🍃هنوز هم #پهلـــــوان هایی هستند که مرام و معرفتشان🌴 زمینه ای شد برای #قهـــــرمان ِ 💪 زمان شدنشان.
.
🍃آن ها که معتقدند کار خیر را خوب است #خدا ببیند .همان هایی که ثابت کردند اگر برای خـ❤ـدا باشی، خریدارت می شود.
.
مثل #جـــــوانی که اقتدا به #علی_اکبر_حسـین(ع) کرد و برای دفاع🌺 از #حریم_آل_الله راهی شد.
.
🍃مدافـــــعی که به سبب دعای خیر مادرش ، #محـــــافظ_ســـــردار_دل ها 😞شد..همان ســـــرداری که نامش بر سردرِ دلـها خودنمایی می کند و داغ شهادتـ🕊ـش ، داغترین خبر #رسانه های جهان است.
.
🍃خوش به حالت، دوشادوش فرمانده راهی بزم #عشـــــق شدی.
.
🍃 پاداش راهی که انتخاب کردی، مُهر شهـــــادتی بود که بر شناسنامه ات زده شد😔
.
🍃چقدر خاطر #اربـاب را می خواستی که #شب_جمعه مانند پسرش #اربا_اربا 😓و همچون مادرش بال و پر سوختـه😭 در آغوشش آرام گرفتی.
.
🍃مشتاق #زیارت بودی اماچه کسی می دانست روی دست هزاران عاشـ💚ـق ، دوراهی #بین_الحرمین 😞 نصیبت می شود و پس از آن به زیارت #شش_گوشه و #علمدار می روی.
.
🍃 به کشورت برگشتی و #امـام_رضـا میزبانت شد😓
.
🍃منتظـــرِ خوبی بودی که با بغــضِ #نائـــــب_امـــــام_زمـــــان 😭 #نماز بر پیکر مطهرت خوانده شد و پس از آن در #حرم_حضرت_عبدالعظیم (ع)آرام گرفتی.
.
🍃چه زیبا #عاقــبت-بخـیر شدی .شاید هم از دعای پـــدری بود که این روزها #طعنه عده ای کوردل دلـ💔ـش را به درد آورده است.
.
🍂راستی عجب #صبری دارد تازه #عروسـت که باقی روزهای زندگی اش را به یادِ دوماه با توبودن ،با #اشک_چشـم و آه دل باید سپری کند.😭
.
✍به قلم #طاهره_بنائی_منتظر
.
💔به مناسبت دل تنگی هایمان برای #شهید_وحید_زمانی_نیا
.
📅تاریخ تولد: ۱۳۷۱/۴/۳۰
.
📆تاریخ شهادت:۱۳۹۸/۱۰/۱۳
.
📇تاریخ انتشار: ۱۳۹۸/۱۱/۲۰
.
❣محل شهادت: عراق
.
🥀محل دفن: شبستان حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
.
#گرافیست_الشهدا #شهدا_گاهی_نگاهی #عمار_عبدی
🍂قلم در دست میگیرم تا بنویسم از تو...✍
.
تویی که حضورت،
.
#امید زندگی را به لحظه ها تزریق میکرد...!
.
🍂دست بوسِ #مادر بودی و سجده گاهت، خاکِ پای بی بی سه ساله ای که برخلاف سن کمش، گره های بزرگ باز میکند.🍃
.
🍂التماس های #شهادتت در گوش زمان مانده، آن روزها که پیاده به سمت حضرت عشق میرفتی.
.
🍂با #پرواز تو جمله ے_گر دخترکی پیش پدر ناز کند_مجسم شده است.🕊
تا بوده،
تو،
سر به دیوار #هیئت میگذاشتی و زار میزدی،
چند صباحیست دیوار هیئت به عکس تو تکیه کرده...!!
.
🍂کتیبه ها با ذکر #حسین حسینت زار میزنند😭
رفتنت توان از جانها گرفته...!
.
🍂چه #پدرت که علیِ سه ساله رابه یاد تو به آغوش میکشد، چه رفقایت که سر به دیوار گذاشته و به گوشه ای خیره میشوند...!😞
.
🍂انگار #سوختن موروثی است.
روزی مادری بین در و دیوار و حالا هم پسری میان شعله ها...😭
و چه #علی_اکبرانه #بهارت خزان شده!
.
🍂جسمی سوخته...
تنی #ارباً_اربا...
امان از دلِ زینب💔😭
.
🍂ماهرچه شد، ز تنت جمع کرده ایم
وای بر دلمان، چقدر کم شدی امید💔
.
#قلبت بوی دنیا نمیداد که اگر میداد انتخاب مادر نمیشدی با پروازی ویژه به وقت #فاطمیه...
.
🍂پروازت سوزِ #سرمای بهمن را با #داغ قلب مادرت شرمنده کرد...
با این خبر موهای مادر #سپید شد؛ حواست هست؟😔
.
🍂از همان روز که رفتی، زمستان آمد
بعد تو #بهمن و #اسفند چه فرقی دارند؟!
راستی امید،
امیدی به دل هایمان هست؟😔
به زندگیهایمان؟
.
🍂با این اوضاع، آرزوی #شهادت میکنیم خنده دار نیست؟
.
#دعایمان کن...
امیدواریم به اجابتش😔
.
"ولاتَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتا بَل اَحیاءُ عِندَرَبِهِم یُرزَقون"⚘
.
🍂اینچنین است که حضورت حس میشود...😍
.
