علم کتاب نزد کیست؟
حدثنا محمد بن الحسین و یعقوب بن یزید عن ابن ابی عمیر عن برید بن معاویة قال قلت لابی جعفر (علیهالسّلام) "قل کفی بالله شهیدا بینی و بینکم و من عنده علم الکتاب"↑ رعد/سوره۱۳، آیه۴۳.
قال ایانا عنی و علی اولنا و افضلنا و خیرنا بعد النبی صلی الله علیه و آله؛ برید بن معاویه گفته است: به امام باقر (علیهالسّلام) عرض کردیم: آیهای «بگو خدا و کسی که علم کتاب نزد اوست، برای گواهی میان من و شما کافی است» را عرض کردم، فرمود: مقصود ما اهل بیت هستیم و علی بعد از پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اول ما و افضل ما و بهتر ما خاندان ا ست".
.↑ حلی، حسن بن سلیمان، مختصر بصائر الدرجات، ص۱۰۹.
🔰شیر بیشه توحید و تربیت یافته رسول خدا
🔺آیت الله وحید خراسانی:
اگر در ميدان جنگ قدم زد تاريخ مانندش دلاورى نديد كه زرهش پشت نداشته باشد، و در يك شب پانصد و بيست و سه تكبير بگويد و به هر تكبيرى دشمنى را به خاك بيفكند[1] و همان شب (ليلة الهرير) هم ما بين دو صف به نماز شب بايستد و با اين كه تيرها از راست و چپ مى باريد و در برابرش به زمين مى ريخت[2] بدون كمترين اضطرابى مانند اوقات ديگر از انجام وظايف بندگى غافل نشود، و مانند فارس يل عمرو بن عبدود را بر خاك بيفكند كه عامه و خاصه از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم روايت كردند كه فرمود: لمبارزة على بن ابى طالب لعمرو بن عبدود يوم الخندق افضل من عمل امتى الى يوم القيامة[3] و روز فتح خيبر بطل يهود مرحب را به يك شمشير دو نيمه كند، و بعد از آن به هفتاد سوار حمله نمايد و آنها را از پاى در آورد كه مسلمانان و يهوديان متحير شوند.[4] و اين شجاعت را با خوف و خشيتى جمع كند كه با حضور وقت نماز رنگ رخسارش دگرگون مى شد و لرزه بر اندامش مى افتاد، مى گفتند چه شده كه چنين حالتى دست داده؟ مى فرمود: وقت امانتى رسيده كه بر آسمان و زمين و كوه ها عرضه شد و از تحملش إبا كردند و انسان آن امانت را برداشت.[5]
🔸كسى كه روز در ميدان جنگ از هيبتش لرزه بر اندام دلاوران مى افتاد، شب در محراب عبادت مانند مار گزيده به خود مى پيچيد و با چشم گريان مى گفت: اى دنيا! اى دنيا! آيا متعرض من شدى؟! آيا به من اشتياق پيدا كردى؟! هيهات! هيهات! غير مرا مغرور كن، مرا به تو نيازى نيست، من تو را سه طلاقه كردم... آه! از كمى توشه و دورى راه.[6]
🔸در كدام امت و ملت شجاعتى ديده شده توأم با چنين سخاوتى كه در ميدان جنگ در حال محاربه با مشركى بود، مشرك گفت: يا ابن ابى طالب هبنى سيفك. شمشير را به جانب او افكند، مشرك گفت: عجبا! اى پسر ابى طالب، در چنين وقتى شمشير خود را به من مى دهى؟ فرمود: تو دست سؤال به سوى من دراز كردى و رد سائل از كرم نيست، آن مشرك خود را به زمين افكند و گفت: اين سيره اهل دين است، قدمش را بوسيد و مسلمان شد.[7]
1⃣مناقب آل ابى طالب ج۲ ص۸۴
2⃣بحار الانوار ج۴۱ ص۱۷
3⃣بحار الانوار ج۴۱ ص۹۶
4⃣بحار الانوار ج۴۲ ص۳۳
5⃣بحار الانوار ج۴۱ ص۱۷
6⃣بحار الانوار ج۴۱ ص۱۲۱
7⃣بحار الانوار ج۴۱ ص۳۲
🚩🏴 مرغ از قفس پرید ندا داد جبرئیل
اینک شما و وحشتِ دنیای بی علی
دیگر رسید لحظه ی فردای بی علی
پوچیم و هیچ ما پس از این ، ” ما ” ی بی علی
قرآن بی علی ثمرش ابن ملجم است
دارد خطر تلاوت هر آیه بی علی
بوی شکاف کعبه گرفته طواف ما
باید گریخت ورنه ز هر جای بی علی
جز یا علی مگو و مدد از جهان مجو
