eitaa logo
این عماریون
383 دنبال‌کننده
228.3هزار عکس
61.6هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
📣 پاسخ استاد به شبهه کم شدن درصد مشارکت مردم در انتخابات : ⚡️بسم الله الرحمن الرحیم⚡️ 🤲الحمدلله انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی هم در کمال امنیت و سلامت و نشاط مردم برگزار شد. 👈اما این یکی دو روز شبهه ای را از دوستان انقلابی و مردم می‌شنوم اینکه درصد مشارکت مردم کم شده است نکند این سوء استفاده دشمن را به دنبال داشته باشد؟! من چند نکته در رابطه با این مسأله عرض میکنم: 🔴نکته اول: ✅ بالاخره داستان این کرونا و ترساندن مردم از حضور در صحنه ها و مجامع عمومی بی اثر نبود که این بدسلیقگی دولت ما ومسئولین بود. 🔴نکته دوم: ✅من همین امروز سایت وزارت کشور را بررسی کردم که ببینم درصد مشارکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی در دوران ۴۰ساله انقلاب چگونه بوده است؟ 🔘اولاً: میدانید که بیشترین انگیزه ها در کشور ما در برگزاری انتخابات در ریاست جمهوری بوده .معمولاً مجلس کمتر از ریاست جمهوری ،شورای شهر کمتر از مجلس و خبرگان هم کمتر از شورای شهر مردم همیشه حضور دارند . 🔘ثانیاً: وقتی نگاه کردم به مشارکتها از ۵۸ تا ۹۴ یک اختلاف معناداری را دیدم ⏪و آن اینکه هر وقت دولتهای اصلاح طلب و غربگرا حاکم شدند آنقدر در دولت بد عمل کردند که بخشی از مردم به اصلاح قشر خاکستری احساس کردند که دیگر فایده ای ندارد که در انتخابات شرکت بکنند یا نکنند اوضاع اصلاح نمی شود. ‼️شما کافی است خودتان به سایت وزارت کشور مراجعه کنید. ⬅️مثلاً وقتی که اولین انتخابات مجلس در دوران اصلاحات ؛ برگزار می شود: ❌ قبل از دولت اصلاحات، هفتاد وچند درصد مشارکت بوده یکدفعه افت می کند به شصت وچند درصد و بعدی در زمان اصلاحات ،انتخابات به پنجاه وخورده ای مشارکت می رسد، باز دوباره# در زمان آقای احمدی نژاد رشد می کند تا شصت وهفت درصد هم بالا می رود . ⛔️مجدداً در دولت آقای روحانی اولین انتخابات مجلس که دولت آقای روحانی درسال۹۴ برگزار کرد افت انگیزه مردم داشتیم . ⚠️لذا مشارکت حدود پنجاه ویک درصد بوده در این سالها هم که با اوضاع سوء مدیریت ایشان و تیمشان به بدتر از این رسیدیم که آمارها حدود ۴۲ درصد حکایت می کند. ⏪پس باید ضعف را بالاخره در دولتی که تفکر غربگرا دارد وخیلی به جوانان خود اعتماد ندارد به ذخائر خودش اعتنا ندارد و جلوی دزدی واختلاس ورانت خواری را مانند اینها را نمیگیرد، پیگیری کرد. 🔴نکته سوم: ✅اینکه کسی مقصر اصلی ضعف مشارکت مردم است که از یکی دوماه قبل شروع کرد به تخریب انگیزه مردم و رسما گفت انتخابات نمایشی و فرمایشی است. 💯یعنی چه شرکت بکنید چه شرکت نکنید انگار در جای دیگری در حاکمیت بسته شده وشما فقط ظاهرسازی می کنید. ⏪شخص رئیس جمهور در تریبون رسمی گفت: جای دیگری انتخاب می‌فرمایند ومردم فقط تشریفات انتخابات رابرگزار میکنند. 📣به صراحت گفت که کشور را با یک جناح نمی شود مدیریت کرد خودِاو القا کرد . 