eitaa logo
Aminikhaah_Media🇱🇧
68هزار دنبال‌کننده
268 عکس
203 ویدیو
165 فایل
The #Aminikhaah_media Official Channel. کانال رسمی @aminikhaah نشر آثار صوتی دروس #حوزوی دروس #دانشگاهی سلسله #منابر کلاس های تخصصی متن سخنرانی ها و کلاس ها تبلیغ و تبادل نداریم🚫 ارتباط: توجه : کانال توسط ادمین اداره می‌شود @Amini_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 🔷 - 🔷 جلسه شصت و هشتم 🔶 بخش دوم 🔶 میان فطرت ها اختلافی نیست اما مسیر شکوفایی فطرت ، برای هرکس فرق می کند. برای بعضی ها سخت و برای بعضی ها راحت تر است. به همان میزان هم عقوبت و ثواب برای هرکس با دیگری تفاوت دارد. خدای متعال فرمود: همسران پیغمبر اگر گناه کنید شما را دو برابر عذاب می کنم. « يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيرا» (احزاب / 30) چون او در خانه وحی بوده پیغمبر را دیده به این دریا وصل بوده اما خود را آلوده کرده و گناه مرتکب شده است. کسی دیگری هم بود که به هیچ کدام دسترسی نداشته. این دو نفر با هم یکسان نیستند ، به عنوان مثال کسی در خانه ای است که همه مشرک و کافر اند یقینا نمازی که او میخواند دو برابر ثواب دارد. روایت داریم کسی که حفظ قرآن برایش سخت است حفظ قرآن این آدم با کسی که قرآن را از هفت سالگی شروع کرده برابر نیست خداوند به این دو برابر اجر می دهد. يَقُولُ إِنَّ الَّذِي يُعَالِجُ الْقُرْآنَ- وَ يَحْفَظُهُ بِمَشَقَّةٍ مِنْهُ وَ قِلَّةِ حِفْظٍ لَهُ أَجْرَانِ (الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 606) اگر كم حافظه است اجر بيشتري دارد.» خداوند ممکن است از صدها گناه یک نفر که در یک خانواده کافر بوده و مسلمان و شیعه شده بگذرد و با یک عدد طاعت او هزار گناهش را ببخشد و هزاران ثواب به او بدهد. اما یک نفر هم در خانه یک مرجع تقلید است به صدها طاعت او یک ثواب بدهد و چه بسا به خاطر یک گناه او را مواخذه هم بکند. این حساب کتاب ها سر جای خودش محفوظ است. پس اصل فطرت محفوظ و شرایط شکوفایی آن مختلف است. نکته دوم این است که اگر همه آدم‌ها به فطرت برگردند در جامعه هیچ اختلافی نمی ماند. اینکه امام (ره)مدام تاکید به وحدت داشتند به خاطر همین بود. راه رسیدن به وحدت چیست ؟ کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً (بقره:۲۱۳) «مردم در آغاز، یک امّت بودند و اختلافى نداشتند» قرآن تعبیر زیبایی دارد و می‌فرمایند امت واحده امتی است که «واحده علی الکفر» است. یعنی در کفر وحدت دارد. مرحوم صفایی حائری می فرمودند: جامعه گاهی وحدت دارد و اما این وحدت در حد وحدت طویله ای است. این تعبیر درست است که تند است اما بهترین تعبیر است. در یک طویله اتحاد برقرار است شما تا حالا دیده اید میان گاوها دعوا شود؟ در طویله های خیلی پیشرفته هر کس اتاق مجزا دارد ، و خوردن علوفه و دوشیدن شیر و سایر کارها همه و همه بسیار منظم و پیشرفته است. نه دعوا دارند ، نه جنگ‌جهانی ، نه کتک کاری ، نه نیاز به سازمان ملل ، نه نیاز به وتو و قطعنامه و.... غرض این است که در زندگی که بر مبنای غریزه انجام میگیرد راحت می شود وحدت را حاکم کرد. ولی این وحدت ها به درد نمیخورد. وحدت زنبورها ، وحدت مورچه ها و ... می بینید همه هماهنگ با هم هستند. مدل مطلوب شیطان از یک جامعه و تمدن اینچنین تمدن و وحدتی است. اما مدل مطلوب خداوند چیست؟ خداوند می خواهد وحدت بر اساس فطرت باشد. یک جمله طلایی حضرت امام (ره) دارند که خیلی قابل تامل است ، می فرمایند: « اگر همه انبيا جمع بشوند در تهران و بخواهند كار بكنند، بخواهند دخالت در امور بكنند، هيچ با هم اختلاف پيدا نمىكنند؛ امكان ندارد. براى چه؟ براى اينكه آنها نفْس خودشان را كشته بودند و مبدأ خلاف، نفْس انسان است.» (صحيفه امام، ج13، ص: 198) اختلاف نظر با هم دارند چرا که انبیا در یک سطح نیستند همانطور که در قرآن آمده که حضرت موسی و حضرت خضر با یکدیگر اختلاف نظر داشتند. اختلاف نظر طبیعی است. اما به چالش کشیده نمی‌شود. دعوای بین آنها صورت نمی‌گیرد. چون تبعیت و تسلیم در آن است بحران ایجاد نمی شود. جامعه ای که جامعه آرمانی است ، در آن هیچ جنگی نیست. 🔔 @Aminikhaah_Media
زيارت معجزه مي کند 04.mp3
14.54M
