فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🅾 مناظره جالبی است
یک معممِ ریشو در قامت مدافع لیبرالیسم و ناسیونالیسم
و
یک غیر معممِ به اصطلاح شش تیغه در قامت مدافع اسلام و انقلاب‼️
✍پن: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها با نام اختصاری سمت سازمانی دولتی پژوهشی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در ایران است که به تدوین کتابهای دانشگاهی میپردازد. این سازمان در ۷ اسفند ۱۳۶۳ با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی تأسیس شد
#لیبرالیسم
#ناسیونالیسم
🌹گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ
🍀 @besmellaherrahmanerrahimm
مقولۀ جایگاه عزت و غرور ملی در مناسبات بین المللی از بحث هایی است که از قدیم الایام مطرح بوده است. این موضوع برای جمهوری اسلامی نیز مطرح است. بعضی ها این واژه ها را واژه هایی خیالی می دانند. در واقع مفهوم استقلال ملی، غرور ملی، هویت ملی و اصالت ملی برای این افراد بی معناست. افرادی مثل آقای سریع القلم یا آقای میرسپاسی صریحاً این مفاهیم را ذهنی می نامند و اصالت فرهنگی، هویت فرهنگی و عزت را بی معنا می دانند و این مفاهیم را مانع تحقق جهانی شدن و دموکراسی به مفهوم غربی در ایران می شمارند.
طبق نظر این غرب گراها، در عصر جهانی شدن، صحبت از استقلال، اصالت ملی، هویت ملی و حرف های بعدی نیز بی معنی می شوند. در واقع بحث عزت و غرور ملی که در دوران قدیم و در مطالعات بین الملل به آن پرستیژ نیز می گفتند، از دیرباز مطرح بوده است. سرفصلی در درس های حوزۀ سیاست به نام اصول روابط بین الملل وجود دارد که طبق این سرفصل ها، یکی از عناصر غیرمادی قدرت در سیاست و روابط بین الملل، بحث پرستیژ است.
عزت ملی در دوره ی پهلوی و انقلاب اسلامی
انقلاب این عزت و کرامت را برای ما قائل شد و به ما حق تجربه کردن داد. هیچ ملتی بدون تجربه کردن رشد نمی کند. ایران حتی حق انتخاب سران و دولتمردان خود را نداشت. حتی شاه مملکت را بیگانگان تعیین می کردند. در جامعۀ امروز چه مؤلفه هایی ما را در تحقق دستاوردهای مورد تأکید حضرت امام (ره)، انقلاب و قانون اساسی یاری می کنند؟ اینکه آرمان های انقلاب را حفظ کنیم. این قاعدۀ عقلی است که برای دوام هر چیز، باید علل پیدایش آن دوام داشته باشد. بنابراین برای پایدار ماندن و تداوم این انقلاب و این عزت، باید آرمان هایی به وجودآورندۀ این انقلاب پایدار بمانند.
امام (ره) از واژه ی تقلید بدشان می آمد. شاه نیز مانند پدرش رضاخان همیشه دلهرۀ ساقط شدن حکومتش توسط دولت های کودتایی را داشت. از طرفی همیشه نگران قیام های مردمی نیز بود. شاه که در سال 32 به دست آمریکایی ها روی کار آمده بود، تا آخر عمرش این دلهره را با خود به همراه داشت.
سقوط رژیم پهلوی ضربۀ سختی به حیثیت آمریکا در سراسر جهان بود؛ دستگاهی که ژاندارم او در منطقۀ خاورمیانه بود، به یکباره فروپاشید. جالب آنکه آمریکایی ها چنان به شاه ایمان داشتند که با وجود آغاز فرایند انقلاب نیز سقوط شاه را امکان پذیر نمی دانستند. با سقوط شاه همه به دنبال این بودند که ببینند حکومت تازه تأسیس به شرق گرایش می یابد یا غرب. عزت ملی در اینجا بود که به شکلی شفاف متبلور شد: در شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی». بررسی عزت ملی در دورۀ پهلوی دوم و انقلاب اسلامی ما را برآن داشت تا به سراغ دکتر مظفر نامدار برویم.
وی از محدود محققانی است که در تحلیل تاریخ انقلاب اسلامی به سراغ اسناد اصیل و خاطرات می رود. «چند قطره خون برای آزادی»، «در حسرت تجدد و ترقی: بازخوانی علل ناکارآمدی و ناکامی مدرنیسم در ایران» و «رهیافتی بر مبانی مکتب ها و جنبش های سیاسی شیعه در صد سال اخیر» از جمله آثار این پژوهشگر تاریخ معاصر است.
امروز یکی از موضوعات مورد بحث، اهمیت مقولۀ عزت و غرور ملی در مناسبات بین المللی است. از سوی دیگر، تبلیغی است که روی موضوعات مورد تردید نسل جوان از سوی دشمنان انقلاب اسلامی انجام می شود که آن نیز برخوردار بودن ایران از عزت و غرور ملی در رژیم طاغوت است. به نظر جنابعالی این رویکرد تبلیغاتی با چه هدفی صورت گفته است؟
پرستیژ که هویت عزت مدار واحد دولت-ملت در نظام بین الملل است، هم تراز با عناصر مادی قدرت، یعنی سرزمین، جمعیت، منابع طبیعی، آمادگی نظامی و تکنولوژی و...
