eitaa logo
کنفرانس و پرسمان اتحادیه عماریون
856 دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
156 ویدیو
92 فایل
💡در شــــام شــــوم خــــواص کـــــور نــور بصیــــــرت عمـــــــارم آرزوست💡 🔮#مجری طرح اتحاد گروههای ولایی #عمـــاریون_رهبـــــریم @ilyan313 🚫#کپی برداری از #طراحی بنرها #کپشن ها و#تنظیمات کنفرانس ها بدون اجازه #جایز نیست @ammareyon
مشاهده در ایتا
دانلود
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─ ❖‌◁ ❏◁{1}..روز دهم محرم را عاشورا می‌خوانند؛ واژه‌ای که پیش از اسلام و در دوره جاهلی وجود نداشته است. حتی در کلام عرب غیر از •عاشوراء• کلمه‌ای بر وزن فاعولاء وجود ندارد. ★ بعضی از واژه‌شناسان، عاشورا را کلمه‌ای عبرانی و عربی شده واژه عاشور دانسته‌اند. عاشورا در زبان عبری برای نامیدن روز دهم ماه تشری •ماه یهودی• به کار می‌رود. ★ برخی روز عاشورا را سالگرد روزی می‌دانند که حضرت موسی دریای سرخ را شکافت و به همراه پیروانش از آن عبور کرد ❏◁{2}..از امام باقر نقل شده که روزه در عاشورا قبل از واجب شدن روزه ماه رمضان معمول بوده، ولی پس از آن ترک شده است. ❏◁{3}.. قیام حضرت مهدی علیه السلام...به روایتی حضرت بقیه الله اعظم حجه بن الحسن العسکری ارواحنا فداه در این روز قیام خواهند کرد. ❏◁{4}.. ...در این روز در سال 62-63 ه ام سلمه همسر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از دنیا رحلت فرمود. ─┅═══༅𖣔8⃣2⃣𖣔༅═══┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌─┅════✿🍃🕋🕋🍃✿════┅─ ۞◁ ❥︎ امام حسین بعد از نماز صبح برای اصحابش، سخنرانی و آن‌ها را به صبر و جهاد دعوت کردو دستور داد تا اطراف خیمه‌ها خندق بکنند و آن را با خاربوته‌ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند. ❍ کمی بعد از طلوع آفتاب امام سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. روبه‌روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آن‌ها خطبه‌ای خواند. صفات و فضایل خودش و پدر و برادرش را یادآوری کرد و اینکه کوفیان به امام نامه نوشته‌اند. و از حجار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آن‌ها او را دعوت نکرده‌اند؟ آن‌ها انکار کردند ❀ امام نامه‌هایشان را به طرف آن‌ها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آن‌ها تمام کرده است. یکی از سران جبهه مقابل از امام پرسید چرا حکم ابن‌زیاد را نمی‌پذیرد و آن‌ها را از ننگ مقابله با پسر پیامبر نمی‌رهاند؟ ♢ اینجا امام آن جمله معروف‌شان را فرمودند.الا و ان الدعی بن الدعی قد.. و الذلة و هیهات مناالذلة . فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است، من را بین کشته شدن و قبول ذلت مجبور کرده. ذلت از ما دور است. ✪ چند نفر از اصحاب خطاب به کوفیان سخنان مشابه امام گفتند؛ ازجمله بُرَیر که °سید القرآء° •آقای قرآن‌خوان‌ها•ی کوفه بود و زهیربن قین. بعد از سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف هل من ناصر ینصرنی را سر داد. ─┅════༅𖣔8⃣3⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌─┅═════✿❥︎🕋🕋❥︎✿═════┅─ ❖‌◁شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این‌قدر تعلل می‌کند؟ عمر سعد نخستین تیر را به سمت سپاه امام رها کرد و خطاب به لشکریانش فریاد زد..نزد عبیدالله شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم. بعد از انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. ❏ امام به یارانش فرمودند..این‌ها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چاره‌ای جز پذیرش آن نیست، آماده شوید. چند نفر از سپاه امام در این تیرباران کشته شدند. ★ بعد از تیراندازی، ‌•یسار•، غلام °زیاد بن ابیه° و •سالم• غلام عبیدالله ابن‌زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن ابتدای جنگ بیرون آمدند. ♢ بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین حمله کرد؛ اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزه‌ها حمله را دفع کردند. همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام‌ حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمان رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت و بعد از عقب‌نشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد 500 تیرانداز فرستاد ✪ که دوباره سپاه امام را تیرباران کردند و در پی آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر 23 اسب لشکریان امام تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح آن نفرات را 50 نفر و ابن‌شهرآشوب 38 نفر ذکر کرده است. ─┅════༅𖣔8⃣4⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌─┅════✿🍃🕋🕋🍃✿════┅─ ❥︎◁اولین شهید، ابوالشعثا بود که هشت تیر انداخت و پنج نفر از دشمن را کشت. امام او را دعا کرد. گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام حمله کنند که زهیر و 10 نفر به آن‌ها حمله کردند. ❍ عد از این حملات، امام‌ دستور تک‌تک به میدان رفتن را به یاران داد. اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زنده‌اند نگذارند کسی از بنی‌هاشم به میدان برود. یکی از نخستین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش می‌توانستم وصیت‌های تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین را نشان داد و گفت.. وصیت من این مرد است. یک بار هم هفت نفر از اصحاب امام‌ در محاصره واقع شدند، حضرت عباس محاصره آن‌ها را شکست و نجات‌شان داد. ❀ حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد، چون که نوشته‌اند امام خطاب به اصحاب گفت یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد..نماز شما قبول نمی‌شود. حبیب به او گفت..ای حمار! فکر می‌کنی نماز شما قبول می‌شود و نماز پسر پیامبر صلوات الله علیه قبول نمی‌شود؟ ♢ حصین تیغ کشید وراهی میدان شد،حبیب نیز اذان میدان گرفت وبر دشمن چیره شد، ولی دیگران به کمک حصین آمدند،وحبیب شهید شد ─┅════༅𖣔8⃣5⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─ ❖‌◁امام از شهادت حبیب متاثر شد و برای نخستین‌بار در روز عاشورا گریست؛ رو به آسمان کرد و گفت..خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو می‌گذارم.  