🔈 #زیارت_معجزه_می_کند 🔊 جلسه چهارم 📅97/07/21 #مشهد 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 - 🔷 جلسه شصت و هشتم 🔶 بخش سوم 🔶 دیده اید که چقدر این سلبریتی های بزرگوار نسبت به جنگ و صلح واکنش نشان می دهند!؟! پوزیشن جنگ ستیزی میان آنها کلاس محسوب می شود. یکی از فیلم های جشنواره را به همین دلیل تحریم کردند و اجازه نمایش به آن ندادند. یکی از هیئت داوران گفته بود که من از فیلم هایی که جنگ و خشونت و خونریزی در آن به نمایش گذاشته شود بدم می آید ! این ها هنوز نمی دانند که ما جنگ داریم تا جنگ! یک جنگ برای حکومت فطرت است و یک جنگ برای حکومت غریزه. یک وقتی شما جنگ می‌کنید یا دفاع می‌کنید یا حمله می‌کنید آن هم برای این که موانع حکومت فطرت را کنار بزنید. گاهی پیش می‌آید که می‌گویند مگر نه اینکه گفته می‌شود دین با اکراه همراه نیست؟ لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ (بقره:۲۵۶) «در دین، هیچ اکراه و اجباری نیست» از یک طرف می گویند دین با اکراه پیش نمی رود از این طرف هم این همه انبیا هستند که جنگیدند تا آن دینی که مدنظر خودشان است را غالب کنند. یا بسیار شنیده ایم ؛ اسلام زیر سایه شمشیر امیرالمومنین(ع) پیشرفت کرد. اگر « لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» است پس این شمشیر دیگر چیست؟ با یک مثال ساده جواب می دهیم؛ یک وقتی است که به شما نامه ای می دهند ، شما مخیر هستید به محتوای این نامه عمل کنید یا نه! برای شما اجباری برای پذیرش محتوای نامه نیست. حالت دوم این است که من نامه را به کسی داده ام تا برای شما بیاورد و در این میان عده ای مانع شده اند و نمی خواهند این نامه اصلا به شما برسد ، در اینجا آن فرد نامه رسان باید شمشیر بکشد تا بتواند این نامه را تحویل بدهد. اما در مرحله بعد این جور نیست که با شمشیر نامه را به شما بدهد و یا با شمشیر بالای سرتان بایستد که اگر به محتوا عمل نکردی ، با تو هم برخورد می کنم. در اینجا عمل کردن یا عمل نکردن با شخص است. و ما قصد نداریم که با شمشیر و اجبار کسی را به پذیرش یک حرف وادار کنیم. پس یک وقت می‌خواهیم با شمشیر موانع را کنار بزنیم ، در اینجا نه تنها شمشیر کشیدن هیچ ایرادی ندارد بلکه الزامی هم هست ، و « لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» برای بعد از رفع موانع است. شمشیر برای وادار کردن آدم ها و بیدار کردن فطرت نیست ،برای کنار زدن موانع فطرت است. 🔔 @Aminikhaah_Media
توئیتر1 2_mixdown.mp3
3.24M
💠 l کوچ دادن از تلگرام و حمایت نکردن از پیام رسان های داخلی ، خیانت بود! @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 13.mp3
5.29M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه سیزدهم #ملکوت_اعمال / 13 📅97/07/22 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
زيارت معجزه مي کند 05.mp3
13.67M
🔈 #زیارت_معجزه_می_کند 🔊 جلسه پنجم 📅97/07/22 #مشهد 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 جلسه سوم 🔶 بخش اول 🔶بین وظیفه و نتیجه تفاوتی نیست. درواقع هردو یک چهره و حیثیت متفاوت از یک حقیقت اند. برای اینکه بتوانیم این حرف را اثبات کنیم، به تحلیل مکتب «نتیجه گرایی» یا یوتیلیتارینیست (Utilitarianism) که از مکاتب مشهور غرب است و هنوز هم دنباله دارد می پردازیم. البته در اصل بین این مکاتب تفکیک و تفاوت چندانی نیست و هر کدام از زاویه ای به عقاید و مطالبشان می نگرند. اساسا نگاه و نگرش این ها به انسان، بالاتر از نگاه به حیوان نیست! یعنی: 1⃣ انسان یک گونه ای از گونه های مختلف حیوانات است که قدرت بهره برداری سایر حیوانات را دارد. 2⃣ انسان از این محدوده و سقف عالم ماده،چیزی برتر و بالاتر ندارد که به آن دست یابد و بالا برود و خیلی هم بخواهد وسعت پیدا کند ،صد سال در این عالم عمر می کند. 🔸جلسه قبل عرض شد که مهمترین سؤال هرکس این است ، *(ما باید چه کار کنیم؟)* همه مکاتب غربی با شناخت خود از انسان آمده اند که به این پرسش پاسخ دهند. در پاسخ به این پرسش گفته اند: آن کاری که «خوش» است ، اصالت دارد و خوب است. یعنی هر کاری که لذت بخش بود و رنج و زحمت نداشت ، خوب است. (وظیفه را اضافه نمی کنند.) *دو نکته*: 1- تعریف و شناختی که از انسان داریم، باعث می شود تعریف ما از تعلیم و تربیت شکل بگیرد. 