💠 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
🔷 #پارت_دوم - #نظام_تسخیر
🔷 جلسه شصت و یکم
🔶 بخش سوم
🔶 وقتی قرآن می فرماید:
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا (شمس:۹)
فلاح منظور باز شدن است ، واین که ترجمه می کنند رستگاری غلط است.
رستن یعنی دانه ای که شکوفا میشود فطرت با تزکیه به فلاح می رسد.
وقتی این قوا شکوفا شود شما این قدرت را دارید که آن طرف عالم اگر چیزی اتفاق می افتد ببینید.
.
بعضی ها این قدرت را دارند که با پرواز روح بروند و برگردند.
یکی از دوستان به یکی از اساتید گفته بود آقا سحر مرا بیدار کنید!
ایشان گفته بود تنهایی یا خانواده ات هم هستند؟
گفته بود تنهایم.
فردایش ما خدمت این رفیقمان بودیم این استاد برگشت به رفیق ما گفت : آقا چقدر خوابت سنگین است دیشب من آمدم انقدر صدایت کردم چرا بیدار نمی شدی؟
با پرواز روح رفته بود به منزل او!
پرواز روح یک قوه ای است که عده ای آن را دارند.
یک سری چیزها را کنترل کرده یک سری چیزها برایش فعال شده .
درجه ی خیلی پایین ترش مال مرتاض های هندی است.
یک سری چیزها را رها می کنند یک سری از استعدادها و قوا در آن فعال میشود.
این از قوانین عالم است که در اثر ترک یک سری چیزها یک سری چیزهای دیگر به شما داده می شود.
اگر آن چیزی که ترک می کنید مربوط به ایمان باشد ، آن چیزی هم که به شما می دهند ایمانی است!
ایمانی اگر باشد همیشگی و ماندگار است و نورانیت دارد و چون مربوط به فطرت است پس شما را رشد می دهد.
اینها چیزهایی است که خدا می دهد و خیلی ساده است.
بگذارید این را هم بگویم
یکی از اساتید می فرمود در بازار تهران رد می شدم
(ابتدا این را ذکر کنم داستانهایی که نقل می کنم همه داستانهایی است که ما از علما شنیده ایم از بقال و چقال و سبزی فروش نشنیده ایم.
این اشتباه است که تا یک نفر به نظرمان نورانیت دارد پای حرفهایش می نشینیم و تمام و کمال آن را می پذیریم.
وقتی می گویم اساتید ، اقلش کسانی است که مجتهد اند.
برخی از آنها شاگردان آقای بهجت بودند یا شاگرد آیت الله جوادی آملی یا علامه حسن زاده آملی و امثال اینها)
حالا این استاد ما می فرمود :
در بازار تهران رد می شدم مغازه داری مرا صدا زد و گفت ؛ ماجرایی را می خواهم به تو بگویم در این بازار سالیان سال دنبال اهل بودم اما پیدا نمی کردم.
من مدتها به دنبال این بودم که به طی الأرض برسم
یک روز یک آقای هندی در بازار مرا دید و به من گفت می خواهی طی الأرض داشته باشی؟
گفتم: بله
گفت : آدرس می دهم برو قم ، فلان محله از آقایی به اسم طباطبایی طی الأرض بخواه[منظور علامه طباطبایی است] و بگو مرا فلانی فرستاده.
(از علامه طباطبایی کرامات و ماجراهایی خیلی زیاد نقل شده)
این آقا میگوید من رفتم به همان آدرس و در زدم.
علامه آمد دم در ، من هم گفتم که مرا فلانی فرستاده تا بیایم خدمت شما برای طی الأرض.
علامه سری تکان داد و تأملی کرد و گفت: صبر کنید تا من بیایم!
رفت عبایش را پوشید و برگشت و وقتی برگشت دست مرا گرفت چند قدم که رفتیم دیدم جلوی در یک مکانیکی در سبزوار هستیم یک قدم دیگر که جلو تر رفتیم دیدم رو به روی حرم امام رضا (ع) ایستاده ایم.
درست مثل این که ایشان به من طی الأرض را تکویناً اعطا کردند.
(نکته جالبی که استاد ما با خنده تعریف می کرد این بود که این آقا هر بار می خواست به مشهد برود حتما یک توقف هم در سبزوار جلوی آن مکانیکی می زد.)
اینها استعدادهای سطح پایین است که در دوران امام زمان(ع) شکوفا میشود ان شاءالله.
البته برای همه یکسان نیست طی الأرض داریم تا طی الأرض.
به هرحال اینها استعدادهایی است که خداوند در اثر شکوفایی فطرت قرار داده که باعث می شود شما مسلط بر عالم ماده شوید.
الان عالم ماده بر ما سوار است این در و دیوار بر ما سوار است چون ما از اینها نمی توانیم رد شویم.
اما وقتی فطرت شکوفا شد ما سوار می شویم بر عالم شهادت.
