💢چگونه 600 هزار لیره در زمان رضاشاه به فنا رفت و او نفهمید؟
محسن جلال پور | کتاب «خاطرات ابوالحسن ابتهاج» را در دست دارم. به جایی رسیدهام که ابتهاج به مدیریت بانک ملی رسیده و به نقل از همکارانش ماجرای عجیبی را تعریف میکند.
این بخش را عینا از کتاب نقل میکنم:
« در ایامی که پول ایران تنزل میکرد و نرخ لیره بالا میرفت، رضا قلی امیرخسروی رئیس بانک ملی به تشویق عدهای ناشی به این نتیجه میرسد که اگر مبالغ عمدهای ارز در بازار برای فروش عرضه شود، نرخ ارز تنزل خواهد کرد و در نتیجه کسانی که ارز داشتند ناچار خواهند شد لیرههای خود را با نرخ نازلتری در بازار بفروشند و او مجددا آن لیرهها را با قیمت کمتری خریداری کرده و سود قابل توجهی نصیب بانک ملی خواهد شد.
متأسفانه کسی هم نبود که امیرخسروی را از این کار منصرف کند چون او هم برای خودش در بانک ملی یک رضاشاه کوچک بود و بانک را مثل یک سربازخانه اداره میکرد. تنها ارزی که امیرخسروی برای فروش در اختیار داشت در حساب مخصوصی بود که رضاشاه از عایدات نفت برای خرید اسلحه کنار میگذاشت و حساسیت خاصی هم نسبت به این حساب داشت.
بدین ترتیب رئیس بانک ملی اقدام به فروش لیرهها میکند و به اطلاع خریداران ارز میرساند که بانک حاضر است هر مبلغی لیره که خریداران طالب باشند به نرخ روز به آنها بفروشد. موجودی این حساب آن زمان در حدود یک میلیون لیره بود که امیر خسروی 600 هزار لیره از آن را به فروش میرساند.
به هرحال دلالهای ارز هم از فرصت استفاده کردند و هرچه لیره بود خریدند و طبعا اقدامی هم برای فروش آن در بازار نکردند. امیرخسروی ارزها را بدون اجازه شاه فروخته بود و اگر او از موضوع با خبر میشد بدون تردید وضعیت بسیار وخیمی پیدا می کرد. امیرخسروی که از همه جا ناامید شده بود دست به دامن علی اکبر داور-وزیر وقت مالیه- شد.
داور هم با شهامت و مردانگی که داشت بدون این که از عاقبت کار واهمهای نشان دهد تصمیم میگیرد او را کمک کند و برای جبران این عمل و تهیه ارز به جای ذخیره ارزی که به فروش رسیده بود،مقداری از اندوختههای نقره بانک را صادر و تبدیل به ارز می کند. داور میدانست که این بدبخت چه خبطی کرده و اگر رضاشاه بفهمد روزگارش را سیاه خواهد کرد. رضاشاه هیچ وقت از این ماجرا اطلاع پیدا نکرد و این یکی از مردانگیهای داور بود که سکوت کرد و هیچ بروز نداد.»
ماجرای عجیب و غریب رئیس وقت بانک ملی را خواندید. قضاوت با شما اما اجازه دهید چند نکته را در این زمینه مطرح کنم:
خبط امیرخسروی در اواخر سال 1312 اتفاق افتاده، یعنی بیش از 86 سال پیش. از آن سالها سیاستهای اقتصادی حکومتها و به خصوص خط مشی آنها درباره مسائل ارزی،عمدتا در خدمت تولید نبوده و واسطهگری را تشویق کرده است.
از همان ایام قدیم هوش و ذکاوت «دلالان ارزی» از سیاستگذاران اقتصادی بیشتر بوده و برنده واقعی سیاستهای اقتصادی واسطه گران بودهاند نه مردم ایران.