بخشی از عناصر غیرمادی قدرت هستند که در دروس روابط بین الملل جزء اصول و قواعد عزت ملی محسوب می شوند؛ خصوصیات ملی، روحیۀ ملی، ایدئولوژی، دیپلماسی، رهبری، دولت مقبول و... بنابراین پرستیژ همان مفهوم عزت و غرور است که وجود آن برای یک ملت بسیار مهم و تأثیرگذار محسوب می شود و حتی در بعضی مواقع، کارکرد آن از عناصر مادی قدرت نیز فراتر می رود.
اینکه عده ای مطرح می کنند ایران در دورۀ رژیم طاغوت از پرستیژ و عزت ملی برخوردار بوده، هم داستان جالبی است و هم ناشی از جهل تاریخی است.
کشوری که در آن کاپیتولاسیون وجود دارد، آن هم در دورانی که هیچ ملتی تحت سیطرۀ رژیم کاپیتولاسیون نیست و کشوری که اروپایی ها برای حضور در آن حق توحش می گیرند و همچنین کشوری که دولتمردان آن می گویند آدم خجالت می کشد وقتی هرجای مملکت می رود حضور و سیطرۀ آمریکایی ها را در آنجا می بیند، این کشور چه عزتی دارد؟
از سال 43 به آمریکایی ها کاملاً مصونیت های مستشاری داده شد. توجه بفرمایید که مصونیت های دیپلماتیک با مصونیت های مستشاری متفاوت است. حق قضاوت کنسولی ربطی به مصونیت های دیپلماتیک ندارد. مصونیت های دیپلماتیک در همۀ کشورها وجود دارد. درحالی که مستشار فردی خارجی است که شما او را استخدام می کنید و حقوقش را می دهید. در واقع کارمندی است که شما استخدام کرده اید. آمریکایی ها به دلیل اینکه بیش از شصت هزار نیروی نظامی و غیرنظامی در ایران داشتند، از مصونیت های مستشاری در ایران برخوردار بودند؛ یعنی اگر یک ایرانی به تعبیر امام خمینی، سگ آمریکایی ها را زیر می گرفت، محاکمه می شد، ولی اگر یک آمریکایی شاه مملکت را با ماشین زیر می گرفت، شما حق محاکمۀ او در داخل کشور را نداشتید. آیا این عزت است؟
آقای علی نقی عالیخانی، وزیر اقتصاد دورۀ پهلوی، در خاطرات خود که چاپ هم شده است، می گوید وقتی از آمریکا به ایران برگشت، از اینکه همۀ امور کشور در دست آمریکایی ها بود، خجالت کشید.
اگر اشتباه نکرده باشم، آقای علی نقی عالیخانی، وزیر اقتصاد دورۀ پهلوی، در خاطرات خود که چاپ هم شده است، می گوید وقتی از آمریکا به ایران برگشت، از اینکه همۀ امور کشور در دست آمریکایی ها بود، خجالت کشید. همین طور نوشته است که در کنفرانسی در خارج کشور دعوت بوده و با رئیس بانک ملی برای گرفتن کمک های فنی و مادی از آمریکا در این کنفرانس شرکت کرده است. گویا آن قدر با آن ها برخورد زشتی کرده بودند که رئیس بانک ملی گفته است بهتر نبود برای گدایی این چندرغاز نمی آمدیم تا حیثیت و غرور کشوری با این فرهنگ و سابقۀ تاریخی له نشود؟
کسانی که چنین ادعایی می کنند، حداقل اسناد تاریخی را از زبان دولتمردان آن زمان بخوانند تا متوجه شوند که اصلاً چنین چیزی وجود خارجی نداشته است. این ادعاها افسانه هایی غیرقابل اثبات است. اگر غرور و عزت ملی در دورۀ طاغوت وجود داشت، چرا مردم انقلاب کردند؟ مردم که از فرط خوشی انقلاب نمی کنند. اکثر محققان دلیل انقلاب را تحقیر شدن، نداشتن استقلال، منکوب شدن عزت ملی، فقر اقتصادی، به هم خوردگی بافت های اجتماعی یا نادیده گرفتن ارزش های اجتماعی می دانند.
مردم اصلاً برای همین به خیابان ها ریختند و حاضر شدند وضع موجود را تغییر بدهند و امنیت و جان خود و فرزندانشان را به خطر بیندازند. بنابراین باید عرض کنم که این عزت و غرور ملی که از آن صحبت می کنند، در آن زمان وجود خارجی نداشت، زیرا در این صورت انقلاب کردن مردم بی معنا بود.
مردم برای چه انقلاب کردند؟ آیا گذشتگان به همین میزانی که این آقایان ادعا می کنند، شعور نداشتند؟ بیشترین مخالفان رژیم پهلوی از قشر تحصیل کرده و دانشگاهی بودند. سازمان ها و احزاب دست این افراد بود. آیا آن ها نمی توانستند تشخیص بدهند که با انقلاب کردن، غرور و عزت ملی خود را از دست می دهند؟
برخی از محققان برآن اند که با افزایش قیمت نفت در اوایل دهۀ پنجاه، محمدرضاشاه دچار غرور شد و حتی اعتمادبه نفسش در تعامل با مردم و دولت های بین المللی بیشتر نیز شد. این اعتمادبه نفس تا چه حد مبتنی بر واقعیت های موجود بوده است؟
حداقل پنج یا شش سال بعد از تاریخی که می فرمایید، انقلاب صورت گرفت. این چه اعتمادبه نفسی است که در مدت این چند سال موجب سقوط یک رژیم می شود؟ شاه برای حفظ خود به هر اقدامی دست زد.