اینها می شوند در حجاب من ، نه من می شوم در حجاب اینها ،
اینها می شوند در اختیار من ، نه من دراختیار اینها.
همه اینها با اراده انجام می شود و تنها و تنها در گرو شکوفایی فطرت است ، فطرت که فعال باشد انسان را از عالم شهادت رها و درهای عالَم غیب را به روی او باز می کند.
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تسخيري 131.mp3
10.13M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_دوم - #نظام_تسخیر
🔊 جلسه صد و سی و یکم
#مهندسی_طبقات_اجتماعی / 24
📅97/05/13
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
🔷 #پارت_دوم - #نظام_تسخیر
🔷 جلسه شصت و دوم
🔶 بخش اول
🔶 نکته ی بسیار مهمی که در رابطه با فطرت و جایگاه آن در ساخت یک تمدن وجود دارد این است که بدانیم ، هر تمدنی خاصیت ، بقا و ماندگاری اش به این است که چقدر می تواند نیازهای انسانی را تامین کند.
تمدن هایی که آمدند تا آنجایی که توانستند نیاز مردم را جواب بدهند ، ماندند!
اما هر وقت ، دیگر پاسخ گوی نیاز ، نبودند ،دوره شان تمام شد و از بین رفتند.
پس بحث نیاز در رابطه با تمدن بسیار مهم است.
کاری که انبیا می کنند این است که اول نیازهای حقیقی انسان را متذکر می شوند و انسان را به سمتی جهت می دهند که این احساس نیاز در آنها شکوفا شوند.
در مقابل ، کاری که شیاطین و ابالسه می کنند این است که برای انسان نیاز سازی می کنند و در مسیر این نیازهای جعلی ، راه هایی را برای برآورده کردن این نیازها قرار میدهند ،تا انسان منحرف شود.
سوالی که پیش می آید این است؛ جایگاه فطرت در تمدن سازی ها چیست؟
فطرت آن قطب نمایی است که دائم ، نیازهای حقیقی انسان را به او متذکر میشود.
[نکات امروز خیلی مهم است ، در واقع گل بحث فطرت اینجاست]
ببینید مشکل این است که در عالم طبیعت ، فطرت در حجاب گرفتار می شود و فریب می خورد.
سوال← فطرت با چه چیزی فریب می خورد؟!
فطرت با "نیازها" ست که فریب می خورد ، هم در اصل نیاز و هم در تأمین نیاز.
مثال؛
ما نیاز به پول داریم ، در واقع آیا نیاز ما به اسکناس است؟
اسکناس که خاصیتی ندارد ، درواقع اسکناس یک پشتوانه ای دارد به نام ارزش ریالی که بانک مرکزی آن را تعیین می کند.
پس شما به آن ارزش ریالی که در بانک مرکزی بیان شده است ، نیاز دارید ، چون می خواهید آن را به عنوان پشتوانه ای برای معامله هایتان داشته باشید.
وقتی می خواهید معامله ای انجام بدهید برای این اسکناس به پشتوانه نیاز دارید ، همان طور که چک و سفته پشتوانه می خواهند.
پشتوانه ی چک ، پول و سفته چیست؟
پشتوانه شان همان ارزش ریالی ست که بانک مرکزی مشخص می کند.
حالا آیا آن ارزش ریالیِ بانک مرکزی ، پاسخ گوی نیاز شماست؟
شما تازه وقتی که آن پشتوانه باشد پول را می خواهید برای این که با پول چیزی را بخرید.
پس نیاز شما به این معاملاتی است که با پول انجام می دهید؟!
آیا به خود این معاملات نیاز دارید؟!
[مرحله به مرحله می رویم جلو]
یعنی فقط نیاز شما از راه معامله تامین میشود؟!
معامله را برای چه می خواهید؟!
برای این که آن کالایی که ندارید را به واسطه ی کالایی که دارید حاصل کنید.
مثلا نان را به عنوان یک کالا در نظر بگیرید که ندارید و آن را با پول معامله و خریداری می کنید!
سوال این است ، نان را برای چه می خواهید؟
غیر این است که؛ نان را می خواهید برای رفع گرسنگی ، یا تولید انرژی در بدن!؟
پس در واقع شما نه به پول نیاز داشتید ، نه به بانک ، نه به معامله ،و نه حتی به نان ...شما به یک چیز نیاز داشتید آن هم انرژی بود.
حالا دقیق تر به موضوع نگاه می کنیم.
به انرژی نیاز دارید؟ یا به قوَّت؟
[بحث خیلی دقیق است]
شما به انرژی نیاز ندارید به قوت نیاز دارید!
در واقع شما به اسم قوی نیازمندید.
شما می خواهد مظهر اسم قوی باشید.
اسم قوی متعلق به چه کسی است؟!....خدای متعال.
