📆 ۲۴ تا ۲۷ دی ماه ۱۴۰۳ 🔻
📸 اعتکاف دانش آموزی شهرستان رودان استان هرمزگان
🎤 سخنرانی
📚 آموزش احکام
📓 آموزش قرآن
💥 همراه با مسابقات گروهی ویژه ایام اعتکاف دانش آموزی
🕌 مسجد حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها
🏡 محله ی بند میر
🌐 شهرستان رودان
🌏 استان هرمزگان
#اجرای_عمو_صفا #گزارش #اجرای_برنامه #اعتکاف #اعتکاف_دانش_آموزشی #هرمزگان
eitaa.com/amoo_safa
✍ محتواهای کودکان و نوجوانان مربوط به وفات حضرت زینب سلاماللهعلیها 👇
1⃣ زندگینامه و شناسنامه ی حضرت زینب سلام الله علیها👇
https://eitaa.com/amoo_safa/11508
عموصفا دوست خوب بچه ها
1⃣ زندگینامه و شناسنامه ی حضرت زینب سلام الله علیها👇 https://eitaa.com/amoo_safa/11508
2⃣ شعرهای مربوط به ولادت حضرت زینب سلام الله علیها 👇
🌱شعر ولادت حضرت زینب (س) و روز پرستار ...
سلام به بانو زینب
اُلگوی هر پرستار
سلام به اُسوه ی صبر
اُمیدِ شب های تار
سلام به زِینَبی که
تو کربلای غم بار
بعد از امام حسین و
برادرَش عَلمدار
برای بچه ها بود
سنگِ صبور و غمخوار
✨✨✨
با کاروانی از نور
میونِ شهر و بازار
میونِ بارونِ سنگ
از پشتِ بام و دیوار
تو کوچه های شام و
میونِ ظلمِ بسیار
زینب کنارشون بود
با دیده ای گُهَر بار
✨✨✨
اون روز امامِ سجاد
مریض بودند و بیمار
پرستاری از ایشون
تو اون مسیرِ دشوار
با زینبِ صبور بود
با زینبِ فداکار
✨✨✨
وقتی به شام رسیدن
رفتن به سوی دربار
به مجلسِ یزید و
اون بنده های دینار
زینب چو کوهی محکم
با عزّت و اقتدار
با خواندنِ خطبه ای
علیه اون ستمکار
حقیقت و نِشون داد
به دُشمنای بدکار
✨✨✨
حالا تو این زَمونه
ما بچه های بیدار
زینب رو میشْناسیم به
اُلگوی صبر و ایثار
به یادِ بانو زینب
به عشقِ اون وفادار
روزِ تولدش رو
میگیم روزِ پرستار
شاعر : علیرضا قاسمی
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_حضرت_زینب
#شعر_کودکانه_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#وفات_حضرت_زینب #حضرت_زینب_س
eitaa.com/amoo_safa
🌸حضرت زینب(س)که بوده؟
دختر زهرا
بوده پرستار
در دشتُ صحرا
🌸حضرت زینب(س) که بوده ؟
یار یتیمان
اُسوه ی صبرُ
مظهر ایمان
🌸حضرت زینب(س) که بوده ؟
معنای یک زن
آتش زده او
بر قلب دشمن
🌸حضرت زینب(س) که بوده ؟
برای جهان
نوری خدائی
نوری ز یزدان
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_حضرت_زینب
#شعر_کودکانه_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#وفات_حضرت_زینب #حضرت_زینب_س
eitaa.com/amoo_safa
🌱شعر وفات حضرت زینب (س) برای بچه ها
زینب که بوده ؟
دختر زهرا
بوده پرستار
در دشتُ صحرا
زینب که بوده ؟
یار یتیمان
اُسوهی صبرُ
مظهر ایمان
زینب که بوده ؟
معنای یک زن
آتش زده او
بر قلب دشمن
زینب که بوده ؟
برای جهان
نوری خدائی
نوری ز یزدان
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_حضرت_زینب
#شعر_کودکانه_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#وفات_حضرت_زینب #حضرت_زینب_س
eitaa.com/amoo_safa
#رحلت_حضرت_زینب_س
#رنگ_آمیزی
#شعرکودکانه
#رنگ_آمیزی
"چادر نماز مادر
گرفته بوی زینب
اشک چشای زینب
میریزه روی گونه
زهرا میگه عزیزم
مادر پیشت میمونه
رفت بغل حسینش
آروم میگیره زینب
خنده روی لباشه
چه سر به زیره زینب
داره با خنده میگه
بمون کنار زینب
داداشِ من، حسینم
تویی قرار زینب"
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_حضرت_زینب
#شعر_کودکانه_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#وفات_حضرت_زینب #حضرت_زینب_س
eitaa.com/amoo_safa
#رحلت_حضرت_زینب_س
#شعر
زینب که بوده ؟
دختر زهرا بوده
پرستار در
دشتُ صحرا
زینب که بوده ؟
یار یتیمان
اُسوهی صبرُ
مظهر ایمان
زینب که بوده ؟
معنای یک زن
آتش زده او
بر قلب دشمن
زینب که بوده ؟
برای جهان
نوری خدائی
نوری ز یزدان
#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_حضرت_زینب
#شعر_کودکانه_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#وفات_حضرت_زینب #حضرت_زینب_س
eitaa.com/amoo_safa
شعر احساسی درباره شهادت حضرت زینب (س) برای کودکان
دشمن خدا در شام
شادمان و خندان شد
روبروی زینب (س) گفت:
آن یزید بد کردار
از شکنجه و تهدید
از خشونت و آزار
