eitaa logo
کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
874 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
149 ویدیو
92 فایل
💡در شــــام شــــوم خــــواص کـــــور نــور بصیــــــرت عمـــــــارم آرزوست💡 🔮#مجری طرح اتحاد گروههای ولایی #عمـــاریون_رهبـــــریم @ilyan313 🚫#کپی برداری از #طراحی بنرها #کپشن ها و#تنظیمات کنفرانس ها بدون اجازه #جایز نیست @ammareyon
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄═┅═✧❁﷽❁✧══┅─ 🇮🇷 🇮🇷 ─══┅═༅🕊🕋🕊༅═══┅─ 🔍☆◁ 📖☆◁‌ 📖☆◁ 📖☆◁ ─══┅═༅🕊🕋🕊༅══┅┅─ 🗓◁‌تاریخ‌:/05/06 ⏰◁‌ساعت:19/00 🕹◁‌ارائه: 🗣◁‌طرح سوال: 🆔@ilyan313 🔮 ‎‎‎‎‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌🆔 @ammareyon 🆔 ‎‎‌@gh_karimi 🚫 برداری از و کنفرانس ها و ها و بدون اجازه و به هر نحوی‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌ ─═══༅𖣔🌺𖣔༅══┅─ 🇮🇷🇮🇷
─═┅┅═༅ 🕊🌘🌒🕊 ༅══┅─ ●◁در روز نوزدهم ذی الحجه سال ۶۰ قمری، کاروان امام حضرت امام حسین علیه السلام همچنان در منزل «خُزَیمِیه» که روز قبل به آنجا رسیده بودند به استراحت و تجدید قوا پرداختند تا شب هنگام به سمت منزل بعدی حرکت کنند. 🌴حضرت سیدالشهداء علیه السلام در مسیر مکه به کربلا ، از بعضی از منازل سریعاً عبور می کردند و در برخی از منازل به اندازه برداشت آب یا اقامه نماز توقف می کردند 🌖 و در برخی منازل مثل «خُزَیمِیه» چند شبانه روز توقف می کردند، که این امر دارای حکمت های فراوانی بوده است ؛ 🗯از جمله ...رعایت مسائل امنیتی و رسیدن برخی افراد که باید خود را به امام برسانند و همچنین ملاقات امام با افراد مهم و اثرگذار و حکمت های فراوان دیگر. ─═┅═༅𖣔1⃣6⃣𖣔༅═┅┅─
─═┅┅═༅ 🕊🌘🌒🕊 ༅══┅─ ⛺(11). 🗒در روز بیستم ذی الحجه سال ۶۰ قمری ، حضرت سید الشهداء علیه السلام پس از یک شبانه روز استراحت در منزل «خُزَیمِیه» به منزل «شُقوق» رسیدند. 🌴 «شُقوق» نام یکی از منزل‌گاه‌های مسیر مکه و کوفه است و به معناى ناحیه‌ ها می باشد؛ این منزل نزدیک کوفه و متعلق به بنى اسد بوده و به دلیل برخورداری از چاه ها و برکه های آب ، محل توقف کاروان ها بوده است. 👈برخی از مورخین گفته اند در این منزل بود که فرزدق، امام حسین علیه السلام را ملاقات نموده و خبر شهادت مسلم و هانی بن عروه را به آن حضرت ابلاغ کرده است ؛ البته تعداد بیشتری از منابع ، ملاقات امام عَلَيهِ السَّلامُ با فرزدق را در منازل دیگر بیان داشته اند. 🗯در برخی منابع هم آمده است که در این منزل، حضرت سیدالشهدا علیه السلام با مردى از اهل کوفه ملاقات نمود که آن فرد اوضاع نابسامان کوفه ، از جمله شهادت مسلم و هانی سلام الله را به امام عَلَيهِ السَّلامُ خبر داد. ─═┅═༅𖣔1⃣7⃣𖣔༅═┅┅─