ارقام اتلاف منابع ملی حتی 86 سال پیش هم بزرگ بوده. کافی است بدانیم در آن ایام، درآمد ایران از فروش نفت به سالی دو میلیون لیره هم نمیرسید اما رئیس بانک ملی فقط در یک اقدام، 600 هزار لیره را به باد فنا داده است.
ابتهاج، علیاکبر داور را مردی با معرفت و کارش را نهایت شجاعت و مردانگی توصیف میکند. این در حالی است که داور به عنوان وزیر مالیه خطای بزرگ امیرخسروی را نادیده گرفته و چشم بر اتلاف گسترده منابع ملی بسته است. این کار بدون شک یکی از بزرگترین مصداقهای رفیقبازی و زدوبند سیاسی در تاریخ معاصر ایران است که متأسفانه هنوز هم میان سیاستمداران ما رواج دارد. یعنی سیاستمداران به همین راحتی میتوانند خبط و خطا و دزدی یکدیگر را نادیده بگیرند.
مردم کشور ما به دزدی و اختلاس حساسترند تا اتلاف منابع. سیاستمدارانمان نیز چنین عادتی دارند. مثلا رضاشاه کارمندان جزء را به خاطر خطاهای کوچک به بدترین شکل تنبیه میکرد اما سازوکار حکمرانیاش حتی قادر به شناسایی خطاهای به این بزرگی نبود. برای من سؤال است که چطور رضاشاه متوجه تخلف به این بزرگی -در حساب زیرنظر خودش- نشده و به گفته مرحوم ابتهاج دست آخر هم جریان را نفهمیده است.
منبع کانال کارخانه
#روزگاررضاخانی #رضاشاه #رضاخان
🇮🇷 @Ammar_media
💢 #رئیسی: امید را به مردم باز می گردانیم.
امید را به مردم باز می گردانیم و اعتمادی که به دلایلی مخدوش شده. این اعتماد را به جوانان بر میگردانیم. این دولت امیدآفرین و اعتماد ساز خواهد بود و به جریان خاصی مختص نخواهد بود.
🇮🇷 @Ammar_media
💢 یادداشت قابل تأمل آفتاب یزد: شورای نگهبان به داد #پزشکیان و #جهانگیری و #لاریجانی رسید
روزنامه آفتاب یزد: شورای نگهبان از میان صدها نامزد رسید به هفت نام اما با قطعیت میگوییم حتی اگر همه نام و نشان دارها آمده بودند با همه سلایق، بازهم در دو مسئله هیچ خللی ایجاد نمیشد؛ یکی در جلب و جذب مشارکت، دیگری در پیروزی «سیدابراهیم رئیسی» این وسط فقط شورای نگهبان به داد پزشکیان و جهانگیری و لاریجانی رسید که در کشاکش قرار گرفتن در معرض قضاوت عموم به تیر غیب حسن روحانی و کلاب هاوس و کارگزاران سازندگی دچار نشوند.
خلاصه و مفیدتر بازی با مشارکت پایین دو رو دارد؛ یک رو واقعیتی است که داریم میبینیم روی دیگر فرافکنی ما اصلاحطلبها است یعنی مردمی که هشت سال هست و نیستشان را از دست دادند باید یقه کدام طرفِ ماجرا را میگرفتند؛ اصلاحاتیها را یا اصولگرایان را.
ما اصلاحطلبها یا با همراهی با حسن روحانی اعتماد و معیشت و هست و نیست مردم را سوزاندیم یا با سکوتمان که در هر دو صورت مقصر بودیم و باید تاوان پس میدادیم که دادیم.
