─══┅═༅🕊🌑🕊༅══┅┅─
▪️گرد و غبار که فرو نشست، امام حسین علیه السلام کنار قاسم علیه السلام ایستاده بود در حالی که او از شدت درد پای بر زمین میسایید
👤امام فرمود : از رحمت خدا دور باد گروهی را که تو را کشتند و جدّ و پدرت در روز قیامت از آنان دادخواهی خواهند کرد .
🗣سپس فرمود: به خدا قسم بر عمویت دشوار است که تو او را به یاری بخواهی و او دعوت تو را اجابت نکند یا اجابت کند ولی به حال تو سودی نبخشد. به خدا قسم امروز روزی است که برای عمویت کینهجو فراوان است و یاور اندک.
🕊بعد از آن پیکر قاسم علیه السلام را به سینه گرفت و با خود به خیمه ها رساند و در میان کشتگان بنی هاشم قرار داد.
🕯 پایان قسمت چهارم🕯
┄══┅═༅𖣔1⃣4⃣𖣔༅══┅─
─══┅═༅🕊🌑🕊༅══┅┅─
📚#منـــــــــابــــــــع
📕لهوف سید بن طاووس
📘منتهی الامال شیخ عباس قمی
📗الوقایع الحوادث:ج۲ ص۱۴۹٫از مدینه تا مدینه:ص۳۶۸-۳۷۰٫
📓از مدینه تا مدینه:ص۳۶۰٫
┄══┅═༅𖣔1⃣5⃣𖣔༅══┅─
─═┅═༅🕊🌑🕊༅══┅─
جنــــــاب استــــاد #کـــــــــــریمی
بسیـــار سپــــاس ..خـــــدا قوت
اجـــرتون با مولا سیـــــد الشهـــدا
علیــــه الســـــــــلام
ازهمــــــراهی همـــــه دوستــــان
ولایی سپــــــاسـگزاریــــــم
پـــایـــان قســــــــمت چهارم
التمــــــاس دعــــــای فـــــرج
یا عـلـــــــــــی
─═┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅┅─
🇮🇷 #اتحـــــادیه_عمــــــاریون🇮🇷
┄═┅═✧❁﷽❁✧══┅─
🇮🇷#طرح_مشترک_390_گروه_ولایی
🇮🇷#عمـــــاریون_رهبریم
─══┅═༅🕊🕋🕊༅═══┅─
🔍☆◁#کنفــــــرانس
📖☆◁#همفسر_با_کاروان_سیدالشهدا_علیه_السلام_در_کربلا
📖☆◁#روز_شمار_محرم_روز_هفتم
📖☆◁#قسمت_پنجم
─══┅═༅🕊🕋🕊༅══┅┅─
🗓◁تاریخ:#جمعه 1401/05/14
⏰◁ساعت:19/00
🕹◁ارائه:#جناب_استاد_غلامعلی_کریمی
🗣◁طرح سوال:
🆔@ilyan313
🔮#گفتمان_اتحاد_ملی_عماریون
🆔 @ammareyon
🆔 @gh_karimi
🚫#کپی برداری از #ابتکارات #طراحی و#تنظیمات کنفرانس ها و#کپشن ها و#بنرهای #اتحادیه_عماریون بدون اجازه و به هر نحوی#شرعا_جایز_نیست_و_حق_الناسه
─═══༅𖣔🌺𖣔༅══┅─
🇮🇷#اتحــــادیه_عمــــــاریون🇮🇷
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
⚫️ #وقایع_روز_هفتم_محرم_الحرام_سال_61_هجری_قمری
🌒(1).#بستن_شریعه_فرات بر امام حسین علیه السلام و یارانش
🌒(2).خبر ورود #مسلم_بن_عوسجه به کربلا
🌒(3).اين روز متعلق به #حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام_كوچكترين_سرباز_سپاه امام حسين علیه السلام است.
┄─┅═༅𖣔1⃣𖣔༅═┅─
─══┅═༅🕊🌑🕊༅══┅┅─
🌘(1). در روز هفتم محرم عبید اللّه بن زیاد ضمن نامه ای به عمر بن سعد از وی خواست تا با سپاهیان خود بین امام حسین و یاران، و آب فرات فاصله ایجاد كرده و اجازه نوشیدن آب به آنها ندهد .
