eitaa logo
گرافیست الشهدا🎨
1.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
214 ویدیو
1.4هزار فایل
بنام 🍁خدا بیاد🌿 خدا برای🌹خدا کپی بدون تغییر با ذکر اللهم عجل لولیک‌الفرج حذف #لوگوی روی عکس و #اسم_نویسنده متن ها #حرام است حذف لینک و هشتک از #متن ها مانعی ندارد تبادل و تبلیغ نداریم خادم @Zare_art https://www.instagram.com/ammarabdi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃پلک شهریور نیمه باز بود که به گشودی. سومِ شهریور ۱۳۲۱، در شهری به همسایگی امامِ مهربانی ها، . . 🍃نامت را گذاشتند و این سرآغازی شد برای درک بازی هایت. . 🍃به گمانم تمام احوالاتِ خوبت در سایه سارِ نامِ بلندت، بهتر لمس میشود. . 🍃همیشه مراقب نگاهت بودی و این کاری کرد که در روزهای نبودنت، کسی نگاه به ندوزد، حتی زمانی که دیوار خانه ریخته بود!! . 🍃و چه است شهری که مردانش، و سربه زیر باشد.👀❌ . 🍃کمی با ما راه بیا، برایمان بگو چه کردی؟ چه گفتی؟ چه خواستی؟ که اجابتش هم صحبتی با حضرت مادر شد؟!🤔 . 🍃بعید میدانم کسی از راه گشایی مادر بی خبر باشد؟! . 🍃در آن وهم انگیز، میان تلّ های خاکی، با دلی مضطر سر بر گذاشتی و ندا از به گوشَت رسید که از این سو بروید.👈 . 🍃تو خاصی...! یعنی باید بود که خواهری چون زینب(س)، خود برای بیاید. مگر غیر از این است که فرمود: ما کسانی که برادرمان را می‌کنند تنها نمی‌گذاریم؟ . 🍃به گمــ🤔ــانم باید برای پی بردن به رازت، پی به ارتباطت با حسین(ع) برد. . 🍃تو عجین شده با این خانواده ای. 🍂مورد عنایت 🙂 🍃 همچو مادر😣 🍂بی سبب نیست چندین سال هیچ نشانی از تو نداشتیم. 🍃 رفته رفته شبیه معشوق می‌شود و تو چه خوب شکل مادر شدی. . 🍃سال‌ها گمنامی و بی‌نشانی... و در آخر سهم ما از تو، یک ، صفحاتی و بادگیری که جسمت را به آغوش داشته. . 🍃سال‌هاست ، به پاس ۲۵ سال میزبانی از جسمِ نازنینت سرشار از عطر و بوی توست. . 🍃کمی با ما راه بیا‌‌.، دعایمان کن عبدِ حسین شویم؛ جان برکف برای (ع) و در آخر سر بر دامان حسین چشم از این عالم ببندیم.😞 . رسم عاشقی را خوب بلدی، دعا کن گرد قدم‌هایت بر سر و روی ما هم بنشیند. . ❤️ السلام علی الحسین❤️ . ✍️نویسنده: . به مناسبت شهادت . 📆 تاریخ تولد: ۳شهریور ۱۳۲۱ تربت حیدریه . 📆 تاریخ شهادت: ۲۳اسفند ۱۳۶۳ عملیات بدر . 📆 تاریخ انتشار طرح: ۱۳۹۸/۱۲/۲۱ . محل دفن: بهشت رضا💛 .