🇺🇸حرفی را که چند روز بعد# سردمداران رژیم صهیونستی و شیطان بزرگ عین همین حرف را زدند که انتخابات دوره جدید مجلس ایران نمایشی و فرمایشی است. ⁉️و همین باعث شد که عده ای از مردم که به آنها به اصطلاح قشر خاکستری می گویند، این دروغ را باور کنند و انگیزشان را از حضور از دست بدهند. 💯بنابراین باید افکار عمومی لااقل این شخص و این تفکر و این طیف را محاکمه کند. ⭕️اما متأسفانه از تنبلی ما و رسانه ما آنها سوء استفاده کردند و صبح اولِ شنبه یارانشان و مزدورانشان# توئیت زدند که بالاخره دوم اسفند در تاریخ ثبت خواهد شد. 🔊که آی شورای نگهبان تنگ نظری کرد ومردم شرکت نکردند. ↩️ اتفاقاً رهبری مردم، خودیها، خوبان همه مردم را به مشارکت دعوت کردند. ‼️اما این شماها بودید که به مردم به دروغ القا کردید که حضور پیدا بکنید یا نکنید نمایندگان شما از قبل تعیین شدند وانتخابات فقط فرمایشی است . 🔘امیدوارم که خدا به همه ما انصاف و وجدان وخداترسی بدهد . "والسلام علیکم " 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع
زمینی شدنت مبارک 🍃🎂⚘🎂🍃 عباس دوران از نیروی هوایی ایران بود که در ماه‌های آغازین ایران و عراق مهمی در اهداف دشمن عراقی ایفا کرد. عباس دوران در سال اول بیش از #۱۲۰ و موفق داشت. 🍃⚘🍃 -عباس دوران پس از دورهٔ وظیفه، به‌ دلیل به‌ یادگیری فن در سال ۱۳۵۱ وارد دانشکدهٔ خلبانی نیروی هوایی ایران شد و پس از طی دورهٔ مقدماتی پرواز در ایران، برای تحصیل و فراگیری تکمیلی به اعزام شد. ایشان با نشان و از دانشکده خلبانی پایگاه هوایی کلمبوس به بازگشت و با در پایگاه هوایی همدان مشغول به‌ شد. 🍃⚘🍃 در ادامه چند خاطره از همسر و همرزمان عباس دوران را از نظر می‌گذرانید. 🍃⚘🍃 یک شبه ره صدساله پیمود. 🍃⚘🍃
زمینی شدنت مبارک 🍃🎂⚘🎂🍃 عباس دوران از نیروی هوایی ایران بود که در ماه‌های آغازین ایران و عراق مهمی در اهداف دشمن عراقی ایفا کرد. عباس دوران در سال اول بیش از #۱۲۰ و موفق داشت. 🍃⚘🍃 -عباس دوران پس از دورهٔ وظیفه، به‌ دلیل به‌ یادگیری فن در سال ۱۳۵۱ وارد دانشکدهٔ خلبانی نیروی هوایی ایران شد و پس از طی دورهٔ مقدماتی پرواز در ایران، برای تحصیل و فراگیری تکمیلی به اعزام شد. ایشان با نشان و از دانشکده خلبانی پایگاه هوایی کلمبوس به بازگشت و با در پایگاه هوایی همدان مشغول به‌ شد. 🍃⚘🍃 در ادامه چند خاطره از همسر و همرزمان عباس دوران را از نظر می‌گذرانید. 🍃⚘🍃 یک شبه ره صدساله پیمود. 🍃⚘🍃
به روایت از مادر : تا آن روز به یاد ندارم که روزه‌هایم را خورده باشم، اما سال 1367#، دهه‌ی اول ماه رمضان را که پشت سرگذاشته بودیم، دلم بدجوری هوای را کرد. 😭😭 🍃🌷🍃 یعنی یه جورایی توی دلم آشوب شده بود. پام رو توی یک کفش کردم و به پدرش گفتم: می‌خواهم به دیدن بروم و اگر مرا به نبری، خودم می‌روم. 🍃🌷🍃 این شد که ایشان هم شال و کلاه کرد و  با هم به رفتیم تا را ببینم. به محل ملاقات که رسیدیم، بالای کوه‌ها بود و تا صدایش کردند که بیاید، یک ساعتی طول کشید. 🍃🌷🍃 ظهر بود که را کردم، ، و خیالم راحت شد که او در کنارم است.😭 🍃🌷🍃 می‌گفت: می‌گوید: تو که عینک می‌زنی و چشم‌هایت ضعیف است، معاف از ، پس برای چه اینجا آمده‌ای؟ اما من گفتم: اتفاقا من آمده‌ام که بروم مقدم تا با . چرا مرا اینجا نگه داشته‌اید؟😭 🍃🌷🍃 خلاصه آن روز خیلی خوش گذشت. من که کلی را تماشا کردم و با هم حرف زدیم. گفتم: کی میای خانه؟ گفت: قرار است پس از آموزشی، روز بدهند که میام خانه. 🍃🌷🍃
