در طول تاریخ افرادی که حاضر میشدند به تمرینات جادوگری بپردازند به این قدرت فکری میرسیدند که با تمرکز روی برخی از امور و نیز استفاده از ابزار و وسایل خاص، صورتی مجسم و موهوم از فکر مورد نظر را برای خود و دیگران خلق کنند. چنانکه قرآن کریم در داستان رویارویی ساحران با حضرت موسی میفرماید: «یخَیلُ إِلَیهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أنها تسعی» از سحرشان برای او تخیل ایجاد کردند که آن ریسمانها میجنبد.(طه/۶۶)
همیشه خرافات و انحرافات جابجا کردن واقعیتها و تغییر دادن آنها به وجود میآیند و چون شبیه واقعیتها هستند از سوی بعضی از مردم پذیرفته میشوند. بنابراین اگر واقعیتهای قانون جذب و معانی و مصادیق درست آن را بدانیم میتوانیم، نادرستیهایی را که امروز به این نام عرضه میشوند، به خوبی بشناسیم.
قانون جذب مورد بحث همان قانون مشابهت در سحر و جادو است که با گزارههای دیگری نظیر با شعور بودن کائنات ترکیب شده و تأکید بیشتری بر اهمیت احساس مثبت دارد. تفاوت دیگر این است که ادعاهای آن بسیار فراتر رفته و کاری را که ساحران مجرب و نیرومند هم توانایی آن را ندارند، برای مردم عادی ممکن اعلام میکند.
قانون جذب میگوید: «هر چیز را در ذهنت مجسم کنی، آن را در دستهایت خواهی داشت.» (راز،ص۲۲) افکار و اندیشهها قدرتی دارند که میتوانند اشیاء و پدیدههای جهان واقعی را بسازند و جذب کنند. «تو همه چیز را به طرف خودت جذب میکنی. مردم، شغل، شرایط زندگی، وضع سلامتی، ثروت، قرض، شادی، ماشینی که سوار میشوی و اجتماعی که در آن زندگی میکنی. مثل آهنربا همه اینها را به طرف خودت جذب میکنی. به هر چه فکر کنی همان اتفاق میافتد. کل زندگی تو تجلی افکاری است که در ذهنت جریان دارند.» (راز.ص۳۲)
اما در دعا خداوند کانون هستی است. فرمان، فرمان اوست و اراده، ارادة او. کائنات به اذن او عمل میکند و انسان فروتنانه و نیازمندانه از او درخواست میکند. هرچه خداوند به خواهد همان خواهد شد و بعد از دعا انسان با همة امیدواری و اعتمادی که به قدرت و مهربانی و بخشندگی خداوند تعالی دارد، تسلیم خواست خدا میشود، تا در صورت صلاح بودن دعایش مستجاب و آرزویش برآورده شود.
در قانون جذب انسان کانون عالم است و فرمان میدهد و محقق میشود، کائنات غلام حلقه به گوش و غول چراغ جادو هستند و انسان باید مثل فرمانروای نیرومندی آرزوهای خود را میطلبد. نیروی برآوردن آرزوها، قدرت تصور و تجسم اوست و آنچه انسان به خواهد، همان خواهد شد.
بنابراین ورود و خروج به دعا زمین تا آسمان با قانون جذب فرق میکند. در قانون جذب این نیروی انسان زمینی و تخیل اوست که نتیجه را تعیین میکند؛ در حالیکه در دعا نیروی الاهی تعیین کننده است. راز دعا احساس نیاز و وابستگی و شکستگی است، اما راز قانون جذب تخیل بینیازی، دارایی، خودمحوری و خود کامی است. دعا در یک لحظة ناب نورانی از سوز و عشق و نیاز به نتیجه میرسد، ولی ادعا این است که قانون جذب با استمرار تصور برخورداری و بینیازی و انتقال انرژی خوشی و شادی به تخیلات نتیجه بخش خواهد بود.
دعا از انسان عبد میسازد و از رهگذر رابطه بندگی با آفریننده و فرمانروای عالم، انسان را بر پدیدههای هستی و کائنات مسلط میکند، ولی قانون جذب انسان را به فرمان روای تخیلی کائنات تبدیل میکند. دعا انسان را به فضایل تقوا، تواضع، بخشایش، بندگی، مهربانی و ... میآراید، اما قانون جذب انسان را در تخیل رویاهای رنگارنگ و آرزوهای دراز غرق میکند و خودمحوری و منفعتطلبی و لذتجویی را نیرومندتر میسازد.
گذشته از همة اینها قانون جذب در مقایسه با دعا بسیار محدود کننده است و با فرض درستی و کارآیی از ظرفیت کمتری برای کامبخشی برخوردار است. بنابر قانون جذب یک شخص باید آرزویی را که با توان تخیل و تجارب خود در دلش پدید آمده به روشنی تصور کند و آن را تجسم بخشد و در نهایت به همان برسد. اما در دعا به تصور و تجسم شفاف و بستهای از دعا نیاز نداریم. بلکه دعا میتواند بسیار مبهم و کلی باشد. ما در دعا به جای تصورات محدود خود لطف و رحمت بیکران خداوند را معیار قرار میدهیم و او بیش از خواسته و تصورما میبخشد و عطا میفرماید.