2-فلسفه،زیرساخت تعلیم و تربیت است. ⬅️با توجه به این نکته ، شما دارید در دانشگاهی تحصیل می کنید که تعریف غلطی از انسان دارد. ❓حالا به نظر شما تنها با هیئت برگزار کردن در کنار شهدا و زیارت عاشورا خوانی می شود این ساختار را درست کرد؟! در این جامعه با این دید افراد ، مهندسان، دکتران و دانشمندان جامعه ای هستند که همه حیواناتی دو پا هستند و قرار هم نیست که از این حیوانات رشد و ترقی داشته باشند! «از جمادی مردم و نامی شدم وز نما مردم به حیوان بر زدم مردم از حیوانی و آدم شدم پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم حملهٔ دیگر بمیرم از بشر تا بر آرم از ملایک پر و سر وز ملک هم بایدم جستن ز جو کل شیء هالک الا وجهه بار دیگر از ملک قربان شوم آنچ اندر وهم ناید آن شوم» (مثنوی مولوی ، دفتر سوم) که با تعریف مکاتب غربی ، فقط همان بیت اول درست است. یعنی فقط تا مرز حیوانیت پیش رفتن و نه بیشتر. جامعه ای که با مکتب نتیجه گرایی پیش برود، دانشگاهی می سازد که ملاکش مدرک است. یعنی افراد و اشخاص را با مدرک دسته بندی می کنند. این افراد لیسانس دارند ، این افراد دکترا دارند ، این افراد مهندس اند و دیگر شما با بالاترین انگیزه ها هم نمی توانید به چیزی جز همین نتیجه فکر کنید. و نه تنها دانشگاه، بلکه سیستم حوزه هم همین‌طور است. اگر کسی آیت الله العظمی هم بشود،آیت الله العظمی جامعه ای می شود که نمی خواهد از سطح این حیوانیت بالاتر برود. بنابراین باید خودت را با آن تطبیق بدهی. 🔔 @Aminikhaah_Media
زيارت معجزه مي کند 06.mp3
14.28M
🔈 #زیارت_معجزه_می_کند 🔊 جلسه ششم 📅97/07/23 #مشهد 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 14.mp3
5.6M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه چهاردهم #ملکوت_اعمال / 14 📅97/07/23 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 جلسه سوم 🔶 بخش دوم 🔸در همین مکتب نتیجه گرایی، بنتام، تعریفی که از نتیجه دارد ، دقیقا همان تعریف وظیفه است! البته این نکته را هم اضافه کنیم که این بحث ها و نظریاتی که می دهند همان نظریاتی است که با خوانش عمومی مطابقت دارد. 💡می دانید کار فلاسفه غرب چیست؟ این است که عذاب وجدان را با اصطلاحات فلسفی خاموش می کنند. مثلا شخصی می گوید که می خواهم همیشه در زندگی لذت ببرم ، فلسفه چه داری؟! ⬅️بعد پاسخ می دهد که هر وقت خواستی به حقیقت فکر کنی ، به این فکر کن که حقیقت هر چقدر هم خوب باشد سرانجام باید لذت تو را تامین کند. خب حالا خدا کجاست؟ ⬅️پاسخ می دهد ، خدا همان است که از او لذت می بری. پس دیگر نباید درپی خدا باشی؟ هر وقت خواستی دنبال خدا بگردی به این فکر کن که اگر او را پیدا کنی باید از او لذت ببری و اگر لذت نبری او خدا نیست ، و این می شود فلسفه غرب! 🔸حالا با این فرض بحث را ادامه می دهیم که اصلا ما دین نداریم و محوریت بحث و نظرمان را روش آقای بنتام قرار می دهیم. بنتام می گوید اگر قرار شد جامعه ای با نتیجه و سود زندگی کند این هفت قاعده و پروتکل را باید در نظر بگیرد تا نتیجه گرایی درست شود: 1⃣ شدت بطور مثال ، لذت بردن از غذا بعد از گرسنگی شدید ، بیشتر از لذت بردن از غذا بعد از گرسنگی کم است. 2⃣ پایداری مثلا ، لذت علم و دانش نسبت به غذا خوردن پایدارتر است ، پس لذت گذرا قربانی لذت پایدار می شود. 3⃣ مطمئن الحصول بودن لذتی که حصولش یقینی باشد بر لذت احتمالی مقدم می شود. 🔏جالب است از داخل این ها دموکراسی هم در آمده است! به طور مثال وظیفه حکومت را این گونه تعیین می کند که ، حکومت (ارکان،مدرسه ها،دانشگاه ها و ...) باید مراقبت کند و نگذارد که یک عده ای لذت های محتمل الحصول را رواج دهند و ما از لذت های مطمئن الحصول عقب بمانیم. 4⃣نزدیکی و دوری لذت (قریب الحصول بودن لذت) هر لذتی که زودتر به آن می رسم، مقدم تر است. وظیفه آن است که لذتی با همین مشخصات را پیدا کنیم و انجام دهیم که درواقع خودش نتیجه هم است. درست است که امام خمینی(ره) می فرمودند: ما برای وظیفه قیام می کنیم نه برای نتیجه، اما توضیح آن این است که مخاطب امام سطح عامه مردم هستند، که منتظر یک سری ثمرات ابتدایی هستند، ولی اگر از دید خود امام نگاه کنیم، نتیجه همان وظیفه است. 5⃣ باروری لذت لذت باید لذت های دیگر را در پی خود داشته باشد. 6⃣ خلوص لذت برخی از لذات هستند که در حین بهره بردن از آن به رنج و زحمت نمی افتیم ، پس این ها تقدم دارند و خالص اند. 7⃣ شمولیت میزان گستردگی و قلمرو تاثیرگذاری لذات و رنج ها را توجه کنیم. لذت گسترده ، لذتی است که افزون بر فاعل ،عده ای دیگر از مردم هم بهره مند می شوند. 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 15.mp3