👤عمربن سعد ،عمر بن حجاج را با ۵۰۰ سوار در كنار شريعه فرات مستقر كرد و مانع دسترسى امام حسين علیه السلام و يارانش به آب شدند و اين رفتار غيرانسانى سه روز قبل از شهادت امام حسين علیه السلام صورت گرفت.
┄─┅═༅𖣔2⃣𖣔༅═┅─
─══┅═༅🕊🌑🕊༅══┅┅─
◾️ در این روز مردی به نام "عبداللّه بن حصین ازدی" •كه از قبیله "بجیله" بود • فریاد برآورد: ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید! به خدا سوگند كه قطرهای از آن را نخواهی آشامید، تا از عطش جان دهی!
👤امام علیه السلام فرمودند : خدایا ! او را از تشنگی بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده
🗣حمید بن مسلم مي گوید : به خدا سوگند كه پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی كه بیمار بود، قسم به آن خدایی كه جز او پروردگاری نیست ، دیدم كه عبداللّه بن حصین آنقدر آب ميآشامید تا شكمش بالا ميآمد و آن را بالا ميآورد و باز فریاد ميزد : العطش! باز آب ميخورد، ولی سیراب نميشد . چنین بود تا به هلاكت رسید .
┄─┅═༅𖣔3⃣𖣔༅═┅─
─══┅═༅🕊🌑🕊༅══┅┅─
🌘(2).#رسیدن_مسلم_بن_عوسجه_به_سپاه_امام_حسین_علیه_السلام
▪️در این روز بود كه خبر رسیدن مسلم بن عوسجه كه شبانه از كوفه به كربلا آمده و خود را به سپاه امام رساند، یاران را خوشحال و شادمان كرد.
🕯مسلم اولین شهید عاشوراست. پیرمردی بزرگوار از طایفه بنیاسد و از چهرههای درخشان كوفه و از هواداران اهل بیت علیه السلام بود.
🕊او از اصحاب پیامبر صلوات الله علیه و از مسلمانان باسابقه به شمار میرفت و از آن حضرت هم روایت شده است كه پارسا، شجاع و سواركاری نامی بود.
┄─┅═༅𖣔4⃣𖣔༅═┅─
─══┅═༅🕊🌑🕊༅══┅┅─
🌘(3).#ملاقات_امام_حسین_علیه_السلام_با_ابن_سعد
▪در شب هفتم امام حسین علیه السلام ملاقات وگفتگو کردند. خولی بن یزید اصبحی چون عداوت شدیدی با امام حسین علیه السلام داشت ماجرا را به عمر سعد گزارش داد
☄و آن ملعون نامه ای برای عمر سعد نوشت و او را از این ملاقات ها بر حذر داشت و دستور منع آب را صادر کرد.۱
┄─┅═༅𖣔5⃣𖣔༅═┅─
─══┅═༅🕊🌑🕊༅══┅┅─
🌘(4).#روز_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
▪️از قديم الايام اين روز را متعلق به حضرت علی اصغر علیه السلام، كوچكترين سرباز سپاه امام حسين علیه السلام ، میدانند، كه يكی ازمصائب نا گوار و سوزناك واقعه كربلا شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام است.
🕯روزی کمیت ،شاعرمعروف به حضور حضرت صادق علیه السلام رسید،
👤حضرت فرمود:یا کُمَیتُ اَنشِدنی فی جَدِّیَ الحسین علیه السلام فَلما اَنشَدَ کُمَیتُ اَبیاتاً فی مُصیبه الامام علیه السلام بَکیَ الامام بُکاء ًشدیداً وبَکَت النِّسوه و اهل حریمه وصَحنَ فی حجرا تهن
کمیت ! درباره جد ما حسین علیه السلام شعری بگو،
┄─┅═༅𖣔6⃣𖣔༅═┅─
─══┅═༅🕊🌑🕊༅══┅┅─
▪همزمان با سرودن شعر، امام صادق به شدت گریه کرد با نوان وا هل خانه نیز در اتاق خودشان ناله زدند واشک ریختند.
🕊اِذ خَرجت جارِیَه مِن خَلفِ الَّستر مِن حُجَرات الحَرم وفی یَدِها طفلٌ صغیر رَضیعٌ فَوَضَعَته فی حِجرِ الاِمام فاَشتَدَّ حینئذٍ بُکاء الامام فی غایهِ الاِشتداد وعَلا صَوته الشریف و عَلَت اَصواتُ النِّساء الطاهرات خلف الاَستارِِمِن الحجرات
☄در این زمان بانویی که کودک شیر خواری به دست داشت از اتاق بیرون آمده و کودک را در دامان امام علیه السلام قرارداد، گریه امام این بار بیشتر شده وصدای شریفشان بلند شد وبانوان در خانه نیز به صدای بلند گریستند..
┄─┅═༅𖣔7⃣𖣔༅═┅─
─══┅═༅🕊🌑🕊༅══┅┅─
◾️ظاهرأ منظور از این کار یادآوری شهادت علی اصغر وسنگدلی قاتل وی حرمله بن کاهل اسدی بوده است.
👤مرحوم حائری ما زندرانی در کتاب معالی السبطین آورده که:ازبقراط حکیم پرسیدند در ذائقه ا نسان چه چیزی ازمرگ تلخ تر است؟
🗣گفت...تلخ تر از مرگ در ذائقه ا نسان کریم این است که از شخص لئیم حاجتی بخواهد
🕯فَما حال الحسین الکریم بن الکریم حینَ رَفع رَضیعَه علی یَدیه و طَلب لَه جُرعَه مِنَ الماء مِن اللؤماء اللُّعَناء اَهل الکوفه
⛈پس چگونه بود حال حضرت حسین، این کریم فرزند کریم آن زمانی که کودک شیر خوار خود راروی دو دست بلند کرد و برایش جرعه آب ،از کوفیان پست ولعنت شده خواست
┄─┅═༅𖣔8⃣𖣔༅═┅─
─══┅═༅🕊🌑🕊༅══┅┅─
▪با به شهادت رسیدن جوانان بنی هاشم ویاران حضرت حسین علیه السلام، امام خود، با تمام وجود برای رزم با دشمن، به سویشان رفت در حالیکه بانگ می زد:
🕯آیا مدافعی هست که از حرم رسول خدا صلی الله علیه وآله دفاع گند؟آیا موحدی هست که به خا طرما از خدا بترسد؟ آیا فریاد رسی هست که با امید به خدا به فریادما برسد؟آیا یاوری هست که با امید به آنچه در نزد خداست به یاری ما بشتابد؟
☄در این هنگام از میان بانوان در خیمه شیونی بر خاست پس امام علیه السلام به کنار خیمه رفته وخطاب به زینب فرمود کودکم را بیاور تا با او خداحافظی کنم
┄─┅═༅𖣔9⃣𖣔༅═┅─
─══┅═༅🕊🌑🕊༅══┅┅─
◾️حضرت کودک را گرفت تا ببوسد در این زمان حرمله بن کاهل اسدی لعنه الله علیه به سوی او انداخت تیر به گلویش نشست وآن را برید
🕯پس حضرت به زینب فرمود او را بگیر. سپس خون را در هردودست جمع کرده و به سوی آسمان پاشید وفرمود:آنچه بر من وارد آمد برایم آسان است، چون در محضر خدا است.
👤قالَ الْباقِرُ عَلیه السلام : فَلَم یَسقُط مِن ذلکَ الدَّمِ قَطرَه الی الارض...حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود: که قطره ای از آن خون بر زمین نیفتاد
⛈وقال اِبنُ نما: ثُم حَمَلَه فَوَضَعه مَعَ قَتلی اَهْلبَیته...سپس امام علیه السلام علی اصغر را برده ودر کنار شهدای بنی هاشم قرار داد
🕯پایان قسمت پنجم🕯
┄─┅═༅𖣔🔟𖣔༅═┅─
─══┅═༅🕊🌑🕊༅══┅┅─
📚#منـــــــــابـــــــع
📕انساب الاشراف ، ج 3 ، ص 180.
📗ارشاد شیخ مفید ، ج2 ، ص86
📘قلائد النحور:ج محرم وصفر،ص۶۳٫
📔معالی السبطین:ج۱ص۳۱۵٫
📓الوقایع و الحوادث:ج۲ص۱۵۳٫٫
📘فیض العلام:ص۱۴۶٫
┄─┅═༅𖣔1⃣1⃣𖣔༅═┅─
─═┅═༅🕊🌑🕊༅══┅─
جنــــــاب استــــاد #کـــــــــــریمی
بسیـــار سپــــاس ..خـــــدا قوت
اجـــرتون با مولا سیـــــد الشهـــدا
علیــــه الســـــــــلام
ازهمــــــراهی همـــــه دوستــــان
ولایی سپــــــاسـگزاریــــــم
پـــایـــان قســــــــمت پنجم
التمــــــاس دعــــــای فـــــرج
یا عـلـــــــــــی
─═┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅┅─
🇮🇷 #اتحـــــادیه_عمــــــاریون🇮🇷
┄═┅═✧❁﷽❁✧══┅─
🇮🇷#طرح_مشترک_390_گروه_ولایی
🇮🇷#عمـــــاریون_رهبریم
─══┅═༅🕊🕋🕊༅═══┅─
🔍☆◁#کنفــــــرانس
📖☆◁#همفسر_با_کاروان_سیدالشهدا_علیه_السلام_در_کربلا
📖☆◁#روز_شمار_محرم_روز_هشتم
📖☆◁#قسمت_ششم
─══┅═༅🕊🕋🕊༅══┅┅─
🗓◁تاریخ:#شنبه 1401/05/15
⏰◁ساعت:19/00
🕹◁ارائه:#جناب_استاد_غلامعلی_کریمی
🗣◁طرح سوال:
🆔@ilyan313
🔮#گفتمان_اتحاد_ملی_عماریون
🆔 @ammareyon
🆔 @gh_karimi
🚫#کپی برداری از #ابتکارات #طراحی و#تنظیمات کنفرانس ها و#کپشن ها و#بنرهای #اتحادیه_عماریون بدون اجازه و به هر نحوی#شرعا_جایز_نیست_و_حق_الناسه
─═══༅𖣔🌺𖣔༅══┅─
🇮🇷#اتحــــادیه_عمــــــاریون🇮🇷
┄═┅═✧❁﷽❁✧══┅┄
🚩 #الســــــلام_علی_علی_بن_الحسین
درخیمه بوددست پدرسوی آسمان
ناگه ز رزمگاه صـــــدای پسر شنید
بــــــــر پُــــشت زیــــــــــن نشست و
بـــــدان ســــــــــــوی روی کــــــــــرد
اما نَسیم وار، پی اش عمه می دوید
می خواست بلکه بار دگر زنده بیندش
«یارب مکن امیــــد کسی را تو نا امید»
با زانو آمد و به سر نعش او نشست
او را به بر کشید و ز دل آه بر کشید
تا در کنار نعش پسر جا پدر گرفت
در یک اُفُق قِرانِ مه و مِهر شد پدید
می رفت تا پــــدر برود همره پســــــر
زینب اگر کنــــــار برادر نمی رسیـــــد
┄═┅┅═༅𖣔🌺𖣔༅══┅─
🔮#اتحـــــادیه_عمـــــاریون
─══┅═༅🕊🌑🕊༅══┅┅─
🗓◁#حوادث_روز_هشتـــــم_محـــــرم
🌒(1).فرمان جدید عبیدالله: با دریافت نامه ی جدید یزید و دادن اختیارات کامل به عبیدالله، وی بر اساس نامه ی یزید دستور داد:
🌒(2).تعداد جاسوسان افزایش یابد و همه جا را زیر نظر بگیرند.
🌒(3).آخرین نیروها از کوفه به کربلا اعزام شوند.
🌒(4).مراقبت شدید و دستگیری عناصر مشکوک و متهم و مجازات سنگین آنان.
🌒(5). کشتن بدون درنگ.
🌒(6). ارسال آخرین اخبار بی هیچ وقفه به شام. ..از کوفه به شام
┄─┅═༅𖣔1⃣𖣔༅═┅─
─══┅═༅🕊🌑🕊༅══┅┅─
🌒(1)"خوارزمی" در مقتل الحسین و "خیابانی" در وقایع الایام نوشته اند كه در روز هشتم محرم امام حسین علیه السلام و اصحابش از تشنگی سخت آزرده خاطر شده بودند؛ بنابراین امام علیه السلام كلنگی برداشت و در پشت خیمه ها به فاصله نوزده گام به طرف قبله، زمین را كَند، آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشكها را پر كردند، سپس آن آب ناپدید شد و دیگر نشانی از آن دیده نشد.