✍نویسنده: #زهرا_قائمی
🎨 طراحی چهره: #آتنا_شاعری
@atena_shaeri_art
🖌️ طراحی پوستر: #مهدی_غلامحسینی
@mahdi_graphic
.
به مناسبت شهادت #شهید_امید_اکبری
.
📅تاریخ تولد :۱۳۶۸/۱۰/۲
.
📅تاریخ شهادت: ۱۳۹۷/۱۱/۲۴
.
📇تاریخ انتشار :۱۳۹۸/۱۱/۲۳
.
❣محل شهادت: زهدان
.
🥀محل دفن: گلزارشهدا اصفهان
.
#گرافیست_الشهدا #عمار_عبدی #طراحی #مشهد #اربعین #مدافع_وطن #مدافعان_حرم #دل_نوشته
ای #شهید...
🍃در خاکریز های #جبهه، خدا را شناختی، برایش مناجات کردی،ناله سردادی و #عاشق شدی .هنوز سوز صدا و مداحی هایت در گوش همرزمانت به یادگار مانده است.
.
🍃برایمان #کمیل بخوان.مدتی است محرومیم از دعای پنجشنبه شب های #مسجد.
.
🍃با سوز دلت #ظلمت_نفسی بخوان ، مدتی است خودمان را گم کرده ایم.
.
🍃 نادما منکسرا را برایمان #گریه کن که شاید از این خواب ناز غفلت بیدار شویم.
.
🍃هرکس از توحرفی زد از عشقت به حضرت مادر گفت.روضه #حضرت_زهرا بخوان .
.
🍃برایمان از #در_سوخته بگو شاید از آتشی که برای خودمان ساخته ایم خلاصی یابیم.
.
🍃بگو چه گذشت بین در و دیوار،شاید دلمان لرزید و اشکمان جاری شد.
از میخ در هم بگو.شاید در #توبه به رویمان باز شد.
.
🍃از وصیت مادر به دختر و #پیراهن_کهنه بگو ، شاید کبوتر دلمان پرکشید سوی #گودال. اما از بازوی کبود نگو، میدانی که ختم می شود به گریه های علی.
صبرِ چاه را نداریم که در مقابل دل داغدار و اشک های #علی تاب بیاریم..
.
🍃نمی دانم در جبهه، چگونه عاشق شدید که شهادتتان همچون اهل بیت بود، یکی بی سر،یکی با دست های قلم شده،یکی #اربا_اربا و یکی با پهلوی شکسته و #بازوی_کبود همچون خودت .
.
🍃 در سنگرِ مناجاتت، روضه ی مادر را میخواندی که خمپاره، بازویت را کبود کرد و پهلویت را شکافت و تو بازهم به #مادر اقتدا کردی.
.
🍃این #عشق پایان ندارد....
سنگ مزارت و ذکر یا زهرایی که روی آن حک شده ، نشانه ای است برای هر #زائر که دلش گره بخورد به حضرت مادر.فاتحه ای برای تو بخواند و حاجت بگیرد.راستی شنیده ام جوانان به واسطه تو #خوشبخت می شوند.شاید هم اولین قدم برای #عاقبت_بخیری، خوشبختی است.سفارشمان را به مادر پهلو شکسته بکن...
.
🌺سالروز #شهادتت مبارک فرمانده..
.
به مناسب سالروز شهادت #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
.
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
.
📆تاریخ تولد : ۲۳ تیر ۱۳۴۳
.
📅تاریخ شهادت : ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶. بانه.
.
📅تاریخ انتشار: ۴اردیبهشت ۱۳۹۹
.
🥀مزار : اصفهان
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃 در دومین روز از اردیبهشت و سومین روز از ماه #شعبان، مصادف با تولد #امام_حسین(ع) به دنیا چشم گشود و سفر به زمین را آغاز کرد.
.
🍃به احترام #ارباب و اشتیاق خانواده اش برای فرزند صالح، در دفتر تقدیر، نام #حسین_مشتاقی برایش قلم خورد.
.
🍃 مادر، حسین را نذر #امام_زمان کرده بود .آرزویش این بود ک در لباس پاسداری او را ببیندو حسین آرزوی #مادر را به حقیقت تبدیل کرد.
.
🍃سرباز امام زمان(ع) وقتی ندای #هل_من_ناصر_ینصرنی را از حرم عمه سادات شنید، با جان و دل #لبیک گفت.
.
🍃مهمانی عشق را با دعای مادر دعوت شد اما، چشم های منتظر مادر سبب شد که بدون #شهادت برگرد .
.
🍃 دلش بی قرار رفتن بود.اندکی بعد بازهم دعوت شد به #دفاع از حرم عمه سادات.
.
🍃اشک های مادرِ قرآن به دست ، دل بی قرار #پدر ، نگرانی های شریک زندگی اش و چشم های #معصوم کودکانش ، شاهد لحظه خداحافظی اش بودند.
.
🍃او با پرواز به مقصد سوریه برای زیارت حضرت زینب و نوکری اش راهی شد.
عمه سادات باز هم نوکر خرید و بزم عشق با یک ماموریت آن هم در منطقه ای به نام #خانطومان مهیا شد.
.
🍃خانطومان جایی است که در آن رزمندگان با #وضوی خون، #نماز شهادت می خوانند.
.
🍃سرزمینی که دیدن پیکرهای #اربا_اربا، روضه ارباب را تداعی می کند و اشک های رزمندگان،حکایت از جاماندن #پیکر دوستان شهیدشان است.
