eitaa logo
ماایستاده ایم
82 دنبال‌کننده
80 عکس
7 ویدیو
0 فایل
تحلیل سیاسی ارنباط با ادمین @amir_z0313
مشاهده در ایتا
دانلود
امیر زاهد: هیچ‌گونه مذاکره در هیچ سطحی بین ایران و آمریکا اتفاق نخواهد افتاد! این شاه بیت سخنان امام خامنه ای در درس خارج فقه روز گذشته بود که اب پاکی را هم در دستان جریان واداده داخلی ریخت که منتظر دیدار اتفاقی رئیس جمهور در راهروهای سازمان ملل با ترامپ بودند و هم افسار طرف خارجی را کشید که فکر میکرد با فشارحداکثری و اعانه 15 هزار میلیارد یورویی در زرورق اینستکس میتواند ایران را پای میز مذاکره بکشد!...رهبری اما منطق مستدل و روشنی در شرایط فعلی و در سایه تحریم برای عدم مذاکره با امریکا دارد که هر فرد دلسوز و وطن پرستی را برای عدم مذاکره با امریکا متقاعد میکند الا کسانی که خود را به خواب زده اند! اول آنکه، مذاکره در شرایطی که تحریم‌ها در جای خود باقی هستند، ایران را به عنوان طرف ضعیف‌تر معامله معرفی می‌کند و هیچ راهی جز قبول تمامی شروط استعماری امریکا باقی نمی‌گذارد. دوم؛ فروپاشی برجام را رسمیت می‌بخشد چون در این صورت، لغو تحریم‌هایی که باید مطابق با توافق هسته‌ای برچیده می‌شدند، به موضوعی برای مذاکره در ازای اخذ امتیازهای بیشتر از طرف ایران تبدیل خواهند شد و این از نگاه ایران غیرمنصفانه و غیرقابل قبول است. سوم؛ فشار زمانی را از همان ابتدا به زیان ایران تنظیم می‌کند. اگر ایالات متحده قادر باشد چماق تحریم‌ها را همچنان بالای سر ایران نگه دارد، دلیلی برای تعجیل در رسیدن به نتیجه نخواهد داشت و شاید تا سال‌ها مذاکرات بی حاصل را ادامه بدهد؛ در حالی که طرف ایرانی ناچار است برای لغو تحریم‌ها هرچه زودتر گفت‌وگوها را به ثمر بنشاند. مذاکراتی که در چنین شرایطی آغاز شود محتوم به شکست است و حتی اگر توافقی در میان باشد، فاجعه بارترین توافق ممکن در تاریخ اخیر ایران خواهد بود. به همین دلیل، رهبری امت مقاومت را به چنین مذاکره‌ای ترجیح می‌دهد»...... http://telegram.me/amirzahed59 https://eitaa.com/amirzahed https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد: شرکای اروپایی طرف برجام شامل انگلیس، فرانسه و آلمان بالاخره موضع واحدی در قبال نقش ایران در حمله ۱۴ سپتامبر (۲۳ شهریور) به آرامکو- غول نفتی عربستان سعودی- اتخاذ کردند و فارغ از آنکه هنوز هیچ یک جرات معرفی ایران به عنوان عامل حمله را نداشته؛ به صرف حمایت تهران از انصارالله یمن، همه آنها متفق‌القول، مسئولیت را گردن ایران انداخته‌اند. قبل از هر چیز باید اذعان کرد که این بیانیه تفاوت‌های آشکاری با مواضع پیشین سه کشور اروپایی دارد لذا این تغییر موضع ناگهانی میتواند حامل پیام مهمی باشد. نخست این که سه کشور اروپایی از بازگشت ایران به قبل از مرحله کاهش تعهدات، مأیوس شده‌اند و در یک «تصمیم راهبردی» بنا دارند روند به اصطلاح مماشات با ایران را پایان دهند و از این به بعد به طور علنی و کامل در زمین آمریکا بازی کنند. مطابق این فرضیه آن ها برای تصمیم خود نیویورک را انتخاب کرده اند که برد رسانه ای بیشتری دارد و می توانند روایت خود را در بوق و کرنا کنند. در تحلیل دیگر می توان این تصمیم اروپایی ها را «تاکتیکی» ارزیابی کرد. وزیران خارجه 1+4 و ظریف امروز چهارشنبه در نیویورک با یکدیگر دیدار و درباره کاهش تعهدات هسته‌ای ایران و وضعیت اسفبار رفع تحریم های قبلی و تحریم های جدید آمریکا گفت و گو می کنند. براساس این تحلیل سه کشور اروپایی با این بیانیه شدیداللحن علیه ایران، سعی دارند دست خود را در این گفت و گوها پر کنند. به عبارت دیگر آن ها به این نتیجه رسیده اند که رویکرد تند تری را در مقابل کاهش تعهدات برجامی ایران اتخاذ کنند و به تعبیر عامیانه «به مرگ بگیرند که ایران به تب راضی شود». تحلیل دیگر که کمی بدبینانه تر است درباره اقدامات آینده آنهاست که، برگرداندن تحریم ها به شورای امنیت و استفاده از سازوکار ماشه است که با وجود ساختار معیوب برجام در این بخش، ممانعت چین و روسیه نیز نمی تواند اثری داشته باشد و مانع برگشت تحریمها شود. با این تفاسیر سیاست آمریکا و ایضا اروپا در قبال ایران همانی بود که ترامپ در مجمع عمومی به‌صراحت اعلام کرد: «تحریم‌های ایران لغو نمی‌شود بلکه بیشتر هم خواهد شد». لذا نباید این اشتباه راهبردی را تکرار و تصور کرد که هدف آمریکا از مذاکره با ایران کاهش تحریم‌هاست. آمریکا ورای لفاظی ظاهری هیچ علاقه‌ای به مذاکره محتوایی نداشته و قرار نیست وارد هیچ مصالحه میان‌مدت و درازمدتی با ایران شود مگر آنکه تمامی به‌اصطلاح تهدیدات هسته‌ای، منطقه‌ای و دفاعی ایران را طی توافق درازمدت، پایدار برگشت‌ناپذیر خنثی نماید. بدترین سناریو برای ایران آنست که آنچه آمریکا در ظاهر خواهان آنست به آن‌ها داده شود: یعنی حضور و مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم در هر قالبی ازجمله مذاکرات هسته‌ای پنج بعلاوه یک. http://telegram.me/amirzahed59 https://eitaa.com/amirzahed https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد: ازجمله اتفاقات مهم تحولات این روزهای نیویورک صحبت‌های عجیب بوریس جانسون و واکنش عجیب‌تر رئیس‌جمهور در دیدار با او بود که نشان داد علاوه بر اینکه با ان همه ادعا زبان دیپلماسی را بلد نیست بلکه با الفبای نیز بیگانه است.... نخست‌وزیر انگلیس شامگاه دوشنبه در گفت‌وگو با «اسکای‌نیوز» گفت «همان‌طور که رئیس‌جمهور ترامپ به‌درستی گفت، این توافق بدی بود» و تاکید کرد باید به‌دنبال توافقی بهتر باشیم. جانسون این را هم گفت که تنها کسی که می‌تواند توافق بهتری صورت دهد و می‌داند چطور شریک دشواری مانند ایران را به راه بیاورد رئیس‌جمهور ایالات متحده است... علت رفتار انگلیس البته چندان پنهان نیست؛ بوریس جانسون نخست وزیر انگلیس که به شدت در ماجرای در مخمصه گرفتار شده است، سعی دارد طرح خود را برای برگزیت سخت اجرایی کند و باانعقاد یک توافق تجاری با آمریکا از تبعات وخیم اقتصادی و سیاسی آن برای بریتانیا بکاهد بنابراین برای جلب نظر ترامپ حاضر است بر سر مواضع قبلی لندن درباره برجام معامله کند . این توافق اقتصادی در سخنرانی هم مورد اشاره قرار گرفت و مشخص است که بوریس مجبور است برای رسیدن به این توافق، امتیازاتی به ترامپ بدهد .ضمن این که همواره در سیاست خارجی خود نوعی همگرایی با آمریکا داشته و سیاست خود را نعل به نعل با پیش میبرد..لذا صراحتا میگوید برجام را قبول ندارد و از توافق جدید صحبت میکند و با زدن تگ تروریستی به اقدامات ایران به جای عربستان در بحران یمن، ایران را در حمله به محکوم میکند و رئیس جمهور به جای لغو دیدار با جانسون و تروئیکای اروپایی و دیپلماسی از موضع قدرت خنده مستانه به پهنای صورت تحویل او میدهد که گویا در حاشیه یک شام دوستانه یا یک عروسی با جانسون و دیدار داشته که چنین مشعوف و شادمان است! بنابراین با قاطعیت میتوان گفت که طرف اروپایی نه تنها هیچ اراده‌ای برای اجرای تعهدات خود ندارد، بلکه با گستاخی ژست طلبکار به خود گرفته و در حالی که جنازه برجام بر روی زمین است، از توافق جدید صحبت می‌کند! این روند، جز خسارت هیچ عایدی دیگری برای کشورمان در بر نخواهد داشت بنابراین دولت آقای می‌بایست به‌صورت جدی ریل‌گذاری خود را تغییر دهد. که البته دولت برجام ریلی جز مذاکره ندارد... http://telegram.me/amirzahed59 https://eitaa.com/amirzahed https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد: بعد از انتخاب آقای هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری و انتصاب غلامحسین کرباسچی در شهرداری تهران، روند نمادزدایی از دیوارها و معابر شهر جدی‌ و در دایره‌ای‌ وسیع‌ اجرا شد. بهانه هم این بود که به اسم ایجاد فضای شاد و با نشاط «مردم را باید از فضای اندوهناک جبهه و جنگ دور کرد» کودتای خزنده حذف نام و عنوان شهدا از کوچه‌ و معابر در همان راستاست که نشان میدهد مدیریت لیبرال شهری می‌خواهد با حساسیت‌زدایی افکار عمومی نسبت به تغییر و تحولات در نمادها و نشانه‌های انقلابی و مذهبی به ستیز با آرمان‌های شهدا و فرهنگ شهادت برود چرا که جامعه تهی از نمادها و روحیه انقلابی امادگی بیشتری برای پذیرش الگوهای نظام سلطه دارد. در حقیقت این اقدام تست زنی و سنجش میزان دغدغه مردم و پایبندی آنها بر ارزش هاست که آیا قابلیت گسترده نمودن دست اندازی به مقدسات و شکست هنجارها وجود دارد یا نه؟ به همین منظور کم کم و در سطح محدود به سراغ اجرای پروژه ای مانند حذف نام شهدا می روند تا ببینند میزان حساسیت مردم تا چه حد است؟ اگر آن برخورد مناسب را از سوی مردم برداشت نکنند، قطعا سطح اقدامات خود را گسترده تر خواهند کرد http://telegram.me/amirzahed59 https://eitaa.com/amirzahed https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد: آنچه تا به امروز و تا قبل از امدن در جامعه سبب شده بود تا نوعي سوء‌ظن و بدگماني نسبت به مبارزه با مفاسد اقتصادي ايجاد شود، نبود اراده كافي براي مقابله با دانه‌درشت‌ها در سطح بالا بود. معمولا دانه درشت ها خط قرمز بودند و برای صیدشان تور یا کوچک بود و یا حفره های فراوانی داشت. یکی از همین دانه درشتها که اتفاقا زیر عمامه رئیس جمهور فساد میکرد و رئیس جمهور هزینه دستگیری او را تا اعلام جنگ بر علیه قوه قضائیه بالا برده بود بود که به هر حال حکم او قطعی شد و به غیر از برگرداندن مال می بایست 5 سالی را با لباس راه راه زندان سپری کند. کسی در این سطح، وقتی مرتکب تخلفات گسترده می‌شود، رشوه می‌گیرد و مدیرانی نصب می‌کند که بعدها در ماجرای خبرساز می‌شوند، تنها آبروی خود را نمی‌برد، بلکه از سرمایه اجتماعی می‌کاهد، به چهره حاکمیت خراش می‌اندازد، مردم را نسبت به دولت و حتی نسبت به هم بی‌اعتماد می‌کند و تنش و بی‌اعتمادی اجتماعی ایجاد کرده و منجر به دلزدگی مردم از و دو قطبی مردم - حاکمیت میشود. برخورد با دانه درشت ها که سال ها شعار و آرزو بوده، اینک با امدن و تحول در دستگاه قضا مصداق های واقعی پیدا کرده که امید است این روند تا انتهای حضور ایشان بر مسند قوه قضائیه ادامه یابد چرا که فساد اقتصادی همچون علف های هرزی است که اجازه رشد به درخت های پر از میوه که همان فعالیت سالم اقتصادی است را نمی دهد. در این شرایط حمایت از هرگونه علف هرزی با هر دلیل و توجیه مانع از شکوفایی اقتصادی می شود. مفسدان اقتصادی در هر بخش و حیطه ای همچون زالوهایی هستند که خون اقتصاد سالم کشور را می مکند. از همین رو (ع) در دوران خلافت نورانی خود آنچنان پایبند به اجرای و قطع ید مفسدان اقتصادی از بودند که حتی در برابر قصور نزدیکترین خویشان و اقوام خود نیز اغماض نمی کردند و حاضر به اجرای همان حکم و حدی بودند که برای دیگران در نظر می گرفتند. ایشان در فرازی از نامه خود به درباره چگونگی مبارزه با افراد خائن و مفسدان اقتصادی می فرمایند: " گریبانش را بگیر و به خاک مذلت و خواری اش بنشان. داغ را بر او بزن و قلاده بدنامی و ننگ را بر گردنش بیفکن ". یا در زمانی دیگر خطاب به استاندار اهواز برای برخورد با ابن هرمه ناظر مالی بازار اهواز خاطرنشان می کنند: " هنگامی که نامه مرا خواندی، ابن هرمه را ... برکنار کرده و به مردم معرفی کن! به زندانش افکن! آبرویش را بریز! به همه بخش های تابع اهواز بنویس که من چنین عقوبتی برای او معین کرده ام. مبادا در مجازات او غفلت یا کوتاهی کنی که نزد خدا خوار می شوی و من به زشت ترین صورت ممکن، تو را از کار برکنار می کنم و خدا آن روز را نیاورد... شبها زندانیان را برای هواخوری به فضای باز بیاور جز ابن هرمه... " با این حساب جای هیچ شک و شبهه ای باقی نمی ماند که پیروان امروز آن حضرت که در حکومت اسلامی بر مسندی نشسته اند نه تنها باید با مفسدان اقتصادی برخورد قاطع داشته باشند که باید آنان را به خواری و خاک مذلت بنشانند تا دیگر کسی جرات نکند بیت المال مسلمین را یا حیف کند یا میل..... http://telegram.me/amirzahed59 https://eitaa.com/amirzahed https://sapp.ir/amirzahed
https://eitaa.com/amirzahed
‍ امیر زاهد: قدرت یک کشور را با توان عملیاتی کردن سیاستهایش می سنجند اگر امروز عمق نفوذ راهبردی ایران از شرق تا باب المندب در غرب تا مدیترانه در جنوب تا دریای سرخ و در شمال تا قفقاز گسترش یافته به این علت است که نخ تسبیح تحولات منطقه نه در دستان رهبران واشنگتن که در دستان رهبری است که توان عملیاتی کردن سیاستهایش را دارد! در تمام سالیانی که واشنگتن با تهدید و اعمال تحریمهای فزاینده خواستار تهی کردن مولفه های قدرت جمهوری اسلامی بود تا با تغییر رفتار نظام اسلامی هویت انقلابی نظام را در بین ملل مستضعف بشکند و در قالب نظم نوین جهانی اراده خود را بر منطقه قالب کند این اما بود که در پرونده های مهمی چون داعش، سوریه،عراق، لبنان و یمن تغییر موازنه قدرت را به نفع جمهوری اسلامی ایران رقم زد انهم در شرایطی که ۷ تریلیون دلار خرج منطقه کرده بودند با انبوهی از تروریستهای اجاره ای.... سیاستهای ایشان چه در منطقه و نظام بین الملل و چه در حوزه های دفاعی و نظامی که ناشی از افق دید بلند و زاویه نگاه عمیق ایشان است به دستان پرتوان مردانی انقلابی و جهادی در نیروهای مسلح تحقق یافته و عملیاتی میشود که در سلول سلول بدنشان به ولایت ایشان اعتقاد و به کلام نافذش اعتقاد دارند! اما بالعکس در حوزه اقتصادی و اجرایی در دو دهه اخیر و بخصوص در دو دولت هاشمی و خاتمی عموما تکنوکراتهایی در مناصب اجرایی کشور در راس کار بودند که وادادگی در برابر غرب، اقتصاد نفتی و رانتی، بی اعتنایی به خودکفایی در تمام عرصه های اقتصادی ، لزوم هضم شدن در نظام حاکم جهانی و سیاستهای لیبرالی اقتصاد چنان با پوست و خونشان عجین شده بود که وقتی رهبری در دهه ۷۰ بحث اقتصاد غیر نفتی را بیان کردند به او با تمسخر لبخند انکار زدند! ایشان در این سالها مکرارا و در بیانیه گام دوم انقلاب مهم‌ترین عیوب کشور را وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخش‌هایی از اقتصاد که در حیطه‌ وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیّت داخلی، استفاده‌ اندک از ظرفیت نیروی انسانی کشور، بودجه‌بندی معیوب و نامتوازن، و سرانجام عدم ثبات سیاست‌های اجرائی اقتصاد و عدم رعایت اولویّت‌ها و وجود هزینه‌های زائد و حتّی مسرفانه در بخش‌هایی از دستگاه‌های حکومتی میداند که نتیجه‌ این‌ها مشکلات زندگی مردم از قبیل: بی‌کاری جوانها، فقر درآمدی در طبقه‌ ضعیف و امثال آن است با اینحال دولت با بی اعتنایی به این مقوله کلید حل مشکلات کشور را در لوزان و ژنو و نیویورک جستجو میکند! متاسفانه در این چند سالی که از عمر دولت روحانی میگذرد دولت او به وزارت خارجه و وزارت خارجه نیز به برجام خلاصه شده که نتیجه این محاسبات غلط کوچک شدن سفره مردم است ..این مسئله مهم یعنی اقتصاد درونزا و مقاومتی را که با عمل به فرامین رهبری محقق میشود را فوتبالیستی که ربطی به عالم سیاست ندارد فهمیده و با شجاعت در مستطیل سبز فریاد میزند که این رفتار درخور تقدیر عصبانیت ضد انقلاب را هم برانگیخته ولی پیران عالم سیاست چه اصلاح طلبش و چه برخی اصولگرایان ابن الوقتش هنوز نفهمیده اند و همچنان با و تعامل یکطرفه با قلدرهای پرمدعای جهان خواهان حل مشکلات کشورند ..امثال مهدی تراپی را اتفاقا باید جزء خواص جامعه نامید برخی از همین خواص قلابی را عوام! که اتفاقا رهبری در این باب(عوام و خواص) توضیح مبسوطی دارند که اگر خوانده شود خالی از لطف نیست... http://telegram.me/amirzahed59 https://eitaa.com/amirzahed https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد: طبق اسناد و همه ظرفیت‌های خود از سفارت‌ها در گرفته، تا عناصر تکفیری و باقی مانده‌های حزب منحل شده بعثی را وارد میدان کرده‌اند. ازجزئیات نحوه راه‌اندازی اعتراضات خیابانی و چگونگی حمایت سفارت آمریکا از این اعتراضات گرفته تا نقش رسانه‌های همسو در ایجاد و بسیج معترضان از طریق فضا‌های مجازی و برجسته ‌سازی اقدامات نیروهای امنیتی، از جمله موارد مندرج در این اسناد است. آشوب‌های فعلی ظاهراً فرماندهی مشخصی نداشته، از سوی هیچ یک از جریانات سیاسی داخلی هدایت نمی‌شود. از پایین به بالا بوده و تحت مدیریت مهندسی شده اپلیکیشن‌ها و بهره‌گیری از ظرفیت‌های بی‌نظیر شبکه‌های اجتماعی به صورت خودجوش!