▪هنگامی كه خبر این ماجرا به عبیداللّه بن زیاد رسید، پیكی نزد عمر بن سعد فرستاد كه: به من خبر رسیده است كه حسین چاه ميكَند و آب بدست ميآورد. به محض اینكه این نامه به تو رسید، بیش از پیش مراقبت كن كه دست آنها به آب نرسد و كار را بر حسین علیهالسلام و یارانش سخت بگیر. عمر بن سعد دستور وی را عمل نمود.
┄─┅═༅𖣔2⃣𖣔༅═┅─
─══┅═༅🕊🌑🕊༅══┅┅─
🌒(2) در این روز "یزید بن حصین همدانی" از امام علیه السلام اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو كند. حضرت اجازه داد و او بدون آنكه سلام كند بر عمر بن سعد وارد شد؛ عمر بن سعد گفت: ای مرد همدانی! چه چیز تو را از سلام كردن به من بازداشته است؟ مگر من مسلمان نیستم؟
👤یزیدبن حصین گفت اگر تو خود را مسلمان ميپنداری پس چرا بر عترت پیامبر شوریده و تصمیم به كشتن آنها گرفتهای و آب فرات را كه حتی حیوانات این وادی از آن مينوشند از آنان مضایقه ميكنی؟
🗣عمر بن سعد سر به زیر انداخت و گفت: ای همدانی! من ميدانم كه آزار دادن به این خاندان حرام است، من در لحظات حسّاسی قرار گرفتهام و نميدانم باید چه كنم؛ آیا حكومت ری را رها كنم، حكومتی كه در اشتیاقش ميسوزم؟ و یا دستانم به خون حسین آلوده گردد، در حالی كه ميدانم كیفر این كار، آتش است؟ ای مرد همدانی! حكومت ری به منزله نور چشمان من است و من در خود نميبینم كه بتوانم از آن گذشت كنم
▪یزید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را به عرض امام علیه السلام رساند و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حكومت ری به قتل برساند
┄═┅═༅𖣔3⃣𖣔༅══┅─
─══┅═༅🕊🌑🕊༅══┅┅─
🌒(3) امام علیهالسلام مردی از یاران خود بنام "عمرو بن قرظة" را نزد ابن سعد فرستاد و از او خواست تا شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتی داشته باشند.
▪شب هنگام امام حسین علیه السلام با ۲۰ نفر و عمر بن سعد با ۲۰ نفر در محل موعود حاضر شدند. امام حسین علیه السلام به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادر خود "عباس" و فرزندش "علي اكبر" را نزد خود نگاه داشت. عمر بن سعد نیز فرزندش "حفص" و غلامش را نگه داشت و بقیه را مرخص كرد.
┄═┅═༅𖣔4⃣𖣔༅══┅─
─══┅═༅🕊🌑🕊༅══┅┅─
▪در این ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال امام علیه السلام كه فرمود: آیا ميخواهی با من مقاتله كنی؟ عذری آورد. یك بار گفت: ميترسم خانه ام را خراب كنند!
👤 امام علیه السلام فرمود: من خانه ات را مي سازم . ابن سعد گفت : ميترسم اموال و املاكم را بگیرند! فرمود : من بهتر از آن را به تو خواهم داد ، از اموالی كه در حجاز دارم. عمر بن سعد گفت : من در كوفه بر جان افراد خانوادهام از خشم ابن زیاد بیمناكم و ميترسم آنها را از دم شمشیر بگذراند.
👤حضرت هنگامی كه مشاهده كرد عمر بن سعد از تصمیم خود باز نمي گردد ، از جای برخاست در حالی كه ميفرمود : تو را چه ميشود ؟ خداوند جانت را در بسترت بگیرد و تو را در قیامت نیامرزد . به خدا سوگند ! من ميدانم كه از گندم عراق نخواهی خورد! ابن سعد با تمسخر گفت : جو ما را بس است.
┄═┅═༅𖣔5⃣𖣔༅══┅─