ظرفیت رای اصلاحطلبها همانی بود که دیدیم با یا بدون جهانگیری، پزشکیان و حتی علی لاریجانی، اصل ماجرا هیچ تغییری نمیکرد چون ما در «مثلث برمودای سیاست» از نظر مردم «نیست و محو» شده بودیم و چارهای جز پذیرش شکست نداشتیم!
aftabeyazd.ir/?newsid=190021
🇮🇷 @Ammar_media
💢انتخابات حماسه بود خام خونآشامان نشوید
انتخابات 28 خرداد از جهات مختلف، حائز اهمیت است و نباید اجازه داد سارقان حرفهای سیاست و رسانه، «حقیقتربایی» کنند. سارقان حرفهای، سوژه را سرگرم میکنند، یا شوک به او میدهند، و هنگامی که گیج شد، سرمایهاش را میربایند. «مردمربایی» یا «ربودن افکار عمومی»، کار روتین کلاهبرداران سیاست است. چنانکه روایت انتخابات را از پله دوم، بلکه چهارم و پنجم انجام میدهند!
گفتنی درباره انتخابات، بسیار است و در این مجال، تنها به چند مورد اشاره میشود:
1- آمریکا، انگلیس و اسرائیل، به واسطه انتخاب آقای رئیسی و پیشبینی روی کار آمدن دولتی باانگیزه و انقلابی، ضربه کمنظیری از ملت ایران خوردهاند. اما پادوهای آنها پس از ناکامی در مأموریت اول، اکنون تقلا میکنند حقیقت پیروزی بزرگ ملت ایران و شکست سهمگین دشمنان او را تحریف کنند. حتما میزان مشارکت و تحلیل علل نوسان آن مهم است و باید آسیبشناسی شود. اما مهمترین اتفاق انتخابات، شکست اردوگاه دروغی است که به مدت چند ماه، در حال اجرای سنگینترین عملیات روانی برای تمدید «مدیریت منفعل نسبت به غرب» و ممانعت از انتخاب رئیسجمهور انقلابی بود. انتخابات 28 خرداد، روز عزای بزرگ آمریکا و انگلیس و اسرائیل (و ارتجاع سعودی) است که برای جبران سرشکستگیهایشان در منطقه، روی انتخابات ایران سرمایهگذاری وسیعی کرده بودند. هزاران وطن فروش در داخل و خارج هم در این میان، عارشان نبوده که با خیانت به مردم خود، کاسبی کنند.
2- بخشی از این سامانه سیاسی و رسانهای آلوده، همان است که «اکبر- گ» (از عناصر فراری مدعی اصلاح طلبی)، اواخر اسفند 98 درباره یک قلم خیانت شان نوشت:
«ما کارمندان دولتهای راست افراطی، از طریق کروناهراسی، ایران و ایرانیان را نابود خواهیم کرد. ما کارمند رسمی بخش پروپاگاندای دولت ترامپ، بوریس جانسون، نتانیاهو و سعودی هستیم. وظیفه ما وحشتافکنی پیرامون شیوع کرونا در ایران است تا با فروپاشاندن سازمان اجتماعی، مردم را به خشونت جمعی بکشانیم... گمان باطل نکنید که ما «مخالف سیاسی»، «مدافع حقوق بشر»، «فمینیست» و... هستیم؛ نه، ما فقط کارمند پروپاگاندای دولتهای راست افراطی هستیم. تلویزیون مال بنسلمان است و «منبع معتبر» هم کسی جز خود او نیست... ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدیدترین تحریمهای تاریخ نتوانست با ایران انجام دهد، ما موظفیم انجام دهیم».
3- موضوع کاهش مشارکت را باید درست روایت کرد. از تأثیر حداقل ده درصدی کرونا بر اساس پیشبینی همه مراکز نظرسنجی که بگذریم، بسیاری از مردم چند سال است با نتایج سوء مدیریت برخی دولتمردان، دست و پنجه نرم میکنند. در واقع کشور همزمان با تحریم دشمن، گرفتار سوء مدیریت داخلی بوده است. مردم در هفت، هشت ماه گذشته، شاهد دستورهای پیاپی گرانی از سمت دولت، دپوی چندباره میلیونها تن کالا در گمرکات و بنادر، کمیابی کالاهای اساسی، و معضل مسکن و اجارهبها بودهاند. برخی مدیران، متأسفانه چنان قبل از انتخابات با معیشت طبقات ضعیف تا کردند که گویا نه غم مردم را میخورند و نه متولی تدارک امید و نشاط برای مشارکت هستند.