این را که گفت کمی خیالم راحت شد و وقتی هم که ساعت ملاقات تمام شد، ساعت 4 هفدهم رمضان بود که رفت بالای کوه‌ها و ما هم برگشتیم قزوین. 🍃🌷🍃 ده روزی بود قزوین بودیم که را به از به "دوجیله عراق" اعزام کرده بودند که بر اثر ناشی از دشمن، در آنجا به رسیده بود.😭 🍃🌷🍃 روز فطر آن سال به رسید ولی او را در نگهداری کرده و پس از 3، مراسم انجام شد.😭 🍃🌷🍃 ، از به گفته بود: دوست دارم پس از آموزشی، به نقطه‌ای اعزام شوم و توسط شیمیایی دشمن شوم.😭😭 🍃🌷🍃 ،از میان هزار استان قزوین، است که و هفتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۷#، با روز سعید فطر به رسید. 😭😭😭 🍃🌷🍃
این را که گفت کمی خیالم راحت شد و وقتی هم که ساعت ملاقات تمام شد، ساعت 4 هفدهم رمضان بود که رفت بالای کوه‌ها و ما هم برگشتیم قزوین. 🍃🌷🍃 ده روزی بود قزوین بودیم که را به از به "دوجیله عراق" اعزام کرده بودند که بر اثر ناشی از دشمن، در آنجا به رسیده بود.😭 🍃🌷🍃 روز فطر آن سال به رسید ولی او را در نگهداری کرده و پس از 3، مراسم انجام شد.😭 🍃🌷🍃 ، از به گفته بود: دوست دارم پس از آموزشی، به نقطه‌ای اعزام شوم و توسط شیمیایی دشمن شوم.😭😭 🍃🌷🍃 ،از میان هزار استان قزوین، است که و هفتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۷#، با روز سعید فطر به رسید. 😭😭😭 🍃🌷🍃
به روایت از مادر : تا آن روز به یاد ندارم که روزه‌هایم را خورده باشم، اما سال 1367#، دهه‌ی اول ماه رمضان را که پشت سرگذاشته بودیم، دلم بدجوری هوای را کرد. 😭😭 🍃🌷🍃 یعنی یه جورایی توی دلم آشوب شده بود. پام رو توی یک کفش کردم و به پدرش گفتم: می‌خواهم به دیدن بروم و اگر مرا به نبری، خودم می‌روم. 🍃🌷🍃 این شد که ایشان هم شال و کلاه کرد و  با هم به رفتیم تا را ببینم. به محل ملاقات که رسیدیم، بالای کوه‌ها بود و تا صدایش کردند که بیاید، یک ساعتی طول کشید. 🍃🌷🍃 ظهر بود که را کردم، ، و خیالم راحت شد که او در کنارم است.😭 🍃🌷🍃 می‌گفت: می‌گوید: تو که عینک می‌زنی و چشم‌هایت ضعیف است، معاف از ، پس برای چه اینجا آمده‌ای؟ اما من گفتم: اتفاقا من آمده‌ام که بروم مقدم تا با . چرا مرا اینجا نگه داشته‌اید؟😭 🍃🌷🍃 خلاصه آن روز خیلی خوش گذشت. من که کلی را تماشا کردم و با هم حرف زدیم. گفتم: کی میای خانه؟ گفت: قرار است پس از آموزشی، روز بدهند که میام خانه. 🍃🌷🍃
ایشان سال ۱۳۶۵ به گناباد رفت ودردبیرستان عباسپور ثبت نام کرد. 🍃🌷🍃 ایشان بادوستش در گناباد در خانه پیرزنی اتاقی اجاره کردند، صبح برایش نان می گرفت، خانه اش را انجام می داد وبعد به مدرسه می رفت. 🍃🌷🍃 با خوبش نه تنها دانش آموزان بلکه مسئولان هنرستان هم جذب ایشان شده بودند مدیر همیشه از ایشان به عنوان هنرستان یاد می کند. 🍃🌷🍃 آذرماه سال ۶۶ دوره آموزشی ۴۵ روزه ی بسیج رادرسرمای بجنورد گذراند،مسئولین پادگان به خاطر نحیف و ضعیفش از پذیرش ایشان امتناع کردند‌. 🍃🌷🍃 بعداز و برای شرکت در ، به ناچار ایشان را پذیرفتند ، از همان روزها ، و بالایش مورد و قرار گرفت.دی ماه همان سال با شدن در به رفت. 🍃🌷🍃
