«159»إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنّاهُ لِلنّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاّعِنُونَ
کسانی که آنچه را از دلائل روشن و اسباب هدایت را نازل کرده ایم،با آنکه برای مردم در کتاب بیان ساخته ایم،کتمان می کنند،خداوند آنها را لعنت می کند و همه لعنت کنندگان نیز آنان را لعن می نمایند.
نکته ها:
* گرچه مورد آیه،دانشمندان یهود و نصاری هستند که حقایق تورات و انجیل را برای مردم بیان نمی کردند،ولی جمله ی «یَکْتُمُونَ» که دلالت بر استمرار دارد،شامل تمام کتمان کنندگان در طول تاریخ می شود.چنانکه لعنت پروردگار نیز تا ابد ادامه خواهد داشت.
* کتمان حقّ می تواند صورت های مختلفی داشته باشد،گاهی با سکوت و عدم اظهار حقّ، گاهی با توجیه و گاهی با سرگرم کردن مردم به امور جزئی و غافل ساختن آنها از مسائل اصلی است.در مواردی همانند اسرار مؤمنان یا عیوب برادران دینی،کتمان واجب یا مستحبّ است.
* گناه کتمان،بیشتر از جانب علما است.در آیه 187 سوره ی آل عمران نیز آمده است که خداوند از اهل کتاب پیمان گرفت تا حقایق را برای مردم بیان کرده و کتمان نکنند. «وَ إِذْ أَخَذَ اللّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ» در روایات آمده است:روز قیامت به دهان کتمان کنندگان حقّ،لجام زده می شود.
پیام ها:
1-ظلم فرهنگی،بدترین ظلم هاست که لعنت خالق و مخلوق را به دنبال دارد.
«یَکْتُمُونَ...یَلْعَنُهُمُ اللّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاّعِنُونَ»
2-کتمان،حقّ ممنوع است،چه کتمان معجزات و دلائل حقّانیّت باشد؛ «الْبَیِّناتِ»
و چه کتمان رهنمودها و ارشادات.[36] «الْهُدی»
3-کتمان حقّ،بزرگترین گناهان است.چون مانع هدایت مردم و باقی ماندن نسل ها در گمراهی است. «یَلْعَنُهُمُ اللّهُ»
4-کتمان حقّ،ظلم به دین خدا و حقّ مردم نسبت به هدایت یافتن است.لذا کتمان کنندگان حقّ را،خدا و مردم لعنت می کنند. «یَلْعَنُهُمُ اللّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاّعِنُونَ»
5-نفرین و لعنت مردم،مؤثر است و باید از اهرم نفرت مردم برای نهی از منکر استفاده نمود. «یَلْعَنُهُمُ اللاّعِنُونَ»
نکته ها:
* این همه تهدید و وعده ی عذاب که برای کتمان کنندگان حقایق دینی بیان شد،از آن جهت است که خداوند کتاب آسمانی را چنان روشن و واضح و همراه با دلایل و استدلال نازل کرده است که جای هیچ گونه شبهه و ابهام برای کسی باقی نمی ماند،امّا با این حال گروهی از مردم برای حفظ منافع شخصی خود،دست به توجیه و تحریف زده و در فهم کتاب آسمانی اختلاف به وجود می آورند تا به اصطلاح آب را گل آلود نموده و از آن ماهی بگیرند.خداوند در وصف اینان می فرماید:این گروه در شقاق و جدایی به سر می برند.
* یکی از راههای کتمان حقیقت،ایجاد اختلاف است.در سه آیه ی گذشته،تمام تهدیدات متوجّه کتمان کنندگان بود.در این آیه به جای اینکه بفرماید:کتمان کنندگان در شقاقند، فرمود:اختلاف کنندگان در کتاب،در شقاقند.این نشان دهنده ی آن است که کتمان کنندگان،همان اختلاف کنندگان هستند.زیرا در محیط آلوده به اختلاف است که می توان مردم را سردرگم و حقایق را پنهان کرد.