.
🍃در خان طومان همچون #کربلا، با تعداد کم مقاومت کردند و حسین مشتاقی همچون ارباب #شهید شدو به آرزویش رسید. شاید هم #زیارت_عاشورا هایش او را به ارباب رساند.
.
🍃امروز شانزدهمین روز از ماه اردیبهشت است و #مسافر_دنیا ، کوله پشتی ایمان بر دوش ، با عطر شهادت زمین را #وداع می گوید.
.
✍نویسنده:#طاهره_بنائی_منتظر
.
به مناسبت سالروز شهادت #شهید_حسین_مشتاقی
.
📅تاریخ تولد : ۲ اردیبهشت ۱۳۶۴
.
📅تاریخ شهادت : ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵.خانطومان
.
📅تاریخ انتشار: ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۹
.
🥀مزار : شهر نکار
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
ای #شهید...
🍃در خاکریز های #جبهه، خدا را شناختی، برایش مناجات کردی،ناله سردادی و #عاشق شدی .هنوز سوز صدا و مداحی هایت در گوش همرزمانت به یادگار مانده است.
.
🍃برایمان #کمیل بخوان.مدتی است محرومیم از دعای پنجشنبه شب های #مسجد.
.
🍃با سوز دلت #ظلمت_نفسی بخوان ، مدتی است خودمان را گم کرده ایم.
.
🍃 نادما منکسرا را برایمان #گریه کن که شاید از این خواب ناز غفلت بیدار شویم.
.
🍃هرکس از توحرفی زد از عشقت به حضرت مادر گفت.روضه #حضرت_زهرا بخوان .
.
🍃برایمان از #در_سوخته بگو شاید از آتشی که برای خودمان ساخته ایم خلاصی یابیم.
.
🍃بگو چه گذشت بین در و دیوار،شاید دلمان لرزید و اشکمان جاری شد.
از میخ در هم بگو.شاید در #توبه به رویمان باز شد.
.
🍃از وصیت مادر به دختر و #پیراهن_کهنه بگو ، شاید کبوتر دلمان پرکشید سوی #گودال. اما از بازوی کبود نگو، میدانی که ختم می شود به گریه های علی.
صبرِ چاه را نداریم که در مقابل دل داغدار و اشک های #علی تاب بیاریم..
.
🍃نمی دانم در جبهه، چگونه عاشق شدید که شهادتتان همچون اهل بیت بود، یکی بی سر،یکی با دست های قلم شده،یکی #اربا_اربا و یکی با پهلوی شکسته و #بازوی_کبود همچون خودت .
.
🍃 در سنگرِ مناجاتت، روضه ی مادر را میخواندی که خمپاره، بازویت را کبود کرد و پهلویت را شکافت و تو بازهم به #مادر اقتدا کردی.
.
🍃این #عشق پایان ندارد....
سنگ مزارت و ذکر یا زهرایی که روی آن حک شده ، نشانه ای است برای هر #زائر که دلش گره بخورد به حضرت مادر.فاتحه ای برای تو بخواند و حاجت بگیرد.راستی شنیده ام جوانان به واسطه تو #خوشبخت می شوند.شاید هم اولین قدم برای #عاقبت_بخیری، خوشبختی است.سفارشمان را به مادر پهلو شکسته بکن...
.
🌺تولدت مبارک فرمانده..
.
به مناسب سالروز تولد #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
.
✍️نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
.
📆تاریخ تولد : ۲۳ تیر ۱۳۴۳
.
📅تاریخ شهادت : ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶. بانه.
.
📅تاریخ انتشار: ۲۳ تیر ۱۳۹۹
.
🥀مزار : اصفهان
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃هنوز هم #پهلـــــوان هایی هستند که مرام و معرفتشان🌴 زمینه ای شد برای #قهـــــرمان ِ 💪 زمان شدنشان.
.
🍃آن ها که معتقدند کار خیر را خوب است #خدا ببیند .همان هایی که ثابت کردند اگر برای خـ❤️ـدا باشی، خریدارت می شود.
.
مثل #جـــــوانی که اقتدا به #علی_اکبر_حسـین(ع) کرد و برای دفاع🌺 از #حریم_آل_الله راهی شد.
.
🍃مدافـــــعی که به سبب دعای خیر مادرش ، #محـــــافظ_ســـــردار_دل ها 😞شد..همان ســـــرداری که نامش بر سردرِ دلـها خودنمایی می کند و داغ شهادتـ🕊ـش ، داغترین خبر #رسانه های جهان است.
.
🍃خوش به حالت، دوشادوش فرمانده راهی بزم #عشـــــق شدی.
.
🍃 پاداش راهی که انتخاب کردی، مُهر شهـــــادتی بود که بر شناسنامه ات زده شد😔
.
🍃چقدر خاطر #اربـاب را می خواستی که #شب_جمعه مانند پسرش #اربا_اربا 😓و همچون مادرش بال و پر سوختـه😭 در آغوشش آرام گرفتی.
.
🍃مشتاق #زیارت بودی اماچه کسی می دانست روی دست هزاران عاشـ💚ـق ، دوراهی #بین_الحرمین 😞 نصیبت می شود و پس از آن به زیارت #شش_گوشه و #علمدار می روی.
.
🍃 به کشورت برگشتی و #امـام_رضـا میزبانت شد😓
.
🍃منتظـــرِ خوبی بودی که با بغــضِ #نائـــــب_امـــــام_زمـــــان 😭 #نماز بر پیکر مطهرت خوانده شد و پس از آن در #حرم_حضرت_عبدالعظیم (ع)آرام گرفتی.