4- این خبر را مرور کنید؛ سردبیر نشریه صدا (ارگان حزب اتحاد ملت)، 16 آذر 1398 درباره شوک بنزینی سال 97، به سایت انصافنیوز گفت:
«چرا روحانی چهار روز قبل از گرانی بنزین آنگونه سخنرانی میکند؟ کدام رئیسجمهور اعلام کرده بود که فلان قدر کسری بودجه داریم؟ آقای روحانی در یزد از کسری بودجه گفت و یکسری حملات هم به رئیسی انجام داد. همین روش را در کرمان به شکلی دیگر ادامه داد. مهمتر از همه اینها اعلام کرد به توافقات پشتپرده هم پایبند است؛ همه اینها، یعنی روحانی میخواهد به هر قیمتی شده، دوباره با آمریکا مذاکره کند. اینجا بود که قمار کرد. وقتی دید چیزی دستش ندارد، بنزین را گران کرد تا جامعه به شرایط اقتصادی واکنش نشان دهد؛ فشار از پایین اتفاق بیفتد تا در بالا چانهزنی کنند که مذاکره انجام شود. میگویند وزیر اطلاعات در جلسه دولت هشدار داده اگر بنزین را گران کنید، جامعه بههم میریزد و روحانی خندیده است. اینکه میگویند گران کردن بنزین تصمیم غیرکارشناسی و اطلاعرسانی آن هم غلط بوده؛ اتفاقاً از نظر روحانی، تصمیم هم کارشناسی بوده و هم نحوه اطلاعرسانی- در واقع اطلاعنرسانی- درست بوده تا جامعه بیشتر عصبانی شود»!
✍️ محمد ایمانی
🇮🇷 @Ammar_media
5- همزمان با انتشار این روایت، دبیرکل حزب اتحاد ملت، سخنانی قابل تأمل را بر زبان راند:
«اعتراضات اخیر، موجب ریزش رای اصلاحطلبها نشده یا اگر شده خیلی کمتر از میزانی است که از رای اصولگراها ریزش کرده. اعتراضات معمولا در حواشی شهرهای بزرگ و در مناطقی که مردم از برخورداری مالی کمتری بهرهمند هستند، اتفاق افتاد. اینجاها بهطور سنتی جاهایی بوده که مردم مناسکی رای میدادند، یعنی همانطور که نماز میخوانند و روزه میگیرند، میآمدند و رای میدادند، خب اینها الان آسیب دیدهاند. بنابراین برخلاف دورههای قبل که کاهش مشارکت، بیشتر به ضرر اصلاحطلبها بود، بعد از این اعتراضات اخیر در حقیقت کاهش رای بیشتر در اردوگاه اصولگرایان اتفاق افتاده است»!
6- شبیه این گزارشهای تلخ و وقاحت آمیز را خبرگزاری دولتی «خبر آنلاین» در تاریخ 19 بهمن 92 و در یادداشتی با عنوان «جایزه بهترین کارگردانی برای روحانی؛ در حاشیه چگونگی توزیع کالاهای اساسی» منتشر کرد: «توزیع سبد کالا با شیوهای که انجام شد، نه یک اتفاق بود و نه عملی که تبعات آن برای روحانی و مردانش غیرقابل پیشبینی باشد. او دقیقاً همین - ازدحام، دعوا و مرافعه و احیانا له شدن زیر دست و پا- را پیشبینی میکرد و اصلا آن را برای پیشبرد استراتژی خارجی خود لازم داشت. نگاه کنیم به اظهارات اخیر وندی شرمن که گفته «شما در اخبار دیدید ایران اخیرا بهطور قابل مشاهدهای غذا بین مردم فقیر جامعه توزیع کرده تا نشان دهد کاهش محدود تحریمها، تأثیر مستقیم داشته.». این دقیقاً همان نتیجهای بوده که روحانی از توزیع سبد کالا داشته، روحانی به یک نمایش برای ارائه در جشنوارههای خارجی نیازمند بود؛ اینکه مردم حاضرند برای چند کیلو مرغ و برنج با هم درگیر شوند. درست است که روش توزیع چندان مناسب نبود، اما اگر بتوان جایزه فستیوال جهانی را به خود گرفت، به تحقیر چند روزهای که بازیگران آن شدند، میارزید»!
