سربازی را در جنگ تصور کنید که بدون اطلاع از اوضاع جبهه خودی و دشمن در داخل سنگر قرار دارد. اگر چنین فردی بخواهد تیراندازی کند ممکن است به تصور دشمن، به دوستان خود تیراندازی کند. لذا شناخت دشمن اصل شرکت در هر جهادی خصوصا جهاد تبیین است.
همانطور که در بحث تشخیص دشمن اصلی گفته می شود، تشخیص دقیق دشمن و جهت دشمنی، لازمه مقابله با آن است.
در روایتی از امام صادق؟ع؟ نقل شده است که فرمودند:
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : إنَّ بَني اُمَيَّةَ أطلَقُوا لِلنّاسِ تَعليمَ الإيمانِ و لَم يُطلِقُوا تَعليمَ الشِّركِ ؛ لِكَي إذا حَمَلُوهُم علَيهِ لَم يَعرِفُوهُ .حديث
امام صادق عليه السلام : بنى اميّه آموختن ايمان را براى مردم آزاد گذاشتند ، اما شرك شناسى را آزاد نگذاشتند، تا اگر آنان را به شرك بكشانند ، مردم متوجّه نشوند .
✋این که نتوانیم دشمن را درست تشخیص دهیم، خود، هدف دشمن است.
👈باید دشمن و فریب ها و قد مهای او را بشناسیم تا در جهاد تبیین اقدامات موثر را انجام دهیم.
👈بنابر برخی از روایات، یک سوم آیات قرآن، موضوعش دشمن شناسی است که اهمیت موضوع را نشان می دهد.
👈 یکی از آیاتی که خداوند متعال، آموزش دشمن شناسی میدهد، این آیه کریمه است که خداوند متعال به پیغمبرش م یفرماید:
🌹وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيمَاهُمْ ۚ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ ۚ وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ.
👈اگر ما بخواهیم آنها را به تو نشان م یدهیم تا آنان را با قیافه هایشان بشناسی، هر چند میتوانی آنها را از طرز سخنانشان بشناسی؛ و خداوند اعمال شما را م یداند!
خطاب این آیه در واقع به ماست.
👈 خدا میفرماید بندۀ من! من بخواهم دشمن را نشان بدهم، می توانم ولی تو باید بشناسی؛ دشمن شناسی کار تو است.
معمولا دشمن در لباس دوست وارد می شود ولذا تشخیص او سخت است.
دشمن شناسی را باید جدی گرفت، خصوصا دشمنان داخلی را.
روایتی از امام صادق؟ع؟ یا امام کاظم؟ع؟ نقل م یشود که اصول زندگی را
مشخص میکند:
«قال موسى بن جعفر(ع): وجدت علم الناس فى اربع. اولها: انتعرف ربک، والثانیه: ان تعرف ما صنع بک، والثالثه: ان تعرف مااراد منک، والرابعه: ان تعرف ما یخرجک من دینک». (1)
امام کاظم(ع) فرموده است علم مردم را در چهار چیز یافتهام.
اول: آنکه خدایت را بشناسىدوم: آنکه بدانى در تو چه صنایعى را به کار بردهسوم: آنکه بدانى در آفرینش تو چه ارادهاى داشتهچهارم: آنکه بدانى چه چیز تو را از دینتبیرون مىب
پس کل علوم در چهار محور خلاصه می شود: خداشناسی، خودشناسی،
وظیفه شناسی و دشمن شناسی.
اولین ضرب های که به آدم؟ع؟ وارد شد، ناشی از دشم ننشناسی بود که باعث شد
از بهشت اخراج شود.
این نکت های اساسی است که انسان دشمن خود را بشناسد؛
جهادگران تبیین باید هم دشمن را درست بشناسند و هم آن را برای مردم تبیین کنند. برخی از بزرگان به نکتۀ ظریفی اشاره م یکنند که شاید انسان در ابتدای خلقت به بهشت رفت تا خداوند برای او این تذکر مهم را یاد آوری کند که ای آدم!
