eitaa logo
عمارمدیا
775 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
26 فایل
﷽ 💠عمارمدیا ؛ گزیده‌ها شخصی.مستقل.تاسیس ۱مهر۱۳۹۴ 💬 @sj2016 eitaa.com/ammar_media ایتا aparat.com/Ammar_media آپارات Instagram.com/ammar_media_insta اینستا کانال‌های مرتبط: @KKClips کلبه کرامت @Tafsir_Tasnim_DL تفسیر تسنیم @Teb_Media طب مدیا
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 کدام روش تامین مالی را انتخاب می‌کنیم؟ بخش دوم یکی از اقلام هزینه‌ای دولت، تامین مالی پروژه‌های مختلف خصوصاً پروژه‌های بزرگ مقیاسِ ملی است. سوال این است که چرا برای تامین مالی آن‌ها از روش استفاده نمی‌شود؟ اگر عرضه‌ی شرکت‌ها و سرمایه‌های دولتی با این توجیه صورت می‌گیرد که با عرضه‌ی سهام آن‌ها در ، امکان تامین مالی پروژه‌های نیمه‌تمام آن‌ها فراهم شود؛ چرا این پروژه‌ها مثل سابق از طریق اوراق مشارکت تامین مالی نمی‌شوند؟ دلایل متعددی می‌توان برای عدم استفاده از این روش تامین مالی در نظر گرفت، یکی از دلایل مهم این است که در مقایسه با روش تامین مالی مبتنی بر بورس، استفاده از روش اوراق مشارکت محدودیت‌هایی را ایجاد می‌کند. در تامین مالی از طریق اوراق مشارکت، این اوراق دارای زمان است و بعد از اتمام زمان این اوراق و انجام پروژه‌ها، باید پول به خریدار اوراق عودت داده شود. البته این مسئله باعث می‌شود تا در جذب سرمایه دقت و بیشتری صورت گیرد. اما در روش تامین‌ مالی مبتنی بر بورس، دولت پس از فروش سهام شرکت‌ها و سازمان‌های دولتی، دیگر نسبت به عودت سرمایه‌های جذب شده مسئولیتی ندارد و هر کس بخواهد سرمایه‌ی خود را نقد کند باید به مراجعه کند. این سازوکار باعث می‌شود تا معمولا در جذب سرمایه‌ دقت و لازم صورت نگیرد، ضمن این‌که سرمایه‌های جذب شده لزوما صرف انجام پروژه‌های یا با آورده‌ و مناسب نخواهد شد. در واقع در روش اوراق مشارکت اگر سرمایه‌های مردم بابت یک پروژه گرفته می‌شود، دولت موظف است سرمایه‌های جذب شده را برگرداند اما در روش تامین مالی مبتنی بر بورس سرمایه‌گذاران برای این‌که سرمایه‌ی خود را نقد کنند باید سهام خود را در بورس بفروشند. این امکان ضمن این‌که محدودیت‌های روش تامین مالی از طریق فروش اوراق مشارکت را برای دولت ایجاد نمی‌کند؛ اما منجر به دولت نیز می‌شود. در الگوی اوراق مشارکت دولت مجبور می‌شد تا در حوزه‌هایی اوراق مشارکت بفروشد که نسبت به آن‌ها مطمئن است، چرا که اگر نتواند سرمایه‌ی جذب شده را برگرداند، باید به مردم باشد. اما در مورد شیوه‌ی تامین مالی مبتنی بر بورس، این مسئولیت‌پذیری مشخصاً وجود ندارد و سهام در قالب سرمایه و دارایی یک شرکت فروخته می‌شود و این امکان را به وجود می‌آورد که با این پول هر کاری انجام شود و اگر این پول درست و هزینه نشد، به جای پاسخگویی به مردم، آن‌ها به بازار بورس حواله خواهند شد. ادامه دارد... بخش یکم 🔻مرتبط 🔸 چرا برای ورود به بورس هشدار می‌دهند؟ 🔸 اشکال از بازار است یا شما؟ 🔸 ؛ به نام تولید ، به کام سفته‌بازی 🔸 اساس بر و ریشه در است 🔸 ۶٠برابر اختلاس سه هزار میلیاردی در مدت بیست ماه از بورس تهران پرید 🔸مردم و نگاه کن. راحت برای خودشون میچرخن. اصلا خبر ندارن قراره چه اتفاقی بی افته... 🇮🇷 @Ammar_media