کل معارف دانشگاه باید همین چند جمله باشد؛
«ما به هیچ چیز نیاز نداریم ، جز خدا»
شما اگر روی آواتار فطرتت بزنید ، فقط می گوید: "خدا"
فطرت به اسماءالله نیاز دارد.
فطرت به شما می گوید من می خواهم قوی باشم.
یعنی ؛می خواهم مظهر اسم قوی باشم.
یعنی؛ دستم جلوی اسم قوی دراز باشد و از او قوَّت بگیرم.
البته این قوی شدن در عالم طبیعت مسیری دارد.
اما وقتی با فطرت جلو بیایید ، دائما مظاهر الهی را می بینید و هیچ چیز شما را فریب نمی دهد.
🔔 @Aminikhaah_Media
طرح کلي ولايت 08.mp3
22.35M
🔈 #طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن
🔈 مبحث #ولایت
🔊 جلسه هشتم
📅97/05/12
#مشهد
#طرح_ولایت
#دانشجویان_استان_خراسان_رضوی
#شاندیز
🔔 @Aminikhaah_Media
طرح کلي ولايت 09.mp3
21.25M
🔈 #طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن
🔈 مبحث #ولایت
🔊 جلسه نهم
📅97/05/13
#مشهد
#طرح_ولایت
#دانشجویان_استان_خراسان_رضوی
#شاندیز
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
🔷 #پارت_دوم - #نظام_تسخیر
🔷 جلسه شصت و دوم
🔶 بخش دوم
🔶 انسانی که با فطرت جلو می آید وقتی آب می خورد ، می پرسد تشنگی را چه چیز برطرف می کند!
آب برطرف می کند؟ یا اسم ساقی؟!
ساقی از اسماء خداست ، پس آب را مظهر بروز اسم ساقی می داند.
آن وقت آب که می خورید ، می شوید حضرت ابراهیم که فرمود:
وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ(شعرا:۷۹)
«و همان خدایی که مرا غذا میدهد و سیراب میگرداند.»
وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ(شعرا:۸۰)
«و چون بیمار شوم مرا شفا میدهد.»
میگوید من غذا نمی خورم ، من آب نمی خورم او به من غدا و آب می دهد ، اوست که مریضی مرا بر طرف می کند.
دارو می خورم اما می دانم دارو که شفا نیست ، دارو اگر کار کند و مریضی مرا خوب کند به خاطر این است که مظهر اسم شافی ست.
طعام که نیاز را برطرف نمی کند ، اسم رازق است که نیازها را تأمین می کند.
فطرت از زمان تولد ، همه چیز را از خدا می داند ،در روایت داریم که گریه ی نوزاد تا چهار ماهگی ذکر « لا إله إلّا اللّه» است
یعنی وقتی این بچه ، گریه می کند به آن پدر و یا مادر کار ندارد و فقط اسم رازق را صدا می زند.
در دعای عرفه می خوانید:
يا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغيرِ
«اى روزىدهنده به كودك صغير»
این خداست که به بچه ی صغیر روزی می دهد ، آن وقت منِ پدر فکر می کنم که من کار کردم و نان در آوردم ، مادر آن را خورده و تبدیل به شیر شده.
فطرت گول خورده ، فکر می کنیم مادر دارد شیر می دهد.
فطرت که شکوفا شد می داند که نه الان من نان را درآوردم و نه مادر دارد شیر می دهد و منِ پدر ، شده ام مظهرِ مُطعم و آن مادر شده است مظهرِ ساقی...و هر دوی ما شده ایم مظهر اسم رازق
پس رازق نه مادر است و نه پدر ، بلکه اینها هر دو بروز و جلوه ای هستند از اسماءالله.
جامعه ای که این طوری شکل بگیرد ، و نگاهش اینگونه باشد ، می شود جامعه توحیدی.
جامعه امام زمان (ع) این طور است...آیه ؛
وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا (زمر:۶۹)
«و زمین (محشر) به نور پروردگار خود روشن گردد»
در رابطه با بعد ظهور است ، در تفسیر این که قرآن می فرماید زمین به نور ربش روشن می شود ، امام صادق (علیه السلام) فرمود:
قَالَ رَبُّ اَلْأَرْضِ إِمَامُ اَلْأَرْضِ ، إِذاً يَسْتَغْنِي اَلنَّاسُ عَنْ ضَوْءِ اَلشَّمْسِ وَ نُورِ اَلْقَمَرِ وَ يَجْتَزِءُونَ بِنُورِ اَلْإِمَامِ
«و پروردگار زمین، یعنی امام زمین [زمین به نور امامش روشن می شود.]
در آن هنگام [ظهور] مردم از نور خورشید و روشنایی ماه بی نیاز می گردند و به نور امام اکتفا می کنند.»
معنای این حدیث که در دوران امام زمان (ع) مردم از خورشید بی نیاز می شوند این است که ؛ انقدر فطرت ها شکوفا میشود که می فهمند آن که عالَم را روشن کرده خداست نه خورشید.
