هدایت شده از بیسیمچی
┄═══✧❁﷽❁✧══┅┄
★#سوگوار_مولایمان_حسین_علیه_السلامیم
🇮🇷#طرح_مشترک_400_گروه_ولایی
🇮🇷#عمـــــاریون_رهبــــریم
─┅═༅●❥︎🕋❥︎●༅┅┅─
🔍☆◁#کنفــــــــرانــــــس
📖☆◁#جهاد_تبیین_نوجوانان_عاشورایی
📖☆◁#روزششم_کاروان_کربلا
📖☆◁#قاسم_ابن الحسن_علیه _السلام
─┅═༅●❥︎🕋❥︎●༅┅┅─
◁جناب استاد #بـــابـــایی
۞◁سوال
🆔 @ilyan313
🗓تاریخ#یکشنبه 1402/05/01
⏰ساعت:19/00
🔮گفتمان#اتحاد_ملی_عمـــاریون
🆔 @ammareyon
🆔 @bisimchee1400
🚫#کپی برداری از #نام #ابتکارات #طراحی و#تنظیمات کنفرانس ها و#گپشن ها و#بنرهای_اتحادیه_عماریون
بدون اجازه و به هر نحوی
#شرعا_جایز_نیست و#حق_الناسه
─═┅═༅𖣔🌺𖣔༅══┅─
🔮#اتحادیه_عماریون
─┅════✿🍃🕋🕋🍃✿════┅─
۞◁{7}..#منـــزل_حاجر
❥︎ روز ۱۵ ذی الحجه، امام حسین علیه السلام به منزل •حاجر• رسیدند. حاجر یکی از منازل راه کوفه به سوی مکه است که کاروان امام حسین علیهالسلام از آنجا گذشته و در آن توقف کرده است.
❍ حاجر منزلگاهی خرم بوده است که آب شیرین آن، از چاهها و برکهها تامین میشده است. در این منزل بود که امام حسین علیهالسّلام قیس بن مسهر صیداوی را همراه نامهای به سوی کوفه فرستاد
۞◁{8}.. #منــــزل_فَيـــــــد
❀ در روز شانزدهم ذيحجه سال ۶۰ قمری ، کاروان حضرت سیدالشهداء علیه السلام به منزل •فَيد• رسيدند و چند ساعتی در این منزل توقف کردند... اين منزل قريهاى است در مسير مكه و كوفه كه راه در آنجا نصف مىشود
♢ در °فَيد° قلعهاى است كه داراى حصار است و حاجيان در اين منزل مازاد آذوقه و اثاثيه خود را مىگذارند تا هنگام مراجعت از مكه بر گيرند.
✪ مردم °فيد° علوفه مركبهاى حجاج را در طول سال ذخيره كرده و در موسم حج، به ايشان مىفروختند.
─┅════༅𖣔4⃣1⃣𖣔༅════┅─
─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─
❖◁#وقایع_روز_ششـــم_ماه_محـرم_الحرام
❏◁(1)...#تکمیل_سپاه_عمربن_سعد_از_طرف_ابن_زیاد...
★ در روز ششم محرمالحرام حصين بن تميم با چهارهزار نفر، ...حجازبن ابجر عجلي با هزار نفر...و يزيدبن حارث با هشتصد نفر وارد كربلا شدند تا به سپاه عمر سعد بپيوندند.
♢ در اين روز بيست هزار سوار نزد آن ملعون جمع شد و موافق بعضي از روايات، پيوسته لشكر آمد تا به تدريج سي هزار سوار نزد عمر جمع شد و ابن زياد براي پسر سعد نوشت كه عذري براي تو نگذاشتم در باب لشكر بايد مردانه باشي و آنچه واقع ميشود در هر صبح و شام مرا خبر دهي.
❏◁(2)..در روز ششم ماه محرم، #فراس_بن_جعده كه در سپاه امام حسين علیه السلام حضور داشت وقتي اوضاع را دشوار ديد از ادامه همراهي ترسيد حضرت به او اجازه بازگشت داد وي شبانه به كوفه بازگشت.
