🔸️شعر بقبقو جون
(شماره ۴۳)
🌸بقبقو جون کبوتره
🌱اینجا و اونجا میپره
🌸براش میارم آب و دون
🌱پیش من میاد از آسمون
🌸خوش به حالش غم نداره
🌱صبحهای زود میره حرم
🌸بهش میگم پر و پر و پر
🌱میری حرم منم ببر 🙏
#امام_رضا_ع #شعر
eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر تولد امام رضا علیه السلام
(شماره ۴۴)
🌸به چه شبی! کوچه چراغون شده
🌱چراغهای آبی و قرمز و زرد
🌸تولدت امام رضا جون چهقدر
🌱کوچهمونو خوشگل و رنگارنگ کرد
🌸پرچمای رنگی زدن به دیوار
🌱جشن چه خوبه؛ چه چیزایی باشه
🌸شربت و شیرینی و نقل و خنده
🌱کاش همیشه تولد تو باشه
#امام_رضا_ع #شعر
eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر حرمِ پُر از آینه
(شماره ۴۵)
🌸رفته بودم زیارت
🌱حرم پر از آینه بود
🌸عکس خودم رو دیدم
🌱توی اونا زود زود
🌸من که یکی نبودم
🌱اینجا و اونجا بودم
🌸شمردم و شمردم
🌱هزار هزار تا بودم
#امام_رضا_ع #شعر
eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر ضامن آهو
(شماره ۴۶)
🌸من در این صحرای سبز
🌱مثل آهو میدوم
🌸شادمان و بیقرار
🌱در پی او میدوم
🌸در دل این سبزهها
🌱عطر او پیچیده است
🌸پای او را بارها
🌱این زمین بوسیده است
🌸میتپد با یاد او
🌱قلب این صحرای سبز
🌸او از اینجا رد شده
🌱از همین صحرای سبز
🌸تا ابد از شوق اوست
🌱سینهی هر غنچه سرخ
🌸از صفای روی اوست
🌱هرچه سبز و هرچه سرخ
🌸مثل آهو میدوم
🌱آه اما او کجاست
🌸در پی او می دوم
🌱ضامن آهو کجاست؟
#امام_رضا_ع #شعر
eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر کبوترها و آهوها
(شماره ۴۷)
🌸دلم مثل کبوترها
🌱سحر در آسمان پیداست
🌸دل من لانهای دارد
🌱که توی چاه یک صحراست
🌸دلم مانند آهوها
🌱به سوی دشتها رفته
🌸و الان من نمیدانم
🌱دل من تا کجا رفته
🌸به دنبال کسی هستند
🌱کبوترها و آهوها
🌸به دنبال همان مردی
🌱که روزی رد شد از صحرا
🌸کبوترها و آهوها
🌱پر از بوی خدا هستند
🌸همیشه توی صحراها
🌱به دنبال رضا ع هستند
#امام_رضا_ع #شعر
eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر کبوترهای گنبد
(شماره ۴۸)
🌸از آن سقف طلایی
🌱از آن بالای گنبد
🌸به شادی پر کشیدند
🌱کبوترهای گنبد
🌸کبوترهای آزاد
🌱کبوترهای خوشحال
🌸چه پرواز قشنگی
🌱چه آرام و سبکبال
🌸به زیر بالهاشان
🌱تمام شهر پیداست
🌸چه شهری! شهر مشهد
🌱امام هشتم اینجاست
🌸کبوترهای یکدل
🌱کبوترهای همراه
🌸چه لذت بخش و خوب است
🌱همین پرواز کوتاه
🌸دوباره مینشینند
🌱همه بالای گنبد
🌸و مهمان امامند
🌱کبوترهای گنبد
#امام_رضا_ع #شعر
eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر لیلی حوضک امام رضایی
(شماره ۴۹)
🌸چند نفر بودن میخواستن برن زیارت امام رضا ع
🌱اولی گفت: دیلینگ دیلینگ ساعت ما زنگ زد و ما بیدار شدیم
🌸دومی گفت: تلق تولوق، همه سوار قطار شدیم
🌱سومی گفت: شکر خدا؛ داریم میریم زیارت امام رضا ع
🌸چهارمی گفت: نبات و زرشک و زعفران، دعا برای بچهها
🌱انگشت شست گفت: چه کنم ناراحتم؟!