این حرف به این معنا نیست که خورشید می رود و دیگر وجود ندارد ، اگر قرار است دنیا ، دنیا باشد این چارچوبها و قوانین حاکم بر آن محفوظ است ، خورشید به قوت خودش پا برجاست مخصوصا که فرمود در قیامت؛
وَ خَسَفَ الْقَمَرُ (قیامت:۸)
«و ماه تاریک شود»
وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ (قیامت:۹)
«و میان خورشید و ماه جمع گردد»
وقتی حرف این است که ماه و خورشید تاریک می شوند ، باید خورشیدی باشد که تاریک شود ، اگر قرار باشد در دوران امام زمان(ع) خورشید از بین برود دیگر چطور می خواهد در قیامت تاریک شود؟!
پس معلوم میشود خورشیدی هست که آنجا تاریک شده است.
پس آنجا که بیان شده است شما از خورشید بی نیاز می شوید
یعنی با نور امام زمان (ع) فطرت شما روشن میشود و می بینید الان که اینجا روشن است خورشید آن را روشن نکرده بلکه روشنایی اش از خدا ست.
اینجاست که مفهوم این آیه روشن می شود که قرآن فرمود:
اللَّهُ نُورُ السَّمَوَتِ وَالْأَرْض(نور:۳۵)
«خداوند، نور آسمانها وزمین است»
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تسخيري 132.mp3
10.09M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_دوم - #نظام_تسخیر
🔊 جلسه صد و سی و دوم
#مهندسی_طبقات_اجتماعی / 25
📅97/05/14
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
🔷 #پارت_دوم - #نظام_تسخیر
🔷 جلسه شصت و دوم
🔶 بخش سوم
🔶 گفتیم قرآن می فرماید:
اللَّهُ نُورُ السَّمَوَتِ وَالْأَرْض(نور:۳۵)
«خداوند، نور آسمانها وزمین است»
چه کسی همچین باوری را داشت؟ ، علامه طباطبایی ، مردی که محصول قرآن بود ، نقل شده که شبی ایشان قصد خروج از منزل را داشتند و شاگرد ایشان به او گفت:
آقا هوا تاریک است مراقب باشید زمین نخورید!
فرمود: چرا؟
گفت: شب تاریک است و نور نیست!
جواب علامه ، قابل تأمل و زیبا ست ، فرمود:
مگر ما روز که از خانه بیرون می آییم با نور خورشید است که اطراف را می بینیم؟
ببینید چقدر این حرف عمیق است و چقدر این مرد بلند است؛
يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ ۚ (مجادله:۱۱)
«خدا از ميان شما كسانى را كه ايمان آورده و كسانى را كه صاحب علم و دانشاند، به درجاتى رفعت و بزرگى مىدهد»
کسی که به علم رسیده است اینطور رفعت دارد و وصل به توحید است ، او اسباب را نمیبیند این ما هستیم که فکر میکنیم خورشید است که اطراف را روشن می کند.
اگر خدا اراده نکند مگر خورشید می تواند روشنایی بخش باشد؟!
اگر او اراده کند می تواند از راه دیگری عالَم را روشن کند.
این همه در قرآن داستان های مختلف و جذاب می خوانیم باید تفکر کنیم که چرا خداوند اینها را بیان کرده ، غیر از این نیست که می خواهد فطرت را بیدار کند
برای مثال در ماجرای حضرت موسی ، خداوند ، موسی را روی آب نگه داشت ، ببینید فرعون چند هزار بچه ای که در رحم مادر هایشان بودند را قتل عام کرد و آنها را کشت ، فقط یک نفر به دنیا آمده است آن هم حضرت موسی بود.
اینجای ماجرا زیباست ، حالا همین یک نفر را خدا میخواهد بزرگ کند آن را در دامن چه کسی قرار می دهد؟
موسی را رساند به دست فرعون!
حالا ببینید چطور او را به فرعون رساند ، اصلا چرا فرعون؟!
قرآن می فرماید فرعون می گفت من رب شما هستم.
وَنَادَىٰ فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَٰذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي ۖ أَفَلَا تُبْصِرُونَ
(زخرف:۵۱)
«و فرعون در میان قومش آوازه بلند کرد که ای مردم، آیا کشور با عظمت مصر از من نیست؟ و چنین نهرها از زیر قصر من جاری نیست؟ آیا (عزت و جلال مرا در عالم به چشم) مشاهده نمیکنید؟»
می گفت این آب نیل از زیر تخت من جاری است اگر من اراده کنم این آب به خانه های شما نمی رسد و کشاورزیتان تعطیل می شود و همه شما از بین می روید ، مدبر این آب من هستم.
حالا خداوند با همین آب ، موسی را که به خاطر او همه را کشته اند می فرستد به دامن فرعون!