5.7M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه پانزدهم #ملکوت_اعمال / 15 📅97/07/24 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 جلسه سوم 🔶 بخش سوم ❓حالا دوباره سؤال اساسی را تکرار می کنیم * من چه باید کنم؟ * ⬅️ پاسخ بنتام: کاری را انجام بده که شدیدترین لذت،پایدارترین لذت،قطعی ترین لذت،نزدیک ترین لذت،بارورترین لذت،خالص ترین لذت،شامل ترین لذت باشد ، این همان وظیفه توست. ❓لذتی که می گویی چیست؟ لذت را این طور تعریف کرده اند: ملایمت با نفس ، که البته این تعریف را تمام فلاسفه قبول دارند. نکته: قرآن کریم کلید واژه ی عجیبی را بیان می فرماید که کل این ساختار (تئوری فلسفه غرب) را متلاشی می کند. قرآن کریم می فرماید: لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ [ ﺣﻘﻴﻘﺖ ] ﻧﻴﻜﻰ [ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻛﺎﻣﻞ ] ﻧﻤﻰ ﺭﺳﻴﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻛﻨﻴﺪ ؛ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﻫﺮ ﭼﻴﺰﻯ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﺪ [ ﺧﻮﺏ ﻳﺎ ﺑﺪ ، ﻛﻢ ﻳﺎ ﺯﻳﺎﺩ ، ﺑﻪ ﺍﺧﻠﺎﺹ ﻳﺎ ﺭﻳﺎ ]ﻳﻘﻴﻨﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ .(آل عمران/92) یعنی خوبی و خوشی یکی نیستند بلکه دقیقا متضاد یکدیگرند. همچنین کسی به خوبی نمی رسد تا از خوشی عبور کند! قرآن اساسا لذات را برای ابرار معرفی و بیان می کند و لذت های سطحی دیگر را به طور مخصوص در شان حیوانات (انعام) میداند ، بطور مثال در جایی می فرماید: وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَٰلِكَ دَحَاهَا ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮔﺴﺘﺮﺍﻧﻴﺪ. أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَمَرْعَاهَا ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺁﺑﻮ ﭼﺮﺍﮔﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ. وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا ﻭ ﻛﻮﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﺤﻜﻢ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﻧﻤﻮﺩ. مَتَاعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ ﺗﺎ ﻣﺎﻳﻪ ﺑﻬﺮﻫﻮﺭﻯ ﺷﻤﺎ ﻭ ﺩﺍم ﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ. (نازعات / ۳۰ - ۳۳) نکته ی این بحث در اینجاست که نفس مراتب دارد. یک مراتبی از آن ، مراتبی است که سریع و همان اول نیاز و لذتش را می فهمی که این ها فریب دهنده و خطرناک است. مثلا در بازار یابی ها می گویند آن پیشنهادهایی که اول می شود ، خیلی پیشنهادهای بی ارزش بی خودی است و باید آنها را رد کنی. یا در این مسابقات هم دیدید که بطور مثال یک نفر یک سؤال را جواب می دهد بعد می گویند که در حال حاضر دویست و پنجاه هزار تومان برنده شده اید دیگر ادامه نمی دهید؟ آدمی که ساده باشد همین مبلغ را قبول می کند و خیلی هم اشتیاق دارد ولی با تاملی می توان دریافت که این فریب بازی است و باید این مرحله را رد کنی تا به مرحله بعد و همین‌طور به جایزه اصلی مهم برسی . 💡در روایتی از معصومین ع داریم: « حُفَّتِ الْجَنَّةُ بِالْمَكَارِهِ وَ حُفَّتِ النَّارُ بِالشَّهَوَاتِ.» ( مجموعة ورام، ج1، ص: 190) اطراف جهنم را شهوات گرفته است ، همان چیزی که اول و سریع می خواهی به آن برسی. آنهایی که نمی خواهی و کراهت داری ، بهشت پشت همان هاست. می دانی آن زنی که می خواهد تو را خوشبخت کند ، چه زنی است؟ همان که از او خوشت نمی آید! بگذارید خاطره ای درمورد ازدواج ، از خودم برای شما تعریف کنم: بنده به یک شخصی برای ازدواج علاقه مند بودم و چهار سال در پی ایشان به سر می بردم تا از طرق و راه های مختلف به ایشان برسم. خلاصه اینکه نشد و به بن بست خوردم. یکی از اساتید که از بزرگان و علما هستند ، به ما توصیه کردند که به امام رضا ع واگذار کن. خب ما هم رفتیم و به امام رضا (ع) توسل کردیم ولی همچنان دل ما با مورد اول بود. در همان روز توسل ، یک نفر دیگری بر سر راه ما قرار گرفت. با اکراه به خواستگاری رفتیم. پس از بررسی و تحقیق متوجه شدیم که از ایشان نمی توان اشکالی گرفت ولی بنده تمایلی نداشتم. برای دومین بار به خواستگاری رفتیم ، گفتند که شما بروید قم ما هم می آییم قم تا یک سری بزنیم. من رفتم پیش استادمان و از ایشان پرسیدم ، حاج آقا چه کار کنیم؟ ایشان گفتند که ازدواج کن. گفتم حاج آقا من دلم راضی نیست گفتند که عشق بعد از ازدواج خوب است ، نه عشق قبل از ازدواج! خلاصه ازدواج کردیم و بعد از 4-5 ماه این مسئله اکراه هم درست شد و مشکل هم برطرف شد. این مسئله حسابی درست شد بعد از مدتی وقتی تامل می کردم و به گذشته دقت می کردم ، دیدم که خداوند ما را از چه پرتگاه هایی نجات داده است. همسر تو کسی نیست که تو از او خوشت بیاید. خوبی با خوشی سازگاری ندارد. مثلا طرف می گوید که من یک موردی را در نظر دارم که استاد اخلاق است و من هم نسبت به او رضایت دارم. اگر شما اول ایشان را دیدی و خوشت آمد اصلا ایشان استاد اخلاق نیست! استاد اخلاق همان است که در طی مدت از او خوشت می آید. چون خوب ها اینطور اند که دلبری ایشان دیر معلوم می شود و اصلا جنس دلبری ایشان خاص است. 🔔 @Aminikhaah_Media
پرديس انديشه 05.mp3
25.08M
🔈 #پردیس_اندیشه 🔊 #تحلیل_مغالطه / 5 📅97/07/25 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
زيارت معجزه مي کند 07.mp3
13.08M
🔈 #زیارت_معجزه_می_کند 🔊 جلسه هفتم 📅97/07/25 #مشهد 🔔 @Aminikhaah_Media
اربعين و سبک زندگي مهدوي.mp3
11.11M
🔈 #اربعین_و_سبک_زندگی_مهدوی 🔊 حماسه اربعین ، تبلور فلسفه شیعی 📅97/07/26 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
ايجازنويسي 02 بخش اول.mp3
19.71M
🔈 🔈 کارگاه توییت نویسی 🔊 جلسه دوم l بخش اول 📅97/07/26 🔔 @Aminikhaah_Media
ايجازنويسي 02 بخش دوم.mp3
15.63M
🔈 #اصول_ایجاز_نویسی 🔈 کارگاه توییت نویسی 🔊 جلسه دوم l بخش دوم 📅97/07/26 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 جلسه سوم 🔶 بخش چهارم 🔶 این تعبیر امیرالمؤمنین در خطبه قاصعه (192 نهج البلاغه) است که حضرت می فرمایند: «وَ لَكِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَبْتَلِي خَلْقَهُ بِبَعْضِ مَا يَجْهَلُونَ أَصْلَهُ تَمْيِيزاً بِالاخْتِبَارِ لَهُمْ وَ نَفْياً لِلِاسْتِكْبَارِ عَنْهُمْ وَ إِبْعَاداً لِلْخُيَلَاءِ مِنْهُم» خدا وقتی می خواهد امتحان کند به این گونه عمل می کند که اگر چیز خوبی را هم بخواهد در مقابلت قرار بدهد ، بدی هایش را فقط به تو نشان می دهد. حضرت ، مثال ابلیس و آدم را می زنند و می فرمایند: «وَ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَخْلُقَ آدَمَ مِنْ نُورٍ يَخْطَفُ الْأَبْصَارَ ضِيَاؤُهُ وَ يَبْهَرُ الْعُقُولَ رُوَاؤُهُ وَ طِيبٍ يَأْخُذُ الْأَنْفَاسَ عَرْفُهُ لَفَعَلَ وَ لَوْ فَعَلَ لَظَلَّتْ لَهُ الْأَعْنَاقُ خَاضِعَةً وَ لَخَفَّتِ الْبَلْوَى فِيهِ عَلَى الْمَلَائِكَة» خدا می توانست نورانیت آدم و اسمائی که او حمل می کند را به ابلیس نشان دهد ؛ ولی فقط گل آدم را نشان داد و فرمان سجده داد. در جایی از این خطبه حضرت می فرمایند: «وَضَعَهُ بِأَوْعَرِ بِقَاعِ الْأَرْضِ حَجَراً وَ أَقَلِّ نَتَائِقِ الدُّنْيَا مَدَراً وَ أَضْيَقِ بُطُونِ الْأَوْدِيَةِ قُطْراً بَيْنَ جِبَالٍ خَشِنَةٍ وَ رِمَالٍ دَمِثَةٍ وَ عُيُونٍ وَشِلَةٍ وَ قُرًى مُنْقَطِعَةٍ لَا يَزْكُو بِهَا خُفٌّ وَ لَا حَافِرٌ وَ لَا ظِلْف» خدا یک قسمت از زمین را واجب کرده است که همه بروند ، آن هم بدترین جای کره ی زمین است! «وَ لَوْ أَرَادَ سُبْحَانَهُ أَنْ يَضَعَ بَيْتَهُ الْحَرَامَ وَ مَشَاعِرَهُ الْعِظَامَ بَيْنَ جَنَّاتٍ وَ أَنْهَارٍ وَ سَهْلٍ وَ قَرَارٍ جَمَ الْأَشْجَارِ دَانِيَ الثِّمَارِ مُلْتَفَّ الْبُنَى مُتَّصِلَ الْقُرَى بَيْنَ بُرَّةٍ سَمْرَاءَ وَ رَوْضَةٍ خَضْرَاءَ وَ أَرْيَافٍ مُحْدِقَةٍ وَ عِرَاصٍ مُغْدِقَةٍ وَ [زُرُوعٍ] رِيَاضٍ نَاضِرَةٍ وَ طُرُقٍ عَامِرَةٍ لَكَانَ قَدْ صَغُرَ قَدْرُ الْجَزَاءِ عَلَى حَسَبِ ضَعْفِ الْبَلَاءِ وَ لَوْ كَانَ [الْأَسَاسُ] الْإِسَاسُ الْمَحْمُولُ عَلَيْهَا وَ الْأَحْجَارُ الْمَرْفُوعُ بِهَا بَيْنَ [مِنْ] زُمُرُّدَةٍ خَضْرَاءَ وَ يَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ وَ نُورٍ وَ ضِيَاءٍ لَخَفَّفَ ذَلِكَ مُصَارَعَةَ الشَّكِّ فِي الصُّدُورِ وَ لَوَضَعَ مُجَاهَدَةَ إِبْلِيسَ عَنِ الْقُلُوبِ وَ لَنَفَى مُعْتَلَجَ الرَّيْبِ مِنَ النَّاسِ وَ لَكِنَّ اللَّهَ يَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بِأَنْوَاعِ الشَّدَائِدِ وَ يَتَعَبَّدُهُمْ بِأَنْوَاعِ الْمَجَاهِدِ وَ يَبْتَلِيهِمْ بِضُرُوبِ الْمَكَارِهِ إِخْرَاجاً لِلتَّكَبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ وَ إِسْكَاناً لِلتَّذَلُّلِ فِي نُفُوسِهِمْ وَ لِيَجْعَلَ ذَلِكَ أَبْوَاباً فُتُحاً إِلَى فَضْلِهِ وَ أَسْبَاباً ذُلُلًا لِعَفْوِه» خداوند متعال می توانست کعبه را طور دیگری بسازد. مثلا با سنگ های قیمتی. به طوری که در اطراف آن سرسبز ، حاصل خیز و با کیفیت بیشتر باشد و باعث جذب بیشتر انسان ها بشود. اصلا کار و روش خدا همین طور است که جذابیت ها را می گیرد و حذف می کند ؛ تا امتحانت کند. 🔔 @Aminikhaah_Media
زيارت معجزه مي کند 08.mp3
14.16M
🔈 #زیارت_معجزه_می_کند 🔊 جلسه هشتم 📅97/07/26 #مشهد 🔔 @Aminikhaah_Media
سخنرانی_شهادت_امام_حسن_علیه_السلام.mp3
27.36M
🔈 🔊 تحلیلی تمدنی - جامعه شناختی از دوران امام مجتبی ع 📅97/07/24 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 جلسه سوم 🔶 بخش پنجم 🔶 مقدس اردبیلی (ره) ماجرایی دارد که خیلی جذاب است. مقدس اردبیلی یک سیب را در مسیر جوی آبی دید ، آن سیب را برداشت و یک مقداری از آن را خورد بعد از اینکه خورد متوجه شد که این سیب برای یک باغی است و باید برود نزد صاحب باغ تا از او حلالیت بگیرد. رفت و به صاحب باغ ، ماجرا را گفت و از او درخواست حلالیت کرد. صاحب باغ گفت نصف این باغ برای من است و نصف دیگر آن برای برادرم است که در کربلاست. راه افتاد و به سمت کربلا حرکت کرد تا صاحب آن باغ را بیابد. صاحب باغ را پیدا کرد و برای او هم قضیه را نقل کرد. صاحب باغ گفت من به یک شرط تو را حلال می کنم. گفت چه شرطی؟ گفت تو باید با دختر من که کور و کر و لال و شل است ازدواج کنی! وقتی می گویند وظیفه همان نتیجه است یعنی همین. با این حساب ، آدم اگر به لذت و خوشی رسید ، باید بدگمان باشد. که کجای کار من گیر داشت که نفسم خوشش آمد. حاج آقای قرائتی نقل می کردند که من یک دفعه نماز لذت بخشی خواندم ، بعد مقداری بدگمان شدم و تامل کردم ، فهمیدم که وضو نداشتم! خلاصه ایشان (مقدس اردبیلی ) ناچار شد که به خاطر حلالیت گرفتن با دختر صاحب باغ ازدواج کند. وقتی در حجله قرار گرفتند تا عقد را بخوانند دختر با آن مشخصات را ندیدند و پرسیدند که آیا اشتباه شده است؟ پدر گفت که دختر من کور است چون معصیت ندیده است ، کر است چون معصیت نشنیده است ، لال است چون معصیت نگفته است و شل است چون به دنبال معصیت نرفته است. من دیدم کسی جز تو لیاقت این دختر را نداری! به طور کلی اینطور است که جایزه های عمیق و اصلی در پی و پشت آن چیزهایی است که انسان خوشش نمی آید. ولی تعریف آقای بنتام از لذت ، آن لذت سطح پایین و نزدیک است. همه ی هفت قاعده آقای بنتام درست بود ولی فقط این را نگفته بود که اگر بخواهی به این قواعد برسی باید رنج بکشی و از سختی ها عبور کنی. با این دید و نگرش است که حضرت زینب س فرمود: «ْ مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلا» (مثير الأحزان، ص: 90) 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔶بخش اول 🔶موضوع مورد بحث ، نسبت پیاده روی اربعین با سبک زندگی مهدوی است. یکی از ابعادی که می توان در ارتباط با پیاده روی اربعین به آن پرداخت ، بُعد تمدن سازی این حرکت است. تمام ماهیّت و ماندگاری یک تمدن بسته به سبک زندگی است که ایجاد می کند. نسبت هر فلسفه ای با تمدن این است که آن فلسفه باید بتواند سبک زندگی درست کند! منظور ما از فلسفه چیزی مثل حکمت مشّاء و یا حکمت اشراق و... نیست ، هر کسی که فکر و ایده دارد تا زمانی که این فکر روی کاغذ است , هیچ پویایی و اثرگذاری ندارد و به دنبال آن هیچ تمدن ماندگاری شکل نمی گیرد؛ اما زمانی که این تفکر به متن زندگی افراد رسید و نمود و تبلور پیدا کرد این فلسفه مانا می شود. مثالی که می توان در این جا و متناسب با این بحث بیان کرد ، مثال فوتبال و ارتباط مردم با آن است؛ فوتبال در دستگاه فلسفه ی غرب در جهت خروجی تفکرات فلسفی آنها مورد توجه است و با توجه به نظام فکری ای که دارند اثرگذاری این بازی روی باورهای مردم بسیار قابل تأمل است؛ به تازگی هم کتابی نوشته اند به نام "ذهن زیبا ، بازی زیبا". رهبر معظم انقلاب بعد از حضور در نمایشگاه کتاب با تعجب از این کتاب که نسبت فوتبال و فلسفه را بیان می کند یاد کردند. در متن کتاب مطالب جالبی عنوان شده ، که چند نکته را به اختصار ذکر می کنم: می گوید این که شما از بازی کریستیانو رونالدو لذت می برید و برای شما جذابیت دارد ، با تعریف فلسفه ی ما چطور توجیه می شود؟! زیبایی با فلسفه تعریف میشود ، وقتی شما می گویید بازی رونالدو زیباست ، حتما فلسفه ای پشت این احساس هست. ببینید خودِ فلسفه را به خورد مخاطب نمی دهند ، بلکه فلسفه را وارد بازی این بازیکن می کنند و آن را در بازی یک فرد محبوب تبلور می دهند و مردم را شیفته ی آن فلسفه ای که مد نظر خودشان هست می کنند! یا می پرسد جایگاه پنالتی در کجای عالَم است؟ سوال مطرح می کند و برای تک تک پرسش ها جواب فلسفی می دهد. می‌دانید که به شدت فلسفه غرب تکیه بر «شانس» دارد و یکی از مفاهیم بنیادین آنها شانس است. این در حالی است که فلسفه اسلامی اصلاً شانس را قبول ندارد. با خودشان می گویند اگر بخواهیم راجع به شانس و قضا و قدر بحث کنیم حتما دستمان خالیست و چیزی برای مطرح کردن نداریم چرا که استدلالی نداریم ، پس او نمی آید در زمینی بازی کند که دستش خالی است. اما زیرکانه مسئله ی پنالتی را مطرح می کند ، مبانی فلسفی خود را در آن تبلور می دهد ، بعد به شما می گوید الان چیزی که گُل کرد چه بود؟! شما جواب می دهید؛ شانسی بود! به مرور این مفهوم در زندگی شما پررنگ می‌شود ، وقتی به شانس باورپیدا کردید ، با آن هم زندگی می کنید. پس متوجه شدید که فیلتری به اسم فوتبال را برای شما قرار می دهند و بعد فلسفه مد نظر خودشان را در آن تبلور می دهند و شما را قانع می کنند. ما یکی از ضعف ها و نقص های بزرگ مان در طول تاریخ این بوده است که نتوانستیم برای آن دستگاه فکری و فلسفی که داریم ، تبلور درخور ایجاد کنیم. ما در مبانی فلسفی در قیاس با تمام دستگاه های فلسفی و فلاسفه ی دنیا بی نظیریم. حضرت امام (ره)به گورباچف پیشنهاد میدهند که با حکمت صدرایی آشنا شود چرا که دنیای او را متفاوت خواهد کرد: « از اساتيد بزرگ بخواهيد تا به حكمت متعاليه صدر المتألّهين - رضوان اللَّه تعالى عليه و حشره اللَّه مع النبيين و الصالحين- مراجعه نمايند، تا معلوم گردد كه: حقيقت علم همانا وجودى است مجرد از ماده، و هر گونه انديشه از ماده منزه است و به احكام ماده محكوم نخواهد شد. ديگر شما را خسته نمى كنم و از كتب عرفا و بخصوص محيى الدين ابن عربى نام نمى برم؛ كه اگر خواستيد از مباحث اين بزرگمرد مطلع گرديد، تنى چند از خبرگان تيزهوش خود را كه در اين گونه مسائل قوياً دست دارند، راهى قم گردانيد، تا پس از چند سالى با توكل به خدا از عمق لطيف باريكتر ز موى منازل معرفت آگاه گردند، كه بدون اين سفر آگاهى از آن امكان ندارد.» (صحيفه امام، ج21، ص: 224 - 225 ؛ پيام به آقاى ميخائيل گورباچف) امام (ره) قائل به این بود که در هر جای دنیا و هر کسی نظام فلسفی ما را مطالعه کند شیفته آن می شود. اما گیر کار اینجاست که در حال حاضر ما یک انیمیشن ، بازی کامپیوتری ، سریال و یا فیلم مبتنی بر فلسفه خودمان نداریم. منظور این نیست که دعوای اشراقی ها و مشّایی ها را به نمایش بگذاریم و بگوییم اینها اصالت وجودی اند و آنها اصالت ماهیتی! منظور ما این است که خروجی هایی که در رفتار آدمها بروز پیدا میکنند ، حاوی یک مفهوم بنیادین است ، بروز این مفاهیم که موجب ایجاد سبک زندگی می شود را به جهان نشان دهیم. پیاده روی اربعین بزرگترین خاصیتش این است که مفت و مجانی دستگاه فکری و فلسفی ما را به درستی نشان می دهد. 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 16.mp3
4.94M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه شانزدهم #ملکوت_اعمال / 16 📅97/07/28 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔶بخش دوم 🔶پیاده روی اربعین ، بروز این آیه است که می فرماید: إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا(شرح:۶) «و با هر سختی البته آسانی هست» در پیاده روی اربعین چه خودِ زائران و چه افرادی که موکب گذاشته اند تا خدمت رسانی کنند ، همه در سختی هستند اما از این سختی لذت می برند ، جبهه رقیب نمی خواهد این تفکر در جامعه جا بیفتد. جامعه ای که قرار است برده وار زندگی کند باید از سختی فراری باشد تا بشود هر آنچه که میخواهند را به آن تحمل کنند. پیاده روی اربعین مفهوم صبر را در جامعه نهادینه می کند. در حالی که با توجه به فلسفه ی غرب این مفهوم نباید مقدس جلوه داده شود ، همان طور که مفهوم ایثار برایشان بی معنا و غریب است. دیدگاه اومانیسم (انسان گرایی) زمانی در یک انسان بروز پیدا می کند که انسان جز خودش کس دیگری را نبیند. وقتی جز خودش هیچ غایتی ندید وقتی کس دیگری را لایق این ندید که بخواهد خود را فدای او کند ، آن زمان است که هر جور امتیازی را میشود از این انسان گرفت. چرا که اینچنین کسی احساس می کند حفظ جان خودش ارزش این را دارد که همه چیز را فدا کند. جبهه ای هم که بخواهد انسان را از این بُعد به بازی بگیرند مفهوم صبر ، ایثار و سختی کشیدن را در نظر او بی ارزش جلوه می دهد. مرحوم شهید صدر می فرماید که تمدن اهل بیت وقتی وقوع پیدا می کند که «منِ» آحادِ جامعه فانی بشود در یک «منِ» بزرگتر. بعد ایشان تاریخ امام حسن مجتبی(ع) را تحلیل میکند که نفوذ فرهنگی که جبهه معاویه در سپاه امام حسن(ع) وارد کرد و خیانت و رها کردن یاران امام را به همراه داشت ، در واقع به دنبال شکل گیری یک نظام ارزشی و معنایی بود ، که میان سپاه امام حسن (ع) ایجاد شد که هرکس به فکر خودش باشد و بی خود و بی جهت جان خود را فدای کسی نکند. درست مثل همین الان وقتی موقعیت اقتصادی کشور ما در شرایطی است که مردم در یک بحران اقتصادی هستند ، شبکه " من و تو" این رفتار را آموزش می دهد که مردم به فکر بقیه نباشید! هر کس خودش را در نظر بگیرد و کالای مورد نیاز خود را احتکار کند. اینها می دانند در این شرایط اقتصادی فروش طلا و دلار یک رفتار ایثارگرانه محسوب می‌شود ، اگرچه بعضی‌ها از این بُعد این کارها را انجام ندادند ، اما در هرحال این کار نتیجه ی مناسبی برای اقتصاد کشور دارد. اما اتفاقی که می افتد این است که آنها وارد میدان می شوند و حرص و طمع را در افراد بالا می‌برند. به آنها می گویند که نه تنها طلا و دلار خود را نفروشید بلکه هجوم ببرید و کالای مورد نیازتان را بیشتر از حد معمول خریداری کنید. حتی در بازیهای کامپیوتری که غرب می سازد رفتارهایی را ایجاد می‌کند تا خصلت های منفی در انسان ملکه و نهادینه شود و کم کم باورهایی را در او به وجود بیاورد. این در حالی است که پدر و مادر اصلا به فلسفه ای که پشت تک تک مراحل این بازی هاست توجه نمی کنند و دلخوش به این هستند که بازی کامپیوتری بهتر از خیابان گردی و دیدن فیلم مورد دار و خواندن کتاب منحرف و... است. نمی دانند دیگر دوره آن نیست که کسی بخواهد با کتاب حرف بزند. اصلا لازم نیست شما کسی را با استدلال قانع بکنید. شما یک بازی کامپیوتری انجام می‌دهید احساس می‌کنید که حرص و طمع در شما شدت پیدا می کند. فلسفه ای که در پشت بعضی از این بازی هاست این است که شما بدانید هیچ آدمی ارزش این را ندارد که شما خودتان را فدایش بکنید و فقط باید خود را نجات بدهید تا بتوانید به مراحل بعد صعود کنید ، این باور از کفر هم بدتر است! در یک فوتبال آن نظام فلسفی و فکری که ایجاد می شود چیست؟ شما مسابقه می دهید تا امتیاز بگیرید و جایگاهتان در جدول بالا برود تا به مرحله بعد صعود کنید. بعد با فلان تیم مسابقه می دهید تا در آخر قهرمان شوید و به شما کاپ بدهند. در نظام اعتباری و نظام جزا ، اینچنین چیزی کاملاً مزخرف است. امسال کاپ دادید ، سال بعد این تیم برای چه باید تلاش کند؟ می گوید سال بعد بیاید و مدافع عنوان قهرمانی و جام سال قبل خود باشد! حالا اگر آمد و قهرمان نشد چه؟ سال بعد بیاید و برای قهرمانی قبلی که داشت تلاش کند! در یک نظام اعتباریِ پوچ ، قدم به قدم برای افراد جوایز بی‌خاصیت میگذارند تا بتوانند آنها را حرکت بدهند. به مرور زمان این آدم ها دمدمی مزاج بار می‌آیند و سطحی نگر می شوند. صبر برای آنها معنا ندارد و به دنبال این نیستند تا رفتاری داشته باشند که آثارش بلند مدت باشد! 🔔 @Aminikhaah_Media