eitaa logo
گرافیست الشهدا🎨
1.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
214 ویدیو
1.4هزار فایل
بنام 🍁خدا بیاد🌿 خدا برای🌹خدا کپی بدون تغییر با ذکر اللهم عجل لولیک‌الفرج حذف #لوگوی روی عکس و #اسم_نویسنده متن ها #حرام است حذف لینک و هشتک از #متن ها مانعی ندارد تبادل و تبلیغ نداریم خادم @Zare_art https://www.instagram.com/ammarabdi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
☆دلنوشته خواهرشهید دهقان در پست اینستا گرامشان☆ . (هوالحَقُّ المبین) همیشه روضه شنیده ایم اما دیدنش هم عالمی دارد.... . . صحنه اول: محمدرضا از سوریه تماس گرفته؛ پشت تلفن التماس میکند: _مامان!توروخدا دعا کن شهید بشم. _تو خالص شو، شهید میشی. _به خدا دیگه خالص شدم،دیگه یه ذره ناخالصی تو دلم نیست. _پس شهید میشی. _حالا که راضی شدی دعا کن بی سر برگردم... . . صحنه دوم: مهمان معراج شهدا شدیم.قرار شد بدن پاره جگرمان را تحویل بگیریم و وداع کنیم.بعد از چهل روز دلتنگی،با خودم گفتم محکم در آغوشش میگیرم و التماسش میکنم که سلام و ارادت و دلتنگی مرا به سیدالشهدا برساند.اما... _به سینه اش دست نزن. _نمی شود در آغوشش بگیری. _صورتش را آرام ببوس و اذیتش نکن. _به سرش زیاد دست نزن. مضطر به روی ماهش نگاه کردم و پرسیدم:برادر! چه کردی با خودت؟؟؟؟ . . صحنه سوم: شب قبل از تشییع است.مادر بی تاب شده،قرار ندارد. دست به دامان شهدای کهف الشهدا شدیم.مادر با همرزم محمد رضا در کهف خلوت کرده: _بگو محمد چطور شهید شد؟ _بگذرید... _خودش گفت دوست دارد بی سر برگردد. _همانطور که دوست داشت شد؛بی سر و اربا اربا... . . صحنه چهارم: برای بدرقه اش نشسته ایم کنار منزل جدیدش. آرام در خاک خفته.بی ترس و بی درد و آرام... متحیر ایستاده و این پا وآن پا میکند، _پس چرا تلقین نمیخوانی؟ _بازویی نیست که تکان دهم و تلقین بخوانم... حالا میدانیم اربا اربا یعنی چه،ذبیح یعنی چه،خَدُّالتریب یعنی چه،شکستن صورت یعنی چه،ازتو ممنونم که به اندازه بال مگسی،درد سیدالشهدا را به ما چشاندی،گوارای وجودت نازنینم. . آسان و سختِ عشق،سواکردنی نبود! ما نیز مهر و قهر تو در هم خریده ایم...
این روز ها گاهی دلم میشود. آشفته ام و مرهم دردم است و تفکر... 🔻 . 🤔قدم میزنم و و خیال و اندیشه‌ی درمانده ام را می دهم به سوی آن روز! راستی چقدر او من بود... 😞 . مقابل مربی اش قد علم کرده بود و مقتدرانه با زبان شکرینش، سخن می گفت:" درسته بابای من شده اما می خوام بدونن که منم دارم. می خوام دیگه کسی..." 😔 . برد. گوش هایم را از شنیدن مابقی اش کردم. 😭 . او چه می گفت؟! . دیدم و شنیدم و احساسم شد. 😖 . خوردم به برخی بزرگ نمایان و بالیدم بر مردی برخی کودکان. . کسانی چون اویی که به تا به حال تنها چهار بار شعر برایش خوانده اند. 😞 . فرزند یکی از همین هایی بود که می گویند برای رفته اند. 😔 . حقیقتا چه باید گفت؟ نمی دانم... . شاید باید بیایند و هزاران مثل اویی را به بنشینند تا حرفمان، و آرمان هایمان را کمی بفهمند. 😕 . یادم به خودم افتاد، من هم پدرم شده بود. اصلا همه‌ی آنهایی که قهرمان رویاهای کودکانه شان، مرهم زخم ، پدرشان، به گفته‌ی مادر، آن بالا نزد خدا است؛ چیزی شبیه این ماجراها داشته اند و دارند و خواهند داشت زیرا هایمان هنوز ادامه خواهند داشت... ✌️ . راستی اسمش چه بود؟ . مربی صدایش زد امیرحسین... . ! . به قلم: Zahra._.Mahdiar@ .
