امیرحسن¹¹⁸
ارباب که رسید بالا سر علی اکبر هی با خودش میگفت ؛ علی اکبر اومدی به میدون.. حالا چرا علی اصغر شدی
چشم من تار شده یا که تو کوچک شدهای؟
چند باری علیاصغر شدهای در نظرم . .
جوانان بنی هاشم که اومدن جسمِ علی رو جمع کردن !
میدونی چی میگم ؟ برنداشتن جمع کردن 💔(:
بوی خون میده هنوز مقامِ تو ك اینجوری منو آشفته میکنه و نمیذاره درست نفس بکشم . .
- ما کشته مردههای شب هشتمایم -
چهارده قرن است ك پایینِ پا را خواسته ،
جایِ یك باری ك پیشِ پایِ بابا پا نشد . .
ولدی علي ،
هر موقع صدات زدم رومو زمین نزدی علي
ولدی علي ،
هر کسی بهت رسیده میزنه لگدی علي . .
در فاجعهیِ آن دشت ، آن دشتِ عطشآلود
بر پیکرِ شهزاده تا شاه نظر بنمود
خم شد زِ برش ، از دوش برداشت عبا فرمود :
ای وای که تابوتت عمری سرِ دوشم بود :)!