─═┅┅═༅ 🕊🌘🌒🕊 ༅══┅─ ●◁ امام حسین عَلَيهِ السَّلامُ پس از شنیدن اخبار ناگوار کوفه ، این ابیات را بر زبان جاری فرمودند : فِـــــــان تکن الدّنیـــــــا تُعَـــــدُّ نفیسهً فـــــــدارُ ثـــــوابِِ الله اعلی و اَنبَــــــلُ و ِان تکن الابــــــــدانُ للمـــوتِ انشِئَتْ فَقَتْـــلُ امرءٍ بالسَیْفِ فی اللهِ افضـــــلُ و ان تکنِ الارزاقُ قِسْمـــــــاً مقّـــــــــدراً فقّلهُُ حِرْصُ المـــــــرءِ فی الرزقِ اَجْمَـــلُ و ِان تکُـــنِ الاَمـــــوالَ للترّکِ جمعُهــــــا فمــــا بالُ مَتـــــروکٍ به المَرءُُ یَبْخَــــــــلُ 🌀 در ترجمه‌ی لهوف همین سروده اینگونه به نظم آمده است: دنیـــا اگر به چشم لئیمان گران بهــــاست پاداش حق گران‌تر و برتر به چشم ماست گر بهـــــر مــ،ــرگ پیکر ما را سرشته‌اند در راه دوست کشته شدن افتخار ماست چون سهـــــم ما ز روزی دنیا مقدر است زیباتر آن که حرص طلب در دلش بکاست چون جمع مال عاقبتش ترک گفتن است مالی چنین بخیل شدن بهر وی چراست 🌧 امام عَلَيهِ السَّلامُ پس از بیان این ابیات ، اشک از چشمان مبارکشان جاری شد. ─═┅═༅𖣔1⃣8⃣𖣔༅═┅┅─
─═┅┅═༅ 🕊🌘🌒🕊 ༅══┅─ ⛺️(12). 🗒در روز ۲۱ ذی الحجه سال ۶۰ قمری ، حضرت سید الشهداء عَلَيهِ السَّلام پس از حرکت از منزل «خُزَیمِیه» و عبور از منزل «شقوق» ، به منزل «زَرود» رسیدند و در این منزل توقفی کوتاه نمودند . 🌴در همین این منزل بود که " زهیر بن قین بجلی " امام حسین علیه السلام را ملاقات کرد ؛ که با توجه به اهمیت این ملاقات، در "بخش دوم" همین قسمت ، به شرح آن خواهیم پرداخت، ان شاءالله. 🌖 منزل «زَرود» یکى از منزلگهاى مسیر مکه به کوفه بوده که در آن، قصر و حوض و برکه های آب بوده است ، این منزل منطقه‌اى‌ است ریگزار میان ثعلبیه و خزیمیه است و به خاطر شنزار بودنش، آب هاى باران را در خود فرو مى‌برد و به همین جهت، نام زرود ، یعنی بلعنده ، بر آن نهاده اند. ─═┅═༅𖣔1⃣9⃣𖣔༅═┅┅─
─═┅┅═༅ 🕊🌘🌒🕊 ༅══┅─ ●◁ 🌴 از مهمترین وقایع و اتفاقات منزل «زَرود» پیوستن "زهیر بن قین بجلی" است به حضرت سید الشهداء عَلَيهِ السَّلامُ ؛ 🗯گفته می شود که وی از هواداران عثمان بوده °البته این سخن محل مناقشه است و برخی از محققان ، عثمانی بودن زهیر را رد می کنند° ، زهیر در آن سال مراسم حج را به جای آورده بود و به کوفه باز می‌گشت. ☄ دو نفر از همراهان زهیر چگونگی پیوستن او ، به امام عَلَيهِ السَّلامُ را چنین نقل کرده‌اند..... ما با زهیر بن قین از مکه باز می‌گشتیم و در راه همراه با حسین عَلَيهِ السَّلامُ و همراهانش طی طریق می‌کردیم، چون حسین عَلَيهِ السَّلامُ در محلّی فرود می‌آمد، ما در جای دیگری فرود می‌آمدیم! اما در بعضی از منازل ما هم به ناچار در همان محلّی فرود می‌آمدیم که حسین عَلَيهِ السَّلامُ در آنجا فرود آمده بود! 🌖در منزل «زرود» با زهیر نشسته و غذا می‌خوردیم که ناگهان فرستاده حسین عَلَيهِ السَّلامُ بر ما وارد شد و سلام کرد و گفت: "ای زهیر بن قین! حضرت ابا عبدالله الحسین عَلَيهِ السَّلامُ مرا به سوی تو فرستاده تا به ملاقاتش بروی." ─═┅═༅𖣔2⃣0⃣𖣔༅═┅┅─