◾️ابواء، نام شهری که هفتمین امام از طایفه‌ی ۱۴ معصوم، به گشود تا بار دگر دنیا متحیر شود. طفلی کوچک که با آمدنش به این جهان، بارق تر شد. . ◾️قلم ز خجالتِ این همه جهان به این امام معصوم، دگر حتی جوهر هم ندارد از بهر نوشتن، با دل می‌نویسد.😔 . ◾️حُکام ظالمی که با افکار سعی در فرو ریختن امام معصوم‌مان داشتند، اما دریغ ازحتی کوچکترین عیب و پلیدی. . ◾️اما او طنین‌ش بود و بدان، بد اندیشان را با و احسان بیکران خویش تربیت می‌نمود. . ◾️معصومی که صوت قرآنش در خلوت تاران، گیتی جهانیان را مُنَوَر و عاشق خدایشان می‌کرد. امامی که را برایش لقب گذاشتند، مانند خُلق بهشتی‌اش، بردبار و صبور. . ◾️و آنگاه که حُکام دست به شکنجه‌هایی زدند. شکنجه هایی که چشمه‌ی جوشان را، به راه می‌انداخت، که چگونه می‌توان این سخت بر بدن امام برخورد کند؟ . ◾️و در آخر، حُکام ظالم از جمله ، به این نتیجه رسید که امام آن چنان پاک و بود، که روز به روز به عظمت‌شان اضافه می‌شد و شیعیان بیشتری حُب آن را در می‌پر وراندند، با سم های پنهانی در خرما امام مظلموم‌مان را به رساندند.😢 . ◾️اما گویا باطل کرده بود. زیرا که فقط توانست امام مظلومان را به شهادت برساند، او هیچ وقت نتوانست حُب را به امام از بین ببرد.❤️ . به مناسبت . ✍نویسنده: .
🍃به نام قرار بی قراران🍃 . فتوا صادر شد: «مولف کتاب آیات که علیه اسلام و و ؛ تنظیم، چاپ و شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به می‌باشند. از غیور می‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعا آن‌ها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود است ان‌شاءالله.» . 🍃و این بار برخواسته از سرزمین سدرهای سبز، مظلومانه فدا می شود. . 🍃در این درگه، زمان و مکان معنا ندارند، تفاوتی میان ، ، و حتی یافت نمی‌شود. . 🍃مگر نه اینکه " محور و گمراهی، و افکار انسان است." ؟♥️ . 🍃آری! اینگونه است که مصطفی محمود، از خیابان های سرد ، می‌پوشد و به آرام خانه‌ی عشق (ع)، پناه می‌جوید. او راه نگاه به سوی دارد، به سوی پیر غلام حسین(ع). . 🍃مصطفی محمود، لندن را به خویش مبدل می سازد و از خونش، رایحه ی متصاعد می شود. آری! اینگونه است. . 🍃ما نیز باید کربلای وجودمان را بیابیم و آن دم که ولی اشارتی کرد، فرمانش را به جان پذیریم. . به مناسبت تولد . ✍نویسنده: . 📆تاریخ تولد: ۱۲ فروردین ۱۳۴۷ گینه کوناکری . 📆 تاریخ شهادت: ۲ محرم ۱۳۶۸ لندن . 📆 تاریخ انتشار: ۱۱فروردین ۱۳۹۹ . 🥀 مزار: جنوب لبنان .
🍃شهادت ، کتابِ است و صفحات این کتاب .خواندن هر صفحه اش جدیدی است و به یاد ماندنی و با دقایقی بر عمر بر باد رفته خویش می شود به رسید‌‌‌. . 🍃فرقی نمی کند ارتش باشد یا سپاه .اما انتهای آرزوهای یک بسیجی می شود از . . 🍃محسن قوطاسلو ، تکاور تیپ ۶۵ با تمام غروری که نسبت به ارتشی بودن خود داشت اما همیشه خود را بسیجی می دانست . . 🍃اخلاص و خوبش ، از خاطرات به یاد مانده در ذهن اطرافیان است. . 🍃به نیت بی بی زینب راهی شد و مدافع. حتی پس از پایان ماموریتش عشق به اهل بیت و او را ماندگار کرد .نگاهش به بود و شهادت در هایش هویدا . . 🍃سرانجام ، در یک محور عملیاتی، یک تنه در مقابل تروریست ها ایستاد وب آرزویش رسید و اولین شهید ارتش شد. . 🍃حالا پنجشنبه ها به بهانه ایستگاه صلواتی شب را کنار مزارش به صبح می رساند و مادرش به رسم حضرت ، مهر را فدای در مقابل رضای خداوند می کند. . 🍃ای شهید ... 🍃در سرزمین ، در باتلاق گمراهی زمین گیر شدیم. دست به سویمان بگشا‌. . 🍃در سختی های دنیا کم آورده ایم بگو چگونه خم به ابرو نیاوریم و راضی شویم به او‌.. . 🍃برایمان دعا کن . باش .هنوز دل هایی هستند که دنیا را تاب ندارند و آرزوی دارند. . ✍نویسنده: . به مناسبت شهادت . 📅تاریخ تولد: ۷بهمن ماه۱۳۶۹ . 📅تاریخ شهادت: ‌۲۱فروردین۱۳۹۵ . 📅تاریخ انتشار:۲۲فروردین ۱۳۹۹ . .