بعد میاندازد به دل آسیه که بخواهد این بچه را نکشند
لَاتَقْتُلُوهُ عَسَى أَن يَنفَعَنَآ أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً(قصص:۹)
«او را نكشید (كه او) روشنى چشم من و توست. شاید به ما سودى برساند یا او را به فرزندى بگیریم»
اسمش میشود" موسی بن فرعون" ، خدا این است.
حالا ما به چه کسی نیاز داریم!؟...به خدا ، اما متاسفانه گول میخوریم
فکر می کنیم به پول ، به پارتی ، به شهرت ، به مدرک و... نیاز داریم ، فطرت ها فریب خورده اند ، فقط فطرت بیدار است که می داند نیاز حقیقی ما به خداست و بس!
فطرت شکوفا ست که جز خدا را نمی بیند و می داند او مسبب حقیقی همه ی عالَم است.
وظیفه ما در تربیت و در رسانه این است که فطرت ها را شکوفا کنیم ، باید در جامعه به نیازهای حقیقی توجه شود
وقتی یک نفر میخواهد رای بیاورد در شعارهای انتخاباتی خودش باید شعارهایی بدهد که به فطرت مردم برگردد نه به غرایز آنها ، نباید فریب بخوریم و فکر کنیم نیاز حقیقی ما این است که دیوار بینمان نباشد یا فلان کنسرت تعطیل نشود ، اینها متلک سیاسی نیست اینها حرف هایی ست که حقیقت دارد
این خیانت به فرهنگ مردم است که نیاز فطری آنها را اینقدر پایین بیاوریم
هر کسی این کار را بکند خائن است حالا با هر لباس و مقامی که داشته باشد.
جامعه ای که میخواهد رشد کند باید نیاز حقیقی آن جلوی چشم مردم باشد ، نباید برای مردم نیاز سازی بکنند ، تمدن غرب کارش این است که نیاز سازی می کند ، نیاز جعلی ، تامین جعلی!
مشکلمان با غرب برای همین است.
مشکل بر این نیست که چون مشروبات الکلی می خورند مقابلشان می ایستیم ، یا مثلاً اگر فلان سیاستمدار مشروبات الکلی را بگذارد کنار ما او را قبول میکنیم
بعضی ها واقعاً تصورشان بر این است که فکر میکنند ما باچنین چیزهایی مشکل داریم در حالی که ما با ذات آنها مشکل داریم
وُجُودُکَ ذَنبٌ لا یُقاسُ بِهِ ذَنب
«وجود تو گناهی است که هیچ گناهی با آن مقایسه نمیشود»
ما با حقیقت طاغوت مشکل داریم چراکه آنها فطرت ها را فریب میدهند و منحرف میکنند پس نماز و روزه ای را هم که طاغوت بخواند جعلی است و انسان را به خدا نمی رساند.
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تسخيري 133.mp3
10.78M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_دوم - #نظام_تسخیر
🔊 جلسه صد و سی و سوم
#مهندسی_طبقات_اجتماعی / 26
📅97/05/15
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
رسالت ما در رسانه هاي تعاملي 08.mp3
19.84M
🔈 #رسالت_ما_در_رسانه_های_تعاملی
🔊 جلسه هشتم
#اینستاگرام / 8 - پایانی
📅97/05/16
#مشهد
#مدرسه_علمیه_حضرت_مهدی عج
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تسخيري 134.mp3
8.47M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_دوم - #نظام_تسخیر
🔊 جلسه صد و سی و چهارم
#مهندسی_طبقات_اجتماعی / 27
📅97/05/16
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
Sedayeman Dar Biayad.mp3
16.08M
🔈 #چرا_صدایمان_در_نمی_آید ؟!
🔊 تحلیلی قرآنی از شرایط فعلی کشور
🔊 #یک_جلسه
📅97/05/16
#مشهد
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تسخيري 135.mp3
9.93M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_دوم - #نظام_تسخیر
🔊 جلسه صد و سی و پنجم
#مهندسی_طبقات_اجتماعی / 28
📅97/05/17
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
چرا علي تنها ماند 03.mp3
27.69M
🔈 #چرا_علی_تنها_ماند؟
🔊 جلسه سوم
📢 شباهت های علی ع و هارون
📅97/05/17
#مشهد
#هیات_انصارالشهداء
🔔 @Aminikhaah_Media
Koliate Din.mp3
18.91M
🔈 #کلیات_اسلام
🔊 شرح حدیثی از امام جواد ع
📢 #یک_جلسه
📅97/05/18
#مشهد
#هیات_انصارالشهداء
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
🔷 #پارت_دوم - #نظام_تسخیر
🔷 جلسه شصت و سوم
🔶بخش اول
🔶 بنا شد که در این جلسات چند سطر را از کتاب "شرح حدیث جنود عقل و جهل" حضرت امام (ره)را در ارتباط با مسئله ای فطرت مطرح کنیم.