پیام ها:
1-منشأ اختلافات دینی و مذهبی،دانشمندان هستند،نه کتب آسمانی. «نَزَّلَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ... اِخْتَلَفُوا فِی الْکِتابِ»
2-کتمان حقایق،موجب شقاق وشکاف و جدایی وپراکندگی است. «شِقاقٍ بَعِیدٍ»
«174»إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ الْکِتابِ وَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ ما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلاَّ النّارَ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ
کسانی که آنچه را خداوند از کتاب نازل کرده،کتمان می کنند و بدان بهایی اندک می ستانند،آنها جز آتش در شکم های خود فرو نمی برند،و خداوند روز قیامت با آنها سخن نمی گوید و پاکشان نمی کند و برای آنها عذاب دردناکی است.
نکته ها:
* دانشمندانِ یهود و نصاری تا قبل از آمدن پیامبر اسلام،به مردم وعده ی آمدن آن حضرت را می دادند و نشانه هایی را که در تورات و انجیل آمده بود برای مردم می گفتند،ولی همین که پیامبر اسلام مبعوث شد و آنها اقرار به رسالت آن حضرت را مساوی با از دست دادن مقام،مال و...خود دیدند،حقیقت را کتمان نمودند،تا چند روزی بیشتر در مسند خود بمانند و تحفه و هدایایی بخورند،ولی این بهای اندکی است که در برابر گناه بزرگ خود دریافت می دارند و این درآمدها نیز چیزی جز آتش نیست که می خورند.همچنان که در آیه ای دیگر،از خوردن اموال یتیمان به خوردن آتش تعبیر شده است. [66]
خداوند در روز قیامت با این کتمان کنندگان،سخنی از روی محبّت نخواهد گفت،با آنکه در آن روز،مؤمنان با خدا هم سخن خواهند شد.البتّه این گفتگو یا از راه ایجاد موج در فضا و یا از طریق الهام و با زبان دل است و همه خوبان در آن روز کلیم اللّه می شوند.
* در آیه قبل،به دنبال تحریم گوشت خوک و مردار،سخنی از مغفرت آمده است،ولی در این آیه که سخن از تحریم کتمان حقّ و گناهان مربوط به مسائل فکری و فرهنگی است، لحن آیه بسیار تندتر شده و سخنی از مغفرت نیامده است.بگذریم که در آیه بعد این تهدیدات شدیدتر می شود.
* کتمان حقیقت،تنها درباره رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نبوده است.کسانی که درباره جانشین واقعی پیامبر نیز کتمان حقیقت کنند،دچار این عقوبت خواهند شد.آنانکه ماجرای غدیر خم را در کتب تفسیر و تاریخ خود محو و مسیر آیات را تحریف و توجیه می کنند و مردم را به جای امام معصوم به سراغ دیگران می فرستند، دچار کتمان حقیقت شده اند.
پیام ها:
1-دنیاگرایی،بزرگترین خطر برای علما و دانشمندان است. «یَکْتُمُونَ، یَشْتَرُونَ»
2-دین فروشی،به هر قیمتی که باشد خسارت است،زیرا حقایق و معارف کتب آسمانی ارزشمندتر از همه منافع است. «ثَمَناً قَلِیلاً»
3-خوردنی های حرام،به صورت آتش تجسّم می یابند. «ما یَأْکُلُونَ... إِلاَّ النّارَ»
4-اشیا دارای یک وجهه باطنی و ملکوتی هستند که در قیامت به آن شکل تجسّم می یابند. «فِی بُطُونِهِمْ إِلاَّ النّارَ»
5-کیفر،باید متناسب با جرم باشد.آنانکه در دنیا راه شنیدن کلام خدا را بر مردم بسته اند،در قیامت از لذّت استماع کلام خدا محروم می شوند. «لا یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ»
6-عذاب های قیامت،هم جسمی وهم روحی است. «لا یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ»
«175»أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَهَ بِالْهُدی وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَهِ فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَی النّارِ
آنها(کتمان کنندگان حقّ)کسانی هستند که گمراهی را به بهای از دست دادن هدایت و عذاب را به جای آمرزش خریدند.پس به راستی چقدر در برابر عذاب خداوند تحمّل دارند؟
نکته ها:
* برای گناه کتمان،هشت تهدید پی در پی آمده است؛پنج تهدید در آیه قبل،دو تهدید در این آیه و یک تهدید در آیه بعد.شاید در مورد هیچ گناه دیگر این همه تهدید پشت سر هم نیامده باشد.