.
🍃چه زیبا #عاقــبت-بخـیر شدی .شاید هم از دعای پـــدری بود که این روزها #طعنه عده ای کوردل دلـ💔ـش را به درد آورده است.
.
🍂راستی عجب #صبری دارد تازه #عروسـت که باقی روزهای زندگی اش را به یادِ دوماه با توبودن ،با #اشک_چشـم و آه دل باید سپری کند.😭
.
✍️به قلم #طاهره_بنائی_منتظر
.
🌸 به مناسبت تولد #شهید_وحید_زمانی_نیا
.
📅تاریخ تولد: ۱۳۷۱/۴/۳۰
.
📆تاریخ شهادت:۱۳۹۸/۱۰/۱۳
.
📇تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۴/۳۰
.
❣️محل شهادت: عراق
.
🥀محل دفن: شبستان حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
.
#گرافیست_الشهدا #شهدا_گاهی_نگاهی #عمار_عبدی
#جهان_آرا
.
🍃هم شهر #سقوط کرده هم ایمانمان.
کار به جایی رسیده #رهبرمان تنها #روضه میگیرد و تنها گریه میکند.
#علمدارش را ابن خناس ها #ارباً_اربا کردهاند و تحویلش داده اند.
.
🍂کار کشیده به کشیدن #چادر از سر ناموسمان.
بر گردید تا #گوشها از کشیدن #گوشوارهها پاره نشده.
.
🍃ما نه #عباسیم نه #علیاکبر زمان فقط شما را میخواهد تا پشت #علی را محکم بگیرید تا کمر خم نکند تا کار به #گودال پسرش #حسین نرسد.
.
🍃بشکن خمار مستی....
.
✍نویسنده: #محمد_صادق_زارع
.
🍃به مناسبت سالروز تولد #شهید_محمد_جهانآرا
.
📅تاریخ تولد: ۹ شهریور ۱۳۳۳
.
📅تاریخ شهادت: ۷ مهر ۱۳۶۰
.
📅تاریخ انتشار: ۹ شهریور ۱۳۹۹
.
🥀مزار: بهشت زهرا(س) .قطعه ۲۴. رديف ۹۸. شماره ۴۴
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #تاسوعا #عاشورا #جبهه #رزمنده #شهادت
🍂ماشین منفجر شد. بوی #دود می آمد و گوشت که در آتش آب می شد . هوا، هوای #روضهی_مادر بود.جلوتر که رفت فهمید #روح_الله_قربانی و #قدیر_سرلک شهید شده اند 😔
.
🍂مداح بود. در دلش روضه ی #علی_اکبر می خواند. پتو را پهن کرد.بدن #اربأ_اربأ و سوخته دوستانش را جمع کرد. بویید و بوسید و #اشک ریخت .نمیدانم از دلتنگی هایش گفت یا قول گرفت تا سفارشش را به #ارباب بکنند . امان از لحظه ای که خواست بلند شود .روضه ها به کمکش آمدند. #انکسرت_ظهری...کمرش شکست😞
.
🍂چه #عاشورایی شد آن روز. اشک و #روضه مرهم دل داغدار #جامانده ها شد. دلش تاب نیاورد. سه روز بعد خودش هم به جمع #شهیدان پیوست🕊
.
🍂رفت پیش ارباب با همان لبخند همیشگی اش .مراسم #تشییع اش روضه بود.یکی از لب های خشکیده #علی_اصغر می خواند یکی از بدن اربا اربا علی اکبر.ودرون قبر ارام خوابیده بود . #پیراهن_مشکی حسین بر روی سینه کشیده بود، #چفیه بر گردن انداخته بود و کسی برایش سینه می زد...
از #حرم تا #قتلگاه زینب صدا می زد حسین
دست و پا می زد #حسین، زینب صدا می زد حسین...
عده ای اشک ،گریه می کردند و عده ای خون. آسمان هم گریه می کرد.آرام، آرام 😭
.
#حاج_عمار....
در این #محرم پر از غریبی خسته ام از خودم، دستم را بگیر، #نفس کم آورده ام😞
.
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
.
💔به مناسبت سالروز شهادت قمری #شهید_محمد_حسین_محمدخانی
.
📅تاریخ تولد : ۹ تیر ۱۳۶۴
.
📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۴. حلب سوریه
.
📅تاریخ انتشار: ۲۲ شهریورماه ۱۳۹۹
.
🥀مزار : بهشت زهرا.قطعه ۵۳
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #عمار_عبدی #مدافع_حرم
🍃ناله جامانده ها به گوش می رسد .حسرت #شهادت بر دلشان و بغض دلتنگی بر گلویشان مهمان شده است.
شهادت #مصطفی_صدرزاده را هنوز باور نکرده اند و جای خالی #سید_ابراهیم تلنگر دل های شکسته است.اشک می ریزند و میان هق هق هایشان ، دعای روسفیدی می کنند😔
.
🍂دلتنگی های همسر روح الله از پشت گوشی و حرف های همسفر زندگی اش برای آرام کردنش قصه هرروز #دمشق است.عملیات تمام شده و روح الله بار سفر برای بازگشت بسته است🌱
.
🍃دقایق آخر است و فرمانده گردان امام حسین آرزوی شهادت را تا می کند و در چمدان امید می گذارد برای بازگشت مجدد به سرزمینی که برای آرزویش آمین می گوید.