﴾﷽﴿ . دل توی دلش نبود. ۵۴ روز بود که روح‌الله را ندیده بود. دلش پر می‌کشید برای اینکه یک بار دیگر چهره‌ معصوم او را ببیند. اصلا قیافه اش را از یاد برده بود. . آرام و قرار نداشت تا به او برسد. دیگرانی که خبر داشتند، دوست داشتند این وصال به تاخیر بیفتد. نگران حال زینب بودند! می‌ترسیدند طاقت نیاورد!!! . بلاخره زمان وصال رسید‌. چشمان زینب به اشک نشست. این چهره‌ی روح‌اللهی نبود که ۵۴ روز پیش به سوریه فرستاده بود. دست به سمت صورتش برد که صدای مسئول معراج درآمد: «خانم لطفا به صورتش دست نزنید» . بر اثر انفجار انگار صورتش پخته شده بود!😭 . دلش گرفت. بغض گلویش را می‌آزرد. سرش را نزدیک صورتش برد و گفت: « بخدا قسم که منم جز نمی‌بینم، چقدر شدی . درسته من تو رو اینجوری نفرستادم، نداشتم که اینجوری برگردی، اما به نظرم خیلی شدی. » . به مناسبت سالگرد شهادت شهید روح‌الله قربانی ❤️ .
•||مے دانیـد!! بِین↜خُودِمـاݩ‌بِمـانَد گـاهے°•○ ••دلمـان مےخواهَـد||√ °💔ـدِلِ‌شماهَـم‌بـرای‌ما‌تَنگـ‌شَود... ! ••°ࢪاه↶ گُم ڪࢪده ایم😔/° به مناسبت سالگرد شهادت شهیـــد قدیــــر سرلک✨ . .
🌹 ❤️ میثــــــــــم مُـدواری . 🔻 قسمتی از وصیت نامه 🔻 . بی بی جان من حقیر رو و آلوده دستانم خالی است و چیزی ندارم که در طبق قرار دهم و تقدیمشان کنم جز این آلوده و ناقابل خود که اگر شما فرمائید رو خواهم شد و اگر نه که من رو و خسران زده هستم. فقط ترا به خدا بی بی جان مگذارید که حقیرتان شرمنده برادرتان حضرت علیه السلام شوم مدافع حرم شما بودن ماست و مدال است . 💔 لا یمکن الفرار من عشق الحسین علیه السلام 👊 کلنا عباسک یا سلام الله علیها . ما زنده به آنیـــــم که نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست . عبد سراپا تقصیر میثم مدواری امضاء . 🔻به مناسبت سالگرد شهادت🔻 ❤️شهید میثم مدواری و شهید محمد حسین محمد خانی❤️ . .
••اگر آدم جوانے اش را براے خدا صرف ڪند جوانے اش ابدے مے شود...😌👌🏻 . ••خدایــ✨ـــا! . من از چیزهایے ڪھ دلم مے خواست؛ . برایم جاذبھ داشت؛ . بخاطر تو گذشتم . بخاطر تو نگاه نڪردم؛ . بخاطر تو نگفتم؛ . بخاطر تو از هواے خودم گذشتم، . بخاطر تـــ💚ــو ... . ••و تعداد این" بخاطر تو"ها... . اگر زیاد بشود، آن وقت ممڪن است آدم بھ جایـے برسد ...🙃 . یا حتے نَمیرد و شھــ🌷ـید بشود .. . 🔻به مناسبت ولادت جوانترین شهید مدافع حرم🔻 ❤️شهید سید مصطفی موسوی❤️ . 🌹 شهادت این شهید بزرگوار سه روز بعد از ولادت اوست .
