📣📣📣 خبر خوش ‼️
همه کوچولوهای که دوست دارند، قصه هاشون رو توی کانال قرار بدیم، میتونند قصه های زیبا و کوتاهشون رو ضبط کرده و برای ما به این آدرس 👇👇
@amoo_bahreman
بفرستند.
📌امشب ساعت 20 منتظر اولین قصه میهمان، که قصه زهرا کوچولومون😊 هست باشید‼️
💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷
👇👇👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf
http://amoobahreman.ir
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات خدمت همه بزرگواران و اعضای محترم کانال #گلستان_کودک_و_نوجوان!!
با توجه به نزدیک شدن به پایان ماه مبارک رمضان و به پایان رسیدن مجموعه اول #قصه_کودکانه ارائه شده توسط دختر گلم #معصومه_بهرمن، از نظرات شما در مورد مجموعه دوم قصه ها استقبال می کنیم.
✅برای نظرسنجی بر روی لینک زیر بزنید:
EitaaBot.ir/poll/doa4
🌷منتظر نظراتتون هستیم🌷
#عمو_بهرمن
#بسته_ماه_مبارک_رمضان
#روز_قدس
#مرگ_بر_اسرائیل
رنگ آمیزی و مسابقه روز قدس
#ماه_مبارک_رمضان
💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷
👇👇👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf
http://amoobahreman.ir
قصه گل کوچیک.mp3
5.35M
#بسته_ماه_مبارک_رمضان
#قصه_کودکانه
#قصه_میهمان1⃣
🌹گل کوچیک 🌹
🔅بالای 3 سال
🔅با هنرمندی: زهرا بهرمن
چهار ساله از قم
✏️ نویسنده: مهدیه حاجی زاده (باران)
🔅تدوین:حسین بهرمن
🌸کپی با یک صلوات و ذکر لینک 🌸
#قصه_کودکانه: شنبه_دوشنبه_چهارشنبه
#ساعت20
#ماه_مبارک_رمضان
💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷
👇👇👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf
http://amoobahreman.ir
#بسته_ماه_مبارک_رمضان
#روز_قدس
#مرگ_بر_اسرائیل
💐انشالله با نابودی اسرائیل غاصب، قدس را به دست صاحبان اصلی آن باز خواهیم گرداند🤲🙏
#ماه_مبارک_رمضان
💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷
👇👇👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf
http://amoobahreman.ir
#گزارش_اجرا
بیست و پنجمین روز ماه مبارک رمضان و اجرایی دیگر از ویژه برنامه
#صهبای_نور
با اجرای
#عمو_بهرمن
در مجتمع #بهار پردیسان
در روز سه شنبه ٣٠ اردیبهشت ماه برگزار شد و مورد استقبال زیاد ساکنین محترم خصوصا کودکان و نوجوانان، قرار گرفت.
« ۳۰ روز، ۳۰ محفل، ۳۰ مجتمع»
#ماه_مبارک_رمضان
💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷
👇👇👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf
http://amoobahreman.ir
#اعلام_برنامه
« ۳۰ روز، ۳۰ محفل، ۳۰ مجتمع»
جُنگ قرآنی
🌺صهبای نور🌺
با اجرای #عمو_بهرمن
هر روز عصر ساعت ۶ تا ٧:٣٠ عصر
مجتمع آپارتمانی
✅ انشالله امروز چهارشنبه 6⃣2⃣ رمضان،
ساعت 18 در
#بوستان_حکمت منطقه سید معصوم ع
خدمت ساکنین و اهالی محترم محله #سید_معصوم_نیروگاه هستیم.
📌تصویر مربوط به اجرای برنامه در مجتمع #بهار مسکن مهر میباشد.