حضرت امام (ره) میفرمایند:
«چون فطرت انسانی به دست قدرت جمال و جلال حق ـ جلّ و علا ـ تخمیر شده، و از عالم طهارت و قدس نازل شده است، در اول فطرت و خلقت ، نورانی و صیقلی است. و چون وجهۀ آن به عالم غیب است، و حق طلب و عاشق حق است... با حقایق ایمانیه و امور حقه ـ که از عالم نور و طهارت و قدس است ـ مناسبت ذاتیّه دارد...»
فطرت در اولِ کار پاک و دست نخورده است و از بدو تولد برای همه یک جور و پاک است از یزید گرفته تا هیتلر تا صدام ، همه با یک فطرت پاک به دنیا می آیند!
این که قرآن می فرماید ما انسان را با یک تناسب و در احسن تقویم آفریدیم برای همین است:
لَقَد خَلَقنَا الإِنسانَ في أَحسَنِ تَقويمٍ(تین/۴)
«که ما انسان را در بهترین صورت و نظام آفریدیم»
این در احسن تقویم و با بهترین مدل آفریدن به حسب جسم نیست ، چرا که در قرآن آمده است:
الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ (انفطار /۷)
«همان كس كه تو را آفريد و تو را درست كرد و [آنگاه] تو را سامان بخشيد»
خدای متعال در بهترین قالب و در بهترین شکل و فرم آفریده است ، خب قطعا جسم اینطور نیست ، جسم ناقص است و در قیاس با دیگران ایرادهایی دارد پس چرا خداوند می فرماید من شما را در احسن تقویم آفریدم؟!
من که در خودم کمبود احساس می کنم این چطور احسن تقویمی است؟!
احسن تقویم مربوط به فطرت است هیچ انسانی نیست که در حوزه فطرتِ خودش کمبود داشته باشد.
امکان ندارد استعدادی باشد که یک انسان بشود آن استعداد را در جنبه فطری خودش داشته باشد و خدای متعال آن را به یک نفر نداده باشد ، اصلا اینطور نیست و در فطرت هیچ کسی از دیگری کم ندارد!
بله در جسم تفاوت هست و امتحان آدمها هم در همین تفاوت هایی است که در جسم وجود دارد.
مردها ساختار بدن و آناتومی شان متفاوت است خانم ها هم همین طور.
شخصیت آقایان یک جور است و خانوم ها یک جور دیگر ،انسانها با هم متفاوتند حتی شما یک دوقلو پیدا نمی کنید که همه چیزشان دقیقا مثل هم باشد و افکار و روحیات شان عین هم باشد ولی هیچ انسانی را پیدا نمی کنید که فطرتش با دیگری تفاوت داشته باشد؛
مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ (ملک/ ۳)
«در آفرينش آن [خداى] بخشايشگر هيچ گونه اختلاف [و تفاوتى] نمى بينى»
در مخلوقات خدا تفاوت دیده نمیشود ، خیلی زیباست
تفاوت یعنی چه؟!
تفاوت از فوت می آید یعنی فوت شدن و از بین رفتن یک چیزی.
میان مخلوقات ، تبعیض هست اما تفاوت نیست خیلی جالب است.
متأسفانه معمولا برعکس این را بیان می کنیم که تفاوت هست اما تبعیض نیست در حالی که در نگاه قرآن تفاوت نیست ، اما تبعیض هست.
یعنی این که در مسئله فطرت کسی نیست که استعدادی از او فوت شده باشد ، گفتیم تفاوت از فوت می آید یعنی اینطور نیست که یک چیزی برای کسی فوت شده باشد ،مثلا بگوییم شخصی یک استعداد هایی را میتوانست داشته باشد اما خداوند در فطرتش آن استعدادها را به او نداده است ، از هیچ کس ، چیزی فوت نشده اما تبعیض هست.
تبعیض در این قالب مادی بسیار است.
به بعضی ها یک چیزهایی دادهایم که بعضی دیگر آنها را نداده ایم این می شود تبعیض.
دلیل تبعیض چیست؟
تبعیض زمینه ای برای امتحان های الهی است.
در بحث نظام تسخیر مفصل بیان کردیم و گفتیم که این نظام بر اساس همین قضیه به وجود آمده است ، و منی که یک سری امکانات را ندارم به کسی مراجعه میکنم که یکسری از امکانات را دارد.
شما پول دارید من قدرت دارم من قدرتم را در اختیار شما قرار می دهم در ازای پولی که از شما می گیرم این می شود نظام تسخیر.
پس خداوند به واسطه تبعیضی که بین بشر قائل شده به یک نفر پول داده به یک نفر قدرت داد ، و هر کس را به واسطه چیزی که به او داده و یا نداده امتحان می کند.