#قدیر_سرلک را میگویم.مدافعی که میخواهد قبل از رفتن ،امانتی های لشکر را تحویل دهد مبادا مدیون #بیت_المال شود🌿
.
🍃قدم بر می دارند برای برگشت اما دل کندن از سرزمینی که صدای #هل_من_ناصر_ینصرنی از آن به گوش می رسد سخت است. سنگینی دل کندن همچون وزنه ای به پایشان زنجیر شده است.هوای دلشان ابری شده و برای آرزوی چندسالشان #امن_یجیب می خوانند.به قول روح الله اگر خدا بخواهد جلوی مقر هم شهادت روزی می شود❣
.
🍂دعایشان مستجاب شد.ماشین منفجر شد ، بوی #دود می آمد و#آتش . روضه #حضرت_مادر در دلشان زمزمه میشد.
بقیه که آمدند به یاد #ارباب ناله کردند.#حاج_عمار از روضه علمدار گفت و دست های قطع شده.#نوحه خواند و به رسم #کربلا تکه های بدن را روی پتو جمع کرد.امان از دل عمار و روضه #انکسرت_ظهری😞
.
🍂حرف از #علمدار که می شود دل می لرزد و چشم بر جای خالی #سردار_دلها می بارد.او هم سوخت.در شب جمعه ای، #اربا_اربا شد . حال، دست قطع شده و انگشترش، روضه روزهای بدون او شده است😭
شکر خدا #انگشترت مونده توی دستت
شکر خدا که #ساربانی اونطرفها نیست
.
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
.
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_روح_الله_قربانی و #شهید_قدیر_سرلک
.
📅تاریخ شهادت: ۱۳ آبان ۱۳۹۴
.
📅تاریخ انتشار : ۱۳ آبان ۱۳۹۹
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃هنوز هم #پهلوان هایی هستند که مرام و معرفتشان🌴 زمینه ای شد برای #قهـــــرمان ِ زمان شدنشان.
.
🍃آن ها که معتقدند کار خیر را خوب است #خدا ببیند .همان هایی که ثابت کردند اگر برای خدا باشی، خریدارت می شود.
.
مثل #جـوانی که اقتدا به #علی_اکبر_حسـین(ع) کرد و برای دفاع از #حریم_آل_الله راهی شد.
.
🍃مدافـــــعی که به سبب دعای خیر مادرش ، #محافظ_سردار_دل ها شد..همان ســـــرداری که نامش بر سردرِ دلـها خودنمایی می کند و داغ شهادتش ، داغترین خبر #رسانه های جهان است.😥
.
🍃خوش به حالت، دوشادوش فرمانده راهی بزم #عشق شدی.
.
🍃 پاداش راهی که انتخاب کردی، مُهر شهـادتی بود که بر شناسنامه ات زده شد😔
.
🍃چقدر خاطر #اربـاب را می خواستی که #شب_جمعه مانند پسرش #اربا_اربا و همچون مادرش بال و پر سوختـه در آغوشش آرام گرفتی.😓
.
🍃مشتاق #زیارت بودی اماچه کسی می دانست روی دست هزاران عاشق ، دوراهی #بین_الحرمین نصیبت می شود و پس از آن به زیارت #شش_گوشه و #علمدار می روی.
.
🍃 به کشورت برگشتی و #امـام_رضـا میزبانت شد😓
.
🍃منتظرِ خوبی بودی که با بغــضِ #نائب_امام_زمان #نماز بر پیکر مطهرت خوانده شد و پس از آن در #حرم_حضرت_عبدالعظیم (ع)آرام گرفتی.🌹
.
🍃چه زیبا #عاقبت-بخیر شدی .شاید هم از دعای پـــدری بود که این روزها #طعنه عده ای کوردل دلش را به درد آورده است.😔
.
🍂راستی عجب #صبری دارد تازه #عروسـت که باقی روزهای زندگی اش را به یادِ دوماه با توبودن ،با #اشک_چشـم و آه دل باید سپری کند.😭
.
✍️به قلم #طاهره_بنائی_منتظر
.
به مناسبت سالروز شهادت #شهید_وحید_زمانی_نیا
.
📅تاریخ تولد: ۱۳۷۱/۴/۳۰
.
📆تاریخ شهادت:۱۳۹۸/۱۰/۱۳
.
📅تاریخ انتشار: ۱۳۹۹/۱۰/۱۳
.
❣️محل شهادت: عراق
.
🥀محل دفن: شبستان حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
.
#گرافیست_الشهدا #شهدا_گاهی_نگاهی #عمار_عبدی
🍂قلم در دست میگیرم تا بنویسم از تو، تویی که حضورت، #امید زندگی را به لحظه ها تزریق میکرد...!
🍂دست بوسِ #مادر بودی و سجده گاهت، خاکِ پای بی بی سه ساله ای که برخلاف سن کمش، گره های بزرگ باز میکند.
🍂التماس های #شهادتت در گوش زمان مانده، آن روزها که پیاده به سمت حضرت عشق میرفتی. با #پرواز تو جمله ے_گر دخترکی پیش پدر ناز کند_مجسم شده است. تا بوده، تو، سر به دیوار #هیئت میگذاشتی و زار میزدی، چند صباحیست دیوار هیئت به عکس تو تکیه کرده...!!
🍂کتیبه ها با ذکر #حسین حسینت زار میزنند، رفتنت توان از جانها گرفته...!