در سال ۱۳۵۹# پس از  دیپلم، آمادۀ به سربازی بود که متوجه شد چمران به نیازمنده. 🍃🌷🍃 ایشان  با همراه بود. در ۱۶ ۱۳۶۰# در اثر ترکش به در منطقه شد و در بیمارستان اهواز بستری شد. 🍃🌷🍃 نظامی را به همراه بسیجی در شیرگاه گذراند و پس از در قالب «ستاد جنگ‌های نامنظم دکتر چمران» در تاریخ ۱۶ ۱۳۵۹# به جنگی جنوب رفت. 🍃🌷🍃 ایشان در تاریخ ۱۳۶۰/۷/۱# به رسمی پاسداران درآمد. بلافاصله به المهدی(عج)♡چالوس اعزام شد و تا اول ، آموزشی سپاه را گذراند. 🍃🌷🍃 در ۱۳۶۰/۱۰/۲# به مریوان اعزام و تا تاریخ ۱۱ ۱۳۶۰ محور سروآباد استان کردستان به مشغول بود و مستقر در قله‌ها را بر داشت. 🍃🌷🍃 ایشان پس از بازگشت، در واحد سپاه قائم‌شهر مشغول شد. با آغاز گروهک‌های ضدانقلاب در جنگل به گردان ویژۀ جنگل قائم‌شهر منصوب شد. 🍃🌷🍃
هنگام تولد فرزندش، برای مدت کوتاهی در یکی از بیمارستان‌های شهرستان بابل حاضر شد و او را به یاد و ، حمیدرضا نامید و به برگشت. 🍃🌷🍃 بعد از نسبی از مجروحیت برای گذراندن دورۀ‌ فرماندهی به پادگان حسین(ع)🌷 تهران اعزام شد. 🍃🌷🍃 ایشان از ۱۸ ۱۳۶۳# تا ۱۸ ۱۳۶۳ یادشده را گذراند و پس از آن برای مدت کوتاهی به برگشت. در ۲۱# مرداد ۱۳۶۳# به‌ عنوان واحد شد. 🍃🌷🍃 ایشان اما دو ماه بیشتر طاقت نیاورد و بار دیگه ،اول ۱۳۶۳ اعزام و به‌عنوان محمد باقر(ع)🌷 مشغول به شد. در ۱۵ ۱۳۶۳# بار دیگر بر اثر ترکش از شد. 🍃🌷🍃 و این بار هم، به‌رغم کادر پزشکی، قبل از اتمام درمان، به صحنه ، از اول ۱۳۶۳# به عنوان محمد باقر(ع)🌷 و تا زمان در این کرد. 🍃🌷🍃
به روایت از مادر : تا آن روز به یاد ندارم که روزه‌هایم را خورده باشم، اما سال 1367#، دهه‌ی اول ماه رمضان را که پشت سرگذاشته بودیم، دلم بدجوری هوای را کرد. 😭😭 🍃🌷🍃 یعنی یه جورایی توی دلم آشوب شده بود. پام رو توی یک کفش کردم و به پدرش گفتم: می‌خواهم به دیدن بروم و اگر مرا به نبری، خودم می‌روم. 🍃🌷🍃 این شد که ایشان هم شال و کلاه کرد و  با هم به رفتیم تا را ببینم. به محل ملاقات که رسیدیم، بالای کوه‌ها بود و تا صدایش کردند که بیاید، یک ساعتی طول کشید. 🍃🌷🍃 ظهر بود که را کردم، ، و خیالم راحت شد که او در کنارم است.😭 🍃🌷🍃 می‌گفت: می‌گوید: تو که عینک می‌زنی و چشم‌هایت ضعیف است، معاف از ، پس برای چه اینجا آمده‌ای؟ اما من گفتم: اتفاقا من آمده‌ام که بروم مقدم تا با . چرا مرا اینجا نگه داشته‌اید؟😭 🍃🌷🍃 خلاصه آن روز خیلی خوش گذشت. من که کلی را تماشا کردم و با هم حرف زدیم. گفتم: کی میای خانه؟ گفت: قرار است پس از آموزشی، روز بدهند که میام خانه. 🍃🌷🍃