🌸نمیشه به این سفر برم، کاشکی کبوتر بودم و پرپرپر میپریدم؛
🌱زودتر از اینها من خودم به اونجا زود میرسیدم
🌸انگشتای دیگه بش گفتن: ناراحت چرا؟
باهم میریم زیارت امام رضا ع
🌱اینجور شد که همه باهم رفتن مشهد
زیارت امام رضا ع
#امام_رضا_ع #شعر
eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر ضامن آهو
(شماره ۵۰)
🌸کاش من یک بچه آهو میشدم
🌱میدویدم روز و شب در دشتها
🌸توی کوه و دشت و صحرا روز و شب
🌱میدویدم تا که میدیدم تو را
🌸کاش روزی مینشستی پیش من
🌱میکشیدی دست خود را بر سرم
🌸شاد میکردی مرا با خندهات
🌱دوست بودی با من و با خواهرم
🌸چون که روزی مادرم میگفت تو
🌱دوست با یک بچه آهو بودهای
🌸خوش به حال بچه آهویی که تو
🌱توی صحرا ضامن او بودهای
🌸پس بیا من بچه آهو میشوم
🌱بچه آهویی که تنها مانده است
🌸بچه آهوی که تنها و غریب
🌱در میان دشت و صحرا مانده است
#امام_رضا_ع #شعر
eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر کوهسنگی
(شماره ۵۱)
🌸اینجا چه جای باصفاییست
🌱تفریحگاه ما همینجاست
🌸مخصوصا الان که بهار است
🌱این پارک خیلی سبز و زیباست
🌸زیر درختی میکند پهن
🌱بابا گلیم کهنهمان را
🌸میآورد از ساک بیرون
🌱مادر فلاسک و قندان را
🌸من دوست دارم توی این پارک
🌱بازی کنم خوشحال و خندان
🌸هنگام بازی با بهاره
🌱قایم شوم پشت درختان
🌸غیر از درخت و سبزه و گل
🌱استخر پر آبی همینجاست
🌸خیلی بزرگ و باشکوه است
🌱مانند یک دریاچه زیباست
🌸نزدیک ما کوهی بلند است
🌱کوهی که اسمش کوهسنگی است
🌸حتماً شکاف سنگهایش
🌱الان پر از گلهای رنگی است
🌸در چشم ما خیلی عزیز است
🌱کوهی که اینجا ایستاده
🌸زیرا امام هشتم ما
🌱یک روز بر آن تکیه داده
#امام_رضا_ع #شعر
eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر مادر امام
(شماره ۵۲)
🌸نجمه پاک و مهربان
🌱مثل یک فرشته بود
🌸در دلش خدای خوب
🌱آیهای نوشته بود
🌸آیهای که معنیاش
🌱آفتاب و نور بود
🌸از دل زلال او
🌱شب همیشه دور بود
🌸او خودش ستاره بود
🌱مثل اسم کوچکش
🌸چونکه نور میگرفت
🌱از نگاه کودکش
🌸کودکش برای او
🌱مثل یک سلام بود
🌸خوش به حال نجمه، چون
🌱مادر امام بود
#امام_رضا_ع #شعر
eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر خندهی کودک
(شماره ۵۳)
🌸لبان کودک
🌱به خنده وا شد
🌸اتاق کوچک
🌱پُر از صفا شد
🌸امام کاظم ع
🌱تبسمی کرد
🌸فرشتهها را
🌱به خنده آورد
🌸در آسمان هم
🌱ستاره خندید
🌸امام کاظم ع
🌱دوباره خندید
#امام_رضا_ع #شعر
eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر تولد امام رضا علیه السلام
(شماره ۵۴)
🌸روز تولدت شد
🌱یک روز خوب و شیرین
🌸صحنت شده چراغان
🌱با ریسههای رنگین
🌸آقا امام هشتم
🌱جمعند مردم اینجا
🌸تا دور هم بگیرند
🌱جشن تولدت را
🌸امروز هر کسی هست
🌱در خانهی تو خندان
🌸در خانهات رضا جان
🌱داری چقدر مهمان
🌸شیرین شده است این جشن
🌱با نقلهای کوچک
🌸روز تولد توست
🌱آقای من مبارک
#امام_رضا_ع #شعر
eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر هدیهی خدا
(شماره ۵۵)
🌸در کوچهها باران میآمد
🌱شهر مدینه، بوی گل داشت
🌸انگار، دست یک فرشته
🌱در شهر، بذرِ نور میکاشت
🌸شب بود و نجمه در اتاقش
🌱دلواپسِ یک آمدن بود
🌸در سینهاش، یک قلب کوچک
🌱در انتظارِ پَر زدن بود
🌸فردای آن شب، در مدینه
🌱مردم خبرهایی شنیدند
