eitaa logo
کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
875 دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
150 ویدیو
92 فایل
💡در شــــام شــــوم خــــواص کـــــور نــور بصیــــــرت عمـــــــارم آرزوست💡 🔮#مجری طرح اتحاد گروههای ولایی #عمـــاریون_رهبـــــریم @ilyan313 🚫#کپی برداری از #طراحی بنرها #کپشن ها و#تنظیمات کنفرانس ها بدون اجازه #جایز نیست @ammareyon
مشاهده در ایتا
دانلود
─┅══✿🍃🗒🗒🍃✿══┅─ ❀◁مادرش از اسرای چَرکَسی بود که به عقد شاه صفیِ دیوونه درآمده بود. چرکس الان یکی از بخش‌های کوچک قفقاز است و از نظر نژادی و زیبایی خیلی به گرجیها نزدیک هستند و اغلب هم مسلمان و سنی مذهب هستند. اون موقع همه اینها جزئی از امپراطوری صفوی بودند. ☄ القصه این آقاپسر از بچگی نبوغ داشت و یه مدیریت خوبی از جدش شاه عباس کبیر به ارث برده بود و شاید علتش این بود که او را از حرمسرا بیرون کشیدند و تحت آموزش قرار دادند. ☆ یک علت دیگرش هم شاید اقتدار و حسن مدیریت نایب السلطنه ، ساروتقی اعتمادالدوله بوده است که خیلی به این شاه عباس دوم خدمت کرد. و بدین ترتیب شاه عباس دوم هفتمین پادشاه صفوی شد. ─┅══༅𖣔1⃣0⃣2⃣𖣔༅══┅─
─┅══✿🍃🗓🗓🍃✿══┅─ ۝◁رفتار او با شاهزادگان اُزبک که به دربار او پناه آوردند، همراه با جوانمردی و بزرگواری بود. ✿ شاه عباس چند بار ° در سال‌های ۱۰۵۹، ۱۰۶۴ و ۱۰۶۸ق° بر سر قندهار با لشکریان پادشاه هند جنگ کرد و جز ۶ ماه °در سال ۱۰۶۸ق° که قندهار در تصرّف هندیان بود، عباس خان همواره فاتح بود. 🌀 شاه جهان، پادشاه هند، در سال ۱۰۵۶ق سفیری برای ایجاد روابط دوستی نزد شاه عباس فرستاد و او نیز در ۱۰۷۵ق به همین منظور سفیری به دربار اورنگ زیب روانه کرد. و خلاصه با هم دوست شدند ─┅══༅𖣔1⃣0⃣3⃣𖣔༅══┅─
─┅══✿🍃🗒🗒🍃✿══┅─ ❀◁اینها که در هند ، پادشاهی می‌کردند به دولت مغولان هندوستان معروف بودند و همیشه مطیع ایرانیها بودند ☄ زیرا جد آنها ، بابر گورکانی که موسس این سلسله و از نسل تیمور بود، خودش چندبار توسط شاه اسماعیل صفوی ، یاری شده بود و شاه طهماسب هم کمکشون کرده بود که از ازبکها شکست نخورند. ☆ اما حالا در زمان شاه صفی و بعدش هم شاه عباس دوم روی قندهار دست گذاشته بودند که شاه عباس دوم هم درس خوبی بهشون داد. ۞ این دولت بابری که توی هند بود بعدها توسط انگلیس مستعمره شد که داستانش خیلی طولانیه و انشالله بعدها میگم ─┅══༅𖣔1⃣0⃣4⃣𖣔༅══┅─
─┅══✿🍃🗓🗓🍃✿══┅─ ۝◁شاه عباس دوم در اواخر عمر یه جنگی هم با روس‌ها داشت که سر یه مسئله بچه گانه بود و روس‌ها که تزارشون ، پدر پطرکبیر بود و نیروی دریایی داشتند اومدند و سواحل انزلی را هم اشغال کردند. ✿ ایران نیروی دریایی نداشت. اما هم توی خشکی شکست سختی به روس‌ها داد و هم با همین قایقهای معمولی ، روس‌ها را تارومار کردند. 🌀 من خودم شخصا و بنابه دلایلی ریشه جنگهای ایران و روس که در زمان نادر و آغامحمدخان و بعدش هم فتحعلیشاه ادامه پیدا کرد را از اینجا به بعد میدونم. ♤ حالا وقتی به داستان این جنگها در زمان قاجاریه رسیدیم میگم چرا. ─┅══༅𖣔1⃣0⃣5⃣𖣔༅══┅─