* انگیزه های کتمان حقیقت،زیاد است.از آن جمله می توان به غرور،تعصّب نابجای دینی، حفظ موقعیّت،ضعف نفس،عدم شهامت،تنگ نظری،سفارش بیگانگان،حفظ مقام و مال اشاره کرد.
* توبه ی گناه کتمان،تنها استغفار و گریه نیست،بلکه علاوه بر آن،بیان حقایق است.البتّه در مواردی کتمان لازم است مانند آنکه جان کسی در خطر است و یا فساد و خطری مطرح است.مانند کتمان گناهان خود یا مردم.
پیام ها:
1-کتمان حقایق،از گناهان ویژه ی دانشمندان است. «أُولئِکَ الَّذِینَ»
2-در بیان کتب آسمانی،هدایت و مغفرت الهی است و در کتمان آنها ضلالت و عذاب. «اشْتَرَوُا الضَّلالَهَ بِالْهُدی وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَهِ»
3-دین فروشی و کتمان حقیقت،سخت ترین کیفرها را بدنبال دارد.جمله ی «فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَی النّارِ» در قرآن تنها در مورد این گروه بکار رفته است.
«176»ذلِکَ بِأَنَّ اللّهَ نَزَّلَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِی الْکِتابِ لَفِی شِقاقٍ بَعِیدٍ
آن(عذاب)به جهت آن است که خداوند کتاب(آسمانی)را به حقّ نازل کرده است و البتّه کسانی که در کتاب(خدا با کتمان و تحریف)اختلاف (ایجاد)کردند،همواره در ستیزه ای عمیق هستند.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ«انفال 15»
ای کسانی که ایمان آورده اید! هرگاه با(لشگرکشی و)انبوه کافران برخورد کردید،به آنان پشت نکنید و مگریزید.
نکته ها:
* «زَحف»،به معنای غلتیدن و روی زمین کشیدن است،به لشکرکشی و حرکت یک لشکر انبوه هم از این جهت که از دور چنین به نظر می رسد که روی زمین می غلتند و پیش می آیند،زحف گفته می شود.
* امام رضا علیه السلام فرمود:«فرار از جهاد،موجب وهن دین،استخفاف رهبر حقّ،جرأت یافتن دشمن و محو مذهب است». [33]
* فضائل حضرت علی علیه السلام آمده است:«وی در تمام عمر،حتّی یک بار هم از جبهه و جنگ فرار نکرد».[34]و آن حضرت فرمودند:«پسندیده ترین مرگ،شهادت است،سوگند به آن کسی که جان فرزند ابی طالب به دست اوست،برای من کشته شدن با هزار ضربه ی شمشیر،راحت تر و آسان تر از مرگ در بستر است».[35]
پیام ها:
1-خداوند از مؤمنان انتظار ویژه ای دارد. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ...
2-تعداد زیاد دشمن،مجوّز فرار از جبهه نمی شود. إِذا لَقِیتُمُ ... زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ
3-در هنگام نبرد،فرار از جنگ جایز نیست. إِذا لَقِیتُمُ ... فَلا تُوَلُّوهُمُ
(البتّه فرار،آنگاه ممنوع است که دو گروه،با آمادگی جنگ کنند،ولی اگر دشمن مسلّح غافلگیرانه شبیخون زد و مسلمانان آمادگی نداشتند، عقب نشینی مانعی ندارد.[36]
4-جنگ های اسلامی،مکتبی است،نه استعماری و از روی هوا و هوس. اَلَّذِینَ آمَنُوا ... اَلَّذِینَ کَفَرُوا
وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاّ مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلی فِئَهٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ«16»
و جز آنها که کناره گیریشان برای ساز و برگ نبرد مجدّد یا پیوستن به گروه دیگری از مسلمانان باشد،هرکس در روز جنگ پشت به دشمن کند،قطعاً مورد خشم خدا قرار می گیرد و جایگاه او جهنّم است و چه بد سرانجامی است.
نکته ها:
* «مُتَحَرِّفاً» به معنای خود را کنار کشیدن برای تغییر تاکتیک و خسته و گمراه کردن دشمن و سپس ضربه زدن به اوست و «مُتَحَیِّزاً» ،پیوستن و جای گرفتن در کنار گروه دیگر است، آنگاه که رزمنده احساس تنهایی و ناتوانی کند.
* عبارتِ «باءَ بِغَضَبٍ» ،به معنای هموار ساختن و تحمّل غضب است.
* در این آیه،برای پشت کردن به دشمن که حرام است،دو مورد استثنا ذکر شده است:یکی برای جا به جایی تاکتیکی «مُتَحَرِّفاً» دوم برای پیوستن به گروه دیگری از مسلمانان و حمله ی دسته جمعی «مُتَحَیِّزاً».
البتّه در بعضی تفاسیر،موارد دیگری هم ذکر شده است،مانند فرار برای اطلاع رسانی به مسلمانان،یا برای حفظ سنگر مهم تر و موقعیّت بهتر.[37] ولی اینها همه مصداق همان مورد اوّل است.
* فراریان از جبهه،مورد خشم وغضب خدا قرار دارند، وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ ... فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ و از جمله ی کسانی هستند که در هر نماز از آنان برائت می جوییم. «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ» البتّه این گناه،قابل توبه و بخشش است.
پیام ها:
1-فرار از جبهه،گناه کبیره است و خداوند بر آن وعده ی قهر وعذاب داده است.
وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ ... فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ
2-عقب نشینی تاکتیکی،اشکال ندارد. «مُتَحَرِّفاً»
3-در جنگ،خدعه و فریب دادن دشمن جایز است. «مُتَحَرِّفاً»
4-همان گونه که رفتن به جبهه مهمّ است،فرار نکردن هم مهمّ است،گاهی کسانی به جبهه می روند،ولی با فرار،جهنّمی می شوند. وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ ...مَأْواهُ جَهَنَّمُ
5-نصرت از سوی خداوند است،ولی بکارگیری فنون و تاکتیک های نظامی و سیاست جنگی هم لازم است. «مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیِّزاً»
6-جایگاه فراریان از جهاد و غضب شدگان الهی،جهنّم است. «مَأْواهُ جَهَنَّمُ» (در واقع کسی که از جهاد فرار می کند،به دنبال مأمن و پناهگاهی است،امّا پناهگاهی جز آتش جهنّم نمی یابد.)
7-فرار از جنگ،هم ذلّت دنیوی دارد، «باءَ بِغَضَبٍ» هم عذاب اخروی، «مَأْواهُ
جَهَنَّمُ» و فراریان عاقبتی بد در پیش دارند. «بِئْسَ الْمَصِیرُ»
نهم صفر المظفر مصادف است با سالروز شهادت صحابی گرانقدر رسول خدا(ص) جناب عمار یاسر که در سال 37 ق در جنگ صفّین به شهادت نایل آمد.
چند سالی است که رهبر معظم انقلاب و به خصوص در فتنه 88 در برخی سخنرانی ها جمله معروف «أینَ عمار» را با ذکر برخی نکات برای مردم بیان کردند ولی آیا تا به حال از خود سؤال نموده ایم که عمّار چه خصوصیتی داشت که مقام معظم رهبری ایشان را به عنوان فردی شاخص معرفی کردند؟ ***
عمار کیست؟
🔻عماربن یاسر مکنی به أبی یقظان از صحابه نزدیک رسول خدا(ص) و از یاران با وفای امیر مؤمنان(ع) بود.