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تسخيري 136.mp3
9.86M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_دوم - #نظام_تسخیر
🔊 جلسه صد و سی و ششم
#مهندسی_طبقات_اجتماعی / 29
📅97/05/20
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
🔷 #پارت_دوم - #نظام_تسخیر
🔷 جلسه شصت و سوم
🔶 بخش دوم
🔶 با توجه به نظام تسخیر ، هر کسی یک چیزی دارد که دیگری ندارد و خداوند به واسطه ی همین تبعیض ها بشر را امتحان می کند.
فطرت با همین امتحانات است که شکوفا میشود ، با همین هایی که در ساختار وجودی ما هست همینها را که به کار می اندازیم فطرت فعال می شود.
هر کسی با یک چیزی فطرتش فعال می شود پس بین استعدادها و فطرت ها تفاوتی وجود ندارد ، رویکرد فطرت به سمت عالَم غیب و عالَم قدس است.
فطرت خدا را می خواهد ، رازق میخواهد ،اما گاهی گول می خورد و فکر می کند رازق فلان کس است.
فطرت علم می خواهد ، علم دست فلان استاد و فلان دانشگاه واین کتاب آن کتاب نیست علم دست خداست هیچ کس دیگری علم ندارد همه چیز دست خداست بروز علم او شده اینهایی که هست.
استاد هم اگر هست اگر علمی از او می گیریم باید بدانیم این علم از خداست ، و علم آن استاد بروز علم خداست.
آیات قرآن در این زمینه زیباست می فرماید:
وَمَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ (مائدا :۴)
«صیدی که به سگان شکاری از آنچه خدا به شما آموخته است آموختهاید»
سوال؛ مگر شکار هم علم الهی است ؟...بله!
ما اصلا علم غیر الهی نداریم.
می گوید آن چیزی را که من به تو یاد دادم به او (سگ)یاد بده.
یعنی فطرتت آماده و شکوفا باشد و بداند حتی این که داری به سگ شکاری یاد میدهی آن هم از خودت نیست و خدا به تو آموزش داده.
برای همین خداوند گاهی مانع و حجاب می اندازد تا این امر را به انسان متذکر شود.
ماجرای جالب و قابل تأملی نقل شده از یک شخص که فوق تخصص بیماری های گوارش را داشت و بیماری های معده و روده را درمان می کرد و انقدر مهارت داشت که از سراسر دنیا برای درمان به سراغ او می آمدند.
پسر این دکتر مبتلا شد به اسهال و این بچه طی دو هفته جان خودش را از دست داد واین دکتر نتوانست درد فرزند خودش را تشخیص بدهد.
خداوند حجاب می اندازد تا بگوید این تو نیستی که نسخه می نویسی و درمان می کنی این منم که درمان می کنم علم از من است ، از تو نیست .
گاهی انسان با یک تب همه چیز را فراموش می کند .
بزرگان میفرمایند با اولین فشار در قبر انسان همه چیز را فراموش می کند ،تمام علومی که ملکه باطن و خوراک فطرت نبوده با اولین فشار در قبر از یاد و خاطره انسان می رود!
در اینجا بحثی مطرح می شود که چه علمی در عالَم برزخ به درد می خورد!؟!
در روایت داریم که بعضی از علوم در برزخ به درد میخورند که یکی از آنها علم طب است.
در روایت ، امیرالمومنین (علیه السلام) فرمود علم دو چیز است یکی علم ابدان و دیگری علم ادیان.
علم طب بعد از مرگ چه خاصیتی دارد؟
ببینید شما بعد از مرگ همچنان جسم را دارید ، درست است که مریض نمی شود اما همچنان طبع و مزاج را دارد.
پس در بهشت طبع و مزاج را دارید همان طور که قرآن یکجا می فرماید اینها زنجبیل می خورند و یک جای دیگر می فرماید کافور می خورند.
می دانید که زنجبیل طبعش گرم است و کافور طبعش سرد ، معلوم میشود در بهشت شما یک بوعلی سینایی می خواهید تا از او بپرسید بعد از فلان غذا چه چیزی بخورم که مُصلحش باشد؟!
پس علم ابدان تا قیامت و تا بهشت به درد می خورد.
این علم چون ربط به فطرت دارد مفید است اما وقتی علمی ربطی به فطرت نداشت هیچ خاصیتی هم ندارد.
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تسخيري 137.mp3
9.89M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_دوم - #نظام_تسخیر
🔊 جلسه صد و سی و هفتم
#مهندسی_طبقات_اجتماعی / 30
📅97/05/21
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
🔷 #پارت_دوم - #نظام_تسخیر
🔷 جلسه شصت و سوم
🔶 بخش سوم
🔶 در ادامه ی بحث فطرت امام خمینی(ره)می فرماید:
«[فطرت] با حقایق ایمانیه و امور حقه ـ که از عالم نور و طهارت و قدس است ـ مناسبت ذاتیّه دارد و با جهالات و اباطیل و اُغلوطه ها و اکاذیب بی تناسب است...»
فطرت به دنبال حق و به دنبال نور است ، با دروغ تناسبی ندارد.
