─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
❥︎◁حادثه ولیعهدی را مورد مطالعه قرار دهیم. در این حادثه امام هشتم علیبنموسیالرضا در برابر یك تجربه تاریخی عظیم قرار گرفت
❍ و در معرض یك نبرد پنهانی سیاسی كه پیروزی یا ناكامی آن میتوانست سرنوشت تشیع را رقم بزند، واقع شد.
✿ مأمون از دعوت امام هشتم به خراسان چند مقصود عمده را تعقیب میكرد
─┅═══༅𖣔1⃣𖣔༅═══┅─
─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─
◁(1)..#مظلومیت_و_قداست_زدایی
❀ اولین و مهمترین آنها، تبدیل صحنهی مبارزات حاد انقلابی شیعیان به عرصه فعالیت سیاسی آرام و بیخطر بود.
❏ همانطور كه گفتم شیعیان در پوشش تقیه، مبارزاتی خستگیناپذیر و تمام نشدنی داشتند،این مبارزات كه با دو ویژگی همراه بود، تأثیر توصیفناپذیری در برهم زدن بساط خلافت داشت،
✪ آن دو ویژگی، یكی مظلومیت بود و دیگری قداست... با اين كار مأمون آن دو ويژگی مؤثر و نافذ را نيز از گروه علويان میگرفت
♢ زيرا جمعی كه رهبرشان فرد ممتاز دستگاه خلافت و ولیعهد پادشاه مطلقالعنان وقت و متصرف در امور كشور است نه مظلوم است و نه آنچنان مقدس
─┅═══༅𖣔2⃣𖣔༅═══┅─
─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
◁(2).. تخطئه مدعای تشیع مبنی بر غاصبانه بودن خلافتهای اموی و عباسی و مشروعیت دادن به این خلافتها بود.
(3).. اینكه مأمون با این كار، امام را كه همواره یك كانون معارضه و مبارزه بود، در كنترل دستگاههای خود قرار میداد و بهجز خود آن حضرت، همه سران و گردنكشان و سلحشوران علوی را نیز در سیطره خود در میآورد.
(4)..اینكه امام را كه یك عنصر مردمی و قبله امیدها و مرجع سؤالها و شكوهها بود در محاصره مأموران حكومت قرار میداد و رفتهرفته رنگ مردمی بودن را از او میزدود و میان او مردم و سپس میان او و عواطف و محبتهای مردم فاصله میافكند.
─┅═══༅𖣔3⃣𖣔༅═══┅─
─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─
◁(5).. با این كار برای خود وجهه و حیثیتی معنوی كسب میكرد. طبیعی بود كه در دنیای آن روز همه او را بر اینكه فرزندی از پیغمبر و شخصیت مقدس و معنوی را به ولیعهدی خود برگزیده و برادران و فرزندان خود را از این امتیاز محروم ساخته است ستایش كنند و همیشه چنین است كه نزدیكی دینداران به دنیاطلبان از آبروی دینداران میكاهد و بر آبروی دنیاطلبان میافزاید.
(6)..آنكه در پندار مأمون، امام با این كار، به یك توجیهگر دستگاه خلافت بدل میگشت. بدیهی است شخصی در حد علمی و تقوائی امام با آن حیثیت و حرمت بینظیری كه وی بهعنوان فرزند پیامبر در چشم همگان داشت، اگر نقش توجیه حوادث را در دستگاه حكومت برعهده میگرفت هیچ نغمهی مخالفی نمیتوانست خدشهای بر حیثیت آن دستگاه وارد سازد. این همان حصار منیعی بود كه میتوانست همهی خطاها و زشتیهای دستگاه خلافت را از چشمها پوشیده بدارد
─┅═══༅𖣔4⃣𖣔༅═══┅─
─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
❥︎◁#سیاستها_و_تدابیر_امام_علیبنموسی_الرضا_در_این_حادثه
★{1}..هنگامیكه امام را از مدینه به خراسان دعوت كردند آن حضرت فضای مدینه را از كراهت و نارضائی خود پركرد، بهطوریكه همهكس در پیرامون امام یقین كردند كه مأمون با نیت سوء حضرت را از وطن خود دور میكند.