─┅══✿🍃🗒🗒🍃✿══┅─ ❀◁خلاصه در مورد دولت عثمانی واقعه خاصی رخ نداد و بااونا جنگ نداشتیم و قرارداد صلحی که در زمان شاه صفی با عثمانی بسته شده بود کماکان پابرجا بود. ☄ عثمانی هم البته دیگه اون عثمانی قدیم نبود و بال و پرش ریخته بودو اروپایی‌ها هم از سمت غرب خیلی تحت فشارش گذاشته بودند. ☆ شاه عباس دوم بااروپاییها هم روابط خوبی برقرار کرد و خیلی از سیاحان و جهانگردان اروپایی به ایران اومدند و سفرنامه تهیه کردند که یکی از اونا ژان شاردن هست . اگه یادتون باشه قبلا خدمتتون گفتم که ژان به فرانسوی یعنی یحیی...یعنی یوحنا شده جوحنا و شده John یا همون جان انگلیسی که توی فرانسوی میگن ژان. ۞ این شاردن خان یه دوره ۱۰ جلدی سفرنامه از ایران نوشته که واقعا بینظیره و البته یه خلاصه یه جلدی هم از این ده جلد هست که خوبه بخرید بخونید😄 ─┅══༅𖣔1⃣0⃣6⃣𖣔༅══┅─
─┅══✿🍃🗓🗓🍃✿══┅─ ۝◁شاه عباس دوم به طورکلی یک رفاه نسبی برای مردم ایران به ارمغان آورد. خل و چل هم نبود اما از اواسط سلطنت یه کمی قسی القلب شد. ✿ اهل فسق و فجور و عرق خوری هم بود . به شعرا و علما احترام زیادی می‌گذاشت و خودش هم شعر میگفت. ابنیه و مساجد و مدارسی هم بنا کرد و اقتدار خوبی داشت. 🌀 شاه عباس دوم از مصاحبت با دانشمندان لذت می‌برد و در دربار وی همواره مباحث علمی برقرار بود. شاه عباس دوم را می‌توان فرزند خلف شاه عباس کبیر نامید چراکه در زمان وی دگر باره فرهنگ و اقتصاد رونقی تازه گرفت. ♤ در این زمان به سبب بسته شدن بازار چین ، ساختِ چینیِ ایرانیِ نمونه‌برداری شده از چین به مقدار زیاد، برای مصرف داخلی و به‌خصوص صادرات به اروپا رونق یافت. ─┅══༅𖣔1⃣0⃣7⃣𖣔༅══┅─
─┅══✿🍃🗒🗒🍃✿══┅─ ❀◁شاه عباس دوم به گسترش بناهای اصفهان اهمیت زیادی داد و در زمان وی بود که پل خواجو و چهارباغ خواجو و کاخ چهل ستون ساخته شد. ☄ او اهل هنر بود و هنرمندان و نقاشان بسیاری در زمان وی آثار زیبایی به وجود آوردند.. وی در توسعه ادبیات ترکی نیز تلاش بسیاری کرد ☆ مسافران اروپایی و مردم محلی که از مهمان‌نوازی و شرایط بازار مطلوب دربار ایران تحت تأثیر قرار داشتند، معمولاً شخصیت و طبیعت عباس دوم را مثبت توصیف کرده اند..روی سکه ها و نامه هاش معمولا می‌نوشت، بندهء شاه ولایت ، عباس. ۞ این آقا در سال ۱۰۷۷ در دامغان فوت کرد و در قم دفن شد...بعد از اون ، پسرش به نام شاه سلیمان صفوی پادشاه شد که در قسمت بعدی ، شرح زندگی اون را میگیم اللّهــمَّ‌عَجِّـــلْ‌لِوَلِیِّک الفَــرَج پـــــایـــــان قسمت چهاردهم ─┅══༅𖣔1⃣0⃣8⃣𖣔༅══┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌ ┄┅═══✧❁﷽❁✧═══┅┄ 🇮🇷 🕯.. 🇮🇷 ─┅══✿🍃📓📔🍃✿══┅─ 🔍☆◁ 📖☆◁‌ ‎‌‌‌‌‌ ‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ 📖☆◁ اول ─┅══✿🍃📓📔🍃✿══┅─ 🗓تاریخ 1402/09/30 ⏰ساعت:18/00 ‌‌‌۞◁ســوال 🆔@ilyan313 ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎ ⛔️ برداری از و کنفرانس ها و ها و بدون اجازه و به هر نحوی‌ و ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌ 🆔 @ammareyon ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌─┅═══༅𖣔🌺𖣔༅════┅─ 🔮