شیطان نشسته در پس هر ” یا ” ی بی علی
با یا علی ست گر دَم او زنده می کند
بی معجزه ست هر دم عیسای بی علی
رمز شکاف کعبه و دریا علی ست ، پس
غرق است بین حادثه، موسای بی علی
در ” عین ” و ” لام ” و ” یا ” همه ی درس ها گمند
بیهودگی ست مشق الفبای بی علی
یک عده پای غیر علی پا گرفته اند
اسلامشان شده ست چه بی پایه بی علی
شیری که خورده اند از آن رو که نیست پاک
از آنشان شده ست اذان های بی علی
ما را خدا ز زهد ریا بی نیاز کرد
دلخوش بمان تو شیخْ به تقوای بی علی …
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
شهادت مولای متقیان حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام بر عموم شیعیان تسلیت باد
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#علی #مولا_علی #رمضان #شهادت_امیرالمومنین #علی_بن_ابیطالب #یا_علی #شیعه #شب_شهادت #شهادت #شهید_محراب #نماز #امام_علی
https://www.jamaran.news/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%86%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%A7-306/1195452-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AD%DB%8C-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF-%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%DB%8C
مداحی شب شهادت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
روزی پیامبر(ص) وارد خانه حضرت فاطمه(س) شد٬ حال اهل خانه را پرسید ولی از حال علی(ع) سوال نفرمود.
حضرت فاطمه(س) فرمود: ای پدر امروز از پسر عمت علی(ع) سوال نکردی (حال او را نپرسیدی).
پیامبر فرمود: ای فاطمه امروز وضو نداشتم و برای این از او سوال نکردم که نام او را بدون وضو نمیبرم.
«کبریت احمر، صفحهء ۳۵۱»
قسم به وعده شیرین من یموت یرنی
که ایستاده بمیرم به احترام علـــــی
به حال سجده بیفتم به احترام علـــــی
خوشا دمی که بمیرم به زیر گام علـــی
به گنبد و به ضریح و به حرمت نجفش
علی امام من است و منم غلام علــــــی
پيشنهاد مي كنم حتما نگاه كنيد
السلام عليك يا علي بن ابي طالب
داستانی از لسان مبارك خود شهيد مطهري
غدیریه مولا علي عليه السَّلام
دلم مست شراب الغدير است
چو اوراق کتاب الغدير است
اَلا ساقي سر و جانم فدايت
تمام هست خود ريزم به پايت
نجات از بند و دام هستي ام ده
ز ميناي ولايت مستي ام ده
چنان برگير با يک جرعه هوشم
که چون خم در غدير خم بجوشم
دل از کف داده ما اُنزلم کن
ز اَکْمَلْتُ لَکُمْ دينْ کاملم کن
بده جامم که عيدي دلپذير است
نه نوروز است اين عيد غدير است
وجودم مست از جام تولّاست
دلم دريائي از نور تجلّاست
بيا تا مدح مولا را بگوئيم
به صحراي غدير خم بپوئيم
محمّد (ص) نغمه ي توحيد دارد
در آن صحرا خدا هم عيد دارد
چه صحرائي ز جنّت با صفاتر
ز دامان منا هم دلرباتر
چه عيدي، خوبتر از عيد قربان
چه روزي، روز عترت روز قرآن
محمّد (ص) وقت ابلاغ است بَلِّغْ
منافق را به دل داغ است بَلِّغْ
محمّد (ص) پيک حق را اين پيام است
رسالت بي ولايت ناتمام است
نمايان کن جلال حيدري (ع) را
کزان کامل کني پيغمبري را
بگو با مردم عالم علي (ع) کيست
بگو دين جز تولّاي علي (ع) نيست
بگو حکم علي (ع) نص کتاب است
بگو خط علي (ع) اسلام ناب است
[صفحه 290]
بگو اين آيه بر من گشت نازل
نبوّت بي ولايت نيست کامل
تويي پيغمبر (ص) و حيدر (ع) امير است
ترا غار حِرا او را غدير است
رسالت با ولايت يک کتاب است