چه #پدرت که علیِ سه ساله رابه یاد تو به آغوش میکشد، چه رفقایت که سر به دیوار گذاشته و به گوشه ای خیره میشوند...!😞
🍂انگار #سوختن موروثی است.
روزی مادری بین در و دیوار و حالا هم پسری میان شعله ها...
و چه #علی_اکبرانه بهارت خزان شده!
جسمی سوخته...
تنی #ارباً_اربا...
امان از دلِ زینب😭
🍂ماهرچه شد، ز تنت جمع کرده ایم
وای بر دلمان، چقدر کم شدی امید.
#قلبت بوی دنیا نمیداد که اگر میداد انتخاب مادر نمیشدی با پروازی ویژه به وقت #فاطمیه...
🍂پروازت سوزِ #سرمای بهمن را با #داغ قلب مادرت شرمنده کرد...
با این خبر موهای مادر #سپید شد؛ حواست هست؟😔
🍂از همان روز که رفتی، زمستان آمد
بعد تو #بهمن و #اسفند چه فرقی دارند؟! راستی امید، امیدی به دل هایمان هست؟ به زندگیهایمان؟🥺
🍂با این اوضاع، آرزوی #شهادت میکنیم خنده دار نیست؟
#دعایمان کن...
امیدواریم به اجابتش...
"ولاتَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتا بَل اَحیاءُ عِندَرَبِهِم یُرزَقون"
اینچنین است که حضورت حس میشود...
✍نویسنده: #زهرا_قائمی
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_امید_اکبری
📅تاریخ تولد : ۲ دی ۱۳۶۸
📅تاریخ شهادت: ۲۴ بهمن ۱۳۹۴.زاهدان
📅تاریخ انتشار :۲۴ بهمن ۱۳۹۹
🥀محل دفن: گلزارشهدا اصفهان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃ای شهید...
در خاکریز های #جبهه، خدا را شناختی، برایش مناجات کردی، ناله سردادی و #عاشق شدی. هنوز سوز صدا و مداحی هایت در گوش همرزمانت به یادگار مانده است. برایمان #کمیل بخوان. مدتی است محرومیم از دعای پنجشنبه شب های مسجد😔
🍃با سوز دلت #ظلمت_نفسی بخوان، مدتی است خودمان را گم کرده ایم. نادما منکسرا را برایمان #گریه کن که شاید از این خواب ناز غفلت بیدار شویم.
🍃هرکس از توحرفی زد از عشقت به حضرت مادر گفت. روضه #حضرت_زهرا بخوان. برایمان از #در_سوخته بگو شاید از آتشی که برای خودمان ساخته ایم خلاصی یابیم. بگو چه گذشت بین در و دیوار، شاید دلمان لرزید و اشکمان جاری شد. از میخ در هم بگو. شاید در #توبه به رویمان باز شد😭
🍃از وصیت مادر به دختر و #پیراهن_کهنه بگو، شاید کبوتر دلمان پرکشید سوی #گودال. اما از بازوی کبود نگو، میدانی که ختم می شود به گریه های علی. صبرِ چاه را نداریم که در مقابل دل داغدار و اشک های #علی تاب بیاریم..
🍃نمی دانم در جبهه، چگونه عاشق شدید که شهادتتان همچون اهل بیت بود، یکی بی سر، یکی با دست های قلم شده، یکی #اربا_اربا و یکی با پهلوی شکسته و #بازوی_کبود همچون خودت😞
🍃 در سنگرِ مناجاتت، روضه ی مادر را میخواندی که خمپاره، بازویت را کبود کرد و پهلویت را شکافت و تو بازهم به #مادر اقتدا کردی.
🍃این #عشق پایان ندارد....
سنگ مزارت و ذکر یا زهرایی که روی آن حک شده، نشانه ای است برای هر #زائر که دلش گره بخورد به حضرت مادر. فاتحه ای برای تو بخواند و حاجت بگیرد. راستی شنیده ام جوانان به واسطه تو #خوشبخت می شوند. شاید هم اولین قدم برای #عاقبت_بخیری، خوشبختی است. سفارشمان را به مادر پهلو شکسته بکن❤️
🌺شهادتت مبارک فرمانده.
🕊به مناسب سالروز #شهادت #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
✍️نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
📆تاریخ تولد : ۲۳ تیر ۱۳۴۳
📅تاریخ شهادت : ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶. بانه
📅تاریخ انتشار : ۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
🥀مزار : اصفهان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃 در دومین روز از اردیبهشت و سومین روز از ماه #شعبان، مصادف با تولد #امام_حسین(ع) به دنیا چشم گشود و سفر به زمین را آغاز کرد.
🍃به احترام #ارباب و اشتیاق خانواده اش برای فرزند صالح، در دفتر تقدیر، نام حسین مشتاقی برایش قلم خورد.
🍃 مادر، حسین را نذر #امام_زمان کرده بود. آرزویش این بود که در لباس پاسداری او را ببیند و حسین آرزوی مادر را به حقیقت تبدیل کرد.
🍃سرباز امام زمان(ع) وقتی ندای #هل_من_ناصر_ینصرنی را از حرم عمه سادات شنید، با جان و دل #لبیک گفت.
🍃مهمانی عشق را با دعای مادر دعوت شد اما، چشم های منتظر مادر سبب شد که بدون #شهادت برگرد. دلش بی قرار رفتن بود. اندکی بعد بازهم دعوت شد به #دفاع از حرم عمه سادات.