تو و نسلت باید مراقب باشید، چون دشمن دارید؛ چنا نکه در قرآن م یفرماید
أَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا
)پس شیطان آن ها را فریب داد.(
و در آیه ای دیگر آمده است:
قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ
)به عزت تو سوگند که همۀ انسان ها را گمراه خواهم ساخت.(
این کلاس دشمن شناسی بود که خداوند برای انسان برگزار کرد . اگر آن کلاس برگزار نمی شد، هی چگاه انسان به ماهیت ابلیس و شیاطین پی نمی برد.
این داستان مصداقی شد برای آدم و فرزندان آدم که بدانند ابلیسی وجود دارد که انسان ها را فریب می دهد.
اما در تمام جهادها خصوصا جهاد تبیین باید دشمن را درست و دقیق شناخت.
در بسیاری از مواقع دشمنی دشمن، از چهر هاش مشخص نم یشود؛ ب هویژه اگر منافق باشد که اصلاً نم یتوان او را شناخت. پس باید را ههای شناخت دشمن را دانست:
راه های شناخت دشمن
۱. اختلاف و تفرقه
اولین راه تشخیص دشمن این است که به اختلاف، تفرقه و دشمنی دعوت م یکند:
إنما يريد الشيطان أن يوقع بينكم العداوة والبغضاء في الخمر والميسر
مائده، ۹۱ .
)شیطان قصد دارد در میان شما عداوت و دشمنی برانگیزد.(
هر جا صدای تفرق های بلند شود، باید بدانید که دشمن در آنجا کاری انجام داده است. انبیای الهی و ائمۀ بزرگوار؟عهم؟ به وحدت دعوت م یکردند؛ اما شیاطین عالم و دشمنان دائم به تفرقه دعوت می کنند.
خداوند در قرآن م یفرماید:
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً
قصص، ۴.
)فرعون در سرزمین مصر برتری جویی کرد و بین مردم تفرقه انداخت.
کار فرعون این بود که بین مردم تفرقه م یانداخت و حکومت می کرد.
در دوران های مختلف، سلاطین نیز همین کار را انجام م یدادند. سلاطین قاجار و سلاطین پهلوی، کسانی بودند که بین مردم تفرقه م یانداختند تا بتوانند حکومت کنند.
یکی از کار های دشمن همیشه این بوده است که از کوچک ترین
مسائل تا حکومتداری تفرق هاندازی کند.
امروز هم دشمن سعی دارد که در بین امت اسام تفرقه بیندازد. اگر شیعه و سنی امت واحد باشند، دیگر دشمنان نم یتوانند در مقابل اسلام بایستند؛ به همین دلیل یکی از شگردهای دشمن این است که بین شیعه و سنی، عرب و عجم، کرد و لر و... تفرقه و دعوا بیندازد.
در اوایل انقلاب نیز هر قومی از گوش های ندا داد که می خواهد خودمختار شود. امام خمینی؟ره؟ با بصیرتی خاص جلو این تفرقه ها را گرفت
زمان شاه قاجار بود، حکو تم عثمانی، بزر گترین حکو تم اسلامی در جهان به شمار می آمد، که پایتخت این حکو تم، استانبول ترکیه بود. در کنار سفارت حکو مت عثمانی در تهران، مسجد کوچکی وجود داشت. اما مجماعت آن مسجد یا یکی از نمازخوا نهای آن مسجد میگفت که روض هخوانی را دیدم،
هر روز صبح به مسجد میآید و روضه م یخواند و در پایان، خلیفۀ اول و دوم را
لعنت م یدهد و روض هاش را تمام م یکند. روزی به او گفتم: «تو چه داعی داری که هر روز همین روضه را بخوانی و همان ناسزاگویی را تکرار کنی؟! ]با توجه به اینکه افراد سفارت و تبعۀ آن سفارت، به آن مسجد برای نماز م یآمدند.