─═┅┅═༅ 🕊🌘🌒🕊 ༅══┅─ ●◁همه دست از غذا کشیدیم و سکوت کردیم، در این هنگام همسر زهیر بانگ برآورد که: "سبحان الله! فرزند پیامبرصلوات الله تو را فرا خوانده و کسی را به دنبالت فرستاده و تو از رفتن خودداری می‌کنی؟! چه می‌شود اگر نزد او رفته و سخن او را بشنوی!" 👤زهیر از جای برخاست و به خیمه امام عَلَيهِ السَّلامُ رفت، طولی نکشید که مراجعت نمود در حالی که چهره‌اش از فرط شادی می‌درخشید. فرمان داد تا خیمه‌اش را برچینند و اسباب و لوازمش را بردارند و در جوار اردوی امام عَلَيهِ السَّلامُ چادر بزنند، ─═┅═༅𖣔2⃣1⃣𖣔༅═┅┅─
─═┅┅═༅ 🕊🌘🌒🕊 ༅══┅─ ●◁سپس به همسرش گفت....تو را طلاق دادم، زیرا دوست ندارم از من جز خوبی به تو برسد، من تصمیم گرفته‌ام که در مصاحبت حسین عَلَيهِ السَّلامُ باشم و جانم را فدای او کنم. 🗯سپس همسر خود را با مقداری آذوقه و مال با چند تن از عموزاده‌هایش همراه کرد تا او را به مقصد برسانند. ☄زهیر بعد از وداع با همسرش به همراهان خود گفت: "هر کسی از شما دوست دارد، با من بیاید، والاّ این آخرین دیدار ماست ─═┅═༅𖣔2⃣2⃣𖣔༅═┅┅─
─═┅┅═༅ 🕊🌘🌒🕊 ༅══┅─ ⛺(13). 🗒در این روز ، ۲۲ ذی الحجه سال ۶۰ قمری ، امام حسین علیه السلام به همراه اهل بیت مکرمشان علیهم السلام به منزل «ثعلَبِیَّة» رسیدند و در آنجا بار بر زمین نهاده و شب را در آنجا ماندند. 🌖مورخان حوادث و ملاقات‌هایی را در مدت اقامت امام در این منزل، ثبت کرده‌اند که مهمترین آنها دریافت خبر شهادت مسلم و هانی°رضوان الله علیهما° می باشد. 🌀 هانی. 👤حضرت سید الشهداء علیه السلام در حوالی منزل «زَرود» مرد شتر سواری را ملاحظه کردند که از سمت کوفه به سوی مکه رهسپار بود؛ امام علیه السلام ايستاد و منتظر رسیدن آن مرد شد ولی آن فرد وقتی آن حضرت را مشاهد نمود راه را كج كرده و گذشت ─═┅═༅𖣔2⃣3⃣𖣔༅═┅┅─
─═┅┅═༅ 🕊🌘🌒🕊 ༅══┅─ ●◁عبدالله بن سليمان و منذر بن مشمعل اسدی که با حضرت امام حسين علیه السلام در حركت بودند ، می گویند : وقتي كه ديدیم که امام عليه السلام ايستاد و آن مرد از راه كج كرد، خود را به او رساندیم و بر او سلام كرديم او جواب سلام داد ، به او گفتيم از چه خانداني هستی؟ گفت اسدي ، گفتيم ما دو نفر هم از بني اسديم، چه خبر داري؟ گفت: خبر اين است كه مسلم بن عقيل و هاني بن عروه بقتل رسيدند و ما ديديم كه برپاهای آن دو ریسمان بسته و در بازار می كشيدند. 👤 عبدالله بن سلیم و مذری بن مشمعل می‌گویند: بعد از گفت و گو با آن مرد اسدی ، حرکت کردیم تا به کاروان امام علیه السلام ملحق شدیم و همراه آنان به راه خود ادامه دادیم، تا اینکه در منزل «ثعلَبِیَّة» فرود آمدیم. در این منزل خدمت حضرت امام حسین علیه السلام رسیدیم و سلام کردیم و ایشان جوابمان را داد. آن گاه گفتیم: رحمت خدا بر شما باد؛ خبری داریم که اگر می‌خواهید آشکار و اگر می‌خواهید مخفیانه به اطلاع شما برسانیم. 🗯 حضرت نگاهی به اصحابش انداخت و فرمود: لازم نیست مطلبی از اینها مخفی باشد ─═┅═༅𖣔2⃣4⃣𖣔༅═┅┅─