امام‌ نماز را شکسته و به قاعده •نماز خوف• خواند. ❏ 30 نفر از اصحاب امام تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند. بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی‌هاشم رسید. نخستین نفر، حضرت علی‌اکبر، پسر امام‌حسین علیه السلام بود ★ عاقبت امام حسین و حضرت عباس تنها ماندند. عباس اجازه میدان خواست اما امام او را مامور رساندن آب به خیمه‌ها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس دلاور در حالی که با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله سراسیمه خود را بر پیکر قطعه‌قطعه برادر رساندو فرمود..اکنون دیگر پشتم شکست ♢ امام به طرف خیمه‌ها برگشت تا خداحافظی بکند. همچنین پیراهنش را پاره‌پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنه‌اش نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره‌اش علی‌اصغر را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله شهید شد. امام به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان می‌شد. بعضی تیر می‌انداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب می‌کردند. ─┅═══༅𖣔8⃣6⃣𖣔༅═══┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─ ❥︎◁در مقاتل نوشته‌اند زمانی که امام در آستانه شهادت بود کسی جرات نمی‌کرد به سمت ایشان برود؛ اهل حرم از صدای اسب ایشان ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند. ❍ کودکی به نام عبدالله بن حسن دوید و به طرف مقتل امام آمد؛ او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند..خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر! ❀ وقت شهادت امام را وقت نماز عصر گفته‌اند. شمر میان کسان بانگ زد که وای شما منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش! حمیدبن مسلم گوید..در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام فروبرد... ♢ بعد از شهادت امام عده‌ای لباس‌های آن حضرت را غارت کردند که نوشته‌اند تمام این افراد بعدها به مرض‌های لاعلاج دچار شدند. غارت عمومی اموال امام حسین و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبانی برای خیمه‌ها گذاشت. ✪ یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بن‌مطاع بعد از شهادت امام به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام جنگید تا شهید شد. نزدیک غروب آفتاب سر امام را جدا می‌کنند و به خولی می‌دهند تا همان شبانه برای ابن‌زیاد ببرد. بعد به دستور عمر سعد بر بدن مطهر امام و یارانش اسب می‌دوانند. اللّهــمَّ‌عَجِّـــلْ‌لِوَلِیِّک الفَــرَج پــــایــــان قسمت اول ─┅═══༅𖣔8⃣7⃣𖣔༅═══┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌─┅═════✿❥︎🕋🕋❥︎✿═════┅─ ❖‌◁ ❏(1).. خیمه‌های‌ امام‌ و آتش‌ زدن‌ آنها. ❏(2).. گرفتن‌ بازماندگان‌ کاروان‌ امام‌. ❏(3).. تاختن‌ بر جسد شهدا. ❏(4).. ❏(5).. سر شهدا به‌ کوفه‌ ۝◁(1).. ★ سپاه عمر بن سعد، به ویژه دسته نابکار شمر، پس از شهادت امام حسین علیه السلام به خیمه هاى آن حضرت یورش برده و خیمه ها را غارت کردند و چهارپایان ، لباس ها، صندوق ها، اسلحه ها و خوراکى ها را به یغما بردند. ♢ آنان ، حتى حریم اهل بیت علیه السلام را مراعات نکردند و زیور و لباس هاى زنان را از آن ها ستاندند، به طورى که زنان اهل بیت علیه السلام به عمر بن سعد پناهنده شده و از شدت جنایت کارى شمر و گروه نابکارش شکایت کردند ─┅════༅𖣔8⃣8⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌─┅════✿🍃🕋🕋🍃✿════┅─ ❥︎◁عمر بن سعد به ظاهر، دستور داد که از غارت خیمه ها دست بردارند. از حمید بن مسلم روایت شد.. ❍ به اتفاق شمر بن ذى الجوشن و گروهى از پیادگان ، از خیمه ها گذشتیم تا به على بن الحسین علیه السلام رسیدیم که از شدت بیمارى از هوش رفته بود. ❀ همراهان شمر گفتند.. که این بیمار را هم بکشیم ؟