این تفاوتها و نتایج و آثار دورکننده از ارزشهای اخلاقی فارق از درستی یا نادرستی قانون جذب به دنبال عمل کردن بر آساس آن به وجود خواهد آمد. و اگر نادرستی قانون جذب مورد توجه قرار گیرد این ناکامیها انسان را هرچه بیشتر در آرزوها و رویاهای خود فرومیبرد و بیشتر و بیشتر پیامدهای اخلاقی آن را پرورش میدهد.
قانون جذب سرچشمة کامیابی را در تخیلات محدود جستجوی میکند، در حالی که دعا کامیابی را به بخشندگی نامحدود خداوند میپیوندد. با قانون جذب چنان که ادعا میشود، شما به چیزی که میدانید چیست و میخواستید میرسید و این موضوع بسیار تجربه شده است که انسان وقتی به خواستهاش میرسد، احساس ناکامی میکند و در طول این رسیدن ایدههای فراتری در تخیلش نقش میبندد، که موجب میشود، لحظه دستیابی به رویای گذشته، شادمانی و لذتی کمتر از آنچه در آغاز احساس میکرد، پیدا کند. در دعا اما با توجه به عدم تصور و تجسم خواسته با عطای خداوند به اوج شامانی میرسد، بخشش الاهی هر چه با شد، پیشبینی نشده و غیر منتظره است و این شرایط از کوچکترین رویدادها و پدیدهها بزرگترین شادمانی ها را میآفریند.
با این توضیحات معلوم میشود که همانند انگاری قانون جذب با دعا اشتباهی است که ما را از درک ارزش گنجی نامحدود غافل کرده و با تخیلات محدود سرگرم میکند.
معمولاً قانون جذب را به قدرت فکر مربوط میکنند و گاهی برای تأیید آن فضیلتهایی که از یک ساعت تفکر در روایات بیان شده و عبادت بودن آن و دهها جمله از بزرگان که دربارة اهمیت و و ارزش تفکر گفتهاند، سخن به میان میآورند. اما باید توجه داشت که اساسا نیروی فکر ارتباطی با قانون جذب ندارد. فکر نیرویی است که انسان با استفاده از آن پاسخ پرسشهای خود و دیگران را مییابد و با دانستههایش به کشف ندانستهها میرود. حالا عمل به دانستهها چه نتایجی دارد و عمل نکردن به آنها چه پیامدهایی را به دنبال میآورد، موضوعی دیگر است.
اما قانون جذب اساسا به قلمرو فکر و نیروهای آن وارد نمیشود. آنچه در کانون این تئوری قرار دارد، تخیل و توهم است. تخیل این است که ما تصویر مشاهدات خود را در ذهن حاضر کنیم و آنها را تجسم ببخشم. توهم نیز پیوند زدن کلیاتی نظیر آرمان، محبوب، آرزو و خوبی به این تصاویر جزئی است. برای روشن شدن این تفاوت و فاصلة بسیاری که تئوری راز از تفکر دارد، همین کافی است که تفکر از دورة کودکی و نوجوانی به تدریج شکل میگیرد و در سنینی بالاتر کامل میشود. بنابراین کودکان هر چه سنی پایینتر داشته باشند از نیروی فکر کمتری برخوردارند و به طور طبیعی کسی هم از آنها انتظار سخنان متفکران و رفتار مبتنی بر فکر ندارد.
۱. کوتاهی در عمل: غرق شدن در آرزوها و تخیل و تجسم آنها، انسان را از عمل و تلاش باز میدارد. «هر که آرزویش گسترده شود، عملش محدود و کوتاه میشود.» (الإرشاد،ج۱،ص۳۰۴. بحار ج۷۷ص۲۴۱) زیرا نوعی رضایت خاطر وهمی ایجاد کرده و انگیزة حرکت و تلاش را میکاهد.
اما آنچه در عمل به تئوری راز مورد نیاز است بیش از هر کس در اختیار کودکان است. که کودک دو، سه ساله ساعتها در خانة خیالی خود بازی میکند، به فرزندش غذا میدهد و او را میخواباند، به خرید میرود، رانندگی میکند، سوار بالن میشود، در رودخانه شنا میکند، غرق میشود، نجات پیدا میکنند و گاهی چنان غرق این تصورات است که والدین خود را نیز به رویاهای خود میبرد و زندگی آنها را در دنیای خود تعریف میکند. تئوری را به این تخیلات شیرین و دلپذیر نیازمند است و ارتباطی با تفکر و واقعیت جهان ندارد.