─═┅┅═༅ 🕊🌘🌒🕊 ༅══┅─ ●◁گفتیم: آیا آن سواری را که غروب دیروز از رو به رویتان می‌آمد، مشاهده کردید؟ فرمود: آری؛ می‌خواستم از او مطلبی را بپرسم. گفتیم: ما اخبار او را برای شما گرفتیم ؛ او فردی از قبیله ما، بنی اسد، و شخصی با تدبیر و راستگو و دارای عقل و فضل بود. 🌀او می‌گفت از کوفه بیرون نیامده، مگر اینکه مسلم بن عقیل و هانی بن عروه را کشته دیده است. حتی دیده که بر پاهای آنان ریسمان انداخته و آنها را در بازار می‌کشیده‌اند. ☄در این هنگام امام فرمود: انالله وانا الیه را جعون و چند بار فرمود: رحمت خدا بر آنان باد. 🗣 گفتیم: شما را به خدا سوگند می‌دهیم که به خاطر جان خودتان و خاندانتان از همین جا برگردید که در کوفه یار و پیرو ندارید، بلکه بیم آن است که آنان دشمن شما شوند. 🗯 در این هنگام فرزندان عقیل بن ابی طالب  دگرگون شدند و گفتند: نه، به خدا سوگند تا انتقاممان را نگیریم یا همان‌طور که برادرمان به شهادت  رسید، طعم شهادت را نچشیم، آنان را رها نمی‌کنیم.  👤 امام حسین علیه‌السّلام نیز فرمود: بعد از آنها زندگی خیری ندارد 📄 البته منابع تاریخی دریافت خبر شهادت مسلم و هانی را در منازل دیگر هم ذکر کرده اند که به نظر می رسد این خبر دردناک را امام علیه السلام در چندین منزل و از افراد مختلف دریافت کرده باشند. 🕯پــــایــ،ـان قسمت دوم🕯 ─═┅═༅𖣔2⃣5⃣𖣔༅═┅┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ─═┅═༅🍃🌖🍃༅══┅─ جنــــــاب استــــاد سپــــاس فــــراوان ..خـــــدا قوت اجـــرتون با مولا سیـــــد الشهـــدا علیــــه الســـــــــلام ازهمــــــراهی همـــــه دوستــــان ولایی سپــــــاسـگزاریــــــم پـــایـــان قســـــــمت دوم التمــــــاس دعــــــای فـــــرج یا عـلـــــــــــی ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌ ─═┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅┅─ 🇮🇷 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄═┅═✧❁﷽❁✧══┅─ 🇮🇷 🇮🇷 ─══┅═༅🕊🕋🕊༅═══┅─ 🔍☆◁ 📖☆◁‌ 📖☆◁ 📖☆◁ ─══┅═༅🕊🕋🕊༅══┅┅─ 🗓◁‌تاریخ‌:/05/08 ⏰◁‌ساعت:19/00 🕹◁‌ارائه: 🗣◁‌طرح سوال: 🆔@ilyan313 🔮 ‎‎‎‎‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌🆔 @ammareyon 🆔 ‎‎‌@gh_karimi 🚫 برداری از و کنفرانس ها و ها و بدون اجازه و به هر نحوی‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌ ─═══༅𖣔🌺𖣔༅══┅─ 🇮🇷🇮🇷