🔻وی پیش از هجرت در مکه معظمه دیده به جهان گشود. هنگامی که پیامبر اکرم(ص) به رسالت برانگیخته شد، عمار از #نخستین افرادی بود که به آن حضرت ایمان آورد.
🔻وی در تمامی جنگ های پیامبر(ص) حضور یافت و در رکاب آن حضرت، با دشمنان اسلام با تمام توان مبارزه کرد. پیامبر(ص) به وی علاقه ویژه ای داشت و او را یکی از خواص خود می دانست.
🔻عمار، پس از رحلت پیامبر(ص) از معتقدان به ولایت و خلافت حضرت امام علی بن ابی طالب(ع) بود و در این راه به مانند سایر اصحاب با وفای آن حضرت، تلاش زیادی به عمل آورد. وی پیوسته در کنار امیر مؤمنان(ع) و از علاقه مندان به آن حضرت بود و مقام و حق آن حضرت را به نیکی می شناخت.
🔻به همین جهت هیچ گاه از او فاصله نگرفت و او را در عرصه های مهم سیاسی و اجتماعی تنها نگذاشت.
🔹حضرت علی(ع) پس از انتخاب شدن به خلافت، با این که بسیاری از یاران وفادار و شایسته خویش را برای حکمرانی به شهرها اعزام کرده بود، ولی عمار را به عنوان یک #مشاور و همراز دیرین در نزد خود نگه داشت و در تمامی امور سیاسی، اجتماعی و نظامی با او مشورت می کرد و احترامش را به نیکی نگه می داشت.
🔹 عمار نیز با این که در حدود 90 سال از عمرش گذشته بود، همچون یک #سرباز فداکار و پا در رکاب در خدمت امام علی بن ابی طالب(ع) قرار داشت و تمام مأموریت ها و دستورات آن حضرت را به مانند مأموریت ها و دستورات پیامبر(ص) به خوبی و نیکی انجام می داد.
🔹در نهایت امر، عمار یاسر در سال 37 ق در جنگ صفّین به شهادت نایل آمد.
🔹حضرت علی(ع) در غم از دست دادن عمار، بسیار ناراحت بود و می فرمود: هر کس از وفات عمار دلتنگ نشود، او را از مسلمانی نصیبی نباشد.
📌ویژگی های برجسته عمار
👈دعای پیامبر برای عمار
در ابتدای رسالت پیامبر(ص)، کافران مکه که از شکنجه بی امان عمار یاسر و از صبوری و استقامت او به ستوه آمده بودند و دیگر هیچ امیدی به برگشت او از اسلام برایشان نمانده بود، او را در حالی که همچنان فریاد توحیدش بلند بود، در آتش افکندند.
📌رسول گرامی اسلام(ص) با دلی دردمند از این همه شکنجه یارانش، برای عمار دعا کرد و فرمود: «ای #آتش! سرد و سالم باش برای عمار، چنان که برای ابراهیم، سرد و سلامت گشتی.»
📌به دعای رسول خدا(ص)، عمار از #آتش آسیبی ندید. او باقی ماند تا وفاداری اش را تا آخرین لحظه عمر خویش به اسلام و پیامبر اسلام ثابت کند و در مقاطعی حساس، اسلام واقعی را بنمایاند و فریاد کند.
♦️عمار ملاک حقانیّت
👈نه فقط یاران امام علی(ع) که همه مسلمانان، عمار یاسر را به خوبی می شناختند و همه از وفاداری اش به رسول خدا(ص) و از محبوبیت او نزد ایشان خبر داشتند.
👈به دلیل روایت هایی که از پیامبر اکرم(ص) درباره عمار یاسر در یادها مانده بود، عمار برای بسیاری از مردم ملاک حقانیت بود.