🍃عشق مهمان مقدسی است و قلب ، میزبان مهربانی. که باشی ، جان تازه میگیری از وجودش . . 🍃گاهی دل با شنیدن ای ، ذکری هم چون .یارقیه . یازهرا .می لرزد و ناگهان می بینی عاشق اهل بیت شده ای. . 🍃صادق عاشق (س) بود.برای ازدواجش شرط کرد شریک زندگی اش حتما از سادات باشد. با یک بانوی سیده کرد. به قول همسرش در جلسات هم حرف از شهادتش بود. . 🍃به یاد از همسرش خواست تا در روز عقد برای شهادتش دعا کند... پس از بله گفتن، و شهیدی هم اسم ، دل عروس خانم را به بازی گرفت و او برای نیمه گمشده اش که به تازگی پیدا کرده بود با اشک دعای شهادت خواند. . 🍃با شهادت ، چهره آقای خانه ،حسرت های دل اش را رسوا کرد و آنجا بود که همسرش فهمید خودخواهی است صادق را فقط برای خودش بخواهد. . 🍃برات کربلای نوکر ارباب در امضا شد .همسرش نامه ای نوشت و به جدش قسم داد که پاره تنش به آرزویش برسد و از اهل کربلا خواست که همچون شهد شیرین شهادت نصیب رفیق زندگی‌اش شود .نامه را به او داد تا در حرم امانتی را به صاحبش بسپارد. . 🍃صادق عاشق بود و همسرش عاشق صادق .می گویند دعای عاشق ها در حق هم می شود. راه شهادت برایش باز شد. . 🍃در اسفند ماه عازم سوریه شد . همسرش لحظه وداع ،در حضور وابستگی ها و دوست داشتن هایش، او را با قرآن بدرقه کرد. می دانست او رفتنی بود .ندایی در درونش می گفت: من با دو خویشتن دیدم که می رود. . 🍃۵۷ روز برای مرد زندگیش دعا کرد .گریه کرد.در ذهنش بارها مراسمی را تصور کرد که با حضور یار سفرکرده و خودش و خدا برگزار می شود.اما همین ۵۷ روز کافی بود برای کبوترمدافع حرم. . 🍃بعضی آدم ها اهل زمین نیستند فقط می آیند تا تلنگری باشند برای آن ها که قلب هایشان، زمین گیر شده است.صادق عدالت اکبری هم اهل همین بود. . 🍃 مراسم ‌ ،استقبال همسرش با لباس سفید و بی قراری دوستانش ، دلهای بسیاری را منقلب کرد . . 🍃عاشق به رسید... حال یک سنگ قبر، لبخند زیبای یک با دنیایی دلتنگی،قصه عشق را برای ساکنان زمین روایت می کند.. . 🍃راستی شهید عاشق. خوش به حال اردیبهشت که هم آمدنت را شاهدبود هم رفتنت را ... . ✍نویسنده: . ☘به مناسبت سالروز تولد شهید . 📅تاریخ تولد : ۲ اردیبهشت ۱۳۶۷. آذربایجان شرقی . 📆تاریخ شهادت : ۴ اردیبهشت ۱۳۹۵.دلامه سوریه . 📅تاریخ انتشار: ۱اردیبهشت ۱۳۹۹ . 🥀مزار : تبریز .