─═┅┅═༅ 🕊🌘🌒🕊 ༅══┅─ ⛺(14). 🗒در روز ۲۳ ذی الحجه سال ۶۰ قمری ،حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام با اهل بیت و یاران خود به منزل «زُباله» رسیدند و شب را در آنجا استراحت کردند؛ سپس هنگام سحر، امام علیه السلام به جوانان امر کرد که آب بردارند و آماده حرکت شوند. 🌴 زباله روستای آبادی در مسیر عراق به حجاز بوده که حاجیان در آن منزل می‌کرده‌اند و در آن بازارهایی برای داد و ستد برقرار بوده و زمستان و تابستان دارای آب بوده است. این منزل میان واقصه و منزل ثعلبیه واقع شده است. 🌖 در این منزل پس از آنکه خبر شهادت مسلم بن عقیل، هانی بن عروة و عبد اللَّه یقطر ، برای امام ﴿عَلَيهِ السَّلامُ﴾ محرز شد ، آن بزرگوار ضمن اعلان این خبر به همراهانش ، بیعتش را از آنان برداشت. 🌀 آنگاه خطاب آنان فرمودند:...قَدْ خَذَلَنَا شِیعَتُنَا فَمَنْ أَحَبَّ مِنْکمُ الِانْصِرَافَ فَلْینْصَرِفْ غَیرَ حَرِجٍ لَیسَ عَلَیهِ ذِمَام ...پیروانمان ما را خوار کردند، هرکس می‌خواهد بازگردد باکی بر او نیست، بازگردد و ذمه و عهدی از ما بر او نخواهد بود. 👈 بر اساس نقل منابع تاریخی بعد از این سخنرانی ، عده ای در کنار حضرت سید الشهداء عَلَيهِ السَّلامُ مانند و عده بیشتری را خود را از امام عَلَيهِ السَّلامُ جدا کردند. ─═┅═༅𖣔2⃣6⃣𖣔༅═┅┅─
─═┅┅═༅ 🕊🌘🌒🕊 ༅══┅─ ⛺️(15). 🗒 در روز، پنجشنبه ۲۴ ذی الحجه سال ۶۰ قمری ،حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام با اهل بیت و یاران خود به منزل «القاع» رسیدند و توقفی کوتاه در آن داشتند؛ و پس از آبگیری به سمت منزل بعدی حرکت کردند. 🌴 " قاع " یعنی دشت و زمین هموار؛ منزل " قاع " از منازل مسیر کوفه به مکه است و بین منزل " زباله " و " بطن‌العقبه " واقع گردیده و به کوفه نزدیک بوده است ؛ این منزل دارای آب فراوان و آبادی و مسجد بوده است به همین دلیل کاروان ها در آن توقف می‌کردند. 🌖در این منزل پیری از « بنی عکرمه» به نام « عروه بن لوذان» امام حسین ﴿عَلَيهِ السَّلامُ﴾ را از این سفر بر حذر داشت. 👤امام حسین عَلَيهِ السَّلامُ فرمودند.... بر من امر پوشیده نیست. به خدا قسم اینها مرا دعوت کرده اند تا این که قلبم را از سینه به در آورند. هنگامی که دست به چنین کار زنند خداوند کسانی را بر آن ها مسلط کند که آن ها را خوار سازد و ذلیل ترین فرقه و امت ها گرداند.» سپس از آن جا گذشتند و به حرکت خود ادامه دادند. ─═┅═༅𖣔2⃣7⃣𖣔༅═┅┅─