❍ امام بدبینی خود به مأمون را با هر زبان ممكن به همهی گوشها رساند. در وداع با حرم پیغمبر، در وداع با خانوادهاش هنگام خروج از مدینه، در طواف كعبه كه برای وداع انجام میداد، با گفتار و رفتار، با زبان دعا و زبان اشك، بر همه ثابت كرد كه این سفر، سفر مرگ اوست.
✿ همه كسانی كه باید طبق انتظار مأمون نسبت به او خوشبین و نسبت به امام به خاطر پذیرش پیشنهاد او بدبین میشدند
❏ در اولین لحظات این سفر دلشان از كینه مأمون كه امام عزیزشان را اینطور ظالمانه از آنان جدا میكرد و به قتلگاه میبرد لبریز شد
─┅═══༅𖣔5⃣𖣔༅═══┅─
─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─
★◁{2}..هنگامیكه در مرو پیشنهاد ولایتعهدی آن حضرت مطرح شد، حضرت به شدت استنكاف كردند
❀ و تا وقتی مأمون صریحاً آن حضرت را تهدید به قتل نكرد آن را نپذیرفتند. این مطلب همهجا پیچید كه علیبنموسیالرضا ولیعهدی و پیش از آن خلافت را كه مأمون به او با اصرار پیشنهاد كرده بود نپذیرفته است.
❏ دستاندركاران امور كه به ظرافت تدبیر مأمون واقف نبودند ناشیانه عدم قبول امام را همهجا منتشر كردند،
✪ حتی فضلبنسهل در جمعی از كارگزاران و مأموران حكومت گفت من هرگز خلافت را چنین خوار ندیدهام، امیرالمؤمنین آن را به علیبنموسیالرضا تقدیم میكند و علیبنموسی دست رد به سینهی او میزند
─┅═══༅𖣔6⃣𖣔༅═══┅─
─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
★◁{3}.. با این همه علی
بنموسیالرضا فقط بدین شرط ولیعهدی را پذیرفت كه در هیچیك از شئون حكومت دخالت نكند و به جنگ و صلح و عزل و نصب و تدبیر امور نپردازد
❥︎ و مأمون كه فكر میكرد فعلاً در شروع كار این شرط قابل تحمل است و بعدها به تدریج میتوان امام را به صحنه فعالیتهای خلافتی كشانید، این شرط را از آن حضرت قبول كرد.
❍ روشن است كه با تحقق این شرط، نقشهی مأمون نقش برآب میشد و بیشترین هدفهای او نابرآورده میگشت
─┅═══༅𖣔7⃣𖣔༅═══┅─
─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─
★◁{4}..اما بهرهبرداری اصلی امام از این ماجرا بسی از اینها مهمتر است: امام با قبول ولیعهدی، دست به حركتی میزند كه در تاریخ زندگی ائمه پس از پایان خلافت اهل بیت در سال چهلم هجری تا آن روز و تا آخر دوران خلافت بینظیر بوده است
❀ و آن برملا كردن داعیهی امامت شیعی در سطح عظیم اسلام و دریدن پرده غلیظ تقیه و رساندن پیام تشیع به گوش همه مسلمانهاست.
❏ تریبون عظیم خلافت در اختیار امام قرار گرفت و امام در آن سخنانی را كه در طول یكصد و پنجاه سال جز در خفا و با تقیه و به خصیصین و یاران نزدیك گفته نشده بود به صدای بلند فریاد كرد
✪ و با استفاده از امكانات معمولی آن زمان كه جز در اختیار خلفا و نزدیكان درجه یك آنها قرار نمیگرفت آن را به گوش همه رساند
─┅═══༅𖣔8⃣𖣔༅═══┅─
─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
★◁{5}.. درحالیكه مأمون امام را جدا از مردم میپسندید و این جدائی را در نهایت وسیلهای برای قطع رابطهی معنوی و عاطفی میان امام و مردم میخواست، امام در هر فرصتی خود را در معرض ارتباط با مردم قرار میداد،
❥︎ با اینكه مأمون آگاهانه مسیر حركت امام از مدینه تا مرو را به طرزی انتخاب كرده بود كه شهرهای معروف به محبت اهل بیت مانند كوفه و قم در سر راه قرار نگیرند.
❍ امام در همان مسیر تعیین شده، از هر فرصتی برای ایجاد رابطهی جدیدی میان خود و مردم استفاده كرد. در اهواز آیات امامت را نشان داد، در بصره خود را در معرض محبت دلهائی كه با او نامهربان بودند قرار داد،
✿ در نیشابور حدیث سلسلةالذهب را برای همیشه به یادگار گذاشت و علاوه بر آن نشانههای معجزهآسای دیگری نیز آشكار ساخت و در جابهجای این سفر طولانی فرصت ارشاد مردم را مغتنم شمرد،
❏ در مرو كه سر منزل اصلی و اقامتگاه خلافت بود هم هرگاه فرصتی دست داد حصارهای دستگاه حكومت را برای حضور در انبوه جمعیت مردم شكافت
─┅═══༅𖣔9⃣𖣔༅═══┅─
─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─
★◁{6}.. نه تنها سرجنبانان تشیع از سوی امام به سكوت و سازش تشویق نشدند
❀ بلكه قرائن حاكی از آن است كه وضع جدید امام موجب دلگرمی آنان شد و شورشگرانی كه بیشترین دورانهای عمر خود را در كوههای صعبالعبور و آبادیهای دوردست و با سختی و دشواری میگذراندند
❏ با حمایت امام علیبنموسیالرضا حتی مورد احترام و تجلیل كارگزاران حكومت در شهرهای مختلف نیز قرار گرفتند
✪ مأمون نه تنها با حضور او نتوانسته معارضان شیعی خود را به خود خوشبین و دست و زبان تند آنان را از خود و خلافت خود منصرف سازد بلكه حتی علیبنموسی مایهی امان و اطمینان و تقویت روحیه آنان نیز شده است
─┅═══༅𖣔🔟𖣔༅═══┅─
─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
❥︎◁ در مدینه و مكه و دیگر اقطار مهم اسلامی نه فقط نام علیبنموسی به تهمت حرص بدنیا و عشق به مقام و منصب از رونق نیفتاده بلكه حشمت ظاهری بر عزت معنوی او افزوده شده و زبان ستایشگران پس از دهها سال به فضل و رتبه معنوی پدران مظلوم و معصوم او گشوده شده است.
❍ كوتاه سخن آنكه مأمون در این قمار بزرگ نه تنها چیزی بدست نیاورده كه بسیاری چیزها را از دست داده و در انتظار است كه بقیه را نیز از دست بدهد.
✿ اینجا بود كه مأمون احساس شكست و خسران كرد و در صدد بر آمد كه خطای فاحش خود را جبران كند
❏ و خود را محتاج آن دید كه پس از این همه سرمایهگذاری سرانجام برای مقابله با دشمنان آشتیناپذیر دستگاههای خلافت یعنی ائمه اهلبیت علیهمالسّلام به همان شیوهای متوسل شد كه همیشه گذشتگان ظالم و فاجر او متوسل شده بودند، یعنی قتل
─┅═══༅𖣔1⃣1⃣𖣔༅═══┅─
─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─
۞◁بدیهی است قتل امام هشتم پس از چنان موقعیت ممتاز به آسانی میسور نبود. قرائن نشان میدهد كه مأمون پیش از اقدام قطعی خود برای به شهادت رساندن امام به كارهای دیگری دست زده است
❀ كه شاید بتواند این آخرین علاج را آسانتر به كار برد، شایعهپراكنی و نقل سخنان دروغ از قول امام از جمله این تدابیر است، به گمان زیاد اینكه ناگهان در مرو شایع شد كه علیبنموسی همه مردم را بردگان خود میداند جز با دستاندركاری عمال مأمون ممكن نبود.
❏ هنگامیكه ابیالصلت این خبر را برای امام آورد حضرت فرمود..بار الها، ای پدیدآورنده آسمانها و زمین تو شاهدی كه نه من و نه هیچ یك از پدرانم هرگز چنین سخنی نگفتهایم و این یكی از همان ستمهائی است كه از سوی اینان به ما میشود.
─┅═══༅𖣔1⃣2⃣𖣔༅═══┅─
─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
❥︎◁تشكیل مجالس مناظره با هر آن كسی كه كمتر امیدی به غلبه او بر امام میرفت نیز از جمله همین تدابیر است.
❍ هنگامیكه امام، مناظره كنندگان ادیان و مذاهب مختلف را در بحث عمومی خود منكوب كرد و آوازه دانش و حجت قاطعش در همه جا پیچید، مأمون در صدد برآمد كه هر متكلم و اهل مجادلهای را به مجلس مناظره با امام بكشاند،
✿ شاید یك نفر در این بین بتواند امام را مجاب كند. البته چنان كه میدانیم هر چه تشكیل مناظرات ادامه مییافت قدرت علمی امام آشكارتر میشد و مأمون از تأثیر این وسیله نومیدتر.
─┅═══༅𖣔1⃣3⃣𖣔༅═══┅─
─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─
۞◁در آخر چارهای جز آن نیافت كه به دست خود و بدون هیچگونه واسطهای امام را مسموم كند
❀ و همین كار را كرد و در ماه صفر دویست و سه هجری یعنی قریب دو سال پس از آوردن آن حضرت از مدینه به خراسان
❏ و یك سال و اندی پس از صدور فرمان ولیعهدی به نام آن حضرت دست خود را به جنایت بزرگ و فراموش نشدنی قتل امام آلود
اللّهــمَّعَجِّـــلْلِوَلِیِّک الفَــرَج
پـــــــایـــــان
─┅═══༅𖣔1⃣4⃣𖣔༅═══┅─
هدایت شده از بیسیمچی
┄══┅═✧❁﷽❁✧═┅┅┄
🇮🇷#هفته_دفاع_مقدس_گرامی_با_ولایـــــت_تا_شهـــــــــادت
🇮🇷#طرح_مشترک_390_گروه_ولایی
🇮🇷#عمـــــاریون_رهبــــریم
─═┅═༅🍃📓📔🍃༅═┅┅─
🔍☆◁#کنفـــــــرانـــــــــس
📖☆◁#از_دفاع_مقدس_تا_مقاومت_مقدس
📖☆◁#ما_مقاوم_هستیم
📖☆◁#قسمت سوم
─═┅═༅🍃📓📔🍃༅══┅─
🕹◁جنــــاب استـــــاد #بـــابـــایی
🗣◁سوال
🆔 @ilyan313
🗓تاریخ:#چهارشنبه1401/07/06
⏰ســــاعت:18/00
🔮گفتمان#اتحاد_ملی_عمـــاریون
🆔 @ammareyon
🆔 @bisimchee1400
🚫#کپی برداری از #ابتکارات #طراحی و#تنظیمات کنفرانس ها و#کپشن ها
و#بنرهای_اتحادیه_عماریون بدون
اجازه و به هر نحوی#شرعا_جایز_نیست
و#حق_الناسه
─══┅═༅𖣔🌺𖣔༅═══┅─
🔮#اتحــــــــادیه_عمـــــــاریون
هدایت شده از کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
┄══┅═✧❁﷽❁✧═┅┅┄
عــــرض ســـــــلام ودرود ودعـــــا
خــــــــــدمت
جنــــاب استــــــــاد #بــــابـــــایی
وشمـــــــــــا گـــــرامیــــان ولایی
🔘طبـــــــق اطلاع رسانی انجــــــــام
شـــــده با شمـــــــا همــــراه هستیم
🔍☆◁#کنفـــــــــــــرانــــــس
📖☆◁#از_دفاع_مقدس_تا_مقاومت_مقدس
🗣باهـــــــــــــمراهــــی
جنـــاب استـــــاد #بــــــابـــــایی
ضــــمن سپـــــــــاس فـــــــراوان
بــــا جنـــــاب استــــــــــــــــاد و
شمـــــــــا گــــــــرامیــــان ولایــی
همــــــــــراه مــــی شـــوئیــــــــم..
─═┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅┅─
🔮#اتحـــــادیه_عمــــــاریون
─┅══✿🍃🌷🌷🍃✿══┅─
❀◁آنچه که دفاع مقدس را تبدیل به یک فرهنگ نموده این است فرماندهی تیب و لشکر را جوانانی از نوزذه تا بیست و هشت سال به عهده داشتند که هیچ یک سابقه نظامی نداشتند
🌀 بلکه دانشجو، خبرنگار، کارمند، کارگر و معلم بودند به عنوان نیروی مردمی درجبهه حضور یافتند و از دل جبهه به صورت تجربی و خلاقیت شخصی اصول و فن نظامی را آموخته و استعداد ها خود را که ژنرال های چند ستاره نظامی پس از سی سال تجربه و آموزش نشان میدهند
🗯 آنان در بین یک سال یا دو سال نشان دادند و قابلیت فرماندهی را به اثبات می رساندند و با عنوان معنا دار برادر در سمت فرماندهی لشکر و تیپ قرار می گرفتند
─┅═══𖣔2⃣1⃣𖣔═══┅─
─┅══✿🍃🌷🌷🍃✿══┅─
◁ از همین رو فرماندهان نیروهای مردمی برادرانی چون محسن رضایی۲۷سال، شمخانی ۲۵ سال رحیم صفوی،۲۷سال،شهید حسن باقری ۲۵ سال، خرازی، ۲۳ سال، شهید همت ۲۵ سال، باکری ۲۶ سال، متوسلیان ۲۷ سال، شهید زین الدین ۲۱ سال، قالی باف ۱۹ سال، شهید سلیمانی ۲۴ سال، سلامی ۲۰ سال،کشکولی ۲۵ سال، جعفری ۲۳ سال، مرتضی قربانی ۲۳ سال، بروجردی ۲۶ سال، قاانی۲۳ سال،فدوی ۱۹سال،مصطفی ایزدی ۲۴ سال،
💬 که درکنار فرماندهان رشید ارتش جمهوری اسلامی بزرگترین عملیات چون کربلای ۵،طریق القدس، بیت المقدس را فرماندهی نمودند
☄ و این تجربه موفق نشان داد که اگر باور به استعداد و خلاقیت جوانان وجود داشته باشد آنان می توانند بی نام و نشان و بدون هیچ ستاره و درجه و مرتبه ای بزرگ ترین افتخار برای کشور و نظام خلق نمایند، همانگونه که دردفاع مقدس خلق نمودند
─┅═══𖣔2⃣2⃣𖣔═══┅─
─┅══✿🍃🌷🌷🍃✿══┅─
۞◁(5)..#نقش_آفرینی_روحانیت
❀ پنجمین خصوصیت دفاع مقدس نقش آفرینی روحانیت با …عمامه ای برسر و لباس رزم برتن… بوده است، روحانیت در دفاع مقدس با پوشیدن لباس رزم درخط مقدم و رویارویی مستقیم با دشمن حضور می یافت
🌀 با عرضه همه داشته دینی که در حوزه آموخته بود رزمنده را سرمست از عشق و معرفت به حضرت حق می کرد و روحیه مضاعف به آنان می داد،
🗯 و با برگشت از جبهه و عرضه آنچه که از ایثار و اخلاص رزمندگان به مردم آنان را بسیج در حمایت و پشتیبانی از رزمندگان می نمود، تلاش بی وقفه ای که درچنین گستردگی برای تاریخ تشیع و روحانیت سابقه نداشته است
❖ از همین رو شهدای روحانی در دفاع مقدس سه هزارو ۵۰۱ نفر شش برابر نسبت به کل شهداء ازسایر طبقات ونهاد ها بوده است.
─┅═══𖣔2⃣3⃣𖣔═══┅─
─┅══✿🍃🌷🌷🍃✿══┅─
۞◁(6)..#یک_شکلی_رزمنده_و_فرمانده_و_اوج_تواضع_و_اخلاص
ششمین خصوصیت ویژه ای که دفاع هشت ساله ایران مقابل تجاوز ارتش بعث عراق را مقدس کرد ...یک شکلی و اوج تواضع و اخلاص.... در بین رزمندگان به ویژه فرماندهان بود،
💬 چرا که درجه و مرتبه ای درمیان نبود و آنچنان واژه قشنگ و زیبای برادر جزء فرهنگ همه شده بود و همه رای یک شکل و یک رنگ کرده بود و هرگونه تکبر، خود برتربینی پس زده شده بود جز تواضع وفروتنی در بین آنان دیده نمی شد،
☄ شهید سردار سلیمانی روایت می کند که: شهید باکری فرمانده لشکر به تعویض روغنی لشکر مراجعه می کند رزمنده ای که می بایست این کار را انجام دهد مشغول شستن لباسش بوده است می گوید من دارم لباسم را می شویم،
❖ شهید باکری می گوید مشکلی نیست من لباست را می شویم و شما روغن را عوض کن او می پذیرد بعد متوجه می شود که این آقا فرمانده لشکر بوده است که لباسش راشسته است.
─┅═══𖣔2⃣4⃣𖣔═══┅─
─┅══✿🍃🌷🌷🍃✿══┅─
❀◁سردار فتاحی از اخلاص و فروتنی شهید سلیمانی این چنین روایت میکند: زمانی که در جنوب شرق ماموریت داشتیم شب به یک پاسگاه ژاندارمری که روستا بود رفتیم و قرار بود صبح برای شناسایی حرکت کنیم. همرزم سردار سلیمانی گفت:
🌀 آن شب به دلیل کمبود جا باید حدود 14 نفر در یک اتاق می خوابیدیم در حالی که فقط یک تخت سربازی در اتاق بود. وی ادامه داد: من به گمان اینکه سردار حاج قاسم سلیمانی برای استراحت به اتاق دیگری می رود قبل از ورود بقیه روی تخت دراز کشیدم.
🗯 سردار فتاحی گفت..زمانی حاج قاسم را در حال ورود به اتاق دیدم از جا بلند شدم اما حاج قاسم آمد داخل همان اتاق و از من خواست سر جایم دراز بکشم. وی اظهار داشت.. من با اصرار خواستم ایشان به جای من روی تخت بخوابند
❖ اما خطاب به من گفت من فرمانده تو هستم و به تو امر می کنم همانجا بخوابی. وی گفت.. آن شب حاج قاسم با وجود کمبود جا زیر تختی که من خوابیده بودم با سختی خوابید و به ما درس های بزرگی داد
─┅═══𖣔2⃣5⃣𖣔═══┅─
─┅══✿🍃🌷🌷🍃✿══┅─
◁میرزاکرم زمانی روایت می کند...خلبان شهید عباس بابایی مدتی قبل از شهادتش... را در حال عبور ازخیابان سعدی قزوین بودم که ناگهان عباس را دیدم.
💬 او معلولی را که هر دو پا عاجز بود و توان حرکت نداشت، بردوش گرفته بود و برای اینکه شناخته نشود، پارچه ای نازک بر سر کشیده بود.
☄ من او را شناختم و با این گمان که خدای ناکرده برای بستگانش حادثه ای رخ داده است، پیش رفتم. سلام کردم و با شگفتی پرسیدم....چه اتفاقی افتاده عباس؟ کجا می روی؟
❖ او که با دیدن من غافلگیر شده بود، اندکی ایستاد و گفت..پیر مرد را برای استحمام به گرمابه می برم. او کسی را ندارد و مدتی است که به حمام نرفته! .
─┅═══𖣔2⃣6⃣𖣔═══┅─
─┅══✿🍃🌷🌷🍃✿══┅─
❀◁ درخاطرات از فرمانده لشکر علی بن ابی طالب شهید زین الدین آمده است ...توی خط مقدم داشتم سنگر می کندم. چند ماهی بود مرخصی نرفته بودم. ریش و مویم حسابی بلند شده بود.
🌀 یک دفعه دیدم شهيد دل آذر با فرمانده لشکر می آیند طرفم، آمدند داخل سنگر. اولین باری بود که حاج مهدی را از نزدیک می دیدم. با خنده گفت ...چند وقته نرفته ای مرخصی؟ لابد با این قیافه، توی خونه رات نمی دن... بعد قیچی دل آذر را گرفت و همان جا شروع کرد به کوتاه کردن موهام.
🗯 وقتی تمام شد، در گوش دل آذر یک چیزی گفت و رفت.بعد دل آذر گفت ...وسایل تو جمع کن. باید بری مرخصی.» گفتم آخه... گفت ..دستور فرمانده لشکره.
❖ این روحیه از فرماندهان به افراد تیب ولشکر سرریز می شد و همه را یک دست به سمت نورانیت وصفای باطن پیش می برد.
─┅═══𖣔2⃣7⃣𖣔═══┅─