، با اعتراضات مردمی و با انگیزه‌های صنفی و خدماتی آغاز شده که در ادامه در کوتاه‌ترین زمان توسط جناح‌ها، احزاب و جریانات سیاسی داخلی حمایت و حالا با نفوذ عناصر معلوم الحال رنگ و بوی سیاسی و ضد نظام به خود گرفته و حالا با تغییر شعارها، «استعفای فوری جناح حاکم و ایجاد زمینه برای برگزاری انتخابات زودرس» به عنوان رمز بدنبال براندازی اصل نظام انتخاب شده است. در حقیقت فتنه اخیر جنگ روایتها بر بستر شبکه های افسار گسیخته مجازی است که از طرف مثلت عبری عربی غربی کلید خورده و تا به اینجای کار متاسفانه موفق هم بوده! اندیشکده رند 20 سال پیش کتابی درباره "جنگهای شبکه ای" منتشر کرد که یک جمله کلیدی داشت: «در جنگهای فردا برنده کسی نیست که بزرگترین بمبها را دارد، کسی پیروز است که بهترین روایت را دارد.» جریانی در عرصه فکری و ذهنی پیروز است که بتواند "روایت بسازد"، "کنترل روایت" را به دست بگیرد و روایت خود را تثبیت کند. کسی که روایت اول را ارائه می دهد و تثبیت میکند،افکار را تصاحب می کند و می تواند سیاست های خود را بر آنها تحمیل کند. در بحران عراق این جنگ روایت ها را به عینه مشاهده میکنیم به نحوی که حجم وسیعی از قطعه کلیپ های تحلیلی نسبتا حرفه ای در شبکه های اجتماعی با محوریت نقش و نیروهای عراقی نزدیک به ایران در ایجاد فساد و ناامنی در منطقه و بویژه تولید می شود مستندها و کلیپهایی که از بررسی نقش حکومت ایران در کشتار کردهای ایرانی تا نقش قاسم سلیمانی در تخریب زیر ساختهای یمن و عراق و لبنان و سوریه تا معرفی به عنوان یک عراقی خائن و شکنجه گر اسرای عراقی تا بررسی ضررهایی که عراق از درگیری بین آمریکا-ایران دیده است را شامل میشود. اخیرا نیز رویترز بنا بر اعلام منابع اگاهش نوشته که قاسم سلیمانی در جلسه ای در بغداد از هادی العامری و دیگر رهبران شبه نظامی تحت حمایت ایران خواسته است تا به حمایت از ادامه دهند در حالیکه مقتدی صدر خواهان کناره گیری نخست وزیر است! در حقیقت رویترز با خلق چنین روایتی خواهان افزایش شکاف و ایجاد دوقطبی بین هوادارداران و مخالفان ایران در عراق است. ازانطرف شبکه هایی مثل الشرقیه و ان آر تی و العربیه و اورینت علاوه بر پیگیری سوژه اثر پررنگ ایران درفساد و فقر مسلط بر جامعه عراقی، نیروهای ایرانی را طرف سوم عامل کشتار تظاهر کنندگان در هفته های گذشته معرفی می کنند که متاسفانه عناصر رسانه ای مومن و انقلابی در عراق به دلیل عدم تسلط کافی به این جنگ رسانه ای پرحجم هیچ جواب قانع کننده ای جز این که این کشتارها توطئه آمریکایی هاست ندارند. در کارزار رسانه ای این روزهای عراق، واقعیات اصلا اهمیتی ندارند؛ جنگ روایت هاست که عملا دارد فرماندهی جنگ را علیه ایران و جبهه راهبری می کند. در این میان بشدت خلا تولید محتوا حتی در دفاع از بدیهی ترین حقایق موجود در باب جریان مقاومت حس می شود. http://telegram.me/amirzahed59 https://eitaa.com/amirzahed https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد: " این‌قدر بحث از و دزدی نکنید و روحیه مردم را خراب نکنید. وقتی‌که ما یک سدی را می‌سازیم و مثلاً ده میلیارد خرج می‌کنیم، ممکن است از قِبَل آن، پانصد میلیون هم اختلاس شود، اما این سد برای کشور می‌ماند و هیچ‌کس نمی‌تواند از این سد اختلاس یا دزدی کند. " این که پیش فرض ذهنی یک مدیر ارشد اجرایی این باشد که درصدهایی از حیف و میل و ، به عنوان حواشی امور اجرایی و مدیریتی پذیرفته شود نتیجه همان می شود که اکنون شاهد آن هستیم. این طرز فکر مرحوم در مواجهه با مفاسد اقتصادی، سنگ بنای نوعی از مدیریت پرخرج و پرهزینه، ولنگار و غیرپاسخگو در کشور را بنا گذارد که از دل آن «اشرافیت دولتی» به وجود آمد. اشرافیتی که از بابت این که به مسوولیت قانونی و شرعی و اخلاقی خود عمل می کند، نوعی حس طلبکاری از ملت دارد و اصولا «سفره انقلاب» را از آن خود و همگنان و همفکران خود می داند. آنچه از ابتدای دولت یازدهم و کابینه‌ی آن که در حقیقت ادامه همان مدیریت اشرافی هاشمی گونه است قابل مشاهده است، حضور مدلی از «اشرافیت نهادینه شده» در بدنه‌ی اجرایی کشور است که دیگر نه تنها از مخفی کردن خود هراسی ندارد که آن را بخشی از حقوق خود نسبت به می‌داند. سلوک شخصی و اجتماعی برخی از کارگزاران این دوره که پس از مسئله‌ی سکونت در مناطق مرفه‌نشین تهران، به حقوق‌های نجومی و تحصیل فرزندان در خارج از کشور و… رسید نشان می‌دهد که روند تعمیق اشرافیت به سرعت در حال افزایش است؛ که این موضوع در میان اقشار و حامیان اصیل انقلاب اسلامی به یک بحران تبدیل شده است....که در صورت ادامه و سد نزدن در جلوی این سیل ویرانگر انقلاب مستضعفین دچار مرض و پوکی شده و کارکردهای اصلی‌اش که سبب محبوبیت، اعتبار، مشروعیت و مقبولیتش شده‌اند را از دست می‌دهد؛ در فرض تداوم این انحراف شدید، دیر نخواهد بود که همان مستضعفین با افزایش فاصله‌ی غیر قابل تحمل میان خود و مسئولین دست به اعتراض، شورش و… بزنند. در واقع این شورش ناشی از توقع عمومی محرومین جامعه برای زندگی در ردیف اشراف، دهک ثروتمند و کارگزاری است که زندگی آنان از طریق فضای مجازی در منظر مردم قابل مشاهده شده است. همچنین به‌دلیل بی‌عملی ناشی از اشرافیت و فقدان عنصر در میان کارگزاری نظام، خدمات متناسب را دریافت نمی‌کند و در نتیجه احساس محرومیت او را به شورش فرا می‌خواند! ...شورشی که میتواند ارکان انقلاب را به لرزه دراورد همانگونه که که خود بنیانگذار این نظام بوده است همیشه در صدر هشداردهنگان نسبت به خطرات اشرافی گری مسئولان نظام اسلامی بوده و با صراحتی مثال زدنی این خطرات را گوشزد می‌کردند؛ {باید به حسب واقع، به حسب انصاف، به حسب‌‎ ‎‌وجدان، این مردمی که شماها را روی کار آورده اند، این مردم زاغه نشین که شماها را‌‎ ‎‌روی مسند نشانده اند ملاحظه آنها را بکنید، و این جمهوری را تضعیفش نکنید. بترسید‌‎ ‎‌از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست، و یک انفجار حاصل بشود. از‌‎ ‎‌آن روز بترسید که ممکن است یکی از «ایام الله » ـ خدای نخواسته ـ باز پیدا بشود. و آن‌‎ ‎‌روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم به 22 بهمن. قضیه ‌‌[‌‌این‌‌]‌‌ است که فاتحه همه ما را‌‎ ‎‌می خوانند!} http://telegram.me/amirzahed59 https://eitaa.com/amirzahed https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد: امروز ۲۱ ابان سالروز مرگ یاسر عرفات رئیس تشکیلات خودگردان و سازشکار _دیوید است. سرگذشت رییس تشکیلات خودگردان فلسطین در زمره عبرت اموزترین مواردی هست که در دو دهه اخیر رخ داده. این سازمان در سال ۱۹۶۴ با آرمان آزادسازی فلسطین از رهگذر تشکیل هسته‌های مسلحانه تشکیل شد و مهم‌ترین هدف خود را نابودی عنوان کرد اما پس از چند دهه ، با وسوسه خناسان و نشان دادن در باغ سبز پای میز مذاکره با رژیم صهیونیستی رفت و بدون آنکه به دستاوردی برسد، رژیم صهیونیستی را به یکی از بزرگ‌ترین آرزوهای خود، یعنی به رسمیت شناخته شدن رساند! این مذاکرات با اجلاس مادرید در سال 1991 آغاز و به توافق‌نامه اسلو منتهی شد و موجب گردید تا عرفات که در پی اهدافی همچون متوقف کردن شهرک‌سازی‌ها و آزادی اسرای فلسطینی بود، به هیچ‌یک از اهداف خود دست پیدا نکند. ضمن اینکه سازمان آزادی‌بخش فلسطین، یک سازمان تروریستی معرفی شد و باوجود اینکه رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت، موفق به تشکیل یک کشور فلسطینی نشد و تنها توانست مجوز یک تشکیلات خودگردان فاقد را بگیرد. دست اخر هم پس از تحقیر، محاصره، مسموم و نابودش کردند! دومینوی کوتاه آمدن در برابر اشغالگر، امروز به نقطه‌ای رسیده که بلندهای جولان را به اسرائیلی‌ها هبه کرده، سفارتش از تل‌آویو را به بیت‌المقدس منتقل کرده و حالا در فکر پیچیدن طومار مسئله فلسطین از رهگذر «معامله قرن» است. با سرگذشتی که از ذکر شد، فقط فتح بابی برای و کرنش مضاعف است، درحالی‌که ثمره مقاومت در برابر سیاست‌های استکباری غرب، حفظ ، عزت و غرور ملی، تقویت عمق راهبردی و حتی تقویت بنیه اقتصادی است. http://telegram.me/amirzahed59 https://eitaa.com/amirzahed https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد: کاری شده است کارستان ! امروز دیگر کسی از و حرفی نمی‌زند چرا که کشور علمی اداره میشود و جمعی از نخبگان شده اند جایگزین پخمگان قبلی که با خودشیفتگی و عدم کشور را کرده بودند چیزی شبیه فعلی..... رئیس‌جمهور خودش شخصا وقت میگذارد، هفته‌ای 2 جلسه اقتصادی، از خروس خون صبح تا بوق شب، تا چرخ اقتصادی نکند یوقت کندتر از چرخ سانتریفیوزها بچرخد...