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌─┅══✿🍃📓📔🍃✿══┅─ ‎‌‌‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ۝◁ياسر و همسرش سميه، در آغاز اسلام همگي به دعوت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله لبيك گفتند و جان خود را در راه آيين توحيد و در زير شكنجه‌هاي ابوجهل و هم فكران او از دست دادند. ❖‌ و نام آنان درتاریخ به عنوان اولین شهدای اسلام ثبت شد ❍ عمار، فرزند جوان آن دو كه به خداوند و پيامبرش ايمان قلبي داشت، به دليل شكنجه‌هاي فراوان و طاقت فرسا مجبور شد به ظاهر از اسلام برائت كند و از شكنجه دشمنان نجات يابد. ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌─┅═══༅𖣔1⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌─┅══✿🍃📓📔🍃✿══┅─ ‎‌‌‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ۞◁وقتي ماجراي برائت عمار از اسلام در ميان مردم پيچيد، عمار گريه كنان خدمت پيامبر رسيد، درحالي كه به شدت اشک مي‌ريخت. حضرت رسول اکرم«ص» اشک ‌هاي او را پاک و اين آيه را كه خداوند درباره او نازل كرده بود، تلاوت كرد ❀ مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ؛یعنی : مگر آن كسي كه °به گفتن سخن كفر° مجبور شد، درحالي كه قلب او با ايمان، آرام است. 🌦 سوره نحل آیه ۱۰۶ ❏ پس پیغمبر اکرم با قرائت این آیه يادآور شد كه اگر بار ديگر نيز در چنين تنگنايي قرار گرفت، اظهار برائت كند. ─┅═══༅𖣔2⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎─┅══✿🍃📓📔🍃✿══┅─ ‎‌‌‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ۝◁ اکرم صلوات الله ❖‌حضرت محمد صلي الله عليه و آله درباره عمار فرمود..سراپاي عمار را ايمان پر كرده و ايمان با گوشت و خونش آميخته است. ❍ پیغمبر اکرم صلوات الله در جاي ديگر مي‌فرمايد: «عمار، يكي از چهار نفري است كه بهشت، مشتاق آنان است. 📔 اعيان الشيعه, ج۸, ص۳۷۳ 📓سليم ابن قيس هلالي، اسرار آل محمد:، ترجمه: اسماعيل انصاري زنجاني، ص۶۵۰؛ ─┅═══༅𖣔3⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅══✿🍃📓📔🍃✿══┅─ ‎‌‌‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ۞◁ ❀ عمارياسر، چونان سربازي شجاع و باايمان، در ركاب پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در جنگ‌هاي متعدد حضور داشت و پيامبر نيز بارها او را ستوده بود. ❏ پس از رحلت حضرت، عمار همچنان در راه دفاع از حق و ولايت و اهل بيت عليهم السلام، استوار ماند و دچار انحراف‌هاي سياسي يا دنياطلبي‌هاي شيطاني و جاه طلبي نشد. ✿ از سويي، چون شاهد ناديده گرفته شدن سفارش روشن رسول خدا صلي الله عليه و آله درباره اهل بيت عليهم السلام و اميرمؤمنان علي عليه السلام بود، در راه دين و حمايت از آن حضرت مصمم تر شد و هرگز از آن جدا نگشت. ─┅═══༅𖣔4⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌─┅══✿🍃📓📔🍃✿══┅─ ‎‌‌‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ۝◁عمار در زمان خليفه دوم«عمر ابن خطاب» مدتي والي كوفه بود و در زمانِ مسئوليتش در اين شهر، همچنان روحيه فروتني، اخلاص و ساده زيستي را حفظ كرد ❖‌ و كوشيد از عدل و حق فاصله نگيرد،همين شيوه، زمينه بركناري او و بازگشت اش به مدينه را فراهم آورد. ❍ عمارياسر، در دوره خليفه سوم «عثمان» در برابر استفاده‌هاي نارواي وابستگان خليفه از بيت المال انتقاد و اعتراض می كرد ✿ و پس از مرگ عثمان، در جهت دهي مردم به سوي اميرمؤمنان علي عليه السلام و بيعت با آن حضرت، نقش فعالي داشت. ─┅═══༅𖣔5⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅══✿🍃📓📔🍃✿══┅─ ‎‌‌‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ۞◁در جنگ جمل و نبرد صفين، از شجاعان ميدان جنگ بود و خطابه‌هاي او در دفاع از جبهه حق و رسوا كردن نيروهاي باطل، به سپاه حق، بصيرت و روشنگري بيشتري میداد ❀ از آنجا كه رسول خدا صلي الله عليه و آله فرموده بود..عمار با حق است و از آن جدا نمي شود و قاتل عمار نيز در آتش جهنم وارد خواهد شد، ❏ در بروز فتنه‌ها وقتي كار بر مردم مشتبه مي‌شد، به عملكرد عمار مي‌نگريستند كه در كدام طرف است و همان جبهه را جبهه حق مي‌دانستند. 📔 طبقات كبري، ج ۳، ص۱۸۷؛ أنساب الاشراف، ج۱، ص۱۴۷؛ الغدير، ج۱، ص۵۹۶ ─┅═══༅𖣔6⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌─┅══✿🍃📓📔🍃✿══┅─ ‎‌‌‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ۝◁ در ارتباط با شهادت عمار ❖‌ صداقت و تعهد او به اسلام، سبب شده بود ديگران، بيش از توانايي اش او را در ساخت مسجد در مدينه به كار وادارند. ❍ روزي عمار شكايت آنان را به حضور پيامبر برد و گفت.. اين گروه مرا كشتند. حضرت در آن هنگام كلام تاريخي خود را در خبري غيبي به عمارياسر اعلام كرد.. ✿ اِنَّكَ لَن تَمُوتُ حَتّي تَقْتُلَكَ الفِئَةُ الباغِيةُ النّاكِبَةُ عَنِ الْحَقِّ، يَكوُنُ آخِرُ زادِكَ مِنَ الدُّنيا شَرْبَةَ لَبَنٍ...تو نمي ميري تا وقتي كه گروه ستمگر و منحرف از حق، تو را بكشند. آخرين توشه تو از دنيا، جرعه اي شير است. ¤ اين خبر، جايگاه خاصي براي عمار در ميان مسلمانان پديد آورد، به گونه اي كه آن سخن را حتي شماري از ياران عمروعاص سال‌ها پيش از جنگ صفين از زبان او شنيده بودند. ─┅═══༅𖣔7⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌─┅══✿🍃📓📔🍃✿══┅─ ‎‌‌‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎ ۞◁هنگامی كه علي عليه السلام در درباره جنگ با معاويه به مشورت پرداخت و از مهاجران و انصار نظرخواهي كرد عمارياسر از ميان آن جمع برخاست و پس از حمد و ثنای الهی گفت ❀ ای اميرمؤمنان اگر مي‌تواني حتي يك روز به دشمن مهلت ندهی اين كار را انجام بده ما را پيش از آنكه آتش دشمنان ِبدكار شعله ور شود ❏ و برای دوری و جدايي از ما هم رأی شوند همراه خود روانه جبهه كن آن گاه مخالفان را به سوی راه هدايت و رشد فراخوان. اگر پذيرفتند كه سعادتمند شده اند وگرنه، ناگزير با آنها مي‌جنگيم ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌ ‎‌‌‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎ ‎‎ اللّهــمَّ‌عَجِّـــلْ‌لِوَلِیِّک الفَــرَج ‌‌‌پایان قسمت اول ─┅═══༅𖣔8⃣𖣔༅════┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌ ┄┅═══✧❁﷽❁✧═══┅┄ 🇮🇷 🕯.. 🇮🇷 ─┅══✿🍃📓📔🍃✿══┅─ 🔍☆◁ 📖☆◁‌ ‎‌‌‌‌‌ ‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ 📖☆◁ دوم ─┅══✿🍃📓📔🍃✿══┅─ 🗓تاریخ 1402/10/01 ⏰ساعت:18/00 ‌‌‌۞◁ســوال 🆔@ilyan313 ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎ ⛔️ برداری از و کنفرانس ها و ها و بدون اجازه و به هر نحوی‌ و ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌ 🆔 @ammareyon ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌─┅═══༅𖣔🌺𖣔༅════┅─ 🔮
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌─┅══✿🍃📓📔🍃✿══┅─ ‎‌‌‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ۝◁ سوگند به خدا! به يقين ريختن خون آنها و تلاش براي جهاد و نبرد با ايشان، موجب تقرب و كرامت در پيشگاه الهي خواهد بود ❖‌ هنگامي كه عمار در صفين تصميم گرفت به ميدان گام نهد، در جمع ياران امام برخاست و گفت.. خاندان اميه، در اسلام پيشگام نبوده اند تا از اين نظر شايسته فرمانروايي باشند. ❍ آنان مردم را فريفتند و ناله «امام ما مظلومانه كشته شد» سر دادند تا بر مردم، ظالمانه حكومت و سلطه گري كنند ✿ اين حيله اي است كه از راه آن، به آنچه مي‌بينيد، رسيده اند. اگر چنين خدعه اي به كار نمي بردند، دو نفر هم با آنان بيعت نمي كرد وبه ياري شان برنمي خاست. ─┅═══༅𖣔9⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌─┅══✿🍃📓📔🍃✿══┅─ ‎‌‌‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ۞◁او ادامه داد.. خدايا، تو مي‌داني كه اگر بدانم رضاي تو در اين است كه خود را در اين دريا بيفكنم، مي‌افكنم. اگر بدانم رضاي تو در اين است كه لبه شمشير را بر شكم قرار دهم و بر آن خم شوم كه از آن طرف به در آيد، چنين خواهم كرد. ❀ خدايا، مي‌دانم و مرا آگاه ساختي كه امروز عملي كه تو را بيش از هر چيز راضي سازد، جز جهاد با اين گروه نيست و اگر مي‌دانستم كه جز اين، عمل ديگري هست، آن را انجام مي‌دادم. ❏ در سومين روز جنگ صفين، عمار كه فرمانده بخشي از سپاه اميرمؤمنان علي عليه السلام بود، در ميان ياران، معاويه را چنين معرفي كرد: 📓 تاريخ طبري، ج ۳، جزء۶، ص۲۱؛ كامل في التاريخ، ج ۳، ص۱۵۷؛ وقعه صفين، ص۳۲۰. ─┅═══༅𖣔🔟𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌─┅══✿🍃📓📔🍃✿══┅─ ‎‌‌‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ۝◁ای مسلمانان، آيا مي‌خواهيد نظاره گر شخصی باشيد كه خدا و رسولش را دشمن دارد و با خدا و رسولش مي‌جنگد و بر مسلمانان ستم و تجاوز و مشركان را تقويت مي‌كند؟ همان كسي كه وقتي خداوند °در فتح مكه° پيروزي دين و نصرت رسولش را خواست، نزد پيامبر آمد و در ظاهر مسلمان شد. ❖‌ سوگند به خدا! اسلام او از روي ميل نبود، بلكه با كمال بي توجهي اسلام را پذيرفت و پس از رحلت رسول خدا صلي الله عليه و آله سوگند به خدا ما او را با عنوان دشمن مسلمانان و دوست مجرمان شناختيم. ❍ آگاه باشيد كه او معاويه است. با او نبرد و او را لعنت كنيد كه او از كساني است كه نور خدا را خاموش مي‌كنند و موجب پيروزي دشمنان خدا مي‌شوند. 📔 تاريخ طبري، ج ۳، جزء۶، ص۲۱؛ وقعه صفين، ص ۳۱۹ ─┅═══༅𖣔1⃣1⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌─┅══✿🍃📓📔🍃✿══┅─ ‎‌‌‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ۞◁ عمار به سپاه حق ❀اسماء ابن حكيم مي‌گويد.. ما در سپاه علي عليه السلام در زير پرچم عمارياسر با دشمن مي‌جنگيديم. نزديك ظهر مردي از سپاه علي عليه السلام به پيش آمد و گفت: عمارياسر در ميان شما كيست؟ عمار گفت من هستم. ❏ من هنگامي كه از خانه بيرون آمدم، مطمئن بودم كه ما در مسير حق هستيم و شكي نداشتم كه اين قوم °معاويه و طرفدارانش° بر باطل و گمراهي هستند. ✿ تا شبِ گذشته، همين عقيده و اطمينان را داشتم، ولي ديشب ديدم كه اذان گوي ما، در جمله‌هاي اذان به يكتايي و رسالت محمد صلي الله عليه و آله گواهي مي‌دهد و اذان گوي آنها °معاويه و هواداران° نيز به يكتايي خدا و رسالت محمد صلوات الله گواهي مي‌دهد ¤ و بعد از اذان، هم ما نماز مي‌خوانيم، هم آنها و كتاب ما يعني قرآن ، دعوت ما و رسول ما نيز يكي است. ─┅═══༅𖣔1⃣2⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌─┅══✿🍃📓📔🍃✿══┅─ ‎‌‌‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ۝◁ازاين رو، از ديشب ترديد بر من راه يافته است. ديشب بي آنكه كسي جز خدا بداند، شب را به سر آوردم و صبح نزد اميرمؤمنان علي عليه السلام آمدم و ماجرا را گفتم. ❖‌ به من فرمود... آيا عمار را ديدار كردي؟ گفتم.. نه. فرمود... نزد عمار برو و ببين چه مي‌گويد. از گفته او پيروي كن. اينك براي همين مسئله نزد تو آمده ام. ❍ عمار به او گفت: آيا آن صاحب پرچم سياه را كه در برابر من قرار گرفته است، ° اشاره به پرچم عمروعاص° مي‌شناسي؟ من با اين شخص در عصر رسول خدا صلي الله عليه و آله در ركاب آن حضرت، سه بار جنگيدم و اكنون اين چهارمين بار است كه با او مي‌جنگم و اين بار بهتر و نيك تر از سه بار قبل نيست، بلكه بدتر و زشت تر از آنهاست. 📓 اعيان الشيعه، ج ۸، ص۳۷۴ ─┅═══༅𖣔1⃣3⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌─┅══✿🍃📓📔🍃✿══┅─ ‎‌‌‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ۞◁عمار ادامه داد من در جنگ‌هاي بدر، احد و حُنين در برابر او جنگيدم. آيا پدرت اينجاست تا تو را به آن خبر دهد؟ آن مرد گفت.. نه. ❀ عمار گفت.. آن روز در عصر پيامبر تجمع ما در مركز پرچم‌هاي رسول خدا صلي الله عليه و آله بود، ولي تجمّع اين قوم °عمروعاص و معاويه و سپاه آنها° در مركز پرچم‌هاي مشركان بود. ❏ آيا اين لشكر °معاويه° و كساني را كه در آن هستند، مي‌بيني؟ سوگند به خدا! دوست دارم همه آنها به صورت يك فرد بودند و من آن فرد را سر به نيست مي‌كردم. ✿ سوگند به خدا! ريختن خون همه آنها حلال تر از ريختن خون گنجشك است! آيا ريختن خون گنجشك حرام است؟ آن مرد گفت: نه، بلكه حلال است. عمار گفت: ريختن خون آنها نيز حلال است. ─┅═══༅𖣔1⃣4⃣𖣔༅════┅─