۲. بدکاری: وقتی آرزوها تمام فکر و قلب انسان را فرابگیرد از تمام امور دیگر مهمتر و ارزشمندتر میشود، و انسان برای دستیابی به آن هر کاری را انجام میدهد. به این علت «کسی که آرزوهایش دور و دراز شود، عملش بد و ناشایست میگردد.» (نهج البلاغه حکمت۳۶، خصال ص۱۵ از امام صادق و تحف العقول از امام کاظم این جمله را نقل کردهاند.) چنین فردی به جای تلاش و حرکت درست میخواهد از راههای کوتاه و کم زحمت به نتیجه برسد و به این منظور دست به هر کاری میزند.
۳. بیچارگی: آرزوها انسان را در خیالات خوش فرومیبرد و او منتظر میشود تا از آسمان برای او پول و خوشی ببارد و اینها خوابهای تعبیر نشدنی است زیرا انسان تنها با عمل و کوشش میتواند به موفقیت برسد. «کسی که از رویاها و تخیلات کمک بگیرد، بیچاره میشود.» (غررالحکم،ح۹۲۰۸)
۴. رنج و اندوه: غرق شدن در آرزوها و رویاها دنیایی دروغین را برای انسان میسازد که با دنیای واقعی متفاوت است و انسان با تجسم خود در دنیای آرزوها و سپس دیدن خویش در دنیایی واقعی بسیار افسرده و رنجور میشود. «کسی که از آرزوهایش دنبالهروی کند، رنجش بسیار میگردد.» (غررالحکم.ح۸۴۴۹) اما مشکل بزرگ این است که این رنج همراه با یک احساس موهوم خوشایند است که موجب میشود انسان به طور غیر طبیعی برای گریز از رنج جهان واقعی و تداوم احساس خوشایند دنیای آرزوها، به تخیلات خود پناه برد و در آن اوهام اقامت گزیند.
۵. از دست دادن بصیرت: آرزوها به ویژه اگر با تجسم و تخیل همراه شود، انسان را در دنیایی موهوم و دلپذیر فرومیبرد که مانع از درک جهان واقعی و رویدادهای آن میشود. «آرزوها، چشم انسان را کور میکند.» (نهج البلاغه، حکمت۲۷۵)
هیچ دلیل علمی برای قانون جذب به طوری که مطرح میشود وجود ندارد. این قانون با فطرت و شالودة وجودی انسان و سرزمین اصلی او هماهنگی دارد و در بهشت الاهی و نه در دنیا به وقوع خواهد پیوست و علت جذابیت آن این است که از وطن حقیقی روح انسان که تمام وجود اوست سخن میگوید و گمشدة آدم تبعید شده به زمین و زندگی دنیاست.
البته این قانون در حدود مقدورات جسمی و روانی انسان و همچنین تأثیر بر بخشی از افکار و احساسات دیگر مردمان و نیز حیوانات درست است. همچنین در مورد تأثیرات افکار منفی نیز تاحدود زیادی این قانون درست میگوید. اما در ارتباط انسان با جهان و دستیابی به آرزوهایی نظیر اتومبیل و خانه و... نه تنها شواهد علمی و تجربی بر درستی قانون جذب وجود ندارد، بلکه دلایل دینی بر رد آنها داریم. این در حالی است که معمولاً در معرفی و ترویج قانون جذب بر موارد نادرست آن تأکید میشود و موارد درست را هم فراتر از واقعیت مینمایند. مثلاً انسان میتواند با تغییر نگرش و تفکر خود بر بعضی از بیماریها غلبه کند، اما این اثر گذاری مطلق و همیشگی نیست.
تنها خاصیت این قانون و راز فاش شده آن است که مردم را در رویاهای موهوم غرق میکند و با تغافل از ناکامیهای واقعی دنیا و نابود کردن انگیزههای تغییر، زمینة تداوم نظام سلطه و ستم را میسر میسازد و نیروی مقاومت و تحول آفرینی را از انسانها میگیرد. و هنگامی که میبینیم گویندهگان و نویسندگان و هرمندان زیادی در جهان میکوشند تا این توهمات را به باور مردم بنشانند، پی میبریم که چه تلاش گستردهای برای سلطه پذیرکردن مردم در جهان صورت میگیرد.
این عماریون
درمان کیست تخمدان با طب سنتی
🔸پایین تنه با ٱجر داغ یا کیسه اب گرم و یا روغن زرد و زیتون روی رحم و کشکاله رحم مالیده شود.
🔹هر شب یک کیسه اب گرم در محل تخمدان ها برای چند ساعت قرار گیرد و از شستشوی این ناحیه با اب سردپرهیز شود.
🔸بادکش مستمر زیر شکم .بصورت (Y)
🔹کم خوردن تخمه چون گرم و تولید صفرا دارد.
🔸روزی سه بار با روغن گرم شود.
🔹خوردن شب یک استکان رازبانه و بعداز ظهر بومادران (در افراد صفراوی احتیاط داره)فقط درایام غیر پریود باشد و درایام پریود ممنوع.
🔸ماست و خیار ممنوع.
🔹قند و شکر ممنوع.
🔸شربت خاکشیر باعسل صبح هنگام.
🔹عرق اسطوخدوس روزی یک لیوان.
این عماریون