7- حماسه انتخابات در بحبوحه کج کارکردی چنین مدیریتی از یک طرف، و بمباران رسانهای «تشنگان خون ملت ایران» از طرف دیگر، در امنیت و شکوه کامل برگزار شد و قابل مقایسه با انتخابات در هیچ جای دیگر نیست. در این میان، خیلی اعتماد به نفس بالایی میخواهد که کسانی در گذشته، رای مردم را با وعده دلاری هزار تومانی ربوده باشند، سپس همان دلار 3700 تومانی را به 33 هزار تومان و 24 هزار تومان برسانند، و حالا بدون اینکه خجالت بکشند یا خندهشان بگیرد، برای کاهش مشارکت مردم سوگواری کنند!
نکته عجیب، کاهش 23 درصدی مشارکت به نسبت انتخابات چهار سال قبل، آن هم با وجود تأثیر دستکم 10 درصدی کرونا، و همچنین کاستیهای اجرایی روز رایگیری نیست. (آقای وهابزاده مشاور وزیر بهداشت میگوید «گروههای حساس، بیماران و سالمندان، جمعیتی حدود 10 میلیون نفر را تشکیل میدهند که بسیاری از آنها بهخاطر نگرانی از کرونا نتوانستند در انتخابات شرکت کنند).
شگفتانه، حماسه مردم نجیبی است که با وجود همه خباثتهای دشمن و جفای دوستنمایان، حصار تحریم را شکستتد و آن حماسه بزرگ را آفریدند. از یاد نبریم که از انبوه رسانهها و چهرههای ائتلاف مدعی اصلاحطلبی و اعتدال گرفته، تا حلقه انحرافی و برخی مدعیان منحرف عدالتخواهی، چقدر در این چند ماه فضاسازی مسموم کردند.
8- انصاف نیست درباره طیف اصلاح طلبان، یک قضاوت مشترک ارائه بدهیم. اما این هم حقیقتی است که باید مرزبندیها در طیفی که مدعی است میخواهد در چارچوب نظام کار کند و ضمنا بخشی از فعالان آن عینا مثل ضدانقلاب ورشکسته یا بدتر از آن رفتار میکنند، معلوم شود.
نمیشود شاکله و سران یک اردوگاه سیاسی - به جز چند استثنا - بسیج بشوند تا فلان نامزد رای بیاورد، اما وقتی کل رای این ائتلاف زیر سه میلیون (یک ششم رای نامزد منتخب مردم) شد، رایندادگان به علل متفاوت را مصادره به مطلوب ضدانقلاب کنند!
گفتند مردم زیر میز بزنند و مردم متفقا زیر میز دولت متبوع این طیف زدند. حالا چرا صورت مسئله و موضوع را جابهجا میکنند؟
ادامه👇
👇👇👇
مشکل ریزش پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان، در درون این طیف و کارنامهشان است. استناد به رای باطله که میتواند دلایل متعدد داشته باشد، یا آنها که به هزار و یک دلیل رای ندادهاند، مشکل جبهه اصلاحات را برطرف نمیکند.