🍃بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃 تا حالا شده به خودت بیای؟! . . . . . . ببینی چند دقیقه ست به یک عکس خیره شدی؟ . . بعضی عکس ها به خاطر جلوه های هنریشون عمق زیادی دارند... بعضی عکس ها به خاطر انسان هایی که داخلش وجود دارند... و یا آدمایی که بودند و دیگه الان دیدنشون محدود به تصویرشون میشه.. و عکس هایی که دنیای خاطرات رو واسه آدم یادآوری میکنه... عکس هایی که باهامون حرف میزنند... عکس هایی که خیلی متحرک تر و خیلی پر صدا تر از فیلم هستند.. وقتی عکس میگرفتیم فکرش رو نمیکردیم که ممکنه یک روزی کسی حتی با اینها معنویت کسب کنه... محمد شاید اگر میدونستی یک روزی انقدر عکسهات با ارزش میشن بیشتر از اینا عکس میگرفتی... . و شاید اگر میدونستی ممکنه این عکس ها هرکدوم مایه ی داغ و حسرت اطرافیانت بشه انقدر عشق ثبت لحظه هات نبودی!!! . . ..... . و شایدم این عکس ها بهونه ای هستند که وقتی به چهره زنده شهید نگاه میکنم حضورش رو بهتر درک کنم... . . محمد جوان بیست ساله ای مثل خیلی از جوان های بیست ساله جوانی کرد.. عشق بازی کرد.. رفیق بازی کرد.. ریسک کرد.. سلفی گرفت.. پیک نیک رفت... تفریح کرد.. شب زنده داری غیر از عبادت کرد.. اما.. شهادت رو خواست انتخاب کرد فدا کرد رفت . . . و ما باید شهید رو از جنس خودمون بدونیم تا بتونیم باورش کنیم.. حسش کنیم.. و به معرفت و راهش برسیم... . . . . . . 🌺 . . به مناسبت سالگرد شهادت . . .
دلتنگم! نمےدانم وقتی مےنویسم ! میتوانم عمق دلتنگےام را بیان کنم یا نه؟؟؟ مےخواهم بنویسم از رفیق شهیدم از مےخواهم بنویسم که سر بزنگاه آمد و... اکنون جزئی جدانشدنی از زندگےام شده است... از شهیدبابک مےگویم از کسی که تا زمان شهادتش نمےشناختمش و او ، خود، دست دوستی به سمتم دراز کرد... و وقتی از او نشانه خواستم ببینم مرا به دوستی قبول دارد یا این رفاقت، توهمی از جانب من است؛ نشانه ای فرستاد از رفاقت دوطرفه مان.... حالا این منمـــ با کوله باری از گناهان و چشمانی پر امـید به عنایات خداوند که فرمود: " شهدا نزدش روزی مےخورند" و رفاقتی از جنس ِ شهدا.... به امید اینکه این رفیق، آمین گوی دعاهایمان باشد.... من این روزها... سخت، دلتنگ رفاقتت هستم داداش . .
🍁: 🍃 به نام او 🌿که جایگاهش ❤️قلب من است . عشقی متعال 💗 . حسی وصف ناپذیر 💝 . 💞 دل هایی در هم آمیخته . ✌️ دو دوست، دو همراه، دو همسفر و دو همسر . همسرانی که روح شــ💑ــان در هم تنیده شده برای پرواز. . دل از هم می ستانند 👥 و دلدار هم میشوند و سرانجام دل هاشان را به دلدار حقیقی دل های عالمیان می سپارند 👆 ؛ از برای جاودانگی عشق شان. ❤️ . مرد ما عمار همت 💟 است و زن، سمیه فطرت ❣️ . 💠 اینجا، هم دوشی و هم جوشی و هم خروشی جاریست. . 🌱 اینجا، لبریز از لطافت ابریشم کلام خداست. . 🍂 اینجا، قرار خزان پا بر جاست. . 🎋 اینجا، مقربان عرش خدا از میان سادگی ها به پا می خیزند. . 🌲اینجا، سرزمین آشفته دلانی است که آخرین "دوستت دارم" هایشان موسوم گشته به "یادت باشد". ❤️❤️ . . . به مناسبت سالگرد شهید . 🖋 به قلم : زهرا مهدیار @Zahra._.Mahdiar .