يکي ماه است و آن يک آفتاب است
اَلا اي خلق عالم سر به سر گوش
محمّد (ص) دم زند خاموش خاموش
تو گوئي مي رسد بر گوش جانها
پيامش در زمين و آسمانها
که هر کس را منم امروز مولي
علي (ع) از نفس او بر اوست اولي
علي (ع) دين را امام راستين است
علي (ع) دست خدا در آستين است
علي (ع) يعني چراغ اهل بينش
علي (ع) يعني پناه آفرينش
علي (ع) آئينه ي آئين اسلام
علي (ع) يعني تمام دين اسلام
علي (ع) ميزان، علي (ع) ايمان، علي (ع) حق
علي (ع) سر تا قدم توحيد مطلق
علي (ع) مولود کعبه رکن دين است
علي (ع) آئينه ي حق اليقين است
علي (ع) بر حزب حق صاحب لِوا بود
علي (ع) فرمانده ي کل قوا بود
علي (ع) شمعي که در بزم ازل سوخت
علي (ع) جبريل را توحيد آموخت
علي (ع) در مُلک هستي ناخدا بود
علي (ع) پيش از خلايق با خدا بود
علي (ع) حمد و علي (ع) ذکر و علي (ع) دم
علي (ع) حجر و حَطيم و بيت و زمزم
علي (ع) حجّ و صلوة است و صيام است
علي (ع) رکن و قعود است و قيام است
علي (ع) در ياري حق تَرک جان گفت
علي (ع) در بستر ختم رسل خُفت
علي (ع) جوشن به تن پوشيد بي پُشت
علي (ع) در جنگ عَمرو عبدود کُشت
علي (ع) بازوي ديو نفس بسته
علي (ع) در کعبه بتها را شکسته
علي (ع) اسلام را در صدر تابيد
علي (ع) در بدر هم چون بدر تابيد
علي (ع) دين است و قرآن است و احمد
علي (ع) يعني علي (ع) يعني محمّد (ص)
ولي اللَّه اعظم رکن دين اوست
اولو الامر تمام مسلمين است
که قرآن مي کند وصف خضوعش
ز خاتم بخشي و حال رکوعش
هزاران سلسله آواره ي اوست
حديث مَنْزِلَتْ درباره ي اوست
گهر از سِلمُکَ سِلمي فشانم
حديث لَحْمُکَ لَحمي بخوانم
عدم بود و عدم بود و عدم بود
که حيدر (ع) با محمّد (ص) همقدم بود
[صفحه 291]
دُر توحيد افشاندند با هم
خدا را هر دو مي خواندند با هم
علي (ع) داد از ولايت با نبي (ص) دست
نبي (ص) عقد اُخوّت با علي (ع) بست
علي (ع) در چرخ ماه انجمن بود
شنيدي مهر با او هم سخن بود
اگر خورشيد حرفي با علي (ع) گفت
يقين دارم که تنها يا علي (ع) گفت
نمي دانم که بودم کيستم من
اگر پرسيد از من کيستم من
نه صوفيّم نه سالوس ريائي
نه وهّابي نه بابي نه بهائي
نه آنرا و نه اين را دوست دارم
اميرالمؤمنين (ع) را دوست دارم
نه در دل هست مهري زان سه يارم
نه با اهل سقيفه کار دارم
مسلمانم مسلمان غديرم
اميرالمؤمنين (ع) باشد اميرم
بود خاک در او آبرويم
غلام يازده فرزند اويم
دلم از خردسالي با علي (ع) بود
سخن ناگفته ذکرم يا علي (ع) بود
چو از اوّل گِلم را مي سرشتند
بر آن گل مهر مولا را نوشتند
ولاي مرتضي (ع) بود گِل من
علي (ع) بود و علي (ع) بود و دل من
سرم در هر قدم خاک رهش باد
که مادر يا علي (ع) گفت و مرا زاد
چو پا در عالم خاکي نهادم
برون آمد خروشي از نهادم
سراپاي وجودم با علي (ع) بود
خروشم بانگ يا مولا علي (ع) بود
لب خاموشم از مولا علي (ع) گفت
مؤذن هم بگوشم يا علي (ع) گفت
به عشق مادرم ز آنرو اسيرم
که با اشک ولايت داد شيرم
مرا اندر غدير عشق زادند
سرشک شوق و شير عشق دادند
سرشک و شير با خونم عجين شد
تولّاي اميرالمؤمنين (ع) شد
مرا شير ولايت داد مادر
مرا با عشق حيدر (ع) زاد مادر
ولايت روح را آب حيات است
ولايت خلق را فُلک نجات است
ولايت گوهر درياي نور است
ولايت همدم موسي به طور است
ولايت هَديه ربّ جليل است
ولايت رهنماي جبرئيل است
ولايت گُل بر آرد از دل نار
ولايت ميثم است و چوبه ي دار
ولايت يعني از حيدر (ع) حمايت