eitaa logo
کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
875 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
145 ویدیو
92 فایل
💡در شــــام شــــوم خــــواص کـــــور نــور بصیــــــرت عمـــــــارم آرزوست💡 🔮#مجری طرح اتحاد گروههای ولایی #عمـــاریون_رهبـــــریم @ilyan313 🚫#کپی برداری از #طراحی بنرها #کپشن ها و#تنظیمات کنفرانس ها بدون اجازه #جایز نیست @ammareyon
مشاهده در ایتا
دانلود
┄═┅═✧❁﷽❁✧══┅─ 🇮🇷 🇮🇷 ─══┅═༅🕊🕋🕊༅═══┅─ 🔍☆◁ 📖☆◁‌ 📖☆◁ 📖☆◁ ─══┅═༅🕊🕋🕊༅══┅┅─ 🗓◁‌تاریخ‌: شنبه 1401/05/18 ⏰◁‌ساعت:18/00 🕹◁‌ارائه: 🗣◁‌طرح سوال: 🆔@ilyan313 🔮 ‎‎‎‎‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌🆔 @ammareyon 🆔 ‎‎‌@gh_karimi 🚫 برداری از و کنفرانس ها و ها و بدون اجازه و به هر نحوی‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌ ─═══༅𖣔🌺𖣔༅══┅─ 🇮🇷🇮🇷
─┅═┅═༅🕊🌑🕊༅═┅═┅─ در نـــــــــام رقیــــــــه، فاطمــــــــه پنهــــــــــــــــان است از ایـــــــــن دو یــــکی جــــــــــان و یــــــــکی جــــــــانان است در روی کبـــــــــود ایــــــــن دو پیــــــــداست خــــــــدا آیینــــــه بـــــزرگ و کوچـــ،ـکش یکســــــــــــان است 🎋 ─┅══༅𖣔🌺𖣔༅═┅═┅─ 🏴
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌─┅═┅═༅🕊🌑🕊༅═┅═┅─ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌ 🕯 🌒(1).  ☄👈از پیامبر اکرم صلی الله علیه واله نقل شده است: « هر کس در این روز روزه بگیرد، خداوند دعایش را اجابت کند.» 📓عروه الوثقی، ج 2، ص 242؛ ... 📔وسائل الشیعه، ج 7، ص 348 ─═══༅𖣔1⃣𖣔༅═══┅─
─┅═┅═༅🕊🌑🕊༅═┅═┅─ 🌒(2).در روز سوم محرم را قافله از چاه عمیق بیرون آوردند. ─═┅═༅𖣔2⃣𖣔༅══┅─
─┅═┅═༅🕊🌑🕊༅══┅┅─ 🌒(3). .  👤احمد بن محمد بن معتصم ، معروف به المستعین بالله در 26 ربیع الاول سال 248 قمرى ، پس از مرگ المنتصر بالله به خلافت رسید. ☄با آن که متوکل عباسى دهمین خلیفه عباسیان در حیات خود، فرزندش منتصر را ولى عهد خود کرده بود، ولى بعدها پشیمان شد و به خاطر اختلاف مبنایى و عقیدتى که با منتصر داشت ، تلاش زیادى نمود که وى را از ولایت عهدى خویش عزل نماید و به جاى او، برادرش معتز را که پسر دیگرش بود منصوب نماید. ولى منتصر به وى ، مهلت نداد و او را دررختخوابش به هلاکت رسانید و خود بر تخت تکیه زد. 💭خلافت کوتاه مدت منتصر نیز با مرگش پایان یافت . ─══┅═༅𖣔3⃣𖣔༅══┅┅─