─═┅┅═༅ 🕊🌘🌒🕊 ༅══┅─ ⛺️(16). 🗒در این روز ۲۵ ذی الحجه سال ۶۰ قمری ، حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام با اهل بیت و یاران خود به منزل «بَطْن العَقَبه» رسیدند و در این منزل استراحت نمودند. 🌴 منزل «بَطْن العَقَبه» برای کسانی که از کوفه به سوی مکه می‌رفتند بعد از منزل واقصه و قبل از منزل قاع واقع بود و چون گردنه باریکی بوده، به آن عقبه یا بطن عقبه می گفتند. 🌀 رویای امام حسین علیه‌السّلام در منزل «بَطْن العَقَبه» . 🗯حضرت سید الشهداء علیه‌السّلام به سبب خوابی که در منزل «بَطْن العَقَبه» دیده بودند ، خطاب به یارانشان فرمودند .....درباره خودم هیچ پیش بینی‌ای نمی‌کنم، جز اینکه کشته خواهم شد. گفتند: برای چه یا اباعبدالله؟ 👤امام علیه‌السّلام فرمود: زیرا در عالم رؤیا دیدم سگهای چندی به من حمله ور شده‌اند که بدترین و شدیدترین آنها سگی سیاه و سفید بود. •منظور از سگ سیاه و سفید شمر°لعنة الله علیه° است • 👈 برخی از مورخان ماجرای ملاقات و گفتگوی " عمرو بن لوذان " ، با امام حسین علیه السلام را در این‌ منزل بیان داشته اند ، که ما در منزل قبلی به ذکر آن پرداختیم. ─═┅═༅𖣔2⃣8⃣𖣔༅═┅┅─
─═┅┅═༅ 🕊🌘🌒🕊 ༅══┅─ ⛺️(17). 🗒 در روز ۲۶ ذی الحجه سال ۶۰ قمری ،حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام با اهل بیت و یاران خود به منزل «شَراف» رسیدند و شب را در آنجا توقف نمودند ، سپس امام علیه السلام هنگام سحر فرمان دادند که آب فراوان بردارند و آماده حرکت شوند. 🌴 «شَراف» به معناى بلندى و یکی از منزلگاه هاى میان مکه تا کوفه است و منطقه‌اى پر آب و درخت بود که در آن سه چاه آب جوشان و نیز چاههای کم عمق بسیاری بوده که آب باران در آنها جمع می‌شده است. 🌖 کاروان امام علیه السلام پس از حرکت از منزل " شراف " ، نیروی تحت فرماندهی حر را مشاهده کرد و کوشید که از دسترس آنان خارج شود؛ اما این کار میسر نشد و سرانجام در منزل " ذوحسم " سپاه حر به کاروان امام حسین علیه السلام رسید. 👈 شرح مواجهه امام حسین علیه السلام با سپاه در منزل پر ماجرای ذوحسم، ان شاءالله در قسمت بعدی خواهد آمد. ─═┅═༅𖣔2⃣9⃣𖣔༅═┅┅─
─═┅┅═༅ 🕊🌘🌒🕊 ༅══┅─ ⛺️(17). 🗒 در روز یکشنبه ۲۷ ذی الحجه سال ۶۰ قمری ، امام حسین علیه السلام به منزل «ذوحُسَم» در نزدیکی کوفه رسیدند. 🌴 هنگامی که کاروان به "ذو حسم" رسید، امام حسین علیه‌السّلام پیاده شد و دستور داد چادرها را برپا کردند. وقتی چادرها نصب شد، لشکریان کوفه رسیدند. 🌀آنان هزار نفر به فرماندهی حربن یزید تمیمی یربوعی بودند. حر و سوارانش در گرمای نیمروز رسیدند و در مقابل حسین علیه‌السّلام توقف کردند. 👤 امام حسین علیه‌السّلام و یارانش عمامه به سر داشتند و شمشیرهایشان را حمایل کرده بودند. 🌖در این هنگام حسین علیه‌السّلام به جوانان فرمود: این جماعت را آب بدهید و سیرابشان کنید و به اسب هایشان نیز آب بنوشانید. جوانان برخاستند و به آنها آب دادند تا اینکه سیرابشان کردند. 🗯 آن گاه ظرفها را پر از آب کرده، مقابل اسب‌ها گذاشتند. وقتی که اسبی سه، یا چهار یا پنج نفس از آن آب می‌خورد، آب را از مقابل او برمی داشتند و مقابل اسب دیگر می‌گذاشتند، تا اینکه همه اسب‌ها سیراب شدند ─═┅═༅𖣔3⃣0⃣𖣔༅═┅┅─