[ مگر روضه دیگری نمی دانی؟! » او در پاسخ گفت: «روضۀ دیگر م یدانم، ولی من یک نفر بانی دارم روزی پنج تومان ]به پول آن زمان[ به من می دهد و می گوید همین روضه را با این کیفیت بخوان. »
من پیگیری کردم. دیدم بانی یک کاسب ا تس و مغازه دارد. جریان را به او
گفتم. او گفت: «شخصی روزی ده تومان به من م یدهد، تا در آن مسجد چنین
روض های خوانده شود، پنج تومان آن را به آن روض هخوان م یدهم، و پن جتومان آن را خودم برم یدارم. » باز من جریان را پیگیری کردم. سرانجام معلوم شد که از طرف سفارت انگلستان روزی ۲۵ تومان برای این روض هخوانی مخصوص]برای ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی و سپس ایران و حکو تم عثمانی[داده می شود، که پس از طی مراحل و دس به د ست شدن، پنج تومان برای آن روضه خوان بیچاره میماند.
حضرت علی؟ع؟ خود منادی وحدت بودند:
در جریان شورای شش نفره، ابن عباس به حضرت علی؟ع؟ عرض کرد: «در این شورا شرکت نکنید. شورایی که خلیفۀ دوم تشکیل داده، از اصل باطل است.
مشخص است که شما رأی نمیآورید. » حضرت علی؟ع؟ حرف ابن عباس را تأیید کردند، اما فرمودند: «من دو ست ندارم در اسلام اختلاف به وجود بیاید.
۲. استفاده از شعارهای عوام پسند
دومین راه تشخیص دشمن این است که همیشه از شعارهای عوام پسند استفاده میکند. دشمن هی چگاه به طور مستقیم وارد عمل نمی شود؛ از جنگ جمل که پیراهن عثمان را بر نیزه زدند تا جنگ صفین که قرآن بر سر نیزه کردند حکم مخصوص خداست.( حضرت علی؟ع؟ در
َّشعار دادند: «لاَ حُکْمَ إِلا شجواب این شعار فرمودند:
كَلِمَةُ حَقّ یرَادُ بَِها ابَاطِلٌ 1»
1 . نهج البلاغه، حکمت ۱۹۸ .
)سخن حقى است که معنى باطلى از آن اراده شده است.(
امروز هم آمریکا شعارهای عوا مپسند حمایت از حقوق بشر سر میدهد؛ اما بمب اتم میسازد. ادعای دفاع از حقوق زن دارد؛ در حال یکه ماهیت زن را تغییر داده است. بزر گترین ظلم به زن در همین قرن اخیر و ب هاسم دفاع از حقوق زن انجام م یشود. حدود ۶۶ درصد کارگران دنیا زن هستند و ۵۰ درصد محصولات غذایی را زنان تولید م یکنند؛ اما از ثروت دنیا فقط ۱۰ درصد سهم م یبرند. آیا این دفاع از حقوق زن است؟! شعار برابری زن و مرد را فقط برای زمان کار فریاد م یزنند؛
ولی در حقوق رعایت نمیکنند. سرمایه داران بزرگ عالم در پشت شعارهای عوا مپسندان هشان، زن را موجودی مطیع و ارزا نقیمت م یدانند؛ ولی اسلام اصلاً این طرز تفکر را قبول ندارد و برای زن ارزش و جایگاه والایی قائل است.
۳. پیمان شکنی
سومین ویژگی دشمن، پیما نشکنی است. از همان ابتدای خلقت، ابلیس آدم و حوا؟ع؟ را فریب داد و گفت که اگر از میوۀ آن درخت بخورند، جاودان می شوند و بعد سوگند یاد کرد که من خیرخواه شما هستم؛ اما ایشان بعد از رانده شدن از بهشت فهمیدند که سخنان شیطان، دروغی بیش نبوده است.
شیاطین عالم همیشه ای نگونه پیمان شکسته اند. ماجرای نیرنگ شیطانی عمروعاص در جنگ صفین نیز، گواه این مدعاست:
صبح دوازدهم یا سیزدهم صفر سال ۳۸ هجری لشکر امیرالمؤمنین؟ع؟
مهیای جنگ شدند.
اما عمروعاص حیله کرد و دستور داد تا قرآ نها را بر نیزه کنند.