#ماه_مبارک_رمضان
💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷
👇👇👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf
http://amoobahreman.ir
📣📢🎊
#قصه_های_کودکانه🧒👦
با هنرمندی دختر گلم:
#معصومه_بهرمن
5 ساله و نیمه از قم
🌹🌹 امشب : ساعت 20🕗
انشالله در طول ماه مبارک #رمضان،
هر هفته،
#شنبه، #دوشنبه و #چهارشنبه
ساعت 20
منتظر این قصه های #زیبا و #جذاب باشید‼️
#ماه_مبارک_رمضان
#روز_قدس
💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷
👇👇👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf
http://amoobahreman.ir
#قصه_کودکانه
#عنوان_قصه :
🌹گردش پر دردسر (قسمت اول) 🌹
به نام خدا
صبح یک روز بهاری خانواده خرگوش ها برای گردش به رودخانه رفتند. رودخانه ی پرآب از بین درختان سبز جنگل راه باز کرده بود . خرگوشک و برفولک در کنار رودخانه بازی می کردند. مامان خرگوشه و بابا خرگوشه مشغول آماده کردن بورانی کاهو بودند. پرکلاغی قار قار کنان از راه رسید. آنقدر تند پرواز کرده بود که وقتی رسید نفس نفس زنان گفت:« قارقار، خبر خبر، آقا خرگوشه اومدی گردش؟! خبر نداری اقاگرگه و روباه مکار خونه و زندگیتو تصاحب کردن»
بابا خرگوشه کاهو را توی ظرف گذاشت ، جستی زد و گفت:« یعنی چی تصاحب کردن؟» پر کلاغی که تازه نفسش جا آمده بود گفت:«رفتن توی خونه ی تو فکر نمی کنم دیگه بتونی بیرونشون کنی! اون ها زورشون زیاده! باید به فکر یه خونه ی جدید باشی» مامان خرگوشه زد زیر گریه،اشک هایش روی لپ های سرخ و سفیدش جاری شد. در حالی که گوله گوله اشک می ریخت گفت:« حالا چه کار کنیم باباخرگوشه؟» بچه ها که متوجه گریه ی مامان خرگوشه و سروصدای پرکلاغی شدند بازی را رها کردند و خود را به مامان خرگوشه رساندند . خرگوشک خودش را توی بغل مامان خرگوشه جا داد و گفت:«یعنی دیگه خونه نداریم؟»
بابا خرگوشه سرش را بالا گرفت سینه اش را جلو داد و گفت:«معلومه که داریم ما اون ها رو از خونمون بیرون می کنیم.» به مامان خرگوشه که هنوز گریه می کرد گفت:« تو و بچه ها همین جا بمونید من میرم پیش هدهد دانا» و همراه پرکلاغی به سمت درخت کهنسال که خانه ی هدهد دانا بود راه افتادند. وقتی به خانه ی هدهد رسیدند او در حال مطالعه بود،کتاب را بست ، عینکش را جابه جا کرد و گفت:«چه خبر شده پرکلاغی چرا سروصدا می کنی؟» چشمش به بابا خرگوشه افتاد کاکلش را تکان داد و گفت:« چی شده باباخرگوشه؟ چرا رنگت پریده؟»
بابا خرگوشه خواست ماجرا را تعریف کند که پرکلاغی میان حرفش پرید و گفت:« امروز وقتی بابا خرگوشه و خانوادهاش به گردش رفته بودن دیدم که آقا گرگه و روباه مکار توی خونه ش رفتن ،اون ها خیلی طمع کارن!»
بابا خرگوشه با ناراحتی سرش را پایین انداخت و در حالی که از عصبانیت می لرزید گفت:«من باید خونه مو پس بگیرم اما تنهایی نمی تونم ، آقا گرگه و روباه مکار قبلا خونه دوتا از همسایه ها رو هم به زور ازشون گرفتن !» هدهدبالی تکان داد نزدیک تر رفت و گفت ....
ادامه دارد.....
🌸کپی با یک صلوات و ذکر لینک 🌸
#قصه_کودکانه: شنبه_دوشنبه_چهارشنبه
#ساعت20
#ماه_مبارک_رمضان
💐🌸🍀🍀🍀🌹🌷
👇👇👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2572484621Cb16733d3cf
http://amoobahreman.ir