─═┅┅═༅ 🕊🌘🌒🕊 ༅══┅─ ●◁ 🌀هنگامی وقت نماز ظهر فرا رسید، امام حسین °علیه‌السّلام° به حجاج بن مسروق جعفی فرمود که اذان بگوید ، پس از اتمام اذان امام °علیه السلام° از خیمه خود خارج شد و بعد از حمد و ثنای خدا، فرمودند: 🗯ای مردم، این سخنم، عذر من به پیشگاه خدا، و اتمام حجت بر شماست؛ من به سوی شما حرکت نکردم، مگر زمانی که نامه هایتان به من رسید و فرستادگانتان نزد من آمدند °تا بگویند° که ما امامی نداریم؛ نزد ما بیا تا شاید خداوند در پرتو شما، ما را بر محور هدایت جمع کند؛ اینک اگر بر دعوتتان پایبند هستید من آمده‌ام، ☄و اگر عهد و پیمانی که موجب اطمینان من بشود، به من بسپارید به شهرتان وارد می‌شوم و اگر این کار را نکنید و ورودم را خوش نداشته باشید، برمی گردم به همان جایی که ازآنجا به سوی شما آمده‌ام. ─═┅═༅𖣔3⃣1⃣𖣔༅═┅┅─
─═┅┅═༅ 🕊🌘🌒🕊 ༅══┅─ ●◁ بر اساس نقل برخی منابع این سخنان را امام علیه السلام بعد از اقامه نماز ظهر بیان فرمودند.• 🌀در این هنگام امام حسین علیه السلام به مؤذن فرمودند که اقامه بگوید. پس از اینکه اقامه گفته شد، امام علیه السلام رو به حر کرد و فرمود: آیا می‌خواهی با یارانت نماز بخوانی؟ حر گفت: نه، ما با شما نماز میخوانیم. امام نماز جماعت را اقامه کرد. بعد به چادر خود بازگشت و اصحاب، اطرافش جمع شدند. 🗯حر هم به جایگاه خود بازگشت و به خیمه‌ای که برایش برپا کرده بودند وارد شد. عده‌ای از نیروهایش نزد او رفتند و بقیه نیروها به صف‌های خود برگشتند و هرکس لجام اسب خود را گرفت و در سایه اسبش نشست. ☄ هنگام عصر، امام حسین علیه‌السّلام فرمان داد که‌°کاروانیان° خود را برای حرکت آماده کنند؛ سپس °از خیمه خویش° بیرون آمد و به منادی اش دستور داد که وقت عصر را اعلام کند و اقامه عصر را بگوید؛ سپس امام جلو ایستاد و با افراد قوم °یعنی یاران خود و افراد حر° نماز خواند ─═┅═༅𖣔3⃣2⃣𖣔༅═┅┅─
─═┅┅═༅ 🕊🌘🌒🕊 ༅══┅─ ●◁ 🌀بعد از سلام نماز، امام حسین علیه‌السّلام رو به حر و افرادش کرد و بعد از حمد و ثنای خدا فرمود: ‌ای مردم! اگر شما پارسایی پیشه کنید و حق °حکومت° را برای اهلش بشناسید، برای خدا رضایت بخش تر است. 🗯ما اهل بیت، از اینهایی که ادعای چیزی را دارند که از آن آنها نیست و در میان شما به ظلم و ستم رفتار می‌کنند، به امر حکومت سزاوارتریم. ولی اگر ما را نمی‌پذیرید و نسبت به حق ما جاهل هستید و نظرتان غیر از آن چیزی است که در نامه هایتان نوشته شده بود و فرستادگانتان بر اساس آن نزد من آمدند، از نزد شما برمی گردم! 