❌هوا، 🌤... هوای دلتنگی 😔است. دلم سرگرم دنیا🌈 است .اما در چشم هایم اشک شرم 😭دارم.حال جامانده را دارم. شناسنامه ام دهن کجی می کند به حالم.. تو هم ۲۷ ساله بودی 👨‍🎓که مهر خوشنامی شهادت بر دل پاک و مومنت 💚حک شد... اما سال های بندگی تو کجا و سال های سیاه سراسر گناه من کجا ..🥀 . . دل عاشق به اهل بیت تو ♥️کجا و دل سر به هوای من کجا دنیا را محل گذر دانستی اما من سال هاست که یادم رفته است مسافرم منتظر ظهور امام زمان بودی اما من فقط به ظاهر منتظرم ✋ . اسم و تاریخ تولدِابدیت بر سنگ های حرم ارباب طلاکوب شد 😍اما تاریخ های تحول من در روضه های ارباب جاماند و فراموشش کردم ...🤐 مدافع حرم بی بی شدی اما من مدافع دلم هم نبودم ...😥 . . برایم دعا کن🙏🏻 ...نفس کم آوردم در این دنیای آلوده از گناه...🌊 دعا کن همانگونه که از عشق محبوب ، کادوهای تولدت بازنشده ماند و به دیدار حق شتافتی ، بیدار شوم از این خواب غفلت😴...هدیه توبه نصیبم شود..مادر ارباب شفاعتم کند ...شب جمعه 🌙⭐️بوی سیب🍎 بیچاره ام کند . ...در گودال قتلگاه ، عهدنامه بنویسم ، نذر ظهور امام زمان کنم .🌌 حر زمان شوم و برای آقا سربازی کنم.. برای این مضطر نادم امن یجیب بخوان ..😭🙏🏻 . . 📝نویسنده : طاهره بنائی . .
❗️آه.... . 👼کودکی در آرامش شب منتظر شنیدن قصه شیرین هر شبش است.🌛💫 . قصه📖 .قصه ی پدری است که از عشق حضرت زینب ، دیدار فرزند را فدای دفاع از حرم عمه سادات می کند .❤️ . مدافع می شود و پس از آن شهید🥀...و ۱۷ روز بعد از آن پدر می شود ..💔😔 . حلما جان آرام بخواب 🌝..پدرت در همین حوالی منتظر است بزرگ شوی 🌹...حلمای زمان شوی .و او افتخار کند به چنین دختری.❤️❤️ . حلما جان دعا کن برایمان که شرمنده خون پدرت نشویم ...😔😔 . . 📝نویسنده : طاهره بنائی . شهادت : ۱۲ آذر ۱۳۹۴ . .
🍁پاییز ... . 🍂پاییز ، بساطش را جمع می کند ، اما قاصدکِ خوش خبر از راه رسیده است. . برگ ها🍁 به یمنِ آمدنت بر زمین ، سجده شکر می کنند🍂 و فرش رنگینِ زیر پایت می شوند . آذر را سربلند کردی😍 و پاییز با آمدنت عاشق شد...❤️ . قصه ی عشق💚 را به زمستان هم آموختی ، همان روزی که برای ظهور قدم برداشتی ، مدافع شدی و با خون سرخت، عشق به معشوقِ حقیقی را بر کتابِ تاریخ ثبت کردی⏳دنیا و آدم هایش شاهد تولد دوباره تو بودند ... . در تقویم روزگار🗒، هجدهمین روز آذر به بقیه روزها فخر می فروشد وخبرِ به دنیا آمدنت ، سطرِ اولِ روزنامه ی ایثار می شود.📜 . برای تولدت، قلب ها ❤️را با عهدنامه روزی بدون گناه چراغانی می کنیم ..به یمن آمدنت ، کمیل هدیه می کنیم تا شاید خودمان بیدار شویم از این خواب حسرت.. 😔 برایمان دعا کن ، بهار دلمان ، از پاییزِ عاشق غافل شد و میزبان زمستانِ گناه شد😓😓 ..برای بهارِ ایمانمان دعا کن.. . تولدت مبارک مرد پاییزی🍁❤️ . ✍️به قلم طاهره بنائی(منتظر ) . . ❣️به مناسبت تولد شهید 💕 . .