این را که گفت کمی خیالم راحت شد و وقتی هم که ساعت ملاقات تمام شد، ساعت 4 هفدهم رمضان بود که رفت بالای کوه‌ها و ما هم برگشتیم قزوین. 🍃🌷🍃 ده روزی بود قزوین بودیم که را به از به "دوجیله عراق" اعزام کرده بودند که بر اثر ناشی از دشمن، در آنجا به رسیده بود.😭 🍃🌷🍃 روز فطر آن سال به رسید ولی او را در نگهداری کرده و پس از 3، مراسم انجام شد.😭 🍃🌷🍃 ، از به گفته بود: دوست دارم پس از آموزشی، به نقطه‌ای اعزام شوم و توسط شیمیایی دشمن شوم.😭😭 🍃🌷🍃 ،از میان هزار استان قزوین، است که و هفتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۷#، با روز سعید فطر به رسید. 😭😭😭 🍃🌷🍃
ایشان سال ۱۳۶۵ به گناباد رفت ودردبیرستان عباسپور ثبت نام کرد. 🍃🌷🍃 ایشان بادوستش در گناباد در خانه پیرزنی اتاقی اجاره کردند، صبح برایش نان می گرفت، خانه اش را انجام می داد وبعد به مدرسه می رفت. 🍃🌷🍃 با خوبش نه تنها دانش آموزان بلکه مسئولان هنرستان هم جذب ایشان شده بودند مدیر همیشه از ایشان به عنوان هنرستان یاد می کند. 🍃🌷🍃 آذرماه سال ۶۶ دوره آموزشی ۴۵ روزه ی بسیج رادرسرمای بجنورد گذراند،مسئولین پادگان به خاطر نحیف و ضعیفش از پذیرش ایشان امتناع کردند‌. 🍃🌷🍃 بعداز و برای شرکت در ، به ناچار ایشان را پذیرفتند ، از همان روزها ، و بالایش مورد و قرار گرفت.دی ماه همان سال با شدن در به رفت. 🍃🌷🍃
ایشان برای تحصیل در در امام حسین🌷 ساری پذیرفته شد و گرفت و در حین برای بار در مشغول به شد، پس از آن به منتقل و بعد در خود و بعد هم در قدس کرد. 🍃🌷🍃 خیلی سعی کرد ایشان را در به کند و سامکانات زیادی هم به ایشان کردند ولی نپذیرفت،چندین بار هم به ایشان شد ولی . 🍃🌷🍃 اصلا کسی   و به رفتن برای و ­‌داد. 🍃🌷🍃
به روایت از مادر : تا آن روز به یاد ندارم که روزه‌هایم را خورده باشم، اما سال 1367#، دهه‌ی اول ماه رمضان را که پشت سرگذاشته بودیم، دلم بدجوری هوای را کرد. 😭😭 🍃🌷🍃 یعنی یه جورایی توی دلم آشوب شده بود. پام رو توی یک کفش کردم و به پدرش گفتم: می‌خواهم به دیدن بروم و اگر مرا به نبری، خودم می‌روم. 🍃🌷🍃 این شد که ایشان هم شال و کلاه کرد و  با هم به رفتیم تا را ببینم. به محل ملاقات که رسیدیم، بالای کوه‌ها بود و تا صدایش کردند که بیاید، یک ساعتی طول کشید. 🍃🌷🍃 ظهر بود که را کردم، ، و خیالم راحت شد که او در کنارم است.😭 🍃🌷🍃 می‌گفت: می‌گوید: تو که عینک می‌زنی و چشم‌هایت ضعیف است، معاف از ، پس برای چه اینجا آمده‌ای؟ اما من گفتم: اتفاقا من آمده‌ام که بروم مقدم تا با . چرا مرا اینجا نگه داشته‌اید؟😭 🍃🌷🍃 خلاصه آن روز خیلی خوش گذشت. من که کلی را تماشا کردم و با هم حرف زدیم. گفتم: کی میای خانه؟ گفت: قرار است پس از آموزشی، روز بدهند که میام خانه. 🍃🌷🍃
این را که گفت کمی خیالم راحت شد و وقتی هم که ساعت ملاقات تمام شد، ساعت 4 هفدهم رمضان بود که رفت بالای کوه‌ها و ما هم برگشتیم قزوین. 🍃🌷🍃 ده روزی بود قزوین بودیم که را به از به "دوجیله عراق" اعزام کرده بودند که بر اثر ناشی از دشمن، در آنجا به رسیده بود.😭 🍃🌷🍃 روز فطر آن سال به رسید ولی او را در نگهداری کرده و پس از 3، مراسم انجام شد.😭 🍃🌷🍃 ، از به گفته بود: دوست دارم پس از آموزشی، به نقطه‌ای اعزام شوم و توسط شیمیایی دشمن شوم.😭😭 🍃🌷🍃 ،از میان هزار استان قزوین، است که و هفتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۷#، با روز سعید فطر به رسید. 😭😭😭 🍃🌷🍃