🌸از شوق رویِ یاس نجمه
🌱تا خانه کاظم ع، دویدند
🌸آن روز، یاس نجمه آمد
🌱او هدیهی پاک خدا بود
🌸لبخند میزد مثل بابا
🌱اسم قشنگِ او رضا ع بود
#امام_رضا_ع #شعر
eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر زائر کوچولو
(شماره ۵۶)
🌸دیگر چیزی نمانده
🌱تا شهر خوبِ مشهد
🌸چیزی نمانده، زیرا
🌱بوی رضا ع میآید
🌸ما یک شبانه روز است
🌱مهمان جاده هستیم
🌸از اصفهان میآییم
🌱یک خانواده هستیم
🌸رنگین کمانِ شادیست
🌱در چشمهای مادر
🌸حال پدر عجیب است
🌱شاید شده کبوتر
🌸میبینم از همین جا
🌱آن گنبدِ طلا را
🌸حس میکنم دوباره
🌱عطر فرشتهها را
🌸اکنون پدر به من گفت:
🌱خوشحال باش مینو
🌸زیرا تو هستی الان
🌱یک زائر کوچولو
#امام_رضا_ع #شعر
eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر سوغاتی پدر
(شماره ۵۷)
🌸همین دیشب که خوابیدیم
🌱کسی آهسته بر در زد
🌸و من خندیدم و گفتم
🌱پدر آمد، پدر آمد
🌸دو چشم مهربانش را
🌱خودم از لای در دیدم
🌸چراغ خانه روشن شد
🌱من او را خوب بوسیدم
🌸به او گفتم که حال ما
🌱کمی از دوریش بد بود
🌸پدر، ماموریت این بار
🌱سه روزی شهر مشهد بود
🌸نبات و نقل و عطر و عود
🌱به همراه خود آورده
🌸تمام خانه را حالا
🌱پر از روی حرم کرده
🌸برای خواهرم ساره
🌱پدر آورده انگشتر
🌸برای مادرم چادر
🌱که هست از برگ گل بهتر
🌸برای من هم آورده
🌱پدر یک ساعت زیبا
🌸خروس کوچکی دارد
🌱که می خواند برای ما
#امام_رضا_ع #شعر
eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر زائر حرم
(شماره ۵۸)
🌸سوت قطار پیچید
🌱در گوش دشت و صحرا
🌸توی قطار بودند
🌱مادربزرگ و بابا
🌸آن روز بود روزی
🌱از روزهای پاییز
🌸دلهای زائران بود
🌱از اشتیاق لبریز
🌸سوت قطار انگار
🌱با دشت حرف میزد
🌸چیزی نمانده دیگر
🌱تا شهر خوب مشهد
🌸مادربزرگ هم داشت
🌱میگفت زیر لب ذکر
🌸انگار مثل بابا
🌱او نیز بود در فکر
🌸کمکم قطار کوچک
🌱نزدیک شد به مقصد
🌸باران نور بارید
🌱عطر فرشته آمد
🌸پاییز بود اما
🌱بوی بهار پیچید
🌸بابا به خود که آمد
🌱با قلبی شاد خندید
🌸زمزمهی لب او
🌱دعا بود و دعا بود
🌸زیباترین سرودش
🌱ذکر رضا رضا بود
#امام_رضا_ع #شعر
eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر مهمان کوچک
(شماره ۵۹)
🌸دست در دست پدر
🌱پا به پای مادرم
🌸یک نسیم مهربان
🌱میبرد ما را حرم
🌸باز بوی خوب گل
🌱صحنه را پر کرده است
🌸ماه، پیش روی من
🌱سفرهای گسترده است
🌸باز بر لبهای من
🌱هست آوازی قشنگ
🌸شهر امشب میدهد
🌱بوی پروازی قشنگ
🌸آسمان، گلدسته، حوض
🌱بازی نور و حباب
🌸سینه ریزی نقرهای
🌱نقش بسته روی آب
🌸باز هم پر میکشم
🌱تا ستاره تا خدا
🌸باز قلب کوچکم
🌱هست مهمان رضا ع
#امام_رضا_ع #شعر
eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر کاش من یک بچه آهو میشدم
(شماره ۶۰)
🌸کاش من یک بچه آهو میشدم
🌱میدویدم روز و شب در دشتها
🌸توی کوه و دشت و صحرا روز و شب
🌱میدویدم تا که میدیدم تو را
🌸کاش روزی مینشستی پیش من
🌱میکشیدی دست خود را بر سرم
🌸شاد میکردی مرا با خندهات
🌱دوست بودی با منو با خواهرم
🌸چون که روزی مادرم میگفت تو
🌱دوست با یک بچه آهو بودهای
🌸خوش به حال بچه آهویی که تو
🌱توی صحرا ضامن او بودهای
🌸پس بیا من بچه آهو میشوم
🌱بچه آهوی که تنها ماندهاست
🌸بچه آهویی که تنها و غریب
🌱در میان دشت و صحرا مانده است
#امام_رضا_ع #شعر
eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر یک ستاره اشک
(شماره ۶۱)
🌸باد می وزد
🌱پشت پنجره
🌸بوی گل گرفت
🌱شهر خاطره
🌸من نشستهام
🌱گوشهی حرم
🌸چادری سفید
🌱کردهام سرم
🌸زیر نور این
🌱گنبد طلا
🌸قد کشیدهام
🌱چون گل دعا
🌸یک ستاره اشک
🌱روی دامنم
🌸وقت رفتن است
🌱دل نمیکنم
#امام_رضا_ع #شعر
eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر نذری مادرم
(شماره ۶۲)
🌸هست نذری مادرم امسال
🌱این که خرداد، زائرت باشیم
🌸در کنار کبوتران حرم
🌱میهمان و مسافرت باشیم
🌸مادرم خواب دیده پابوست
🌱چشمهای مرا شفا بدهی
🌸توی دارشفای دستانت
🌱نسخههای مرا دوا بدهی
🌸ما غریبیم و بیپناه آقا
🌱فکر کن آهوی حرم هستیم
🌸یک النگوی مادرم نذرت
🌱تشنهی بخشش و کرم هستیم
🌸کفشهایم همیشه سوراخند
🌱ای فدای تو هر چه ما داریم
🌸با وجود تمام سختیها
🌱شادمانیم چون تو را داریم
#امام_رضا_ع #شعر
eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر خاطرات زیارت
(شماره ۶۳)
🌸رفته بودم زیارت
🌱بوی قرآن گرفتم
🌸پیش خورشید بودم
🌱نور از آن گرفتم
🌸حوض کاشی صدا زد
🌱ماهی قلب من را
🌸قلبم از من جدا شد
🌱رفت دیدار دریا
🌸هر چه دیدم در آنجا
🌱نور بود و دعا بود
🌸دستهایی که خالی
🌱روبروی خدا بود
🌸شد دهانم چه شیرین
🌱از نبات زیارت
🌸ثبت شد در دل من
🌱خاطرات زیارت
#امام_رضا_ع #شعر
eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر پرستو مشهدی
(شماره ۶۴)
🌸با قطار از ایستگاه
🌱رفت مشهد مادرم
🌸اولین روز بهار
🌱با پرستو خواهرم
🌸خواهرم دور حرم
🌱بس زیارت کرده است
🌸چون کبوترها به صحن
🌱خوب عادت کرده است
🌸خواهر خوبم سلام
🌱خوب شد زود آمدی
🌸در محله اسم تو
🌱شد پرستو مشهدی
#امام_رضا_ع #شعر
eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر خواب قشنگ
(شماره ۶۵)
🌸خواب دیدم باز هم
🌱چندتا فانوس را
🌸روشنی پر کردهبود
🌱کوچههای توس را
🌸گرد هم بودند جمع
🌱چند تا مرد فقیر
🌸در خیال هر کدام
🌱ماه مثل ظرف شیر
🌸آه، آن بیچارهها
🌱غصههاشان کم نبود
🌸غصهی آنها فقط
🌱خانه و درهم نبود
🌸ناگهان تو آمدی
🌱توی دستت یک کتاب
🌸کوچه را سرشار کرد
🌱بوی گل، بوی گلاب
🌸از گلاب دست تو
🌱غنچهای سیراب شد
🌸سفرهی سرد زمین
🌱غرق در مهتاب شد
🌸یک نفر از آن میان
🌱گفت او موسی الرضاست
🌸آشنا با غصهها
🌱او غریب شهر ماست
#امام_رضا_ع #شعر
eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر سوی گنبد
(شماره ۶۶)
🌸من آن کبوترم که
🌱کِز کرده روی گنبد
🌸بال و پرم گرفته
🌱انگار بوی گنبد
🌸بوی زیارت و شمع
🌱بوی گلاب و گندم
🌸آرام دانه چیدن
🌱از زیر پای مردم
🌸آه ای کسی که هستی
🌱از جنس سبزه و نور
🌸آه ای شهید گشته
🌱با شهد تلخ انگور
🌸آه ای کسی که نامت
🌱خورشید بیغروب است
🌸ای آسمان هشتم
🌱پرواز در تو خوب است
#امام_رضا_ع #شعر
eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر هشتمین خورشید
(شماره ۶۷)
🌸تو را هم میشود توی حرم دید
🌱و هم در اشکهای مادرم دید
🌸تو پایانی برای غصههایی
🌱امام خوب ما یعنی رضایی
🌸امید غنچههای خسته هستی
🌱بهاری پر گل و پیوسته هستی
🌸تو با پروانهها هستی صمیمی
🌱پناه سبزه و آب و نسیمی
🌸تو هستی هشتمین خورشید توحید
🌱که پیش از تو شکفته هفت خورشید
🌸دل من با تو خیلی حرف دارد
🌱اگر که ابر چشمانم نبارد
#امام_رضا_ع #شعر
eitaa.com/amoo_safa