─═┅─═༅🕊🌑🕊༅══┅┅─ 🌒(4). السلام 🌀از وقایع روز سوم محرم الحرام که در تاریخ ذکر شده، این است که امام علیه‌‏السلام قسمتى از زمین کربلا را که قبر ایشان در آن واقع شده است، از اهل نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خریدارى کرد و با آنها شرط کرد که مردم را براى زیارت قبرش راهنمایى نموده و زوار او را تا سه روز میهمانى نمایند 👤حضرت سیدالشهدا علیه السلام زمین کربلا را پس از خریدن دوباره به قبیله بنی اسد برگرداند ولی شرط کرد: کسانی که به این سرزمین می‌آیند از آنها پذیرایی کنید. به عبارت دیگر امام علیه السلام این سرزمین را وقف نکرد بلکه آن را در اختیار اهالی آن منطقه نهاد. حجت الاسلام قرائتي هم در فلسفه خريد كربلا می‌گوید: امام حسين وقتی كربلا آمد، زمين كربلا را به دلیل مسائل فقهی خريد. فرمود: زمين مردم است. من در زمين مردم مي‌خواهم شهيد نشوم. خون من در زمين غصبی ريخته نشود. زوارها كه زيارت من می‌آيند، پا در زمين مردم نگذارند ─══┅═༅𖣔4⃣𖣔༅═══┅─
─┅═┅═༅🕊🌑🕊༅══┅┅─ 🌒(5). 👤عمربن سعد در روز جمعه سوم محرم الحرام سال 61 قمری به همراه چهارهزار نیروی جنگی وارد کربلا شد و فرماندهی آنان را بر عهده گرفت. برخی نوشته‌اند: قبیله عمر بن سعد • بنی زهره • نزد او آمده و او را سوگند دادند تا از این کار «داوطلب جنگ با امام حسین علیه السلام شدن» بر حذر باشد تا باعث دشمنی میان آن‌ها و بنی‌هاشم نگردد. ☄عمر بن سعد به خاطر دستیابی به حکومت ری که هرگز به آن نایل نیامد، فرماندهی سپاه یزید را پذیرفت و مرتکب جنایات بزرگ غیر انسانی در واقعه عاشورا شد. 👤عمر سعد عروه بن قیس احمسی را نزد حضرت فرستاد تا از علت آمدنش به این سرزمین جویا شود. عروه از کسانی بود که نامه دعوت به حسین علیه السلام نوشته بود، از این رو از او خجالت داشت و به این ماموریت نرفت ─══┅═༅𖣔5⃣𖣔༅══┅┅─
─┅═┅═༅🕊🌑🕊༅══┅┅─ 👤این ماموریت را به هر کدام از فرماندهانی که به حسین علیه السلام نامه نوشته بودند عرضه کرد، همه امتناع کردند و بد داشتند. سرانجام «قره بن قیس حنظلی» این ماموریت را پذیرفت. حضرت در پاسخ او فرمود: « مردم شهر شما به من نامه نوشته و مرا دعوت کرده‌اند و اگر از آمدنم ناخشنودید باز خواهم گشت!» 🌀عبیدالله به عمر بن سعد نوشت: نامه تو رسید و از مضمون آن اطلاع یافتم، از حسین بن على بخواه تا او و تمام یارانش با یزید بیعت کنند، اگر چنین کرد ما نظر خود را خواهیم نوشت! چون این نامه به دست عمر بن سعد رسید، گفت: مى‏‌پندارم که عبیدالله بن زیاد خواهان عافیت و صلح نیست.  👤عمربن سعد، نامه عبیدالله بن زیاد را به اطلاع امام حسین نرساند، زیرا مى‌دانست که آن حضرت با یزید هرگز بیعت نخواهد کرد. ─═┅═༅𖣔6⃣𖣔༅══┅┅─
