هنگامه ی حیرانی خود را به که بسپاریم؟

_آقای‌ابا‌عبد‌اللّٰه..

رمضان است ولی حال محرم داریم:)

عیسا مسیحه ولی تو مسیحاتری.. خانوم سه ساله!..

شنیده‌ام ك ملائك به وقتِ حاجتِ خويش قسم دهند خدا را ، به آبروي حسين . .

غم آب خوردن رو دیگه کجای دلم بزارم :)؟ تا روزه‌م خوبه ها فقط وقت تشنگی یادت میوفتم ؛ آره دلم میگیره ولی از ته دلم خوشحالم که اندازه یه ارزن‌م که شده شبیه‌ت میشم :) همین که لبام خشك و ترك ترك میشه خوشحالم .. اما وقت افطار دیگه خوشحال نیستم همین که آب میخورم دنیا رو سرم خراب میشه آقای اباعبدالله .. به امید یه نگاهت زنده‌م هنوز :)) عزیزدلم ؛ آقای عاطفه‌ها ؛ التماس دعا 🤍

« شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ ماءَ عَذْبٍ فَاذْکُرُونِی »

_

همه دنیا اگه جلوم وایستن.. بازم دیوانه وار دوستت دارم، باباحسینم:)

ای‌تشنه لب تر از همه‌ی تشنه‌ها ، حسین

آخرین شب جمعه سال..

ولی بهترین اتفاق سال ۱۴۰۲ من، دیدن صحن و سراتون بود ارباب🥲:))

نديدن حرم ؛ بلاي جونِ نوكره .

تو شبیه من زیاد داری.. ولی من هیچکسو مثل تو ندارم💔!

من بی وضو موی تورو شونه نکردم.. حالا باید به دنبال سرِ تو بگردم؟💔

یک تکه سالم این پیکر ندارد.. جایی برای بوسه مادر ندارد!💔

تموم میکنم ؛ آخر هفته مو با لعن امیه .

_

حقیقتا چنین افطاری،آرزوست:))

دࢪاین‌هوای‌بهاری،‌شدم‌دوباره‌هوایی بهـٰارمیرسداما...بهـٰارمن‌توڪجایی؟

چشمتون روشن آقای کریمم:))

مثل علی اکبری تو برای ارباب🌱:)

جبرییل آمده و بال زَنَد دورِ سَرَش.. طیّبَ اللّه به این طایفه و گُل پسرش🫀!)

طلوعش امروز سبزه، آره آسمونو سبز میبینم ـ فردا آقام خوشحاله، برای آخرین بار :) ـ از آخرین خوشحالیت گریم نگیره؟