به نظر میرسد بخشی از سروصدا و هیاهو درباره میزان مشارکت، لاپوشانی ناکامی انتخاباتی و ضمنا تلاش برای ترمیم شکاف عمیقی است که در این جبهه رخ داد و موجب عبور رسمی از تحریمیهایی مثل موسوی و برخی احزاب همسو شد. این همان شکافی است که در اثر ریزش پایگاه اجتماعی، ابتدا «شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان» (شعسا) را در بحبوحه انتخابات مجلس به انحلال کشاند و سپس در «نهاد اجماعساز اصلاح طلبان» (ناسا)، موجب دودستگی شد. این شکاف، میان آنهایی است که میخواهند زیر سقف ایران و جمهوری اسلامی باشند، و آنها که پا در مسیر بیبازگشت خیانت گذاشتهاند.
9- مشارکت بالا بسیار مطلوب است، اما کافی نیست و باید دید چه چیزی به آن ضربه میزند؟ در دو انتخابات 92 و 96، حدود 73 درصد رای دادند. اما خروجی وعدههای خلاف واقع، جز یأس و سرخوردگی عمومی نبود؛ چنانکه مقبولیت فرد منتخب آن روز، اکنون زیر شش درصد است. مغرضان بهانهجو، مشارکت بالا باشد یا پایین، بهانهای برای شیطنت پیدا میکنند. مگر انتخابات سال 88 با مشارکت 85 درصد مردم برگزار نشد؟ آیا مغرضان دهانشان بسته شد، یا از روزنی دیگر وارد شدند؟ اتفاقا وضعیت امروز کشور، بسیار با ثباتتر از انتخابات 88 است، چرا که اغلب نامزدها برخلاف سال 88، در تله نامزدهای بداخلاق برای دوقطبی کردن فضا و به جان هم انداختن مردم نیفتادند؛ مخصوصاًً نامزد پیروز که انصافا ترازهای بالای اخلاقی را نشان داد و «ادب مرد به ز دولت اوست» را به تصویر کشید. بداخلاقیهای 88 و بیانصافیهای 92 و 96، اسباب تبدیل جشن ملی مشارکت، به تلخکامی بود.
10- خبر مهم انتخابات، تغییر ریل دولت به خدمتگزاری و اعتماد و اتکا به ظرفیتهای بزرگ کشور است. اما هیاهوی بزرگی به راه افتاده تا این خبر بزرگ را غیب کند یا از چشمها بیندازد. این پیروزی، به اندازه انتخابات مجلس و شاید بیش از آن ارزشمند است، بهویژه اینکه نرخ مشارکت در این دو سال، 7 درصد افزایش یافته است. آقای رئیسی با وجود حجم بیسابقه تخریبها، به اندازه دو رئیسجمهور قبلی در اولین دوره انتخاب آنها (سالهای 84 و 92) رای کسب کرده؛ اما با وجه تمایز «رعایت اخلاق و انصاف». او فقیه و حقوقدانی متخلق است که به جای هوچیگری سیاسی، مبارزه واقعی با فساد دانهدرشتها کرده است. رئیسی همانقدر که به شخصیت محبوب ملی در این سالها تبدیل شده، مغضوب مفسدان دانهدرشت و کابوس شبانهروز آنهاست.
11- انتخابات، بخشی از مصاف آخرالزمانی جنود عقل و ایمان و امید، با جنود شیطانی جهل و یأس بود. ملت ایران در این مواجهه، با وجود قصور و تقصیر برخی مدیران، خوش درخشید. پس از این هم، بار اصلی بر دوش دولت تازهنفس است که ضمن همدلی و هماهنگی با دو قوه دیگر، تقویت امید و اعتماد و همت عمومی برای ساختن ایرانی قویتر و با نشاطتر را اولویت حرکت خود قرار دهد؛ انشاءالله.
✍🏻 #محمد_ایمانی
🇮🇷 @Ammar_media