در صفوف جلو لشکر کفر، ورق هایی از قرآن بر نیزه زدند و در صفوف
بعدی، هرکس هرچه داشت، بر سر نیزه کرد! آنان فریاد م یزدند: «لا حكم الا
لله ». منا قفانی مانند اشعث بن قیس، با تضعیف روحیۀ لشکر حضرت، آنان را به اختیار حَکمین ترغیب کردند. هرچه امیرالمؤمنین؟ع؟ فرمودند که این نیرنگ ا تس و من کلا مالله ناطق هستم، نتیجه نداد. سرانجام قرار شد هر لشکر حَکمی از جانب خود معین کند تا هر دو طرف رأی آن ها را بپذیرند.
معاویه عمروعاص را معرفی کرد و امیرالمؤمنین فرمودند: «اگر ناچار هستیم، عبدا لله بن عباس؛ و الا مالک اشتر نخعی حَکَم باشد. »
اشعث و جماعت قرّاء و حافظین که بعدها جزو خوارج شدند، به هیچکدام از این دو راضی نشدند و گفتند: « فقط عبدا لله بن قیس! » یعنی ابوموسی اشعری.
نفاق منا قفین نتیجه داد و ابوموسی و عمروعاص در «دومة الجندل » که
قلع های ااست بین مدینه و شام جمع شدند و با توجه به عداوتی که هر دو به اهل بیت؟عهم؟ به خصوص امیرالمؤمنین داشتند، با مکر و حیلۀ عمروعاص، حضرت را به ظاهر عزل کردند.
بدین ترتیب فردای آن روز، ابوموسی به عمروعاص در بین جمعیت گفت: «تو بایست و معاویه را از امارت خلع کن تا من هم علی ب ناب یطالب را خلع کنم. »
عمروعاص گفت: «من هرگز بر تو که عامل ابوبکر و عمر بوده ای و در ایمان و
هجرت بر من تقدم داشت های، سبقت نمی گیرم! » ابن عباس گفت: «ابوموسی!
پسر نابغه تو را فریب ندهد! » ولی او به گفتۀ ابن عباس گوش نداد و ایستاد و انگشتر از دست بیرون کرد و گفت: «من علی و معاویه را از خلا تف عزل کردم. »
سپس ساکت شد.
عمروعاص ملعون ایستاد و گفت: «مردم شنیدید که ابوموسی، علی را از خلا فت عزل کرد. من هم او را از خلا فت عزل کرده و آن را برای معاویه بنابی سفیان
ثابت می کنم که سزاوارتر ست و من به عنوان منصوب کردن معاویه، انگشتر به دست میکنم. 1»
اعتماد به دشمن، حماقتی است که از اول انقلاب تا امروز نیز ضربات سهمگینی بر پیکر انقلاب وارد کرده است.
۴. ایجاد شبهه
یکی دیگر از کارهای دشمن این است که شبهه پراکنی کند؛ مثلاً امروزه در فضای مجازی، چندهزار شبهه وجود دارد و هر روز بر تعداد شبهات اضافه می شود.
هر اتفاقی که در جمهوری اسلامی می افتد، چه خوب و چه بد، د هها شبهه به دنبال آن درست می شود که مقابله با آن جهاد همه جانبهٔ تبیین نیاز دارد.
۵. استفادۀ ابزاری از مقدسات
افراد فاسد هر جا که بتوانند، از مقدسات سوءاستفاده م یکنند. اگر موقعیت بطلبد، قرآن سر نیزه م یکنند. اگر لازم باشد، شعار خط امام سرمی دهند.
آنجایی که لازم است یقه ببندند و ریش بگذارند، این کار را میکنند؛ اما اگر
حکومت عوض شود، کروات میزنند و ریششان را می تراشند و... . این ها
استفادۀ ابزاری از دین است.
معروف ا ست که اموال یکی از بازیگران زن قبل از انقلاب را توقیف کردند. یکی از افراد به او گفت: «راضی هستی داخل خانه ات نماز بخوانیم؟ » زن نگاهی کرد و گفت: «جوان، اگر از قبل انقلاب نماز می خواندی، من راضی ام؛ ولی اگر به خاطر عوض شدن حکومت و گرفتن پست نماز می خوانی، راضی نیستم! »
ریاکاری فاتحۀ دین را می خواند. می بینی فرد ذره ای به اسلام و انقلاب اعتقاد ندارد، اهل اختلاس و حقوق نجومی است؛ اما چفیه می اندازد و دربارۀ شهدا صحبت می کند.