❤️ نبل الزهرا ... 🌤 نشان 🌈 نه بلکه الگوی 💪 شیعی است در برابر یورش تفکرهای پوسیده 😓 و متعصب. آنقدر یک تنه پیش رفتیم که باعث شده‌ایم تفکرات‌مان در خودمان بماند 😔 و سینه‌به‌سینه بچرخد و نکند😖 . باید زد 📢 که ایها الناس طریقتی جز طریق 💞 گره‌گشای نیست، جز راه علی مسیری گره به کار نمی‌اندازد و او را به زانو در نمی‌آورد.👊 . حال وقتی همه می‌نشستند😧 و پاها سست می‌شد و نفس‌ها می‌کشید و قلب‌ها برای تپش طلب می‌کرد 😔تنها کسانی ماندند که به حرف خدا گوش دادند ❤️و (لاتَخَف‌ْ...) حال ما شیعیان علی به مرام 💓 پشت به دشمن نمی‌کنیم. چرا که دنیا برای ما حصار است 😭 و زندگی طناب‌دار و هوای عامل خفگی 🌉. آرزوی همه ما بوده و هست😭💔 و می‌جنگیم چون نه حال اسیری داریم نه طاقت 💔. می‌جنگیم چون رمقی نمانده برای پاهای تاول زده، فریادی نمانده برای چپ نگاه کردن به اسیر برای کنیزی.😔 . نبل الزهرا فوران🌠 حسین‌بن‌علی است برای آزادی نه کبودی بازو و بسته 😭 نبل‌الزهرا 4 سال بود 😞، در حصر گرگ‌صفتانی که تاریخ و فردا هم رنگ‌شان را نخواهد دید. 👌 . و اما ما 40 سال است محاصره‌ایم 💪، حصار کفتار‌هایی که خون سامری در رگ‌هایشان زوزه می‌کشد. . خنجر خورده از روباه‌های خوش‌ خط‌وخال و دم مخملی اما تکیه داده‌ایم 👊 به ستون و ارادت به علی خون از دست داده‌ایم و چشم‌هایمان سیاهی می‌رود اما امید داریم به آینده‌ سبز 🍃 فَأِنَّ مَعَ العُسْرِ یُسْرا . ✍️ نویسنده: . 🌅 حماسه نبل الزهرا . 📇تاریخ انتشار طرح : ۱۳۹۸/۱۱/۲۹ . .
🍃 به نام او 🌿که جایگاهش ❤️قلب من است . عشقی متعال 💗 . حسی وصف ناپذیر 💝 . 💞 دل هایی در هم آمیخته . ✌️ دو دوست، دو همراه، دو همسفر و دو همسر . همسرانی که روح شــ💑ــان در هم تنیده شده برای پرواز. . دل از هم می ستانند 👥 و دلدار هم میشوند و سرانجام دل هاشان را به دلدار حقیقی دل های عالمیان می سپارند 👆 ؛ از برای جاودانگی عشق شان. ❤️ . مرد ما عمار همت 💟 است و زن، سمیه فطرت ❣️ . 💠 اینجا، هم دوشی و هم جوشی و هم خروشی جاریست. . 🌱 اینجا، لبریز از لطافت ابریشم کلام خداست. . 🍂 اینجا، قرار خزان پا بر جاست. . 🎋 اینجا، مقربان عرش خدا از میان سادگی ها به پا می خیزند. . 🌲اینجا، سرزمین آشفته دلانی است که آخرین "دوستت دارم" هایشان موسوم گشته به "یادت باشد". ❤️❤️ . 🍃به مناسبت سالروز تولد شهید . 🖋 به قلم : . تاریخ تولد : ۴ اردیبعشت ۱۳۶۸ . تاریخ شهادت : ۵ آذر ۱۳۹۴.حلب . مزار : قزوین . زمان انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ .