نگارههاے امیرعباس
(۱۱) 🔺️تازه فاصلهی مُوته تا مدینه حدود هزار کیلومتر بود! یعنی اگه میرفتن، برگشتنشون زمانبر بود و
(۱۲)
اما بوی نقشهی پیامبر به مشامشون رسید!👿
فهمیدن پیامبر داره اونها رو از شهر دور میکنه… هزار کیلومتر!
و وقتی برگردن، دیگه همهچیز تموم شده.
🔺️پس اولین سلاحشون رو بهکار بردن: شایعه!
گفتن اسامه جوونه، تجربه نداره، سپاه باهاش نمیره.
#کودتای_سقیفه
(۱۳)
🔗 قدرت شایعهسازیشون اونقدر زیاد بود که پیامبر، با وجود بیماری شدید، رفت مسجد و دید همه هنوز توی مدینهان و حرکت نکردن!
🔺️فرمود:
«هرکس سپاه اسامه رو ترک کنه، ملعونه.»
یعنی حرفی خیلی سنگین!😳
#کودتای_سقیفه
نگارههاے امیرعباس
(۱۳) 🔗 قدرت شایعهسازیشون اونقدر زیاد بود که پیامبر، با وجود بیماری شدید، رفت مسجد و دید همه هنوز
(۱۴)
⚠️ پیامبر از قبل برای مقابله با این جریان طرحهای فوقالعادهای ریخته بود،
ولی این گروه سابقهی هزارساله داشت و مدام جوابضربه میزد و از رسانه و عملیات روانی بهترین استفاده رو میکرد . . .
#کودتای_سقیفه
(۱۵)
✍️ معلومه که یه مشت آدم همیشهفراری از جنگ، از رسانه و جنگ ترکیبی چیزی نمیفهمیدن!
🔺️طراحی عملیات جای دیگه بود!
یهودیانی که زور نظامی نداشتن، ولی بلد بودن چطور انسانها رو علیه همدیگه استفاده کنن…
این همون حکمرانی شیطانه!
#کودتای_سقیفه
⛔️پرونده #کودتای_سقیفه قسمت 5️⃣
⚫️ کودتا با طعم شیطان در کوچه های مدینه
💠@Amirabbas_n_ir
(۱)
🔺️فضا یهجوری بود که انگار همهچیز روی یه نخ باریک آویزون شده.
طبق تصمیم پیامبر، سپاه اسامه باید هرطور شده از مدینه خارج میشد؛ بدون توقف، بدون تأخیر.
اما… یه گروه خاص انگار از این داستان خوششون نمیاومد.
ده کیلومتری که رسیدن، ترمز کردن . . .❌️
#کودتای_سقیفه
نگارههاے امیرعباس
(۱) 🔺️فضا یهجوری بود که انگار همهچیز روی یه نخ باریک آویزون شده. طبق تصمیم پیامبر، سپاه اسامه باید
(۲)
⚠️ریش سفید و عامل سرویس و آقای مدعی، رفت پیش اسامه و گفت: پیامبر داره رحلت میکنه!
میدونی نماز پیکر پیامبر چقدر ثواب داره!
استوپ بزن !
اسامه هم که براش جا افتاده بود این نفر دومه و به پیرمرد گفت stop !
#کودتای_سقیفه
(۳)
🚨 شیخی که از قبل نقشه داشت، دستیار مخصوصش رو با مغیره فرستاد به مدینه تا اوضاع رو دقیق چک کنن.
این یه عملیات اطلاعاتی کامل بود . . .
#کودتای_سقیفه
(۴)
🔺️فرمودند کاغذ و قلم بیاورید تا چیزی بنویسم تا بعد من هرگز گمراه نشوید!
پیامبر تا آخرین لحظه با حکومت شیاطین مقابله میکردند!😔
#کودتای_سقیفه
نگارههاے امیرعباس
(۴) 🔺️فرمودند کاغذ و قلم بیاورید تا چیزی بنویسم تا بعد من هرگز گمراه نشوید! پیامبر تا آخرین لحظه با
(۵)
دستیار شیخ نفوذی، اینجا یه بی تربیتی کرد و فریاد زد که تب فشار آورده و پیامبر داره ....!😣
#کودتای_سقیفه
(۶)
🔹بعد این جسارت، در خانه پیامبر سروصدا میشه و یه سری از اهالی خانه اعتراض میکنن و یه عده هم طرفداری اون مردک رو میکنند!
(عه! تو خونه پیامبر!!)
🔺️اینا از قبل در خانه حضرت رسول ، ادم کاشته بودند!
🔹جر و بحث بالا گرفت ، پیامبر فرمودند نمیخواد و بعد چند ساعت به دعوت ملک الموت لبیک میفرمایند!😭
#کودتای_سقیفه