رونق قد کشیده بلندتر از برج میلاد به نحوی که مردم وقتی وارد بازار میشوند از شیر مرغ خرید میکنند تا جان ادمیزاد چیزی هم اخر ماه پس انداز میکنند برای اتیه فرزندان! رشد اقتصادی در سال جاری بالا رفته و دستمزدها افزایش پیدا کرده اُونچنان که گارگران و اذراب و ماشین سازی و .... به یارانه 45000 تومانی احتیاجی ندارند و واریز میکنند به حساب 100 کمیته امداد! قدرت ملی افزایش پیدا کرده! عزت به پاسپورت ایرانی برگشته! پول ملی به طرز بی سایقه ای تقویت شده و جای و دلالی را تولید گرفته و نقدینگی 2000 میلیاردی هم به کانال هدایت شده! یعنی یه جورایی داریم تنه به تنه حرکت میکنیم! ریس جمهور شاهرگهای در بدنه دولت را قطع کرده! با قاطعیت به میدان مبارزه با فساد امده! زیر عمامه خود را پاک کرده و گفتمان فساد ستیزی را به گفتمان غالب در میان کابینه و وزراء تبدیل کرده! از انجا که قلم ها ازادند و دهانها باز الحمدالله زندانها خلوت شده و فضای امنیتی رفته به انزوا! شهروندان اعم از مرد و زن از حقوق برابر برخوردارند حتی در رفتن به استادیومها! کنسرتها طبق روال منظم برگزار میشود حتی در مشهد و فقط مانده با برگردد به رسانه ملی و رفع حصر بشود از فتنه گران نه ببخشید معترضان خداجو تا احیانا وعده ای روی زمین نمانده باشد! از همه مهمترفضای بین‌المللی است که در سایه عقلانیت و تعامل مثبت شده! ما به همه اهداف‌مان در رسیدیم ، حتی یکی دو هدف را هم اضافه زدیم و به دیوار تحریمها ترک انداختیم ! تحریمهای مالی پولی بانکی تسلیحاتی را رفع کردیم وایران‌هراسی را به ایران‌دوستی تبدیل کردیم. ما ریسک‌های مهمی را از ایران دور کردیم تا جاییکه دنیا عاشق کار کردن با ایران شده. هجوم شرکت‌های غربی و شرقی از پژو توتال تا شل و زیمنس به ایران برای کار کردن آغاز شده! به قدری فرصتهای شغلی فراوان است که هر جوان ده فرصت شغلی دارد و انهایی هم که بیکارند تقصیر خودشان است تن لشند! والا اصلا وظیفه دولت نیست که شغل ایجاد کند! با این همه خدمات که تحت مدیریت جهادی رییس جمهور و ژنرالهایش در این شش سال بوجود امده که در نوع خود از زمان ادم ابوالبشر تاکنون بی سابقه بوده این هوچیگران ، تازه به دوران رسیده، بی شناسنامه، بی معرفتند که به جشن تولد رئیس جمهور خرده میگرند! به عنوان یه شهروند به رییس جمهور سالروز تولدش را تبریک گفته و معتقدم اگر رئیس جمهور از همان هواپیما به پایین نگاه میکرد و با یک نظرسنجی احوال مردم را جویا میشد همگی متفق القول با لبی خندان این یک بیت شعر را به عنوان کادوی روز تولد تقدیم رییس جمهور میکردند؛ زبس که وعده ها روی هوا بود لذا جشن تولد شد هوایی http://telegram.me/amirzahed59 https://eitaa.com/amirzahed https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد: دولت روحانی در سردرگمی به سر میبرد؛ کاهش اعتماد و محبوبیت مردمی و فشارهای مالی ناشی از عدم فروش نفت راهکارهایی را جلوی پای دولت میگذارد که با امنیت ملی ناسازگار است و به نوعی تعمدی غربگرایان همیشه برای تحمیل خواسته هایشان به نظام به روش فشار از پایین و چانه زنی از بالا متوسل میشوند. فشار از پایین را با افزایش ناگهانی بهای بنزین کلید زدند تا در بالا بر سر fatf و مولفه های قدرت چانه و باب مذاکره مجدد را باز کنند که حجتشان برای اینکار پیمان نامه های مکرر پیامبر با کفار بود! یادتان که هست! و اِلا برای کمک به مردم و جبران کسری بودجه می توانستند از فرار مالیاتی ۴۰ تا ۶۰ هزار میلیاردی جلوگیری کنند! یارانه پنهان گروههای برخوردار را قطع کنند! مالیات بر خانه های خالی ببندد! جلوی فرار مالیاتی وکلا، پزشکان و بازرگانان را بگیرد و ساختار فشل بودجه را اصلاح کند. http://telegram.me/amirzahed59 https://eitaa.com/amirzahed https://sapp.ir/amirzahed
🔴 حمایت رهبری معظم انقلاب از طرح سهمیه‌بندی بنزین؛ نکات و ملاحظات مهم 🔸 در مورد چرائی حمایت رهبری معظم از تصمیمات شورای سران قوا، سخنان دیروز رهبری معظم کاملاً روشن و بدون ابهام است. هرچند در این زمینه می‌توان به نکاتی اشاره کرد: 🔺۱. در مورد طرح سهمیه‌بندی و افزایش قیمت بنزین، باید بین سه محورِ ؛ ؛ آن مرزبندی کرد. همان طور که رهبری عزیز فرمودند اصل طرح دارای پشتوانه کارشناسی قابل اعتنا است. (مواردی چون کاهش فاصله طبقاتی، جلوگیری از مصرف بی‌رویه و سرسام‌آور سوخت، کمک به دهک‌های پایین جامعه و... از جمله فواید این طرح است که ادله کارشناسی جدی دارد.) اما در زمینه شیوه و زمان اجرای طرح، قطعاً نقاط ضعف جدی و بزرگی دیده می‌شود.  🔺۲. تاکید رهبری بر به تصمیم سران سه قوه در کنار انذار ایشان به دولت جهت جلوگیری از افزایش قیمت‌ها، کاملا معنادار و مهم است. اتفاقا اعتراضات هیجانی سبب ایجاد جو روانی کاذب و افزایش قیمت‌ها خواهد شد. به‌علاوه تاکید بر ، نه از روی سیاسی‌کاری است بلکه توصیه‌ای مهم به همگان در است. 🔺۳. (مهم) حمایت صریح رهبری از طرح مذکور با وجود تاکید چندباره ایشان که از لحاظ کار‌شناسی بنده کارشناس نیستم، یک پیام فوق‌العاده ارزشمند را به عموم نخبگان و تصمیم‌گیران و البته مردم فهیم ایران می‌رساند. این پیام آن است که ساختار نظام جمهوری اسلامی بر مبنای تصمیمات قرار دارد و مهم‌ترین رکن حاکمیتی نظام از اجرایی شدن تصمیمات کارشناسیِ تحول آفرین دفاع می‌نمایند. به عبارت دیگر نشان داده شد چه در این دولت و چه دولت‌های قبلی و آینده، اگر عزم و اراده کارشناسی، پایه‌‌ای برای جراحی‌های اقتصادی و مبنایی وجود داشته باشد، ایشان تمام قد دفاع می‌نمایند. اقتصاد مقاومتی با چنین پیش زمینه مدیریتی قابل اجرا است.   🔺۴. حمایت رهبری از مصوبه سران قوا، به معنی رهبری یا تصمیم منفعلانه نیست. بلکه نشانه  نظام و ضرورت استحکام ساختارهای تصمیم‌گیری کشور است. نظام وقتی تصمیمی می‌گیرد از این میزان اقتدار برخوردار است که آن را عملی سازد و نارضایتی برخی طبقات مردمی که اتفاقا در این مورد، یک برداشت و احساس اشتباه است (معظم له فرمودند؛ خیال می‌کنند به ضررشان است) نباید مانع اجرایی شدن یک تصمیم قانونی و کارشناسی باشد. 🔺۵. بدون تردید فرمایشات بسیار دقیق، بهنگام و سنجیده رهبری معظم انقلاب تاثیر انکارناپذیری در مدیریت و هدایت ذهنی گروه‌ها و طبقات مختلف مردمی، وحدت و انسجام نیروهای دولتی، قضایی، نظامی و انتظامی دا‌شته است. ریزش شدید بدنه مردمی و افول تحرکات اشرار نشان داد؛ فرمایش ایشان بازدارندگی قاطعی در محاسبات اشرار و اغتشاش‌گران داشته است. 🔺۶. با وجود مسموع بودن مخالفت مسالمت‌آمیز و آزادی نقد و حتی اعتراض، باید توجه کرد با وجود سرویس‌های بیگانه دشمن، گروه‌های برانداز و معاند منافقین، سلطنت طلب و.... اصولا زمینه عملی این موضوع فعلا وجود ندارد و تجربه نشان داده اعتراضات مسالمت آمیز توسط سوءاستفاده‌گران معاند شبکه‌ای به اغتشاش حاد و شرارت خشن منتهی می‌شود. کانال راهبردی تبیین http://telegram.me/amirzahed59 https://eitaa.com/amirzahed https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد: در بینابین اشوبهای اخیر برخی مقامات دولتی و رسانه های اصلاح طلب مدام بر مسئله " تعیین مکان برای تجمعات اعتراضی" تاکید میکردند که ذکر چند نکته در این باب خالی از لطف نیست؟ ۱. اصولا در شرایط فعلی مشکل مردم، فریادزدن و مشت در هوا پرتاب کردن نیست، بلکه دغدغه عموم مردم، عمل به وعده ها و پاسخگویی مقامات به مطالبات است. مشکل کارگری که چندین ماه با مسئله حقوق معوقه مواجه است، با فریاد زدن حل نمی شود. مشکل مستاجری که با اجاره بهای سنگین دست به گریبان است، با فریادزدن رفع نمی شود. براساس نظرسنجی های متعدد، مطالبه اصلی مردم، مسائل معیشتی و اقتصادی است. اشتغال، مسکن، خودرو، حمایت از واحدهای تولیدی و...دولتمردان می بایست بجای صرف زمان و هزینه برای «تعیین مکان برای تجمعات اعتراضی» زمان و هزینه مذکور را صرف رسیدگی به مطالبات اصلی مردم کنند. تبدیل موضوع «تعیین مکان برای تجمعات اعتراضی» به دغدغه اصلی دولت، صرفا پاک کردن صورت مسئله است. بجای پیداکردن مکان برای فریادزدن، وعده های انتخاباتی را عملیاتی کنید. ۲. امروزه تلفن های هوشمند و شبکه های اجتماعی سامان دهی اعتراضات را اسانتر کرده و فعالان مدنی امروزه بیشتر درباره بزرگی و دامنه اعتراضات مدنی صحبت میکنند ولی هیچکس درباره نتایج ماندگار انها صحبتی نمی کند! سوال؟ تاکنون مردم چند کشور در دنیا از چنین اعتراضاتی بهره مطلوب را برده اند؟! نمونه فرانسه که اکنون اعتراضات ان به یازدهمین ماه خود رسیده که اتفاقا ان هم در اعتراض به افزایش قیمت سوخت بود نمونه ای از این دست اعتراضات است. معمولا در چنین شرایطی دولتها از اقدامات خود عقب نشینی نمی کنند لذا این اعتراضات صرفا نمایشی اجتماعی است که فقط حس مفید بودن را به فرد القاء میکند و البته مکانی است صرفا برای تخلیه هیجانات! بدون رسیدن به مطالبات! ۳. درست است که تعیین مکانی برای اعتراضات صرفا نمایشی است و تاثیری بر اراده دولتها ندارد اما تنها کارکردی که میتواند برای حاکمیت داشته باشد تفکیک اعتراض از اشوب است چرا که برخورد با اشوبگر را برای حکومت اسان میکند و کنترل افکار عمومی را بابت برخورد با اشوبگر در دست میگیرد چرا که اشوبگر صف خود را از معترضی که درای تابلو و مکان مشخص است جدا کرده. ۳.بهترین و موثرترین امکان برای تغییر سیاستهای غلط دولتها است نه کف خیابان! چرا که بخش عمده امکانات کشور به یکنفر و یک مجموعه سپرده میشود که سرنوشت مسائل اقتصادی، فرهنگی و روبط خارجی و مسائل ریز و درشت دیگر تا حدود زیادی به تصمیمات او وابسته است لذا تنها با شناخت اصلح و مکانیزم انتخابات است که میتوان به سیاستهای غلط دولتها یک نه بزرگ گفت مثالش هم تغییراتی است که مردم در بازه های زمانی 8 ساله در روند سیاست های دولت ها به وجود آورده اند و دولتی کاملا متفاوت با دولت پشین را برگزیده اند. وگرنه با عربده کشی و مشت به هوا پرتاب کردن سیاستی عوض نمیشود و فقط این اشوبگر است که در کمین معترض نشسته تا پرچم خود را به جای او نصب کند و بستر اماده را مصادره کند و بازتاب واکنش حاکمیت را مقابله با معترضان اعلام کند. http://telegram.me/amirzahed59 https://eitaa.com/amirzahed https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد: چرایی حمایت رهبر انقلاب موضع رهبر انقلاب در باب بنزین موجب واکنش‌های مختلفی شد. برخی آن را ستودند و شجاعانه و مروت‌آمیز معنا کردند و برخی دیگر نیز این موضع رهبر انقلاب را عجیب دانستند و انتظار چنین موضعی را نداشتند. شاید یکی از دلایل اصلی عدم انتظار این موضع رهبر انقلاب، کم‌توجهی به ایشان باشد. در منطق حکمرانی رهبر انقلاب، یکی از پایه‌های اساسی تداوم حاکمیت، «حفظ ساختارهای رسمی» است. حفظ ساختارهای رسمی و مکانیسم‌های طراحی‌شده‌ی قانونی، آنقدر برای رهبر انقلاب از اهمیت برخوردار است که هرکجا ببینند این به بهانه‌ای در حال مخدوش شدن است، بلافاصله وارد میدان می‌شوند. البته تأکید بر ساختارهای قانونی و پایبندی به آنها، در دل خود پایبندی به را هم دارد. این همان منطق رهبر انقلاب در ماجرای ۸۸ است که به حفظ که صیانت از رای مردم در گرو آن بود، تأکید کردند. اهمیت ساختارهای قانونی و تمکین به ان و حل مشکلات از طریق این ساختارها به حدی است که وقتی در کشورهای عراق و لبنان نیز اعتراضات بالا میگیرد ایشان حل مشکل را از طریق ساختارهای قانونی ممکن دانسته و تاکید میکنند که هیچ اقدام مثبتی در خلاء ساختارهای قانونی شکل نمیگیرد. در جریان اصلاح نرخ بنزین و تورم ناشی از ان قطعا توده عظیمی از مردم زندگی را به سختی میگذرانند اما اگر از این تصمیم حمایت نمی کرد با توجه به مداخلات دشمن خارجی و دومینوی نارامی های کشورهای همجوار که قابلیت تسری پیدا کردن به داخل کشور را نیز داشت همانطور که اردوغان چند هفته پیش عنوان کرده بود در کنار جریان داخلی که همواره از اشوب خیابانی با محور عناصر مزدور بیگانه به عنوان برگ چانه زنی و تهدید نظام استفاده کرده و مطالبات خارج از چارچوبش را طلب میکند، شاهد مدلی از اشوب و اعتراض بودیم که حتی تصمیمات درست دولت را هم برنمی تابید و به شکل دومینووار همواره مطالبات جدیدی را طلب میکرد که ممکن بود تا سقوط دولت و خلاء قدرت نیز پیش برود و تا مدتها کشور را به مخاطره بیندازد. امنیت که به مخاطره بیفتد مجالی برای جولان دادن پیدا نمی کند چرا که امنیت زیر ساخت حیاتی اقتصاد است در چنین شرایطی وضعیت معیشتی مردم به مراتب خیلی بدتر از وضعیت بغرنج فعلی میشد. رهبر انقلاب با دفاع از این طرح بین بد و بدتر، بد را انتخاب کردند و دولت را مجبور کردند تا به پشتوانه حمایت نظام با بیشتر فرایند را اصلاح کند و بهانه نمی گذارند کار کنیم و چه کسی مملکت را تعطیل کرده را هم از دولت گرفتند. http://telegram.me/amirzahed59 https://eitaa.com/amirzahed https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد: به گمان برخی رییس جمهور در اجرای طرح بنزینی بی تدبیری و بدسلیقگی کرده! حال سوالی که مطرح میشود این است ایا در دولتی که رییس و سخنگو و مشاور و برخی دیگر از چهرهای ان امنیتی بوده اند میشود طرحی را اجرا کرد بدون در نظر گرفتن پیامدهای امنیتی ان! انهم در صورتی که خود علی ربیعی وقوع اشوب سراسری در سال 98 را پیشتر پیش بینی کرده بود! ایا این طرح دستکاری عامدانه برای برانگیختن اشوب بود و یا واقعا تدبیر و عقلانیتی در ان وجود نداشت! در جواب سوال فوق باید گفت که اتفاقا رییس جمهور مدبر است و با توجه به سوابق امنیتی نامبرده و شرکایش در دولت می داند که نتیجه رفتار بنزینی صادر شده چیزی جز اغتشاش نیست! ولی وقتی دولتی که همه دارایی اش را در برجام خرج کرده و به دولتی ورشکسته و مال باخته تبدیل شده و محبوبیتش در پایین ترین وضعیت خود قرار دارد ایا بهتر نیست که دست به انتحار بزند و ضعف دولت خود را متوجه نهادهای دیگر بکند! حالا به عقب برگردیم به سخنرانی های تند و تهدیدآمیز در یزد و رفسنجان و ان قسمت مهم سخنرانی که با قیافه ای حق به جانب مدعی می شود که به مردم خواهد گفت که چه کسی کشور را تعطیل کرده! و بعد از سخنرانی در مقام عمل بصورت ناگهانی و بدون اعلام قبلی به شکل بدی طرح بنزینی را اعمال میکند! نه توضیحی میدهد، نه طرح را تشریح میکند و نه اقناع چندانی در کار است. سهمیه بنزین مردم بسیار کم است و افزایش قیمت هم بسیار زیاد! خبری هم از شیب ملایم و افزایش پلکانی نیست. البته که نتیجه هم مشخص است. بخشی از مردم شوک زده از قیمت بنزین و بهت زده از حس بد دور خوردن از رئیس جمهوری که با شعار تدبیر و اعتدال جیبشان را زده دست به اعتراض خیابانی می زنند. تیم های آماده به کار ضد انقلاب هم وارد می شوند و بر موج اعتراض سوار می شوند. میزان خشونت آشوب طلبان بی سابقه است. حملات آنها به مراکز مهم گسترده است در چنین شرایطی اگر رهبری از طرح پر اشکال دولت حمایت نمی کرد دولت