روبروی زینب(س) گفت:
دشمن غضب آلود
کشته ام حسینت را
چون که دشمن ما بود
روبروی زینب(س) گفت:
دیده ای چه ها کردم؟
من سر حسینت را
از بدن جدا کردم
دختر علی(ع) امّا
پیرو امامش بود
یاحسین(ع)و یا زهرا(س)
بین هر کلامش بود
او یزید ظالم را
توی کوفه رسوا کرد
دختر علی(ع)در شام
خطبه خواند و غوغا کرد
پاسخی به ظالم داد
بادلی جهان افروز
«جز شکوه و زیبایی
من ندیده ام آن روز
جمله های زیبایش
محکم و الهی بود
مثل پرتو نوری
در دل سیاهی بود
دختر علی(ع) آتش
بر حکومت او زد
هر کسی از آن گفتار
پنجه بر سر و رو زد
دختر علی(ع) نامش
زنده است و میماند
توی ذهن من انگار
هست و خطبه می خواند
اسم پاک و زیبایش
بوده روز و شب بر لب
قلب کوچکم داغ است
از مصیبت زینب (س)
.#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_حضرت_زینب
#شعر_کودکانه_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#وفات_حضرت_زینب #حضرت_زینب_س
eitaa.com/amoo_safa
شعر احساسی درباره شهادت حضرت زینب (س) برای کودکان
بعد از آن که عاشورا
شد تمام و طوفان شد
دشمن خدا در شام
شادمان و خندان شد
روبروی زینب (س) گفت:
آن یزید بد کردار
از شکنجه و تهدید
از خشونت و آزار
روبروی زینب(س) گفت:
دشمن غضب آلود
کشته ام حسینت را
چون که دشمن ما بود
روبروی زینب(س) گفت:
دیده ای چه ها کردم؟
من سر حسینت را
از بدن جدا کردم
دختر علی(ع) امّا
پیرو امامش بود
یاحسین(ع)و یا زهرا(س)
بین هر کلامش بود
او یزید ظالم را
توی کوفه رسوا کرد
دختر علی(ع)در شام
خطبه خواند و غوغا کرد
پاسخی به ظالم داد
بادلی جهان افروز
«جز شکوه و زیبایی
من ندیده ام آن روز
جمله های زیبایش
محکم و الهی بود
مثل پرتو نوری
در دل سیاهی بود
دختر علی(ع) آتش
بر حکومت او زد
هر کسی از آن گفتار
پنجه بر سر و رو زد
دختر علی(ع) نامش
زنده است و میماند
توی ذهن من انگار
هست و خطبه می خواند
اسم پاک و زیبایش
بوده روز و شب بر لب
قلب کوچکم داغ است
از مصیبت زینب (س)
شعر کودکانه وفات حضرت زینب
شعر کودکانه در مورد وفات حضرت زینب (س)
یادش به خیر روز و شبم با حسین بود
ذکر بی اختیار لبم یا حسین بود
پا تا سرِ عقیله سراپا حسین بود
وقتِ اذان اشهدِ من یا حسین بود
ما تار و پودِ رشته یِ پیراهن همیم
یعنی من و حسین، حسین و منِ همیم
دور از تو هست ولی دست از تو بر نداشت
خسته شده ست ولی دست از تو برنداشت
از پا نشست ولی دست از تو برنداشت
زینب شکست ولی دست از تو برنداشت
مانند من کسی به غم و رنج تن نداد
آه و غمی چنین به دلِ پنج تن نداد
یادش به خیر بال و پرش می شدم خودم
سایه به سایه همسفرش می شدم خودم
یک عمر مادر و پدرش می شدم خودم
جایِ همه فدایِ سرش می شدم خودم
نامِ حسین حکمِ قسم را گرفته بود
یک شب ندیدنش نفسم را گرفته بود
یادم می آید آینه رویِ حسین بود
اشکِ دو چشمم آبِ وضویِ حسین بود
هم پنجه هام شانه ی موی حسین بود
هم بوسه های زیرِ گلوی حسین بود
یادم نرفته نیمه شب از خواب می پرید
یادم نرفته تشنه لب از خواب می پرید
ماندند کربلا کس و کاری که داشتیم
آتش گرفت دار و نداری که داشتیم
بی سر شدند ایل و تباری که داشتیم
از ما گرفت کوفه قراری که داشتیم
یک روز خانه یِ پدرِ من شلوغ بود
یادش به خیر دور و برِ من شلوغ بود
جای سلام سنگ به من پرت کرده اند
از پشت بام سنگ به من پرت کرده اند
زن هایِ شام سنگ به من پرت کرده اند
شاگردهام سنگ به من پرت کرده اند
داغت نشست قلبِ صبور مرا شکست
زخمِ زبانِ شام غرور مرا شکست
حالا فقط به پیرُهنش فکر می کنم
می سوزم و به سوختنش فکر می کنم
دارم به دست و پا زدنش فکر می کنم
بسکه به نیزه و دهنش فکر می کنم ...
با روضه ی برادرم از هوش می روم
با ضجه هایِ مادرم از هوش می روم
از هر که تازه آمده از راه نیزه خورد
گَهگاه سنگ، گاه لگد، گاه نیزه خورد
شد نوبت سنان، دهنِ شاه نیزه خورد
در کُل هزار و نهصد و پنجاه نیزه خورد
آنقدر سنگ خورد که آئینه اش شکست
در زیرِ نعل ها قفسِ سینه اش شکست
وای از محاسن تو و انگشت های شمر
وای از لب و دهان تو و جای پای شمر
مثل تن تو خورد به من چکمه های شمر...
شعر از : حامد خاکی
.#شعر_کودک_و_نوجوان
#شعر_حضرت_زینب
#شعر_کودکانه_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#وفات_حضرت_زینب #حضرت_زینب_س
eitaa.com/amoo_safa