🍃اشک های مادرِ قرآن به دست، دل بی قرار پدر، نگرانی های شریک زندگی اش و چشم های معصوم کودکانش، شاهد لحظه خداحافظی اش بودند.
🍃او با پرواز به مقصد سوریه برای زیارت حضرت زینب و نوکری اش راهی شد. عمه سادات باز هم نوکر خرید و بزم عشق با یک ماموریت آن هم در منطقه ای به نام #خانطومان مهیا شد.
🍃خانطومان جایی است که در آن رزمندگان با وضوی خون، نماز شهادت می خوانند. سرزمینی که دیدن پیکرهای #اربا_اربا، روضه ارباب را تداعی می کند و اشک های رزمندگان، حکایت از جاماندن #پیکر دوستان شهیدشان است.
🍃در خان طومان همچون #کربلا، با تعداد کم مقاومت کردند و حسین مشتاقی همچون ارباب #شهید شد و به آرزویش رسید. شاید هم #زیارت_عاشورا هایش او را به ارباب رساند.
🍃امروز شانزدهمین روز از ماه اردیبهشت است و #مسافر_دنیا، کوله پشتی ایمان بر دوش، با عطر شهادت زمین را #وداع می گوید.
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🕊به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_حسین_مشتاقی
📅تاریخ تولد : ۲ اردیبهشت ۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت : ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵.خانطومان
📅تاریخ انتشار : ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : شهر نکار
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی#استوری_شهدایی
🍃ای شهید...
در خاکریز های #جبهه، خدا را شناختی، برایش مناجات کردی، ناله سردادی و #عاشق شدی. هنوز سوز صدا و مداحی هایت در گوش همرزمانت به یادگار مانده است. برایمان #کمیل بخوان. مدتی است محرومیم از دعای پنجشنبه شب های مسجد😔
🍃با سوز دلت #ظلمت_نفسی بخوان، مدتی است خودمان را گم کرده ایم. نادما منکسرا را برایمان #گریه کن که شاید از این خواب ناز غفلت بیدار شویم.
🍃هرکس از توحرفی زد از عشقت به حضرت مادر گفت. روضه #حضرت_زهرا بخوان. برایمان از #در_سوخته بگو شاید از آتشی که برای خودمان ساخته ایم خلاصی یابیم. بگو چه گذشت بین در و دیوار، شاید دلمان لرزید و اشکمان جاری شد. از میخ در هم بگو. شاید در #توبه به رویمان باز شد😭
🍃از وصیت مادر به دختر و #پیراهن_کهنه بگو، شاید کبوتر دلمان پرکشید سوی #گودال. اما از بازوی کبود نگو، میدانی که ختم می شود به گریه های علی. صبرِ چاه را نداریم که در مقابل دل داغدار و اشک های #علی تاب بیاریم..
🍃نمی دانم در جبهه، چگونه عاشق شدید که شهادتتان همچون اهل بیت بود، یکی بی سر، یکی با دست های قلم شده، یکی #اربا_اربا و یکی با پهلوی شکسته و #بازوی_کبود همچون خودت😞
🍃 در سنگرِ مناجاتت، روضه ی مادر را میخواندی که خمپاره، بازویت را کبود کرد و پهلویت را شکافت و تو بازهم به #مادر اقتدا کردی.
🍃این #عشق پایان ندارد....
سنگ مزارت و ذکر یا زهرایی که روی آن حک شده، نشانه ای است برای هر #زائر که دلش گره بخورد به حضرت مادر. فاتحه ای برای تو بخواند و حاجت بگیرد. راستی شنیده ام جوانان به واسطه تو #خوشبخت می شوند. شاید هم اولین قدم برای #عاقبت_بخیری، خوشبختی است. سفارشمان را به مادر پهلو شکسته بکن❤️
♡تولدت مبارک فرمانده♡
🌺به مناسب سالروز #تولد #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
✍️نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
📅تاریخ تولد : ۲۳ تیر ۱۳۴۳
📅تاریخ شهادت : ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶. بانه
📅تاریخ انتشار : ۲۲ تیر ۱۴۰۰
🥀مزار : اصفهان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍂ماشین منفجر شد. بوی #دود می آمد و گوشت که در آتش آب می شد . هوا، هوای #روضهی_مادر بود.جلوتر که رفت فهمید #روح_الله_قربانی و #قدیر_سرلک شهید شده اند 😔
🍂مداح بود. در دلش روضه ی #علی_اکبر می خواند. پتو را پهن کرد ، بدن #اربأ_اربأ و سوخته دوستانش را جمع کرد. بویید و بوسید و #اشک ریخت .نمیدانم از دلتنگی هایش گفت یا قول گرفت تا سفارشش را به #ارباب بکنند . امان از لحظه ای که خواست بلند شود ،
روضه ها به کمکش آمدند. #انکسرت_ظهری...کمرش شکست😞
🍂چه #عاشورایی شد آن روز. اشک و #روضه مرهم دل داغدار #جامانده ها شد. دلش تاب نیاورد. سه روز بعد خودش هم به جمع #شهیدان پیوست🕊
🍂رفت پیش ارباب با همان لبخند همیشگی اش .مراسم #تشییع اش روضه بود.یکی از لب های خشکیده #علی_اصغر می خواند یکی از بدن اربا اربا علی اکبر.درون قبر ارام خوابیده بود . #پیراهن_مشکی حسین بر روی سینه کشیده بود، #چفیه بر گردن انداخته بود و کسی برایش سینه می زد...