با تیم رسانه ای پرقدرت خود چنین القا میکرد که اختیاری در اداره کشور ندارد نه در تعامل با کشورها ! نه در مذاکرات منطقه ای ! نه در امضای لوایحی چون اف ای تی اف و نه در اصلاح ساختارهای کشور و حامل های انرژی چرا که این رهبری است که تصمیم میگیرد و مجری اجرا لولویی است چون دولت پنهان ! کما اینکه پیشتر نیز حجاریان رهبر را همه کاره و در واقع رییس جمهور کشور معرفی کرده بود که اختیار را از دیگران سلب کرده. رهبری با حمایت خود دولت را مجبور کرد به پشتوانه حمایت نظام باتدبیر بیشتر فرایند را اصلاح کند و بهانه نمی‌گذارند کارکنیم و چه کسی مملکت را تعطیل کرده را هم از آنان گرفت چرا که میدانست علت تعدد و تکرار سوء تدبیرها این است که کسانی می‌خواهند برخلاف انبوه امکانات موجود، کشور را درمانده نشان دهند، فشارهای دشمن را معتبر کنند و نسخه ضرورت تسلیم بپیچند. گواه بر این مدعا بیانیه ای با امضای 77 نفر از اصلاح طلبان منجمله تاجزاده ، حجاریان، آرمین و جلایی‌پور و..... درست در روز شنبه اعتراضات است که ضمن باج‌خواهی از نظام و تکرار خواسته‌ی «حذف نظارت استصوابی» با هدف تداوم قدرت و نفوذ این جریان و متحدان آن در ساختار سیاسی، حرف نهایی خود را در یک جمله می زند: « و نیز با عادی‌سازی روابط خارجی بساط تحریم‌ها را جمع کنند.» عادی سازی روابط از دید این جریان یعنی کرنش در برابر غرب و پذیرفتن تمام شروط ۱۲ گانه امریکا که تاکنون بارها با ادبیات مختلف از سوی مقامات این کشور مطرح شده است؛ تعطیلی توان موشکی، تعطیلی صنعت هسته ای و دیگر صنایع استراتژیک، توقف مبارزه با تروریسم در منطقه، به رسمیت شناختن رژیم جعلی اسرائیل و... http://telegram.me/amirzahed59 https://eitaa.com/amirzahed https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد: پس از اعلام غافلگیرانه خبر سهمیه بندی بنزین توسط دولت، از عامه مردم گرفته تا کارشناسان اجتماعی و امنیتی می دانستند که اعتراض و تا حدی اغتشاش رخ خواهد داد. مطابق معمول سنوات گذشته شمار پرشماری از رسانه های داخلی، فورا تمام ماجرا را به توطئه خارجی نسبت دادند و به مخاطبان چنین القا کردند که صدر تا ذیل نا آرامی های اخیر از سوی گماشتگان سرویس های جاسوسی غربی-عربی-عبری اجرا و مدیریت می شود. و این در حالی بود که با اعلام ناگهانی و شبانه خبر اجرای طرح، حتی دولت های خارجی هم غافلگیر شدند! لذا افکار عمومی دچار این شبهه شد که چگونه امریکا و اسرائیل و ..، برای طرحی که همه منجمله رییس جمهور روحانی از اجرای آن غافلگیر شده توطئه چیده اند! و البته این شبهه تا بدین لحظه برای بخش بزرگی از مردم رفع نشد. در آن برهه باید برای مخاطب روشنگری می شد که اصل اعتراض خودجوش و گاه شاید حتی مشروع بوده اما دست های بیگانه، و پیاده نظام خیابانی در نقش لیدر اعتراضات در کشور، همیشه بصورت اماده باش وجود دارد تا از هر اعتراضی سوء استفاده کند و آن را منحرف سازد. اما با نادیده انگاشته شدن این مهم وشیوه خبرپراکنی غلط در رسانه های داخلی و جلوه دادن کل اعتراضات مردمی به صورت توطئه ای خارجی، سبب شد تا سطح اعتماد عمومی به رسانه ملی کاهش یابد و مرجع خبری عامه مردم بشود ایران اینترنشنال! در تمام این سالها بالاخص از 96 تا کنون وضع به همین منوال بوده و به طور کل خاصیت اقناع در رسانه های داخلی پایین بوده چون هیچ پوششی از اعتراض واقعی مردم نداده و به اصطلاح می خواهد همه چیز را "گل و بلبل" نشان دهد و تا وقتی چنین باشد این رسانه بیگانه است که بر موج اعتراضات سوار میشود و با خلق روایت های مخدوش و نامعتبر افکار عمومی را کانالیزه کرده و حتی به سمت براندازی سوق میدهد. کسی منکر این نیست که تیم های تحت حمایت خارجی، در ایران آماده باش هستند تا با آغاز هر اعتراضی، از آن آشوب بسازند. اما نباید در این مسیر افراط پیشه کرد. بعضی اوقات دست های خارجی جریان غالب نبودند ولی چنین به مخاطبان القا شد که جریان غالب و گاه حتی، کل جریان، دست خارجی است. مردم واقعا گله مندند و در حاشیه شهرها معترض! سیاستهای دولت روحانی دقیقا همان سیاست های پدر معنوی خویش هاشمی رفسنجانی است که در زمان خودش با اجرای طرح تعدیل اقتصادی افزایش شدید نرخ تورم را رقم زد؛ تورمی‌که سبب شد کمر مردم زیر چرخ دنده های اقتصاد شکسته شود و در زمان خود اعتراضات مردمی ‌و شورش هایی نظیر شورش اسلامشهر، قزوین و شیراز را به همراه داشته باشد که به جنبش تهی‌دستان معروف شد. امروز نیز این اعتراضات اعتراض همین طبقه مستضعف و تهی دست است که توسط مجریان اقتصادی سیاستهای نئولیبرالی علاوه بر فقر شدید تحقیر نیز شده اند و نابرابری و شکاف طبقاتی کاسه صبرشان را لبریز کرده که اگر چاره ای اندیشیده نشود ! اعتراضشان به رسمیت شناخته نشود و با برچسب اشوبگر کلیت اعتراضشان را به عامل خارجی ربط دهیم میشود همانی که خمینی کبیر گفته بود.. باید به حسب واقع، به حسب انصاف، به حسب‌‎ ‎وجدان، این مردمی که شماها را روی کار آورده اند، این مردم زاغه نشین که شماها را‌‎ ‎روی مسند نشانده اند ملاحظه آنها را بکنید، و این جمهوری را تضعیفش نکنید. بترسید‌‎ ‎از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست، و یک انفجار حاصل بشود. از‌‎ ‎آن روز بترسید که ممکن است یکی از «ایام الله » ـ خدای نخواسته ـ باز پیدا بشود. و آن‌‎ ‎روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم به 22 بهمن. قضیه [این‌‌]‌‌ است که فاتحه همه ما را‌‎ ‎می خوانند! (صحیفه امام، جلد14، صص: 279 و 280) http://telegram.me/amirzahed59 https://eitaa.com/amirzahed https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد: حاشیه‌نشینان کسانی هستند که به‌دنبال شغل و زندگی بهتر، از شهرها و روستاهای کم برخوردار مهاجرت کرده و در حاشیه شهرهای بزرگ و با امکانات بیشتر ساکن شده‌اند؛ غافل از آنکه بسیاری از امکانات شهری و فرصت‌های شغلی به حاشیه‌ها نمی‌رسد و همین امر باعث ایجاد بحران‌های اجتماعی و امنیتی می‌شود. با توجه به ترکیب شرکت کنندگان در ناآرامی های آذر ماه و نیز مناطق درگیر که عمدتاً محله های غیربرخوردار بودند، می توان از این واقعه به عنوان "شورش طبقه فقیر، بیکار و حاشیه نشین علیه وضع موجود" یاد کرد (درست مثل جنبش تهیدستان در زمان هاشمی رفسنجانی) که بنزین در ان فقط یک بهانه و زمینه بود. جوانی که بیکار است و مدرسه و دانشگاه، به او مهارتی نیاموخته که بتواند کسب و کاری راه بیندازد و درآمدی داشته باشد، نه تنها امیدی به آینده ندارد، بلکه اساساً چیزی نیز برای از دست دادن ندارد.لذا چون اتشفشان فعال مستعد فوران است و وقتی حقوقهای نجومی و زندگی لاکچری اقازاده های مسئولین را در مجازی رویت میکند احساس تبعیض میکند. احساس تبعیض تولید حقارت می‌کند و تولید حقارت به تنفر تبدیل می‌شود و تنفر میشود عامل اصلی خشونت! فردی که به تنفر رسیده است به‌راحتی تحریک می‌شود و به میدان آوردن او با یادآوری همان تبعیض و تحقیر که در رسانه بیگانه ضریب پیدا میکند چندان سخت نیست. در حوادث اخیر طبقه بالادست اقتصادی و طبقه متوسط نبودند هر چه بود در حاشیه بود.. حاشیه‌نشینی در اطراف تهران و حاشیه‌نشینی مرزی کانون اصلی اغتشاشات بود و دولت باید بداند که ناکارآمدی، بیکاری، گرانی و در یک کلمه تیره شدن امید به آینده از زمینه‌های اجتماعی- روان‌شناختی این ماجرای غم‌انگیز است...