💢 کدام روش تامین مالی را انتخاب می‌کنیم؟ ◀️ بخش سوم البته ترجیح دولت در تامین مالی و کنار گذاشتن سازوکارهایی مثل فروش دلایل دیگری نیز دارد. عدم استفاده‌ از چنین روش‌های موفق و مطمئنی، این گمان را تقویت می‌کند که برخی در دولت صرفا به دنبال تامین مالی پروژه‌های و پوشش هزینه‌های جاری نیستند، بلکه یک اتفاق مشکوک و خطرناک‌تری را دنبال می‌کنند. [۸] اتفاقی که در قالب عرضه‌ی شرکت‌ها و سازمان‌های بسیار مهم دولتی در حال وقوع است و سهام شرکت‌های مادر تخصصی که با وظیفه‌ی توسعه و شکل گرفته‌اند، قرار است در بورس عرضه شوند. سوال کلیدی این است که در کجای دنیا سازمان‌هایی را که فلسفه‌ی وجودی آنها اهداف توسعه‌ای و حاکمیتی است واگذار می‌کنند؟ [۹] عرضه‌ی سهام شرکت‌های بزرگی مثل و ، که اخیرا اعلام شد قرار است در بورس عرضه بشوند، [۱۰] مثل سهام که در بورس عرضه شد، یک نمونه‌ی برای این جنس اقدامات است. سازمان‌ها و شرکت‌هایی که برای انجام وظایف مهم در حوزه‌ی و شکل گرفته‌اند و حکم و را دارند. در هیچ کجای دنیا دولت‌ها اجازه ندارند برای تامین نیازهای آنی و کوتاه‌مدت خودشان چنین سرمایه‌هایی را بکنند. این درست است که سال‌ها به عنوان یک سرمایه‌ی بین‌نسلی و بلندمدت در کشور فروخته شده است اما فروش شرکت‌هایی مثل ایدرو و ایمیدرو، فراتر از فروش نفت، حکم فروش چاه نفتی را دارد که نفت از آن استخراج می‌شود! ایمیدرو، یعنی سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران، یک نگهدارنده‌ی شرکت‌های بزرگ است و هشت شرکت اصلی و پنجاه و پنج شرکت عملیاتی را در زیرمجموعه‌ی خود دارد. اگر به شرکت‌های زیرمجموعه‌ی آن توجه شود نمونه‌های بزرگی مثل اصفهان و به چشم خواهد خورد. [۱۱] ابرشرکتی که نوزدهمین شرکت تولید جهان محسوب می‌شود و ارزش روز این مجموعه دست‌کم چیزی در حدود 350 هزار میلیارد تومان، معادل 21 میلیارد دلار برآورد می‌شود. [۱۲] در زیرمجموعه‌ی ایدرو نیز شرکت‌های بزرگی مثل و قرار دارند. طبق اعلام این سازمان ارزش آن تا سال 1388 بالغ بر 46 میلیارد دلار بوده است که با نرخ فعلی دلار ارزش آن معادل 782 هزار میلیارد تومان است. [۱۳] با توجه به توضیحات فوق و بین‌نسلی موجود در این دو سازمان بزرگ، لازم است تا پیش از عرضه‌ی سهام این شرکت‌ها مناسبی اندیشیده شود. ادامه دارد... ⬅️ بخش یکم ⬅️ بخش دوم ◀️ منابع👇🏻 🇮🇷 @Ammar_media| @Kadamaei_ir
💢 کدام روش تامین مالی را انتخاب می‌کنیم؟ ◀️ بخش چهارم اگر دولت نپذیرد که از روش‌های تامین مالی بهتری مثل فروش استفاده کند و بخواهد به هر نحو از استفاده کند باید به موضوع این سرمایه‌های ملی توجه داشت. این‌که پس از عرضه‌ی این شرکت‌ها در بورس، مالکیت این سازمان‌های مهم به چه کسانی منتقل خواهد شد موضوع بسیار مهمی است. آیا لفظ و به عنوان مالکان آینده، یک لفظ اطمینان بخش است؟ آیا موجودیت‌های ثروتمند و نامطمئن برای تملک عمده‌ی سهام این سازمان‌ها دندان تیز نخواهند کرد؟ خصوصا در شرایطی که تجربه‌ی تملک شرکت‌های مهمی مثل توسط افراد نامطمئن و زمین خوردن این شرکت‌ها که رقبای ابرشرکت‌های بین‌المللی در تولید انواع هستند؛ امروز در مقابل چشمان همگان قرار دارد. از این‌رو بایستی توجه داشت که برای جلوگیری از حراج این و از میان بردن خطر انتقال مالکیت آن‌ها به و نااهل، لازم است. بدون رودربایستی باید به این مسئله توجه شود که موجودیت‌هایی هستند که پول‌های زیادی در اختیار دارند و اگر هم پولی در اختیار نداشته باشند در چنین شرایطی بدشان نمی‌آید که منابع لازم را فراهم کنند و سهام شرکت‌هایی مثل و را تملک کنند. آن‌وقت ناگهان حاکمیت متوجه می‌شود که شرکت‌ها و سازمان‌های بزرگ مادر تخصصی‌اش در اختیار افراد یا نهادهایی قرار گرفته که عدم مسئولیت‌پذیری آن‌ها در بازه‌های مختلف در اقتصاد دیده شده است. هر زمان شرایط اقتصادی دست‌خوش تحولات شده است این افراد و نهادها به جای اینکه وظیفه اصلی خودشان را انجام دهند با روش‌های به عرصه وارد شده و اوضاع را بدتر کرده‌اند. این موجودیت‌ها نه تنها عاقلانه عمل نکرد‌ه‌اند بلکه بعضا به عمد به ضرر منافع ملّی و استراتژیک کشور عمل کرده‌اند. شاید بانک‌های خصوصی، جزو بهترین و خوش‌بینانه‌ترین مثال‌هایی باشند که بتوان برای این موجودیت‌ها مثال آورد و قطعا می‌توان به سناریوهای بدبینانه‌تری هم فکر کرد. برای تقریب به ذهن و آشنایی با یک نمونه از این تمهیدات، خوب است به طرح اقدام در تملک سهام شرکت‌هایی توجه شود که پس از همه‌گیری ویروس ، در بازار سهام این کشور عرضه شدند. آمریکایی‌ها و سرمایه‌گذاران خارجی خیلی تلاش داشتند تا با عرضه‌ی یکباره سهام این شرکت‌ها، هم برای شرایط بحرانی آینده آماده شوند و سهام خود را با بالاترین قیمت فروخته باشند، هم این‌که با عرضه‌ی یکباره، باعث افت سهام این شرکت‌ها در بازار سهام چین و ایجاد برای اقتصاد این کشور شوند. اما دولت چین هم بیکار ننشست و با و البته با چندین واسطه، افراد عمدتا غیر چینی را مامور کرد تا سهام‌ شرکت‌ها را که قیمت پایینی هم داشتند بخرند و تهدید را به خوبی به فرصت بدل کردند. [14]، [15] برآورد‌ها نشان می‌دهد چین از این اقدام بیش از 2 تریلیون دلار سود برده باشد. حتی کار به این‌جا رسیده که نمایندگان پارلمان اروپا به دنبال این هستند که سرمایه‌گذاری شرکت‌های چینی را برای یک‌سال در اروپا ممنوع کنند، چرا که این شرکت‌ها از فرصت دوران همه‌گیری کرونا در اروپا استفاده کرده‌اند و در حال خرید شرکت‌های بحران‌زده‌ی اروپایی هستند. [16] در این میان نگاه سیاست‌مدار برجسته‌ی آلمانی آقای مانفرد وبر که رهبر فراکسیون حزب مردم اروپا را در پارلمان اروپا بر عهده دارد، قابل توجه است که اخیرا اعلام کرده است: «با طرح یک‌ساله‌ی در اروپا موافق است.» چرا که به گفته وی، «این شرکت‌ها که از حمایت دولت چین سود می‌برند می‌کوشند شرکت‌های اروپایی درگیر بحران کرونا را به خریداری کنند.» [17] از این‌رو با عرضه‌ی سهام شرکت‌ها و سازمان‌هایی مثل ایدرو و ایمیدرو، این احتمال جدی است که درست شبیه اقدام چین را در اروپا انجام دهند و در شرایطی که اوضاع اقتصادی دولت مناسب نیست و به دنبال کوتاه مدت خود است، سهام این شرکت‌ها و سازمان‌ها را تملک کنند. ادامه دارد... 1️⃣ بخش یکم 2️⃣ بخش دوم 3️⃣ بخش سوم ◀️ منابع👇🏻 🇮🇷 @Ammar_media | @Kadamaei_ir