلا به شهادت رسید، وی در روز عاشورا هنگامی که کوفیان امام علیه السلام را محاصره کرده بودند، خود را به امام رساند و زینب علیها السلام خواست مانع او شود؛ امّا او فریاد می زد: «به خدا قسم! از عمویم جدا نمی شوم»
او شمشیرش را به طرف امام فرود آورد، که عبدالله دست خود را سپر کرد و دستش قطع شد. امام علیه السلام وی را در آغوش گرفت و فرمود: ای پسر برادرم! صبور باش تا به پدران خود ملحق شوی. در این هنگام حرمله تیری به او زد و او در حالی که در دامان عمو قرار داشت به شهادت رسید.
🌹🌹السلام علیک یا امام حسن مجتبی (ع)🌹🌹
🔴 مهم و فوری
عرض سلام و ادب و تسلیت ایام، خدمت تمامی مخاطبان عزیز
وضعیت نیروگاههای برق به حالت اضطرار در آمده، چون میزان مصرف برق بالا رفته و احتمال دارد یک یا چند نیروگاه در اثر فشار مصرف از مدار خارج شود.
⛔️ خارج شدن نیروگاه از مدار یعنی خاموشی بخش چشمگیری از مشترکین برای مدت طولانی ( Blackout) ‼️
از همهی عزیران خواهش میکنیم بهعنوان یک کار جهادی و وظیفهی ملی:
1⃣ روشنایی اضافه منزل را خاموش کنید؛
2⃣ وسایل برقی پر مصرف را در زمانهایی که پیک مصرف نیست استفاده کنید؛
3⃣ حتیالمقدور درجهی کولر را کم کنید تا سیستم برقرسانی کشور پایدار باشد.
✴️ خودمان باید به خودمان کمک کنیم و مطمئن باشید اگر همین چند نکتهی ساده را رعایت کنیم، میتوانیم به یاری خداوند و مجاهدت عزیزان صنعت برق کشور، دورهی پیک مصرف را پشت سر بگذاریم.
🌐 لطفاً این نکات را برای مخاطبانتان ارسال بفرمائید
🌹اول مرداد سالروز شهادت دانشمند هسته ای گرامی باد
♦️داریوش رضایی نژاد اول مرداد 1390 توسط عوامل سرویس جاسوسی اسرائیل (موساد) به شهادت رسید.
🕊شادی روح بلندش صلوات
#شهدا_شر_منده_ایم 😔
#مدیون_شهداییم