─┅═══༅𖣔4⃣2⃣𖣔༅═══┅─
─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
❏◁(3)..در اين روز #ابن_زياد_بر_كوفه_ديدباني_گماشت تا مبادا كسي از شهر به كمك امام برود سپس ميان خود و اردوي عمربن سعد سواراني تيز رو گماشت كه پيوسته اخبار را گزارش ميدادند
❏◁(4)..و#دعوت_حبیب_بن_مظاهر_از_قبیله_بنیاسد برای یاری امام حسین علیه السلام
❥︎ در این روز "حبیب بن مظاهر اسدی" به امام حسین علیه السلام عرض كرد: یابن رسول اللّه! در این نزدیكی طائفهای از بنی اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهی من به نزد آنها بروم و آنها را به سوی شما دعوت نمایم... امام علیه السلام اجازه دادند
❏◁(5)..در اين روز#عمروبن
قرظهي انصاري به كاروان كربلا پيوست
❀ او از شهداي كربلاست پدر او از اصحاب امام علي علیه السلام و از خزرجياني بود كه به كوفه آمد و آنجا ماندگار شد و در ركاب علي علیه السلام با دشمنان جنگيد.
♢ امام در گفتگوهايش با عمر سعد او را براي مكالمه ميفرستاد و او جواب ميآورد تا آنكه شمر از كوفه آمد و اين مذاكره قطع شد
─┅═══༅𖣔4⃣3⃣𖣔༅═══┅─
─┅═════✿❥︎🕋🕋❥︎✿═════┅─
❏◁(6)...#اولین_محاصره_فرات_در_کربلا...
❖ به نقلی عمر سعد، شبث بن ربعی خبیث را همراه سه هزار مرد سفاک با کوبیدن طبل و دهل کنار فرات فرستاد که اطراف آن را به محاصره در آوردند.
❏ عمربن سعد نامهای بدین مضمون از عبیدالله دریافت کرد که: با سپاهیان خود بین امام حسین علیه السلام و اصحابش و آب فرات فاصله بینداز، به طوری که حتی قطرهای آب به امام علیه السلام نرسد، همان گونه که از دادن آب به عثمان بن عفان خودداری شد!...عمر بن سعد ۵۰۰ سوار را در کنار شریعهٔ فرات مستقر کرد
❏◁(7)..#نامه_امام_از_کربلا_به_برادرش_محمد_بن_حنفیه وبنی هاشم
★ آخرین نامهای که امام حسین علیه السلام از کربلا برای جمعی از بنی هاشمیان و برادرش محمد حنفیّه نوشت در این روز بود. ایشان نوشتند... اَمَّا بَعْدُ، فَكَانَّ الدُّنْيا لَمْ تَكُنْ وَكَانَّ الاخِرَةَ لَمْ تَزَلْ والسّلام؛.
♢ به نام خداوند بخشنده و مهربان... از حسين بن علی به محمد بن علی و كساني از بنی هاشم كه نزد اويند اما بعد، گويی كه دنيا هرگز نبوده است و گويی كه آخرت پيوسته ميباشد! والسلام..
─┅════༅𖣔4⃣4⃣𖣔༅════┅─
─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
❏◁(8)..#روز ششم محرم ؛ #روز_حضرت_قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام ،یادگار امام حسن علیه السلام
❥︎ در سال 50 ه.ق وقتی کار سمّ جعده ملعونه • همسر امام حسن علیه السلام• به آنجا کشید که پارههای جگر امام در اثر آن، از دهان مبارکش، بیرون آمد، در لحظههای آخر، همه اهل و عیال خود را به امام حسین علیه السلام واگذاشت.
❍ یکی از فرزندان امام حسن علیه السلام که در این لحظات، شاهد ماجرا بود و چشم از چشم عمو، بر نمیداشت، قاسم علیه السلام بود. کودکی که حدود سه بهار از عمر شریفش سپری نگردیده بود.
❀ با نقشهای که معاویه بن ابوسفیان کشید تا یزید را به جای خود بنشاند، حضرت حسین علیه السلام ، برای بیعت نکردن با یزید• که جرثومه فساد بود • مجبور به ترک مدینه شد.
♢ در قافله ای که به سوی حجاز رهسپار بود، اهل و عیال امام مجتبی علیه السلام هم بودند. مکه، برای امام حسین علیه السلام امن نبود •که یزیدیان در زیر لباسهای احرام، شمشیر بسته و قصد کشتن امام را داشتند
─┅═══༅𖣔4⃣5⃣𖣔༅═══┅─
─┅═════✿❥︎🕋🕋❥︎✿═════┅─
❖◁#بنابراین بر اساس نامه دعوت کوفیان • که مسلم بن عقیل علیه السلام هم آن را تایید کردهبود • روز هشتم ذیحجه که حجاج، در تدارک رفتن به عرفات بودند، از مکه بیرون آمد...وکار کاروان حسینی به کربلا کشید ودر محاصره قرار گرفت تا شب عاشورا فرا رسید.
❏ اینک قاسم بن الحسن علیه السلام، سیزده ساله شده و در مدتی که پدرش را از دست داده بود، امام حسین علیه السلام چنان در تربیت قاسم کوشیده و با او انس داشت که او را ”یا بنیّ" • ای پسرکم • خطاب می کرد.
★ ابوحمزه ثمالی ره میگوید.... از حضرت زین العابدین علیه السلام شنیدم که میفرمود....چون شب عاشورا فرا رسید، پدرم تمامی اصحاب و یاران خود را جمع کرد و به آنها فرمود..
♢ ای یاران و پیروان من، تاریکی شب را مرکب خود قرار داده و جان خود را نجات دهید که مطلوب این قوم ، جز من کسی نیست
─┅════༅𖣔4⃣6⃣𖣔༅════┅─
─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
❥︎◁پس از امتناع آنان، آن حضرت فرمود.. همانا فردا من کشته می شوم و همه کسانی که با من هستند، نیز کشته خواهند شد. و از شما احدی باقی نخواهد ماند ...
❍ قاسم ابن الحسن علیه السلام که در این جمع حاضر بود، مشتاقانه پرسید.. آیا من هم کشته خواهم شد.
❀ امام حسین علیه السلام با محبتی پدرانه به او فرمود... یا بنیّ، کیف الموت عندک...پسرم، مرگ در نزد تو چگونه است؟.. و قاسم، بدون لحظه ای درنگ، پاسخ داد: یا عمّ احلی من العسل....عمو جان از عسل شیرینتر است.
♢ امام حسین علیه السلام هم فرمود.... عمویت فدایت شود آری والله، تو یکی از مردانی هستی که در رکاب من به شهادت خواهی رسید.
✪ روز عاشورا ، پس از آن که نوبت به قاسم ابن الحسن رسید، در خیمه ها ولولهای دیگر بود و میدان رفتن او تماشایی.
─┅═══༅𖣔4⃣7⃣𖣔༅═══┅─
─┅═════✿❥︎🕋🕋❥︎✿═════┅─
❖◁#عاشورا_به_روایت_لهوف
❏ راوی گفت.. دیدم جوانی بیرون آمد که صورتش مانند پاره ماه بود، و مشغول جنگ شد.همین که مقابل مردم ایستاد فریادش بلند شد... ان تنکرونی فانا ابن الحسن... سبط النبی المصطفی الموتمن...مردم اگر مرا نمی شناسید ، من پسر حسن بن علی بن ابیطالبم.
★ هذا الحسین کالاسیر المرتهن ... بین اناس لاسقوا صوب المزن....این مردی که این جا می بینید و گرفتار شما است، عموی من حسین بن علی بن ابیطالب است
♢ ابن فضیل ازدی چنان بر فرقش زد که سرش را شکافت و او با صورت به زمین افتاد و فریاد زد... عمو جان، به دادم برس.
✪ امام حسین علیه السلام مانند باز شکاری از اوج، به کنار او فرود آمد و همچون شیر خشمگین بر دشمنان حمله ور شد، شمیشری بر ابن فضیل زد که دست سپر شده او از آرنج جدا شد، ابن فضیل چنان فریادی زد که همه لشکر شنیدند و برای نجاتش تاختند که باعث شد بدن او زیر سم اسبها بماند و به هلاکت برسد.
─┅════༅𖣔4⃣8⃣𖣔༅════┅─
─┅════✿🍃🕋🕋🍃✿════┅─
❥︎◁گرد و غبار که فرو نشست، امام حسین علیه السلام کنار قاسم علیه السلام ایستاده بود در حالی که او از شدت درد پای بر زمین میسایید
❍ امام فرمود ..از رحمت خدا دور باد گروهی را که تو را کشتند و جدّ و پدرت در روز قیامت از آنان دادخواهی خواهند کرد .
❀ سپس فرمود.. به خدا قسم بر عمویت دشوار است که تو او را به یاری بخواهی و او دعوت تو را اجابت نکند یا اجابت کند ولی به حال تو سودی نبخشد. به خدا قسم امروز روزی است که برای عمویت کینهجو فراوان است و یاور اندک.
♢ بعد از آن پیکر قاسم علیه السلام را به سینه گرفت و با خود به خیمه ها رساند و در میان کشتگان بنی هاشم قرار داد.
اللّهــمَّعَجِّـــلْلِوَلِیِّک الفَــرَج
پــــایـــــان قسمت ششم
─┅════༅𖣔4⃣9⃣𖣔༅════┅─
هدایت شده از بیسیمچی
┄═══✧❁﷽❁✧══┅┄
★#سوگوار_مولایمان_حسین_علیه_السلامیم
🇮🇷#طرح_مشترک_400_گروه_ولایی
🇮🇷#عمـــــاریون_رهبــــریم
─┅═༅●❥︎🕋❥︎●༅┅┅─
🔍☆◁#کنفــــــــرانــــــس
📖☆◁#جهاد_تبیین_غنچه_های_عاشورایی
📖☆◁#روزهفتم_کاروان_کربلا
📖☆◁#حضرت_علی_اصغر_علیه _السلام
─┅═༅●❥︎🕋❥︎●༅┅┅─
◁جناب استاد #بـــابـــایی
۞◁سوال
🆔 @ilyan313
🗓تاریخ#دوشنبه 1402/05/02
⏰ساعت:19/00
🔮گفتمان#اتحاد_ملی_عمـــاریون
🆔 @ammareyon
🆔 @bisimchee1400
🚫#کپی برداری از #نام #ابتکارات #طراحی و#تنظیمات کنفرانس ها و#گپشن ها و#بنرهای_اتحادیه_عماریون
بدون اجازه و به هر نحوی
#شرعا_جایز_نیست و#حق_الناسه
─═┅═༅𖣔🌺𖣔༅══┅─
🔮#اتحادیه_عماریون
─┅═════✿❥︎🕋🕋❥︎✿═════┅─
۞◁(9)..#منـــزل_اجــــــفُر
❖ در روز هفدهم ذیحجه کاروان حضرت سید الشهداء علیه السلام به منزل •اجفُر• رسید و در این منزل بار بر زمین نهاد.
❏ •اجفُر• از منزلگاه های مسیر مکه و کوفه است که بین منزل •فَيد• و °خُزَیمِیه° واقع شده است و از آنجا آب به سمت محل سکونت اعراب جاری بوده است.
★ برخی از مورخین ملاقات امام با «عبدالله بن مطیع عدوی» را در این منزل بیان داشته اند
♢ عبدالله بن مطیع قرشی عدوی ، تفاوت فکری و اعتقادیِ کاملاً آشکاری با امام حسین علیه السلام داشت ، در نتیجه درک و فهم درست و تحلیل صحیحی از علت و هدف قیام آن حضرت نداشت و به همین دلیل است که مرتب امام علیه السلام را امر و نهی می کند.
✪ او از اصحاب عبدالله بن زبیر بود و سرانجام در سال ۷۳ قمری همراه وی در جنگ با لشکر حجاج بن یوسف ثقفی کشته شد.
─┅════༅𖣔5⃣0⃣𖣔༅════┅─
─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
❥︎◁#وقایع_روز_هفتم_محرم_الحرام_سال_61_هجری_قمری
۞◁(1)..#بستن_شریعه_فرات بر امام حسین علیه السلام و یارانش
❀ در روز هفتم محرم عبید اللّه بن زیاد ضمن نامه ای به عمر بن سعد از وی خواست تا با سپاهیان خود بین امام حسین و یاران، و آب فرات فاصله ایجاد كرده و اجازه نوشیدن آب به آنها ندهد .