از این رو، اگر گشایشی در وضعیت اقتصادی کشور ایجاد نشود، روز به روز فشارهای معیشتی بیشتری بر مردم ،به ویژه اقشار کم درآمد، وارد خواهد شد و آتش زیر خاکستر اعتراضات، داغ تر می شود. افزایش روز افزون تعداد کسانی که چیزی برای از دست دادن ندارند، نه "زنگ خطر" که خود "خطر" است اما گویا مسؤولان کشور ما هنوز فکر می کنند قضایای اخیر یا سوء تفاهمی بوده که رفع شده است و یا تماما توطئه عامل خارجی بوده! لشکر بیکاران و کارگران کم درآمدی که هر آن در معرض اخراج هستند یا ماه هاست همان حقوق غیرمکفی را نیز دریافت ننموده اند، در هر کشوری یک "بمب آماده انفجارِ مترصد جرقه" است. آنچه در نا آرامی های اخیر انجام شد، خاموش کردن جرقه بود تا به انفجار بمب نینجامد اما آن بمب همچنان باقی است. http://telegram.me/amirzahed59 https://eitaa.com/amirzahed https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد: در نظام ارزشی اسلام، مدیریت امانتی در دست بندگان است تا به مردم خدمت کنند. ولی دررویکرد لیبرال_تکنوکراتها، مدیران با توهم شایستگی اجتماعی و طبقاتی برای خود حق و حقوق و مزایای بیشتری از سیستم برای خود طلب میکنند و اگر در سازمانی این امکان برای انها فراهم نبود با تغییر بخشنامه و ایین نامه این امکان را مجددا برای خود فراهم میکنند که نمونه های حقوق و املاک نجومی از این دست موارد در سالهای اخیر بود! برای فهم بهتر این مطلب و ریشه بابی بذل و بخششهای اخیر از کیسه بیت المال در سالهای اخیر خواندن این خاطره از سعید جلیلی در پاييز 1383 در دفتر جنبش عدالتخواه دانشجويي خالی از لطف نیست.. یادم هست که در دوران مجلس چهارم و دولت آقای هاشمی رفسنجانی، ما کلی انتقاد می‌کردیم و می‌گفتیم که این چه وضع سفرهای خارجی است؟ مردم نان ندارند که بخورند بعد طرف راحت می‌رود خارج، تازه روزی ۶۰ دلار هم پول به صورت فوق‌العاده به او می‌دهند و از این سنخ حرف‌ها… . آن زمان آقای دری مسئول کمیسیون برنامه و بودجه بود، بعد از این همه صحبت، انصافا مجلس چهارم یک شاهکار انجام داد و فوق‌العاده‌ی ارزی ماموریت خارج از کشور را لغو کرد. ما خوشحال شدیم و گفتیم این همان چیزی بود که ما می‌خواستیم. چون خیلی‌ها سفرهای خارجی را فقط برای فوق‌العاده‌اش می‌رفتند. مجلس تصویب کرد که فوق‌العاده‌ی ارزی سفرهای خارجی لغو و به جای آن مثلا روزی ۵هزارتومان به حساب‌شان واریز شود. هنوز سه ماه یا ۴ ماه نگذشته بود که دیدیم یک بخش‌نامه آمد که با توجه به مصوبه مجلس، فوق‌العاده‌ی ماموریت خارجی ۵۰۰۰ تومان است، اما بر اساس جدول ذیل هزینه‌هایی که در ماموریت برای افراد پیش می‌آید را بدهید، بعد لیست کرده بودند که مثلا وزیر ۱۳۰ دلار، معاون وزیر ۹۰ دلار، و… . یعنی دوبرابر شد. چون فرد هم روزی ۵۰۰۰ تومان را دریافت می‌کرد و هم اگر قبلا به اسم هزینه‌های سفر ۵ دلار می‌گرفته، الان ۶۵ دلار می‌گرفت. من مات مانده بودم. بخش‌نامه هم با امضای معاون اول آقای هاشمی، یعنی آقای دکتر حبیبی آمده بود. آن سال تقریبا هزینه‌ها دوبرابر شد. خوب چه کسی در سیستم این بخش‌نامه را تنظیم می‌کند؟ این همه مشکل در کشور وجود دارد، در عرصه‌های مختلف کار خوابیده و کسی به فکر نمی‌افتد، اما در این موضوع به این سرعت بخش‌نامه‌ای متناسب تنظیم و ابلاغ و اجرا می‌شود! [مثال دیگر این‌که] وقتی آقا در سال ۷۰ فرمودند که ماشین‌های دولتی استفاده نکنید، فردایش بسیاری از مسئولین از جمله آقای کروبی که آن زمان رئیس مجلس سوم بود، لبیک گفتند [و برای اجرایی کردن این رهنمود] ستادی تشکیل شد و… . بعد از حدود دو- سه ماه دوباره یک بخش‌نامه با امضای آقای حبیبی آمد که پیرو فرمایشات مقام معظم رهبری، از این به بعد کسی اجازه استفاده از ماشین‌های دولتی را ندارد مگر افراد ذیل؛ یک صفحه و نیم فقط اسامی مسئولیت‌هایی بود که اجازه استفاده داشتند. باور کنید این جُک نیست، بنده بخش‌نامه‌اش را داشتم. بند شماره‌ی۲ این بخش‌نامه هم این بود که این افراد استفاده‌ی شخصی هم می‌توانند انجام دهند! البته با رعایت فلان مساله. خوب ما که نمی‌خواهیم شعاری بدهیم تا بقیه بگویند این فرد ساده‌زیست بود یا …، ما می‌خواهیم واقعا این کار عملی شود تا آن پول هدر نشود. بودجه مملکت به مصرف واقعی برسد. آب به باغچه برسد نه این‌که در مسیر هرز برود. http://telegram.me/amirzahed59 https://eitaa.com/amirzahed https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد: این روزها استعفاء روحانی به موضوعی نسبتا پردامنه در بین برخی نخبگان و سیاستمداران تبدیل شده! اینکه این استعفا در شرایط فعلی تکمیل پازل امریکا در بی ثبات سازی و خلاء قدرت در کشورهای محور مقاومت است به کنار! و اینکه برخی از نیروهای انقلابی نیز بدلیل ناکارامدی مفرط دولت و با هدف نجات کشور این پیشنهاد را مطرح میکنند هم به کنار! اما این وسط انچه جالب است موضع در قبال استعفاء روحانی است! اصلاح طلبان به جای اینکه از ایده و برنامه های اقتصادی خود که منجر به ایجاد شرایط و وضعیت موجود شده عذرخواهی کنند، سعی دارند روحانی و تیم اعتدالیون را تنها عامل بوجود آورنده شرایط موجود قلمداد و خودشان را بی تقصیر جلوه دهند. آنهم درحالی که در سال های گذشته دولتِ روحانی مجری سیاستهای همین جریان بوده؛ از ایده و گرفته تا سیاست درهای باز به سمت غرب را همین اصلاح طلبان مطرح کردند و 6 سال تمام عملاً کشور را سرکار گذاشتند و در نهایت هم با دستاورد تقریباً شان آب پاکی را روی دست مردم ریختند. انها در تمام این سالها در کنار دولت، برخی مناسب اجرایی را قبضه کرده و با پیاده‌سازی گفتمان قالب خود در امر‌سیاسی و امر‌اقتصادی در نهاد قدرت با دولت سهیم شده و ان را رحم اجاره ای خود خواندند! غالب افرادی که در این سال ها در دولت و تیم اقتصادی روحانی مسئولیت داشته و دارند، از نیروهای خاص اصلاح طلبان بوده اند و بسیاری از مشکلات امروز کشور حاصل مدیریت این افراد در دولت بوده است انهم با اختیار تامی که به قول سعید لیلاز اقتصاد دان حامی روحانی اگر این اختیارات از جانب رهبری به چوب خشک داده شده بود اوضاع کشور از شرایط فعلی بهتر بود! دولت روحانی مگر با «تَکرار» آنها تکرار نشد؟ مگر از تئوریسین تا سیاستمدار و سلبریتی و از جوان فعال در شاخه شهرستان تا پیر گرداننده محافل تهرانِ این جریان از روحانی حمایت تمام قد نکردند؟! لذا حالا فصل پاسخگویی رسیده، پاسخ درباره وعده های بر زمین مانده، تحریم‌هایی که گفته بودند «فرو ریخت» اما بیشتر شده، لذا باید حرف از بزنند تا اولا بگویند «ما با دولت نیستیم»، ثانیا «از مسئولیت شانه خالی کنند». بنابراین وضعیت موجود که از سوءمدیریت، فقر، گرانی، مشکلات معیشتی، بیکاری، تورم، تبعیض، اشرافی‌گری، فاصله طبقاتی، قاچاق، رانت‌خواری و تعطیلی کارخانجات گرفته تا آقازادگی، نفوذ دشمن، بی توجهی به ظرفیت‌های داخلی، عدم اعتماد و استفاده مطلوب از ظرفیت جوان کشور، اعتماد بیجا به امریکا و... همه حاصل عملکرد جریان و به طور توامان با هم است و این حقیقت را نمی توان با استعفای یک فرد پنهان کرد. http://telegram.me/amirzahed59 https://eitaa.com/amirzahed https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد: بدون شک معاهدات بین‌المللی در چارچوب سیاست‌های قدرت‌های سلطه‌گر به طریقی طراحی می‌شوند که دربرگیرنده سیاست‌های سلطه‌گرانه آنها بر دیگر کشورها باشد و برهمین اساس NPT برای کنترل فعالیت‌های هسته‌ای کشورها، FATF برای نظارت بر فعالیت‌های مالی و اقتصادی کشورها، MTCR برای کنترل رژیم فناوری موشکی کشور‌ها، معاهده اقلیمی پاریس برای نظارت بر صنایع متکی بر نفت و گاز کشورها و معاهده حمایت از ارقام گیاهی (UPOV) برای نظارت و کنترل بر حوزه کشاورزی کشورها و....