من گفتم .. سبحان الله چه بى رحم مردمید شما. آیا این کودک ناتوان را هم مى خواهید بکشید؟ همین بیمارى که بر او عارض شده ، او را کافى است . ♢ به هر طریقى بود آنان را از کشتن على بن الحسین علیه السلام بازداشتم ، ولى آن بى رحم ها پوستى را که آن حضرت بر آن خفته بود بکشیدند و به یغما بردند. ─┅════༅𖣔8⃣9⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌─┅═════✿❥︎🕋🕋❥︎✿═════┅─ ۝◁(2).. ها ❖‌ دشمنان پس از غارت خیمه ها و به یغما بردن دارایى ها و اشیاى موجود بازماندگان ، خیمه ها را به آتش کشیدند. در این هنگام ، کودکان و زنان بى سرپرست ، از خیمه ها بیرون آمده و به بیابان هاى اطراف گریختند.راوى گفت : پس از غارت خیمه ها، آن ها را آتش زدند و بانوان مکرمات با سر و پاى برهنه در حالى که لباس هاى ایشان را ربوده بودند، از خیمه ها بیرون ریختند و صدا به شیون و گریه بلند نمودند و در حال خوارى به اسیرى رفتند. ۝◁(3).. ★ عمر بن سعد خطاب به سپاه خود گفت.. چه کسانى آمادگى تاختن اسب بر کشتگان را دارند؟ ده نفر از آنان اعلام آمادگى کردند که از آن جمله بودند.. ❏ اسحاق بن حیاة حضرمى ، احبش بن مرثد و اسید بن مالک .این عده پس از نعل بندى اسبان خویش بر پیکر شهیدان کربلا، از جمله اباعبدالله الحسین علیه السلام اسب تاختند و پیکرهاى پر از جراحت و بى سر شهیدان را در هم شکستند. ─┅════༅𖣔9⃣0⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌─┅════✿🍃🕋🕋🍃✿════┅─ ❥︎◁این گروه نابکار وقتى برگشتند، در نزد عبیدالله بن زیاد براى گرفتن جایزه خیانت و جنایت خویش ، از کار خود چنین تعریف کردند.. ❍ نحن رضضنا الصدر بعد الظهر بکل یعبوب شدید الاسر.. ما کسانیم که بر بدن حسین و یارانش اسب راندیم به حدى که استخوانهاى سینه آنان را در زیر سم ستوران چون آرد نرم کردیم ! ❀ عبیدالله بن زیاد، اعتنایى به آن ها نکرد و دستور داد که جایزه اندکى به آنها بدهند. ♢ این عده پس از قیام مختار بن ابى عبیده ثقفى °در سال 66 ه .ق ° در کوفه به سزاى اعمالشان رسیدند. ✪ به دستور مختار دست و پاى آنان را با میخ ‌هاى آهنین بر زمین کوبیدند و بر بدنشان آن قدر اسب دوانیدند که پیش ‍ از هلاکت شدنشان اعضا و اجزاى بدنشان از هم جدا شد. ─┅════༅𖣔9⃣1⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌─┅═════✿❥︎🕋🕋❥︎✿═════┅─ ۝◁(4).. ❖‌ عمربن سعد ملعون روز يازدهم محرم سال 61 هـ .ق. تا ظهر در زمين كربلا ماند و بر كشتگان سپاه خود نماز خواند و آنان را به خاك سپرد؛ در حالي كه بدن امام حسين عليه السلام به همراه 72 تن از اصحاب گران قدرش بدون كفن برزمين گرم كربلا مانده بود. ❏ دستور داد سرهاى شهداى كربلا را از بدن ها جدا كنند و به قصد تقرّب به ابن زیاد و گرفتن جایزه با خود به كوفه ببرند..برخی شهدا در همان صحنه نبرد سرشان از تن جدا شده بود ★◁(1).. بن عمیر کلبی ★◁(2).. جناده، ★◁(3).. فرزند موسم بن عوسجه ★◁(4).. بن مظاهر اسدی ★◁(5).. بن علی بن ابی طالب ★◁(6).. بن علی بن ابی طالب...برادران حضرت عباس ★◁(7).. حسین علیه السلام از جمله این شهدا بودند. ♢ جز این هفت شهید، گزارشی از جداکردن سر دیگر شهیدان در روز عاشورا ذکر نشده است. سر چند شهید هم هم جدا نشد که از آن میان حربن یزید ریاحی، حسن بن حسن و جون بن حوی ذکر شده اند. ✪ پس از جداکردن سرها، عمر سعد دستور داد سرها میان قبائل تقسیم شود. گویا میزان شرکت قبائل در کربلا معیار سهم آنان می شد. بعد از آنان فرماندهان و لشکر آماده حرکت به کوفه شدند. ─┅════༅𖣔9⃣2⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌─┅════✿🍃🕋🕋🍃✿════┅─ ۝◁(5).. ❥︎ همان گونه که در غارت خیمه ها یا بر سر معلوم کردن قاتل هر شهید میان یاران عمر سعد کشمکش بود، در حمل سرها به کوفه نیز میان سپاهیان جدال رخ می داد. ❍ این جدال برای دریافت صله از عبیدالله زیاد، اثبات حضور در کربلا و گاه ریشه در عنادها و قساوت ها و انتقام ها داشت..جدال وقتی به اوج می رسید که به سر بزرگانی چون حبیب، زهیر، بریر و مهم تر از آن سر بنی هاشم می رسیدند. اختلاف تعداد سرها را از 72 تا 92 نوشته اند. ❀ به درستی نمی توان معلوم کرد که جز راس مبارک امام حسین علیه السلام که پیش تر به کوفه برده شد، دیگر سرها را همراه کاروان اسیران حمل کردند یا زودتر از آنان به کوفه ساندند ♢ این سرهاى پاك كه مجموع آنها با سر امام علیه السلام به 72 سر نورانى مى‏ رسید اینگونه بین قبائل تقسیم شد.. ✪ قبیله كنده به سركردگى قیس بن اشعث، سیزده سر! ✪ قبیله هوازن به فرماندهىشمر بن ذى الجوشن، دوازده سر! ✪ قبیله تمیم، هفده سر! ✪ قبیله بنى اسد، نه سر! ✪ قبیله مذحج، هفت سر! ✪ سایر قبایل، سیزده سر! ─┅════༅𖣔9⃣3⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅═════✿❥︎🕋🕋❥︎✿═════┅─ ۝◁(6).. ❖‌ عمر بن سعد در عصر عاشورا براى خوش خدمتى بیش تر و اعلام وفادارى به عبیدالله بن زیاد و خاندان بنى امیه ، دستور داد سر بریده امام حسین علیه السلام را با شتاب به کوفه ببرند و عبیدالله بن زیاد را از پایان یافتن غائله کربلا با خبر گردانند. ❏ ماموریت رساندن سر مقدس اباعبدالله الحسین علیه السلام با خولى بن یزید اصبحى و حمید بن مسلم بود. آنان شب به کوفه رسیدند. ★ در آن هنگام دارالاماره نیز بسته بود. به همین جهت شب را در خانه خویش گذرانده و بامداد روز یازدهم سر مقدس امام حسین علیه السلام را نزد عبید الله بردند. ─┅════༅𖣔9⃣4⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌─┅════✿🍃🕋🕋🍃✿════┅─ ۝◁(7).. ❥︎ گریه وماتم بر سید الشهداء علیه السلام و عزای زمین و عرش و آسمان جن و انس و ملک و وحوش بر آن حضرت.در این روز ملکی ندا کرد...ای امت ظالمی که عترت پیامبر خود را کشتید، خداوند شما را موفق به درک عید فطر وقربان نفرماید. ‌❍ یاران وفرزندان شهیدحسین علیه السلام ❀◁{1}.. بن مظاهر اسدی کوفی . ❀◁{2}.. بن عوسجه. ❀◁{3}.. یزید ریاحی. ❀◁{4}.. مولی ابی ذرالغفاری. ❀◁{5}.. وهب ❀◁{6}.. اکبر علیه السلام فرزند بزرگ سیدالشهداءعلیه السلام عموی والا مقام حضرت صاحب الامر علیه السلام . ❀◁{7}.. بن الحسن علیه السلام. ❀◁{8}.. بن الحسن علیه السلام. ❀◁{9}.. منیر بنی هاشم حضرت عباس بن علی بن ابی طالب علیه السلام . ❀◁{10}.. الرضیع باب الحوائج علی اصغر ─┅════༅𖣔9⃣5⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌─┅═════✿❥︎🕋🕋❥︎✿═════┅─ ❖‌◁﴿1﴾• هزار ملک در این روز به زمین کربلا برای نصرت آن حضرت آمدند، وچون اجازه نیافتند تا ظهور حضرت مهدی علیه السلام گریه کنان نزد قبر آن حضرت ماندگارند. ❏‌‌‌﴿2﴾• در این روز ترک خوردن وآشامیدن به خصوص از غذاهای لذیذ مناسب است. ❏﴿3﴾• آمدن ذوالجناح با یال و کاکل خونین به سوی خیمه فاطمیات برای آوردن خبر شهادت آن حضرت. ❏﴿4﴾• غارت کردن لباس وزره و ..از بدن مطهر شهدای کربلا. ❏﴿5﴾• شهادت دختران کوچک در کنار خیمه ها . ❏﴿6﴾• خونین شدن ریشه هر گیاهی که از زمین می کشیدند،از مصیبت عظمای آن روز. اللّهــمَّ‌عَجِّـــلْ‌لِوَلِیِّک الفَــرَج پــــایــــان قسمت دوم ─┅════༅𖣔9⃣6⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌─┅════✿🍃🕋🕋🍃✿════┅─ ۝◁(8).. زیاد ❥︎ ابن زیاد در روز عاشورای سال 67ه به فرمان مختار به جزای ظاهری اعمالش رسید و کشته شد ❍ حصیر بن نمیر وجمعی از قتله امام حسین علیه السلام نیز همراه ابن زیاد به قتل رسیدند. ❀ ابن زیاد ملعون به دست ابراهیم پسر مالک اشتر نخعی کشته شد، و سر نحسش را برای مختار فرستادند.مختار هم سر او را برای امام زین العابدین علیه السلام فرستاد. ♢ هنگام وارد کردن سر ابن زیاد حضرت مشغول غذا خوردن بودند.لذا سجده شکر به جا آورد ─┅════༅𖣔9⃣7⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌─┅═════✿❥︎🕋🕋❥︎✿═════┅─ ۝◁(9).. ❖‌ عمر سعد پس از بریدن وتقسیم سر شهدا و دفن اجساد پلید سپاهیانش نزدیك ظهر روز یازدهم دستور حركت به سوى كوفه را صادر كرد. ❏ زنان و دختران و كودكان حرم حسینى را بر شتران بدون جهاز سوار كردند و آنها را بدون پوشش مناسب، میان دشمنان حركت داده و همانند اسیران بلاد كفر و در نهایتِ مصیبت و اندوه، به سوى كوفه حركت دادند ★ حضرت سجاد عليه السلام را در حالي که بيمار بود نيز با غل و زنجير بر اشتري سوار نمودند . ۝◁(10).. ✪ زنان که به گزارش •کامل بهایی• بیست تن بودند و کودکان و مردان را آماده حرکت کردند. اینکه اسیران را بر شتران کجاوه دار یا برهنه سوار کردند دو قول وجود دارد. ♢ قول نخست و مشهور آن است که اسیران را بر شترانی لنگ و بی روپوش قرار دادند. اما این که این قول از کربلا تا کوفه و دمشق را شامل می شود یا وضعیت کاروان را در حرکت از کوفه به شام، معلوم نیست ─┅════༅𖣔9⃣8⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌─┅════✿🍃🕋🕋🍃✿════┅─ ❥︎◁ به نظر می رسد تلاش عمر سعد بر آن بود که اسرا به گونه ای وارد کوفه شوند که هم توان و رمقی برایشان نمانده باشد تا بتوانند عکس العملی از خود نشان دهند و هم با تحقیرآمیزترین وضعیت درآیند تا پیروزی نظامی او شاخص تر و چشمگیرتر باشد. ❍◁{1}.. ❀ گزارش های تاریخی درباره گذار و بازماندگان کربلا از کنار گودال قتلگاه و زیارت پیکر به خون آغشته امام متفاوت است، گزارش ها گواه آن است که در لحظه های شهادت امام حسین علیه السلام، حضرت زینب شاهد صحنه بوده است و به گودال قتلگاه نزدیک شده است. اما در روز یازدهم و