─┅═┅═༅🕊🌑🕊༅═┅═┅─ 👤ابن قولویه در صفحه 74 از کتاب «کامل» و طبرسى درصفحه 134 از کتاب «احتجاج» به سندهاى معتبر از اصبغ بن نباته و غیره نقل کرده اند که روزى حضرت على علیه السلام بر منبر کوفه خطبه مى خواند و مى فرمود: آنچه مى خواهید از من بپرسید پیش از آنکه مرا نیابید. پس به خدا سوگند هر چه سوال کنید از خبرهاى گذشته و آینده به شما خبر مى دهم. سعد بن ابى وقاص پدر عمر سعد برخاست و گفت: یا امیر المؤمنین خبر ده مرا که در سر و ریش من، چقدر مو است. 👤حضرت فرمود: که رسول خدا علیهم السلام خبر داده که در بن هر موئى از تو شیطانى است که ترا گمراه مى کند و در خانه تو فرزندى است که فرزند من حسین علیه السلام را شهید خواهد نمود و اگر خبر دهم عدد موهاى تو چقدر است باز مرا تصدیق نخواهى کرد، لکن به آن خبرى که گفتم حقیقت گفتار من ظاهر مى شود. ☄ناگفته نماند در آن وقت عمربن سعد کودکى بود که تازه راه مى رفت بعضى مى گویند در کربلاء تقریباً 23 سال داشت ولى بعضى قائلند 36 ساله بود، سعد بن وقاص در سال 75 هجرى قمرى در سن 74 سالگى مُرد و در بقیع دفن شد. ┄─═┅═༅𖣔7⃣𖣔༅══┅─
─┅═┅═༅🕊🌑🕊༅═┅═┅─ 🌒(6). 🗒روز سوم ماه‌ محرم‌الحرام به یاد بزرگ کوچک بانویی، نامگذاری کرده‌اند که خیل وسیعی از عاشقانش را رهسپار مرقد شریفش می‌کند، کودکی که سرنوشت غمبارش در کنار حماسه کربلا، دل خون شیعیان می‌کند، رقیه بابا، فقط سه چهار سال از عمر کوتاه خویش را در ناز و نوازش پدر گذارنده بود و یکباره در روز عاشورا این دختر آل طه، طعم یتیمی را می‌چشد، خداحافظی سوزناک با پدر، سیلی خوردن از دشمنان، آتش گرفتن خیمه‌ها، فرو رفتن تیغ‌ها در پا، فرار از سم اسبان، همه و همه چقدر برای یک دختر بچه قابل تحمل است؟! 🗣رقیه پدر را می‌خواهد، تاب تحمل دوری از پدر را ندارد، همه اینها بهانه است تا هرچه زودتر به سوی پدر پر کشد و از شر قساوت‌های زمانه رهایی یابد، لعنت خدا بر خبیث‌ترین افرادی که حرمت خاندان آل الله را شکستند و دیگر جایی برای بخشش باقی نگذاشتند. ┄─═┅═༅𖣔8⃣𖣔༅══┅─
─┅═┅═༅🕊🌑🕊༅═┅═┅─ 🌀عصر عاشوراست، دشمنان برای غارت خیمه‌ها هجوم آورده‌اند، کودکان اهل‌بیت علیهم‌السلام بر اثر تشنگی در خطر هلاکت هستند، هنگامی که آب را برای رقیه سلام الله می‌برند، آن حضرت ظرف آب را گرفت و دوان دوان به سوی قتلگاه حرکت کرد، یکی از سپاهان دشمن پرسید «کجا می‌روی؟»، 🗣 حضرت رقیه سلام الله فرمود ...بابایم تشنه بود، می‌خواهم او را پیدا کنم و برایش آب ببرم»، 👤 او گفت...آب را خودت بخور، پدرت را با لب تشنه شهید کردند!»، حضرت رقیه سلام الله در حالی که گریه می‌کرد‌، فرمود «پس من هم آب نمی‌آشامم». 🗣رقیه.... پدرم تشنه‌ است، تا او آب نخورد، آب نمی‌نوشم 💭گفته شده حضرت رقیه خیلی گریه می‌کردند که از شدت گریه زنان اهل بیت به گریه افتادند بعد می‌گوید از شدت گریه زنان آل طه، یزید از خواب بیدار می‌شود و می‌پرسد که چه شده است، که به او می‌گویند کودک حسین خیلی بی تابی می‌کند و یزید دستور می‌دهد سر مبارک امام حسین را نزد رقیه علیهاالسلام ببرند. ┄─═┅═༅𖣔9⃣𖣔༅══┅─