تاسیس شده‌اند لذا عضویت جمهوری اسلامی ایران در این معاهدات در تضاد با منافع ملی و مبارزه با سلطه‌گری و سلطه‌پذیری است که در اصل 43 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مورد تاکید قرار گرفته است. در شرایطی که ایران اسلامی دکترین نظامات سیاسی قدرت‌های استعماری را در منطقه انهم با ۷ تریلیون دلار خرج به هم ریخته است، چرا باید با عضویت در چنین معاهداتی نظیر fatfکشور در دام سیاست‌های استعماری قدرت‌های توطئه‌گر گرفتار گردد! کدام معاهده مهم بین‌المللی است که پایه‌گذاران اصلی آن آمریکا و غرب نبوده باشند! بدون شک اگر جمهوری اسلامی ایران عضویت در NPT را نمی‌پذیرفت با این حجم از توطئه به بهانه نقض NPT مواجه نمی‌شد. حالا در قضیه fatf نیز دوباره همان اتفاق افتاده و غربگرایان مدعی اند با پیوستن ایران به کنوانسیون‌های CFT و پالرمو مانع بزرگی بر سرِ راه ایجاد ائتلاف جهانی علیه کشور ایجاد می‌شود و آمریکا دیگر نمی‌تواند فشار حداکثری بر ایران وارد کند! در حالیکه با پیوستن ایران به این کنوانسیون‌ها و ایجاد تعهد حقوقی برای ایران، احتمال ایجاد اجماع جهانی علیه ایران بالاتر می‌رود؛ زیرا با پیوستن به این کنوانسیون‌ها ایران متعهد می‌شود تراکنش‌های مشکوک از نظر هر یک از کشورهای عضو را گزارش دهد. بر این اساس اگر ایران به درخواست طرف مقابل پاسخ ندهد، در مجامع بین‌المللی متهم به نقض کنوانسیون شده و زمینه برای ایجاد یک اجماع بین‌المللی علیه ایران افزایش می‌یابد. و اگر ایران به درخواست‌های طرف مقابل جهت شفافیت تراکنش‌های مشکوک پاسخ مثبت دهد، عملاً باید مسیرهای غیررسمی دور زدن تحریم را برای طرف‌های غربی افشا کند که این کار نیز دور زدن تحریم‌ها را مشکل‌تر خواهد کرد. عضویت در کنوانسیون‌های مهم بین‌المللی قبل از آنکه دربرگیرنده منافع دیگر کشورها باشد، تامین‌کننده منافع پایه‌گذاران اصلی آن خواهد بود و قدرت‌های جهانی بر همین اساس اقدام به تاسیس کنوانسیون‌های مختلف می‌کنند تا با اتکاء به آنها در رفتاری دوگانه به‌طور هدفمند منافع کشورهای ناهمسو را در جهت تسلط برآنها هدف قرار دهند! http://telegram.me/amirzahed59 https://eitaa.com/amirzahed https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد: از 2003 که امریکا عراق را در سینی نقره ای تقدیم ایران کرد تا به همین امروز که 7 تریلیون دلار در منطقه خرج کرده تا مطابق با میل خود به ان نظم دهد یکنفر اما این نظم نوین جهانی را برهم زد تا به او لقب قدرتمندترین فرد خاورمیانه را بدهند.تاوان خونی که امریکاییها از حاج قاسم ریختند زدن چند پایگاه و کشتن چند سرباز نیست بلکه زوال اسراییل است و نمازی که به نیابت از او در بیت المقدس خواهیم خواند https://eitaa.com/amirzahed
امیر زاهد: هر وقت خبر رانت و اختلاس و دزدی مسئولین را می شنیدیم دلمان هرّی میریخت که نکند انقلاب خمینی پوک شود، استحاله شود، از نفس بیفتد و خوکها بشوند همه کاره و مردم ارزو کنند که ای کاش همان اقای جونز قصه جورج اورول برگردد به مزرعه! با دیدن اما همه این تصورات باطل از بین میرفت و دلمان قرص میشد که نه؛ هنوز مالک هست بَرگِرد علی(ع)؛ با همان صلابت از جنس اشداء علی الکفار و همان عطوفت و مهربانی از نوع رحماء بینهم! مالک تکثیر شد در دل تاریخ و دوباره احیاء شد در جسم قاسم سلیمانی! در خواب بودیم که او ما را بیدار کرد و شد یک تفکر، راه، هدف که دلمان را قرص میکند به انقلاب خمینی، به گام دوم! حالا به برکت خونش و برای تقاص از قاتلانش ثابت می ایستیم در اصول! پایبند می مانیم بر ارزشها و محکم می ایستیم در برابر تحریف خط امام! خدمت میکنیم خالصانه و بدون منت مثل او... دفاع میکنیم از مظلومان عالم مثل او.... مرزمان را شفاف میکنیم با دشمنان دین و انقلاب مثل او... سرباز میشویم مثل او بی چون و چرا و گوش به فرمان و منتظر میمانیم تا به یک اشاره علی اینبار خیمه معاویه را از جا بکنیم! اشعث ها قافیه را باخته اند! و این خاصیت خون است که منافق را رسوا میکند! گرچه ماسک مقاومت زده اند و از انتقام سخت میگویند ولی هنوز دردشان مذاکره است! مذاکره با گرگ سم است انهم سم مضاعف! سلیمانی میگفت انها فقط از قدرت حساب میبرند و فقط به ترس پاسخ میدهند! و ما پرقدرت همچون حاج قاسم پشت خیمه معاویه ایم! اشعث ها در حاشیه اند! علی هم دیگر تنها نیست! اینجا هم کوفه نیست! از مذاکره هم خبری نیست! لب تر کند نماز را در قدس به امامتش میخوانیم... خط خون نقطه پایان سلیمانی نیست.... بهراسید که این اول بسم الله است... http://telegram.me/amirzahed59 https://eitaa.com/amirzahed https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد: چرا قاسم سلیمانی و انهم در شرایط فعلی؟ استیضاح ترامپ در کنار تسخیر بزرگترین مکان دیپلماتیک جهان در عراق که به امریکای دوم در رسانه های جهانی شهره شده بود را بگذارید در کنار تحولات منطقه ای مخصوصا در ماههای اخیر و سقوط پهباد امریکایی توسط ایران که به شدت به حیثیت و پرستیژ امریکا در جهان لطمه سختی وارد کرده بود و از انطرف محبوبیت ترامپ را نیز در استانه انتخابات تحت الشعاع خود قرار داده بود لذا میطلبید که برای فرار از این شرایط ترامپ دست به قمار بزرگی بزند که اولا پرستیژ دفرمه امریکا را در جهان ترمیم کند و در ثانی سبد رای خود را در کارزار انتخاباتی سنگین! کاری که با ترور میسر نشده بود! اما چرا و انهم در شرایط فعلی!؟ سلیمانی شناسنامه مقاومت بود و یک نقطه عطف در تاریخ ایران و یک شخصیت کاریزماتیک در عرصه بین الملل! که علی رغم خرج ۷ تریلیون دلاری امریکا در منطقه توانسته بود با نظمی که به محور مقاومت از فلسطین، لبنان، عراق،سوریه و یمن داده کمر استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل را بشکند و ایده نظم نوین جهانی به رهبری امریکا را با چالشی جدی مواجه کند. لذا در یک محاسبات غلط تصور کردند که با حذف او میتوانند زنجیره محور مقاومت را دچار گسست نموده و اعضای محور را محصور در محیط داخلی خود کنند تا بتوانند روند امریکایی شدن منطقه را به سرعت پیش ببرند. اتفاقاتی که در عراق و لبنان افتاد و ان خلاء قدرت و زدن مواضع حشدالشعبی در همین راستا ارزیابی میشود!یعنی محصور کردن محور مقاومت در محیط داخلی خود! حاج قاسم باید حذف میشد تا مخصوصا در عراق که در خلاء قدرت به سر میبرد انسجام میان شیعیان و تقریب با کردها و بخشی از اهل سنت مختل شود تا تثبیت شرایط سیاسی در عراق محقق نشود. اما چرا زمان فعلی!؟ هدف واشنگتن کاهش حضور و نفوذ منطقه ای ایران و مشغول سازی به داخل است و به این نتیجه رسیده که فشار حداکثری و تحریم اقتصادی به تنهایی برای این مهم کافی نیست لذا ترکیبی از سیاست تحریم و فشار همراه با ترور و اقدامات منطقه ای ضد ایران را در دستور کار قرار داده و به این اقدامات در برهه فعلی ضریب داده چرا که ارزیابی انها در شرایط فعلی این است که تحولات داخلی و اشوبهای ایران توان این کشور و سرمایه اجتماعی انرا کاهش داده لذا تمرکز منطقه ای خود را از دست داده و در موضع ضعف قرار داده! اینکه چرا آمریکا این «پیام» تهاجمی را در موقعیت فعلی مخابره می‌کند، ناشی از این «ادراک» است که از منظر آنها؛ با تداوم ناکارآمدی دولتی، بروز آشوب های بنزینی و تکرار موضع مذاکره از سوی دولتمردان ایرانی، «موازنه به زیان ایران تغییر کرده است». تاکید همیشگی دولتمردان بر آمادگی برای «مذاکره» و یا نزاعی که درباره FATF در جریان است که نوعی خودکشی از ترس مرگ است در گیرنده های کاخ سفید این «ادراک» را پدید می آورد که «ایران در ضعف حداکثری، مستعد دریافت ضربه حداکثری است» و از انطرف تحولات اخیر عراق و کاهش قدرت نرم و حمایت مردمی از ایران و خلاء قدرت در عراق را فرصتی مغتنم میداند برای قدرت نمایی و جانمایی محکم خود در این کشور لذا زمان حاضر را به سود خود میداند و حاضر به هیچ مصالحه ای نیست تا با عقب راندن ایران به محیط داخلی سیاستهای منطقه ای ایران را هم مانند هسته ای مهار کند. در چنين شرايطي ضرورت تداوم مقاومت فعال و پاسخ قاطع، فوري، متناسب و بازدارنده تنها راه بازگرداندن آمريكا از مسير فعلي است. آمريكا بايد بداند روندي را آغاز نموده كه می‌تواند امنيت مستقيمش را به خطر انداخته و تبعات آن فراتر از انتظار باشد. به هر تقدیر در آینده انتقام سختی متوجه آمریکا خواهد بود و این حوالی، به جهنم آمریکایی ها تبدیل خواهد شد. دستور تخلیه آمریکایی ها از عراق نشان می دهد سران آمریکا انتقام را قطعی دانسته و در پی سفارش تابوت اند و اینگونه پذیرفته اند که در برابر انتقام ایران، پاسخ جدیدی ندهند که اگر بدهند هم در باتلاق خودساخته خود هلاک خواهند شد. http://telegram.me/amirzahed59 https://eitaa.com/amirzahed https://sapp.ir/amirzahed