از #حرم تا #قتلگاه زینب صدا می زد حسین
دست و پا می زد #حسین، زینب صدا می زد حسین...
عده ای اشک ،گریه می کردند و عده ای خون. آسمان هم گریه می کرد ؛
آرام، آرام 😭
#حاج_عمار....
خسته ام از خودم، دستم را بگیر، #نفس کم آورده ام😞
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
💔به مناسبت سالروز شهادت #شهید_محمد_حسین_محمدخانی
📅تاریخ تولد : ۹ تیر ۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۴. حلب سوریه
📅تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار : بهشت زهرا.قطعه ۵۳
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #عمار_عبدی #مدافع_حرم
🍃می گویند خدا #مادر را آفرید که گوشه ای از وجود خودش بر روی زمین باشد تا وقتی بنده ای را به زمین و اهلش هدیه کرد، او را به رسم امانت به آغوش مادر بسپارد.اصلا #عشق واقعی همان محبت عزلت نشین دل مادرهاست.
🍃مسعود عسگری درآغوش پر مهر مادری بزرگ شد که آرزوهای بسیاری برای پسرش داشت.دوست داشت او را در لباس #دامادی ببیند و هروقت برق چشمانش خبر از آرزویش داشت، مسعود می گفت: "هروقت زمانش رسید خودم می گویم."
🍃مادر در #انتظار ندایی از دل پسر برای دیدن دامادی اش و پسرش در انتظار ندایی از اهل #آسمان برای رسیدن به #شهادت .
🍃مقدمات را فراهم کرد و راهی سوریه شد. بی قراری مادرش شروع و هر بار با برگشتنش قرار به دل بی قرار برمی گشت. در هر وداع او را امیدوار می کرد به دیدن دوباره اش اما آخرین بار گفت منتظرش نباشد. دل مادر کاسه آبی شد که از چشمانش ریخت و #بدرقه راه پسرش شد.
🍃 قلب #منتظر مادر در تلاطم دریای نگرانی بی تاب و مسعود قدم به قدم به شهادت نزدیک تر شد. بدن مسعود با برخورد توپ تکه تکه شد. آنطرف حس مادری کار دست مادرش داد و #دل اوهم تکه تکه ترک خورد و شکست.چشم پسر فدا شد و #چشم مادر به در خشک شد.دستش قطع شد و مادر دست شست از برگشتنش.پاهای مسعود قطع شد و زانوان مادر لرزید..
🍃خدا امانتی اش را پس گرفت و صبر را به دل داغدار مادر عطا کرد.خبر شهادت را که شنید محکم ایستاد. در مراسم #وداع با دیدن بدن #اربا_اربا فرزندش به یاد جوان #امام_حسین اشک ریخت و با دیدن دست جدا شده مسعود به یاد #علمدار کربلا ناله زد.
🍃آرزوی دامادی اش بر دل ماند .اما داغ سنگین نشسته بر قلب مادر به بهای عاقبت بخیری فرزندش آرام شد...
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🍃به مناسبت سالروز شهادت #شهید_مسعود_عسگری
📅تاریخ تولد: ۸ شهریور ۱۳۶۹
📅تاریخ شهادت: ۲۱ آبان ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت: حلب_سوریه
🥀مزار شهید: بهشت زهرا
#گرافیست_شهدا #استوری_شهدایی
🍃اسماعیل، ابراهیموار برخاست و #رسول درونش اسماعیل خویش را قربانی کرد تا به #قرب_الهی برسد...
🍃از همان اوایل بهار زندگانی، تمامِ آنچه را به #دنیا وابسته بود در قربانگاه الهی ذبح کرد دست و دلش را از دنیا شست، سر بر سودای #عشق نهاد و راهی دفاع از #حریم_آل_الله شد.
🍃میگفت در مرحله اول باید بجنگیم نه اینکه #شهید شویم. باید دفاع کنیم. هرچند شهادت از همه چیز بهتر است، اگر قرار است بمیریم، خدا مرگمان را در #شهادت قرار بدهد.
🍃 اسماعیل بیهیچ #ترسی رفت و از سیم خاردارهای دنیا عبور کرد تا در سیم خاردار #نفس اسیر نشود...
🍃۲۹ برگ از دفتر آبان ۹۸ میگذشت، #اسماعیل
هوای #حسین را داشت گویی میدانست چند لحظهای بعد به استقبالش خواهد آمد... روضه را که گوش داد لباس خاکیاش را به تن کرد، چند لحظه بعد در حالی که به مقرشان میرفتند، یک لحظه زمین و آسمان آتش شد، #موشک زده بودند. اسماعیل دست و پایش بر اثر اصابت موشک قطع شده بود هنوز قلبش #ضربان داشت تا اینکه داعش بالای سر اسماعیل میرسد پیکرش را #ارباً_اربا میکنند. #مروارید جانش را درمیآورند، چاقو میزنند و نگاه قلبش را برای همیشه خاموش میکنند.
🍃اما این حرامیهای #داعش دستبردار نبودند، به #لباس و پلاکش هم رحم نمیکنند آنها را هم میبرند و اینگونه میشود که اسماعیل، همچون مولایش حسین دعوت حق را #لبیک میگوید...
✍نویسنده : #زهرا_حسینی
🌷به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_اسماعیل_غلامی_یاراحمدی
📅تاریخ تولد : ۱۲ دی ۱۳۵۲
📅تاریخ شهادت : ۲۹ آبان ۱۳۹۸
📅تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : لرستان، خرم آباد، آرامستان صالحین
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی