eitaa logo
این عماریون
383 دنبال‌کننده
228.3هزار عکس
61.6هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
⬅️ به اینترنت؛ این به سرعت رو به است. گاه مشاهده می شودکه افراد یافرزندان ما چنان در می شوند که حتی زمان صرف ناهار یا شام را فراموش می کنند. این ها علائمی شبیه الکلی ها یا به دارند. بسیاری از آن ها از رنج می برند، اند، روابطشان با اطرافیان و جامعه به حداقل می رسد و بیشتر حالت دارند. کمرنگ شدن وازبین رفتن رابطه کاربر با اعضای وتبدیل آن به رابطه ای سرد مسالمت آمیز، جوانان به مشارکت های  و های مدنی ازاثرات به اینترنت است 15
✅ افرادی که دچاری اختلال هستند می توانند با مصرف این دمنوش درمان را آسان تر کنند. 📝شیوه دم کردن دمنوش گل‌گاوزبان : 📎داخل قوری که گنجایش سه پیمانه آب جوش را داشته باشد، گل گاوزبان و نبات را ریخته، سپس لیموعمانی ها را شسته و با چنگال روی پوست آن چند سوراخ ایجاد می کنیم؛ و بعد لیموها به محتویات قوری و آب جوش پر می کنیم. 📎سپس روی بخار کتری یا سماور قرار داده و دمنوش را به مدت 20- 30 دقیقه دم می کنیم. این دمنوش مسکنی است برای کسانی که هستند یا دچار می شوند.
به امام حسن (ع)⚘ علاقه شدیدے داشت ، تنها وصیت عمومے پسرم این بود ڪه مے گفت : مردم باید یڪدست و یڪدل و رهبر♡ باشند ، حرف رهبر♡است و باید همان را انجام داد . مے گفت جان به ڪف باید جانمان را براے رهبر♡ بدهیم . از مردم تقاضا دارم گوش به فرمان رهبر♡باشند همانطور ڪه سفارش ڪرده اند. 🍃⚘🍃 جایے قدم برداشتند ڪه همه آرزوے آن را دارند . با بسیارے از خانواده هاے ڪه صحبت مے ڪنم دلشان را آرام مے بینیم . چون قوت قلب و نیرویے غیر قابل وصف به خانواده هاے خود مے دهند . من هم حس نمے ڪنم ڪه را از دست داده ام . تنها خواسته‌ام از فرزند دعا براے عاقبت بخیرے و شفاعتمان در پیشگاه حضرت زهرا (س)⚘است تا آن دنیا شرمنده نباشیم .😭😭 🍃⚘🍃 یڪے از خصوصیات اخلاقیش این بود ڪه نمیشد و پاے اعتقادات ایستاده بود تا آخرین قطره خونش همش میگفت تڪلیف اینه ڪه ما بریم الان ، هیچ وقت این بشر خواب نداشت براے صبح ڪه بیدار میشد تا ساعت دو شب تو پایگاه ڪوثر بود همیشه به این منظور ڪه باید بحث معــــــــــروف و نـــــهے از منڪر را به جدیت روش ڪار ڪنیم ، باید سعے ڪنیم قدرت جذبمون رو ببریم بالا. 🍃⚘🍃 یڪے از دغدغه هاش ڪار فرهنگے ڪردن بود تو تمام محله هاے تهران ، تو یک به یک محله هاے تهران و حوزه هاے بسیج پرونده داشت بعنوان مسئول عملیات ، شناسایے و... اصلا چیزے بعنوان ترس تو وجودش نبود خیلے و بود ، بزرگترین دغدغش ♡ بود و همیشه میگفت آقامون تنهاس. 🍃⚘🍃
🌏 قسمت نهم 🔻به راه افتادم، تشنه شده بودم و هم از عقب دورادور می‌آمد. سمت راست سبزه زاری دیدم که مقداری از راه دور بود. جهالت دوید و خود را به من رساند و گفت: در آن محل آ#ب موجود است اگر تشنه ای برویم آب بخوریم. خواستم گوش به حرفش ندهم ولی چون زیاد تشنه و بودم رفتیم. به نزدیک سبزه هایی رسیدیم که ابداً در آن آب وجود نداشت و زمین هم بود که راه رفتن در آن هم سخت بود و مارهای زیادی در آن سنگلاخ می‌لولیدند و آن از درخت‌های جنگلی بود که همه فصول سبز است. 🔻 رو به راه برگشتم و از خستگی و تشنگی و از فراق هادی ناله و گریه میکردم که کار خود را کرده بود، دور از من نشسته و به من لبخند میزد و می‌گفت: «آن تو چه از دستش بر می آید؟ بعد از این که تخم اذیت‌ها را در دنیا برای کمک به من کاشته‌ای و (إنَّ الدنيا مزرعة الآخرة). مگر تو نخوانده ای که «وَ مَن يَعمَل مِثقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه. 🔻مگر هادی برخلاف کاری از دستش بر می‌آید، مگر خودش نگفت که هر وقت کرده ای من از تو گریخته ام و چون توبه نمودی همنشین تو بوده ام». دیدم این جهالت ، عجب بلا و با اطلاع بوده است. 🔻 از کوله پشتی بیرون آوردم و خوردم، زخمهای دستم خوب شد قوتی گرفتم برخاستم و به راه افتادم به سر رسیدم راه دست راست به شهر آبادی می رفت و دیگری به ده خرابه ای می‌رسید. به سمت راست رفتم و داخل شدم اما جهالت به سمت چپ رفت و در خرابه‌ای ساکن شد... ♨️ ادامه دارد... 📚 کتاب سیاحت غرب