❏ عمربن سعد ،عمر بن حجاج را با ۵۰۰ سوار در كنار شريعه فرات مستقر كرد و مانع دسترسى امام حسين علیه السلام و يارانش به آب شدند و اين رفتار غيرانسانى سه روز قبل از شهادت امام حسين علیه السلام صورت گرفت.
─┅═══༅𖣔5⃣1⃣𖣔༅═══┅─
─┅═════✿❥︎🕋🕋❥︎✿═════┅─
❖◁ در این روز مردی به نام "عبداللّه بن حصین ازدی" •كه از قبیله "بجیله" بود • فریاد برآورد...
❏ ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید! به خدا سوگند كه قطرهای از آن را نخواهی آشامید، تا از عطش جان دهی!
★ امام علیه السلام فرمودند .. خدایا ! او را از تشنگی بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده
♢ حمید بن مسلم مي گوید .. به خدا سوگند كه پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی كه بیمار بود، قسم به آن خدایی كه جز او پروردگاری نیست ، دیدم كه عبداللّه بن حصین آنقدر آب ميآشامید تا شكمش بالا ميآمد و آن را بالا ميآورد و باز فریاد ميزد .. العطش! باز آب ميخورد، ولی سیراب نميشد . چنین بود تا به هلاكت رسید .
─┅════༅𖣔5⃣2⃣𖣔༅════┅─
─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─
۞◁(2)..#رسیدن_مسلم_بن_عوسجه_به_سپاه_امام_حسین_علیه_السلام
❥︎ در این روز بود كه خبر رسیدن مسلم بن عوسجه كه شبانه از كوفه به كربلا آمده و خود را به سپاه امام رساند، یاران را خوشحال و شادمان كرد.
❍ مسلم اولین شهید عاشوراست. پیرمردی بزرگوار از طایفه بنیاسد و از چهرههای درخشان كوفه و از هواداران اهل بیت علیه السلام بود.
❀ او از اصحاب پیامبر صلوات الله علیه و از مسلمانان باسابقه به شمار میرفت و از آن حضرت هم روایت شده است كه پارسا، شجاع و سواركاری نامی بود.
─┅═══༅𖣔5⃣3⃣𖣔༅═══┅─
─┅═════✿❥︎🕋🕋❥︎✿═════┅─
۞◁(3)..#ملاقات_امام_حسین_علیه_السلام_با_ابن_سعد
❖ در شب هفتم امام حسین علیه السلام ملاقات وگفتگو کردند. خولی بن یزید اصبحی چون عداوت شدیدی با امام حسین علیه السلام داشت ماجرا را به عمر سعد گزارش داد
❏ و آن ملعون نامه ای برای عمر سعد نوشت و او را از این ملاقات ها بر حذر داشت و دستور منع آب را صادر کرد.۱
─┅════༅𖣔5⃣4⃣𖣔༅════┅─
─┅════✿🍃🕋🕋🍃✿════┅─
۞◁(4)..#روز_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
❥︎ از قديم الايام اين روز را متعلق به حضرت علی اصغر علیه السلام، كوچكترين سرباز سپاه امام حسين علیه السلام ، میدانند، كه يكی ازمصائب نا گوار و سوزناك واقعه كربلا شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام است.
❍ روزی کمیت ،شاعرمعروف به حضور حضرت صادق علیه السلام رسید،
❀ حضرت فرمود..یا کُمَیتُ اَنشِدنی فی جَدِّیَ الحسین علیه السلام فَلما اَنشَدَ کُمَیتُ اَبیاتاً فی مُصیبه الامام علیه السلام بَکیَ الامام بُکاء ًشدیداً وبَکَت النِّسوه و اهل حریمه وصَحنَ فی حجرا تهن
♢ کمیت ! درباره جد ما حسین علیه السلام شعری بگو،
─┅════༅𖣔5⃣5⃣𖣔༅════┅─
─┅═════✿❥︎🕋🕋❥︎✿═════┅─
❖◁همزمان با سرودن شعر، امام صادق به شدت گریه کرد با نوان وا هل خانه نیز در اتاق خودشان ناله زدند واشک ریختند.
❏ اِذ خَرجت جارِیَه مِن خَلفِ الَّستر مِن حُجَرات الحَرم وفی یَدِها طفلٌ صغیر رَضیعٌ فَوَضَعَته فی حِجرِ الاِمام فاَشتَدَّ حینئذٍ بُکاء الامام فی غایهِ الاِشتداد وعَلا صَوته الشریف و عَلَت اَصواتُ النِّساء الطاهرات خلف الاَستارِِمِن الحجرات
★ در این زمان بانویی که کودک شیر خواری به دست داشت از اتاق بیرون آمده و کودک را در دامان امام علیه السلام قرارداد، گریه امام این بار بیشتر شده وصدای شریفشان بلند شد وبانوان در خانه نیز به صدای بلند گریستند..
─┅════༅𖣔5⃣6⃣𖣔༅════┅─
─┅════✿🍃🕋🕋🍃✿════┅─
❥︎◁ظاهرأ منظور از این کار یادآوری شهادت علی اصغر وسنگدلی قاتل وی حرمله بن کاهل اسدی بوده است.
❍ مرحوم حائری ما زندرانی در کتاب معالی السبطین آورده که..ازبقراط حکیم پرسیدند در ذائقه ا نسان چه چیزی ازمرگ تلخ تر است؟
❀ گفت...تلخ تر از مرگ در ذائقه ا نسان کریم این است که از شخص لئیم حاجتی بخواهد
♢ فَما حال الحسین الکریم بن الکریم حینَ رَفع رَضیعَه علی یَدیه و طَلب لَه جُرعَه مِنَ الماء مِن اللؤماء اللُّعَناء اَهل الکوفه
✪ پس چگونه بود حال حضرت حسین، این کریم فرزند کریم آن زمانی که کودک شیر خوار خود راروی دو دست بلند کرد و برایش جرعه آب ،از کوفیان پست ولعنت شده خواست
─┅════༅𖣔5⃣7⃣𖣔༅════┅─
─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─
❖◁ با به شهادت رسیدن جوانان بنی هاشم ویاران حضرت حسین علیه السلام، امام خود، با تمام وجود برای رزم با دشمن، به سویشان رفت در حالیکه بانگ می زد..
❏ آیا مدافعی هست که از حرم رسول خدا صلی الله علیه وآله دفاع گند؟آیا موحدی هست که به خا طرما از خدا بترسد؟ آیا فریاد رسی هست که با امید به خدا به فریادما برسد؟آیا یاوری هست که با امید به آنچه در نزد خداست به یاری ما بشتابد؟
★ در این هنگام از میان بانوان در خیمه شیونی بر خاست پس امام علیه السلام به کنار خیمه رفته وخطاب به زینب فرمود کودکم را بیاور تا با او خداحافظی کنم
─┅═══༅𖣔5⃣8⃣𖣔༅═══┅─
─┅════✿🍃🕋🕋🍃✿════┅─
❥︎◁حضرت کودک را گرفت تا ببوسد در این زمان حرمله بن کاهل اسدی لعنه الله علیه به سوی او انداخت تیر به گلویش نشست وآن را برید
❍ پس حضرت به زینب فرمود او را بگیر. سپس خون را در هردودست جمع کرده و به سوی آسمان پاشید وفرمود ...آنچه بر من وارد آمد برایم آسان است، چون در محضر خدا است.
❀ قالَ الْباقِرُ عَلیه السلام ..فَلَم یَسقُط مِن ذلکَ الدَّمِ قَطرَه الی الارض، حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود.. که قطره ای از آن خون بر زمین نیفتاد
♢ وقال اِبنُ نما.. ثُم حَمَلَه فَوَضَعه مَعَ قَتلی اَهْلبَیته...سپس امام علیه السلام علی اصغر را برده ودر کنار شهدای بنی هاشم قرار داد
اللّهــمَّعَجِّـــلْلِوَلِیِّک الفَــرَج
پــــایـــــان قسمت هفتم
─┅════༅𖣔5⃣9⃣𖣔༅════┅─