👈ابن ابی الحدید، از بزرگان علمای اهل سنت و شارح نهج البلاغه، آن گاه که از جنگ صفین یاد می کند، حضور عمار را در یک جبهه، #ملاک بر حق بودن آن جبهه و باطل بودن جبهه مخالف در نگاه مردم می شمارد و آن گاه خود از این نکته تعجب می کند که مردم، عمار یاسر را ملاک حق می دانستند، ولی از امام علی(ع) #غافل بودند.
👈این ها دردهایی بود که سینه کسانی چون #عمار را به سختی می گداخت؛ گویی مردم نه در پی حقیقت، که در پی فتنه و هیاهو و خواهش های نفسانی خویش بودند و خوشا سعادت آنان که در پایداری بر حق، سعادت واقعی را جستند.
🔰حضوری فعال در کنار پیامبر
📍عمار از آن دسته کسانی بود که در جنگ بدر در کنار پیامبر خدا قرار داشت و در آن خوش درخشید و در جنگ خندق نیز حضوری فعال داشت و در آن نیز خوش درخشید و در همه صحنه های دیگر نیز با رسول خدا بود. در جنگ با اهل رده نیز حضوری فعال داشت و با منطق ایمانی خود، مسلمانان را به جنگ تشویق می کرد و از آنان می خواست برای رسیدن به بهشت، از خود پایمردی و استقامت نشان دهند.
📍نهیب زنی به خواص بی بصیرت و ساکتین
عمار در زمان مشکلات، می رفت سراغ خواص از محکم ها تا متزلزل ها و حتی متهمین به نفاق! حتی گیر داده بود به مغیره، او هم جواب داده بود مدتی مهلت می خواهم تا این افق تیره و تار روشن شود و ماه طلوع کند، آن گاه با بصیرت گام بردارم.
👈به او جواب داد: «پناه بر خدا ای مغیره! با این که چشم بصیرتت روشن شده است، می خواهی کور بمانی؟
و مانند کوران در گوشه ای بنشینی؟ فکری به حال خودت بردار! و ببین به چه می نگری و چه می کنی؟ اما من کسی هستم که جز در صف مقدم گامی برنخواهم داشت .»
🔻عمار از قطبهای اصلی جنگ
👈در جنگ صفین عمار از قطبهای اصلی جنگ به حساب می آمد. او علاوه بر حملاتی که خود انجام می داد، قهرمانان را به جنگ و پیش بردن پرچم تشویق می کرد.
👈نصربن مزاحم بعضی از موقعیتهای هولناک عمار را به خوبی توصیف کرده است: «اسبها برای نبرد بیرون شدند و در برابر همدیگر صف آرایی کردند و مردم به سوی همدیگر پیشروی می کردند.
👈عمار زره ای سفید به دست داشت و می گفت: ای مردم! جانها به سوی بهشت می روند. پس با اینان به گونه ای بجنگید که گوشها نشنیده باشند و کشتگان آن قدر زیاد شدند تا جایی که مردان طناب خیمه را به دست و پای کشتگان بستند و می کشیدند.»
🔻عمار و خلفا
👈در رابطه با خلافت، موضع عمار متأثر از مواضع امام علی(ع) بود و هیچ کاری را بدون مشورت و نصیحت آن حضرت انجام نمی داد و دستاویز او در موضع گیری دو امر اساسی بود.
👈یکی وصیت پیامبر(ص) به خلافت امام علی(ع) بود که در حدیث موالات و احادیث دیگر بیان شده بود و دیگر این که پیامبر اسلام به عمار درباره امام علی(ع) فرموده بود: «ای عمار! علی تو را از هدایت برنمی گرداند و به سوی اوهام و خیالات راهنمایی نمی نماید. ای عمار! اطاعت از علی اطاعت از من است و اطاعت از من اطاعت از خداوند عزوجل است.»
👈مخالفت عمار با جانشینی خلفا پس از رحلت رسول اکرم(ص) از حساس ترین نقاط زندگی عمار است؛ اما هرگاه مصلحت اسلام اقتضا می کرد، با توجه به رضایت علی(ع) مسؤولیت هایی را می پذیرفت .