🍁شهر را زرق و برق ها دوره کرده اند! رنگ به رنگ،مدل به مدل گویی ها خودشان را گم کرده اند!😔 . ☘صدایِ خنده هایی که میانِ بوقِ ماشینها گم می‌شود؛ حواس را پرت می‌کند!! خیلی وقت است در سطحِ شهر، ها آرام و قرار و ندارند!! مدام در پیِ رنگ و لعابِ تازه ای، در کاسه می‌چرخند و مشتاقانه جدیدترین ها را دنبال می‌کنند.هرچه بیشتر؛ تر😔 . 🍁گاهی تشخیصِ از سخت می‌شود! لباسها، چهره ها، طرز راه رفتن و حتی صحبت کردنشان هم رنگ و بویی از مردانگی ندارد!🤔 . ☘پدری در آسمانها می بیند و خونِ دل می‌خورد💔 . 🍁کمی آنطرف تر؛ ایستاده ای متفاوت با همه!! سیاهیِ چادرت از هر رنگ و زرق و برقی خیره کننده تر است! آنقدر خیره کننده که چشم های را می‌زند😐 . ☘با می‌گذری و انگار نه انگار که طعنه ای در هوا برای تو رها شده است! با طمانینه می‌روی، نه صدای خنده ات حواسی را پرت می‌کند و نه رنگ و لعابِ صورتت چشمی را همراه! . 🍁گویی مردها هم از عبور تو در آرامش اند...زیبایی ات را دست‌مایه جلب نگاه نکرده ای! و نگاه ها را به زمین می‌دوزد🙂 . ☘تمامِ شهر ماتِ توست اما بی هیچ توجهی می‌گذری! حتی راه را برایت باز می‌کنند؛ همانهایی که کارشان بستنِ راهِ عروسکهاست!😶 . 🍁در انتهای مسیرت؛ آنجایی که زمین را به آغوش می‌کشد؛ مردی با خنده نظاره گرِ توست...مردی از جنسِ پدر😍 . ☘گویی حضورِ زهرایی ات در میانِ شهر، قلبِ پر حرارتش را آرام کرده است...خندان است وقتی می‌بیند هنوز هم، میانِ این مردم دختری امانتدارِ بانوی آب وآیینه است💚 . 🍁دخترانِ حاج قاسم همگی از جنسِ ما هستند فقط کمی دورتر. سیاهیِ دلربایِ چادرت؛ دخترانِ حاج قاسم را به تلاطم می‌اندازد...همگی مثل همیم.🙂 . ☘زین پس ما و مردانمان و را حفظ می‌کنند. از این پس تمامِ شهر است...😍 🍁"گفتند مادرتان؟ گفتیم: 💚" . ⚘ . ✍نویسنده: .
🍃خدا را در دامنه کوه کرد بخاطر بند بند وجودش، شکر کرد بخاطر وجودش در در جهان (ع) می‌دانست کجا ایستاده و رو به کجا قدم برمی‌دارد. سپاس گفت خدا را بخاطر ، ، بند انگشتانش و دندان‌هایش......😔 . 🍂عرفه مجسم است که حسین برای خود می‌خواند و محاسنش با خیس می‌شود حال آنکه می‌داند چند منزل دیگر با خون می‌شود و رگ هایش بریده نه، با ۱۲ ضربه جدا می‌شود، می‌داند ‌هایش شکسته نه، خرد می‌شود، بریده نه، دزدیده می‌شود، می‌داند دندان‌هایش شکسته نه، بلکه با لب‌هایش بهم دوخته می‌شود.....😭 . 🍃آه حسین، درونم است که عطش زیاد می‌کند و تو را می‌خواهد و دنیا آب از من دریغ می‌کند حسرت دیدار نوشته بر یخ، که آب می‌شود. گفتند امسال حق نداریم؛ مولا جان میدانم رویم سیاه است و با هر گناه سیلی زده‌ام به صورتت اما گناه دارم، عزیز دلم به جان مادرت ، رحم کن و یکبار ویژه بیا، بیا تا شاید کور‌‌‌َم توانست رخ ماهت را سیر ببیند.😞 . را می‌خوانم اما سنگین است از خط به خط روضه خود خوانده‌ات.....😭 . ✍نویسنده: .