ببینید بچه ها چقدر صاف و شفاف اند ، بچه ، دروغ ، خدعه و نیرنگ را بلد نیست او اینها را در طول زندگی کم کم یاد می گیرد ،دودوزه بازی ربطی به فطرت ندارد ، چرا که در فطرت هیچ تناسبی با اینچنین چیزی وجود ندارد ، اتفاقی که می افتد این است که فطرت فریب خورده و دروغ و نیرنگ به درون آن رخنه می کند.
ببینید شما می خواهید به نفع برسید، پس به شما القا می کنند باید دروغ بگویید . فطرت به دو چیز علقه دارد یکی صداقت و دیگری نفع ، بازی که براش در می آورند این است که میگویند بین این دو علاقه ی فطری ، کدم مهمتر است؟ ....نفع!
حالا نفع را وابسته به چه چیزی نشان می دهند؟...دروغ!
دروغ بگو تا به نفع برسی!
فطرت گول می خورد از بین که نمی رود ، وقتی به ظلمت روی می آورد به این دلیل است که فریب خورده ، یا در اثر تعلیمات یا تلقینات و یا فرهنگ!
امام (ره) در ادامه می فرمایند:
«پس انسان تابع فطرت اصلیۀ خود است، چون از عالم نور و طهارت است، متناسب با علوم حقیقیّه و معارف الهیّه و حقایق روحانیّه و عوالم غیبیّه است...»
یعنی اگر انسان را به خودی خود رها کنید و هیچ از بیرون ، ظلمتی به او تلقین نکنید او به دنبال خدا و معارف الهی ست و می خواهد در عالَم غیب سیر کند.
«...و وجهۀ نفس چون آیینه ای است نورانی و صیقلی و بی آلایش به زنگ و کدورت. نقشهای عالم غیب، که همه از جنس علوم حقه و سنخ معارف است، در آن مُنْتَقَش گردد، و آن نیز به مناسبت با آنها، بخوبی قبول کند.»
فطرت پاک خوراکش معارف الهی ست ، الان کسی که فطرت پاک دارد ، خوراک هم دارد ، شما انبیا را ببینید انبیا با ملائکه در ارتباط بودند ، برخی از علما با انبیا در ارتباطند.
مرحوم علامه طباطبایی می فرمود اخوی من مرحوم سید محمدحسن الهی طباطبایی گاهی بعد از نماز صبح جلسه ی علمی دارد با حضرت ادریس (علیه السلام)
از طرفی شاگردان خاص علامه طباطبایی نقل می کنند که یکبار وقتی علامه مشرف شده بودند به مسجد سهله (مسجد سهله مقام های مختلفی دارد یکی از این مقام ها، مقام ادریس است ) وقتی در مقام ادریس نماز می خوانند حالتی به ایشان دست می دهد و روحشان به پرواز در می آید.
جناب علامه حسن زاده آملی فرمودند؛
« سِرّ این که روح علامه طباطبایی در آنجا پرواز کرد ، این بود؛ چون ایشان در مقام ادریس نماز خواندند ، مقام ادریس ربط به حضرت ادریس دارد ، و درباره حضرت ادریس ، قرآن می فرماید:
وَ رَفَعْنَاهُ مَکَاناً عَلِيّاً(مریم:۵۷)
«و ما او را به مقام والایی رساندیم»
علامه طباطبایی چون لطافت باطن داشت و فطرتش آلوده نبوده در مقام ادریس که نماز خواند، عنایتی که به ادریس شد به او هم شد!..و به او معارف و حقایقی داده شد.»
ملاصدرا می فرماید ؛
"من لا کشف له لا علم له"
کسی که مکاشفه ندارد هیچ علمی ندارد ، بخصوص مثال می زند راجع به صراط و می فرماید:
صراط مستقیمی که روزی چند بار در نماز می گوییم را کسی می فهمد که اهل مکاشفه باشد ، برای بقیه فقط توهّم است فکر می کنند یک پلی ست که فقط از آن رد می شویم!
صراط یک حقیقت برزخی و ملکوتی ست و برای کسی روشن میشود که اهل مکاشفه باشد .
کسی که فطرتش آلوده نشده باشد اهل مکاشفه می شود و حقایق را می بیند.
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تسخيري 138.mp3
10.23M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_دوم - #نظام_تسخیر
🔊 جلسه صد و سی و هشتم
#مهندسی_طبقات_اجتماعی / 31
📅97/05/22
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تسخيري 139.mp3
12.4M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_دوم - #نظام_تسخیر
🔊 جلسه صد و سی و نهم
#مهندسی_طبقات_اجتماعی / 32
📅97/05/23
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تسخيري 140.mp3
10.32M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_دوم - #نظام_تسخیر
🔊 جلسه صد و چهلم
#مهندسی_طبقات_اجتماعی / 33
📅97/05/24
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media