⬅️ #اعتیاد به اینترنت؛ این #اعتیاد به سرعت رو به #گسترش است. گاه مشاهده می شودکه افراد یافرزندان ما چنان در #گروهای_گفتگو_غرق می شوند که حتی زمان صرف ناهار یا شام را فراموش می کنند. این ها علائمی شبیه الکلی ها یا #معتادان به #مواد_مخدر دارند.
بسیاری از آن ها از #بیخوابی رنج می برند، #خسته اند، روابطشان با اطرافیان و جامعه به حداقل می رسد و بیشتر حالت #عصبی دارند. کمرنگ شدن وازبین رفتن رابطه #عاطفی کاربر با اعضای #خانواده وتبدیل آن به رابطه ای سرد مسالمت آمیز، #کاهش_علاقه جوانان به مشارکت های #اجتماعی و #فعالیت های مدنی ازاثرات #نامطلوب #اعتیاد به اینترنت است
15
✅ افرادی که دچاری اختلال #حواس هستند می توانند با مصرف این دمنوش درمان را آسان تر کنند.
📝شیوه دم کردن دمنوش گلگاوزبان :
📎داخل قوری که گنجایش سه پیمانه آب جوش را داشته باشد، گل گاوزبان و نبات را ریخته، سپس لیموعمانی ها را شسته و با چنگال روی پوست آن چند سوراخ ایجاد می کنیم؛ و بعد لیموها به محتویات قوری و آب جوش پر می کنیم.
📎سپس روی بخار کتری یا سماور قرار داده و دمنوش را به مدت 20- 30 دقیقه دم می کنیم. این دمنوش مسکنی است برای کسانی که #خسته هستند یا دچار #استرس می شوند.
#محمدرضا به امام حسن (ع)⚘ علاقه شدیدے داشت ، تنها وصیت عمومے پسرم این بود ڪه مے گفت : مردم باید یڪدست و یڪدل و #مطیع رهبر♡ باشند ،#حرف حرف رهبر♡است و باید همان را انجام داد . مے گفت جان به ڪف باید جانمان را براے رهبر♡ بدهیم . از مردم تقاضا دارم گوش به فرمان رهبر♡باشند همانطور ڪه #شهدا سفارش ڪرده اند.
🍃⚘🍃
#شهدا جایے قدم برداشتند ڪه همه آرزوے آن را دارند . با بسیارے از خانواده هاے #شهدا ڪه صحبت مے ڪنم دلشان را آرام مے بینیم . چون #شهدا قوت قلب و نیرویے غیر قابل وصف به خانواده هاے خود مے دهند . من هم حس نمے ڪنم ڪه #پسرم را از دست داده ام .
تنها خواستهام از فرزند #شهیدم دعا براے عاقبت بخیرے و شفاعتمان در پیشگاه
حضرت زهرا (س)⚘است تا آن دنیا شرمنده نباشیم .😭😭
🍃⚘🍃
یڪے از خصوصیات اخلاقیش این بود ڪه #خسته نمیشد و پاے اعتقادات ایستاده بود تا آخرین قطره خونش همش میگفت تڪلیف اینه ڪه ما بریم الان #سوریه ، هیچ وقت این بشر خواب نداشت براے #نماز صبح ڪه بیدار میشد تا ساعت دو شب تو پایگاه ڪوثر بود همیشه به این منظور ڪه باید بحث #امـــــربه معــــــــــروف و نـــــهے از منڪر را به جدیت روش ڪار ڪنیم ، باید سعے ڪنیم قدرت جذبمون رو ببریم بالا.
🍃⚘🍃
یڪے از دغدغه هاش ڪار فرهنگے ڪردن بود تو تمام محله هاے تهران ، تو یک به یک محله هاے تهران و حوزه هاے بسیج پرونده داشت بعنوان مسئول عملیات ، شناسایے و... اصلا چیزے بعنوان ترس تو وجودش نبود #علے خیلے #نترس و #جسور بود ، بزرگترین دغدغش #رهبــــــــــرے♡ بود و همیشه میگفت آقامون تنهاس.
🍃⚘🍃
🌏 #آن_سوی_مرگ قسمت نهم
🔻به راه افتادم، تشنه شده بودم و #جهالت هم از عقب دورادور میآمد. سمت راست سبزه زاری دیدم که مقداری از راه دور بود. جهالت دوید و خود را به من رساند و گفت: در آن محل آ#ب موجود است اگر تشنه ای برویم آب بخوریم. خواستم گوش به حرفش ندهم ولی چون زیاد تشنه و #خسته بودم رفتیم. به نزدیک سبزه هایی رسیدیم که ابداً در آن آب وجود نداشت و زمین هم #سنگلاخی بود که راه رفتن در آن هم سخت بود و مارهای زیادی در آن سنگلاخ میلولیدند و آن #سبزهها از درختهای جنگلی بود که همه فصول سبز است.
🔻#مأیوسانه رو به راه برگشتم و از خستگی و تشنگی و از فراق هادی ناله و گریه میکردم #جهالت که کار خود را کرده بود، دور از من نشسته و به من لبخند میزد و میگفت: «آن #هادی تو چه از دستش بر می آید؟ بعد از این که تخم اذیتها را در دنیا برای کمک به من کاشتهای و (إنَّ الدنيا مزرعة الآخرة). مگر تو #قرآن نخوانده ای که «وَ مَن يَعمَل مِثقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه.
🔻مگر هادی برخلاف #آیات کاری از دستش بر میآید، مگر خودش نگفت که هر وقت #معصیت کرده ای من از تو گریخته ام و چون توبه نمودی همنشین تو بوده ام». دیدم این جهالت #ملعون، عجب بلا و با اطلاع بوده است.
🔻#سیبی از کوله پشتی بیرون آوردم و خوردم، زخمهای دستم خوب شد قوتی گرفتم برخاستم و به راه افتادم به سر #دوراهی رسیدم راه دست راست به شهر آبادی می رفت و دیگری به ده خرابه ای میرسید. به سمت راست رفتم و داخل #شهر شدم اما جهالت به سمت چپ رفت و در خرابهای ساکن شد...
♨️ ادامه دارد...
📚 کتاب سیاحت غرب