حرکت به سمت کوفه، چند قول وجود دارد. ♢ در لهوف آمده است.. آنگاه زنان را از خیمه بیرون آوردند و آن را آتش زدند. آنان سر و پای برهنه بیرون آمدند و به اسارت رفتند. در آن هنگام گفتند، شما را به خدا سوگند ما را از قتلگاه حسین علیه السلام عبور دهید. چون چشم زنان به پیگر شهیدان افتاد، ناله و شیون سردادند و بر گونه های سیلی نواختند. ✪ برخی گزارش ها نشان از آن دارد که عبور از کنار گودال قتلگاه، عمدی و برای آزار بیشتر روانی بازماندگان بوده است.. ودر قولی دیگر، اسیران خود چنین درخواستى داشتند تا براى وداع با آن عزیزان شهیدشان از كنار قتلگاهشان عبور كنند ─┅════༅𖣔9⃣9⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌─┅═════✿❥︎🕋🕋❥︎✿═════┅─ ❍◁{2}.. _زینب_سلام الله ❖‌ وضعیت کاروان اسیران بسیار دردناک و اندوه بار بود. در طول این راه، حضرت زینب، علی رغم همه رنج ها و داغ ها به دلداری و تسلی خاطر داغ دیدگان می پرداخت. ❏ مراقبت از کودکان و پرستاری از امام سجاد علیه السلام مهم ترین جلوه های این مهربانی و همدلی زینب در طول این راه توان فرساست ★ اینان بازماندگان از عترت رسول اللَّه بودند كه ابن سعد و سپاهش حرمت پیامبر صلوات الله را در حق آنها رعایت نكردند و با جسارت تمام آنان را چون اسیران جنگى به بند كشیدند و با خیل نامحرمان كه قاتلان ذراریه پیامبر صلى الله علیه و آله و یارانش بودند، به سوى كوفه روانه ساختند. ❍◁{3}.. ✪ از دشوارترین لحظات تاریخ كربلا، كه در عظمت و سنگینى با همه آسمانها و زمین برابرى مى‏ كند، لحظه وداع جانسوز قافله اسیران با بدن ‏هاى پاره پاره شهیدان است. ─┅════༅𖣔🔟0⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌─┅════✿🍃🕋🕋🍃✿════┅─ ❥︎◁ناگفته پیداست كه ترك سرزمین كربلا در آن وضعیت غمبار و وحشتناك براى آن دل‏سوختگان بسیار دشوار و سخت بوده است. به ویژه آنكه دشمن اجساد پلید سربازانش را دفن كرده بود ولى پیكرهاى ذرارى پیامبر صلوات الله به خصوص پیكر پاك سرور جوانان بهشت بى‏غسل و كفن در بیابان رها شده بود. دشمن بدكینه نه خود به دفن آنها اقدام نمود و نه اجازه تدفین آنها را به كسى داد. ❍ مشاهده آن صحنه ‏هاى دلخراش با آن بدن ‏هاى پاره پاره و پایمال سمّ اسبان كه عمدتاً قابل شناسایى نبودند، می توانست هر بیننده‏اى را از پاى درآورد ❀ ولى طمأنینه و آرامشى كه در زینب كبرى‏ علیها السلام، یادگار صبر و شكوه على علیه السلام ظهور كرد و صلابت و استحكامى كه در كلمات دلنشین او موج میزد، تا حدود زیادى آن فضاى سنگین را شكست و آن را براى آل رسول قابل تحمل كرد. ♢ حضرت زینب علیهاالسلام ، رهبر کاروان اسیران کربلا....زنان حرم چون چشمشان به آن بدن هاى پاره پاره افتاد، فریادشان به ناله و شیون بلند شد ─┅════༅𖣔🔟1⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─ ❖‌◁حضرت زينب کبرى علیه السلام بدن مطهر برادر را به سينه خود چسبانيد و با صوتى حزين عرض کرد..يا محمداه سلام الله اين حسين توست که با اعضاى پاره پاره در خون خويش آغشته است، اين‌ها دختران تواند که اسير شده‌اند، اين حسين توست که بدنش بر روى خاک افتاده. ❏ پدرم فداى كسى باد كه جراحتش دوا نپذيرد، پدرم فداى كسى باد كه با غصه از دنيا رفت، پدرم فداى كسى باد كه لب تشنه شهيد شد ★ حضرت سکينه علیه السلام نيز جسم پاک پدر را در بر گرفت، ناله زد و عرض كرد...پدر جان، قتل تو چشم دشمنان را روشن و دل‌شان را شاد کرد، پدر جان بنى اميه مرا در کوچکى يتيم کردند.. ♢ زینب كه میدانست دشمن در انتظار است تا با دیدن كوچكترین نشانه ‏اى از ضعف وپشیمانى درخاندان پیامبر، قهقهه مستانه سر دهد، با دیدن پیكر به خون آغشته برادر، رو به آسمان كرد و گفت...أَللَّهُمَّ تَقَبَّلْ هذا الْقُرْبانَ‏؛ خدایا این قربانى را قبول فرما!.این جمله چون پتكى بر سر دشمن فرود آمد و كوس رسوایى آنها را به‏ صدا درآورد ─┅═══༅𖣔🔟2⃣𖣔༅═══┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌─┅════✿🍃🕋🕋🍃✿════┅─ ❍◁{4}.. ❥︎ زینب علیها السلام سنگ صبور اهل كاروان، كه با نوحه سرائى بجا و به موقعش تا حدودى باعث تخلیه بغض‏ هاى فرو خفته در گلو شده بود، متوجه على بن الحسین علیه السلام شد كه میرفت با دیدن سر امام حسین علیه السلام قالب تهى كند، ♢ زینب سلام الله علیه خود را به امام سجاد علیه السلام رساند و فرزند برادر خود را تسلى بخشید و آینده كربلا و عاشورا را آن‏گونه كه ما امروز بعد از حدود 14 قرن مى‏بینیم دقیقاً ترسیم كرد، ❀ آرى قلب نازنین زینب علیه ا السلام می دانست كه این آغاز كار است هر چند تاریك‏ دلان بنی امیّه و منافقان آن را پایان كار مى ‏پنداشتند.  ─┅════༅𖣔🔟3⃣𖣔༅════┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅═══✿❥︎🕋🕋❥︎✿═══┅─ ۝◁(11).. ❖‌ کاروان اسیران همراه با عمر سعد و جمعی از سپاهیانش فاصله دوازده فرسخی کربلا تا کوفه را از حدود ظهر تا شبانگاه طی کردند. لحظه ورود به شهر کوفه هوا تاریک شده بود ❏ و عمر سعد ناگزیر شد کنار دروازه کوفه درنگ کند و با استفاده از نگهبانان شب را بگذراند تا صبح هنگام اسیران را وارد کوفه کند و به دارالاماره ابن زیاد برسد ★ به نظر می رسد در این هنگام عمر سعد پیکی را به کوفه اعزام و خبر را شبانگاه به عبیدالله بن زیاد رسانده باشد. قرائن نیز نشان می دهد که از صبح زود روز دوازدهم، شهر کوفه در محاصره و مراقبت شدید نیروها بوده است ♢ و جاسوسان، حرکات مشکوک را تحت نظر داشته اند و چند هزار نفر اوضاع را را بررسی می کردند و هیچ کس حق حمل سلاح یا خروج مسلحانه از خانه را نداشته است. ─┅═══༅𖣔🔟4⃣𖣔༅═══┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌─┅══✿🍃🕋🕋🍃✿══┅─ ‌‌۝◁(12).. ❥︎ عمر بن سعد روز يازدهم محـرم به كوفه آمد و عبـيدالله بن زيـاد، بـابرگزاري مجلس باشكوهي، اذن عمومي داد تا مردم در مجلسش حاضر شوند. ❍ آن گاه سر مقدس امام حسين‌ عليه السلام را مقابل او گذاشتند و او به آن نگاه و تبسم مي‌نمود و با چوبي كه در دست داشت جسارت مي‌كرد. ❀ در اين هنگام زيد بن ارقم برخاست و در حاليكه مي‌گريست، فرياد زد..چوبت را از لب و دندان حسين‌عليه السلام بردار كه من با چشم خود ديدم رسول خدا‌صلوات الله لبان مبارك خويش را بر همين لب و دهان گذارده بود! ♢ ابن زياد ملعون به او گفت..اگر پيرمردي سالخورده نبودي و عقل خود را از دست نداده بودي، گردنت را مي‌زدم!» پس در اين هنگام زيد از جا برخاست و روانة خانه‌اش شد اللّهــمَّ‌عَجِّـــلْ‌لِوَلِیِّک الفَــرَج پـــــایـــــــــــــان ─┅═══༅𖣔🔟5⃣𖣔༅═══┅─