🗣حر گفت .... به خدا سوگند ما از این نامه‌هایی که می‌گویی خبر نداریم! امام حسین علیه‌السّلام فرمود: ‌ای عقبة بن سمعان: آن دو خرجینی که نامه‌ها در آنهاست بیاور. عقبه دو خرجین پر از نامه را آورد و پیش روی آنها به زمین ریخت. حر گفت: ما جزو کسانی که برای شما نامه نوشته‌اند نیستیم. ما مامور هستیم وقتی که به شما رسیدیم از شما جدا نشویم، تا اینکه شما را نزد عبیدالله بن زیاد ببریم. ☄امام حسین علیه‌السّلام فرمود..... مرگ از این کار به تو نزدیک تر است. آنگاه به اصحابش فرمود: برخیزید و سوار شوید. آنان سوار شدند و منتظر ماندند تا اینکه زنان هم سوار شدند. سپس امام فرمان برگشت را صادر کرد؛ ولی هنگامی که خواستند برگردند، سپاه حر، مانع از برگشتن آنان شد. حسین علیه‌السّلام به حر گفت: مادرت به عزایت بنشیند! چه می‌خواهی ─═┅═༅𖣔3⃣3⃣𖣔༅═┅┅─
─═┅┅═༅ 🕊🌘🌒🕊 ༅══┅─ ●◁ حر گفت: به خدا قسم اگر در میان عرب غیر از تو کس دیگری در چنین وضعی که تو به سر می‌بری، این جمله را به من میگفت، از جواب او صرف نظر نمیکردم؛ هرچه می‌خواست بشود؛ ولی به خدا قسم درباره تو چاره‌ای ندارم، جز اینکه مادرت را به نیکوترین وجه یاد کنم! 👤 امام حسین علیه‌السّلام گفت..... پس چه می‌خواهی؟ 🗣حر گفت..... به خدا قسم میخواهم تو را نزد عبیدالله بن زیاد ببرم. 👤امام حسین علیه‌السّلام فرمود....در این صورت به خدا قسم من از تو پیروی نمیکنم. 🗣حر گفت...بنابراین من نیز تو را رها نمی‌کنم! این کلام سه مرتبه بین آنها ردوبدل شد. وقتی که سخن میانشان به درازا کشید، حر گفت: من به جنگ با شما مامور نشده‌ام؛ بلکه مامورم که از شما جدا نشوم تا شما را وارد کوفه کنم. حال اگر نمی‌پذیری راهی را انتخاب کن که تو را نه به کوفه برساند و نه به مدینه بازگرداند، تا اینکه من به ابن زیاد نامه بنویسم. یا اگر خواستی شما به یزید بن معاویه یا عبیدالله بن زیاد نامه بنویس، تا شاید به امید خدا دستوری بیاید و مرا از مبتلا شدن به کار شما رها کند. 🌀 از این رو امام حسین علیه‌السّلام با اصحابشان به سمت منزل «عُذَیبُ الهِجانات» حرکت کردند و حر نیز آنها را همراهی نمود ؛ بین " ذی حسم " تا " عذیب " ۳۸ میل °هر میلی معادل دو کیلومتر است.° فاصله بود. ─═┅═༅𖣔3⃣4⃣𖣔༅═┅┅─
─═┅┅═༅ 🕊🌘🌒🕊 ༅══┅─ ⛺️(18). 🗒در روز ۲۸ ذی الحجه سال ۶۰ قمری ، امام حسین علیه السلام به همراه سپاه "حر" ، به منزل «عُذَیبُ الهِجانات» رسیدند. 🌴 عُذَیبُ الهِجانات نام یکى از منزلگاه های نزدیک کوفه و به معناى آن آب خوشگوار است که آب ، برکه ، چاه و خانه‌ها و قصر و مسجدى داشته و پاسگاهى هم در آنجا بوده که محل نگهبانى براى ایرانیان بوده است. 🌖 در این منزل "مجمّع " و " طِرّماح " و " نافع " به امام حسین ، علیه السلام، ملحق شدند ؛ حر بن یزید ریاحی قصد داشت آنها را دستگیر کند یا برگرداند که امام فرمود: آنها اصحاب من هستند و حر مانع نشد. 👈بنا بر برخی اقوال ، در این منزل بود که خبر شهادت قیس بن مسّهر صیداوی را به ان حضرت دادند ─═┅═༅𖣔3⃣5⃣𖣔༅═┅┅─